Mittwoch, 23. November 2011

مذهب و دین

سر انجام روشنگری پیروز شد و اروپا پرچمدار این پیروزی بود.در هر کجا آزادی دانش فرهنگ
و دمکراسی گسترش یابد مذهب و دین سحر افسونگری افول می کند . از آن همه کلیساهای متنوع
و بی مانند که از قرن های گذشته در اروپا برجای مانده اینک بیشتر جهان گردان دیدار می کنند
تا نمازگزاران .مشاهده ی گروهک های آدم های کهن سال که در برابر کشیش های کهنسال تر
زانو زده طلب بخشایش می کنند و شمارشان پیوسته کاهش می یابد یادگار جهان کهن است و نه
بیش از آن

در جهان نوین اروپا دین و مذهب دغدغه ی اقلیت ها شده است. خرد بر جادو گری و خرافات پیروز
شد. اینک مهم ترین تعارضات در جوامع دمکراسی مابین چپ گرایان و راست گرایان مترقی ها و
محافظه کاران و ثروتمندان و تهیدستان است

کاهش دایمی گروهای مذهبی نسلی پس از نسل پشین سبب شد که تاثیرشان نیز پیوسته کاهش یابد
بنابر همه پرسی انستیتوی گالوپ بین الملل اروپا در مقایسه با سایر قاره های جهان کم ترین افراد
کلیسا رو را دارد:در این قاره فقط هفده درصد مردم هفته ای یک بار به کلیسا می روند . بیش ترین
تعداد کلیسا رو هشتاد و هفت در صد در آفریقای خاوری است اهالی سوئد بیش از همه ی کشورها
 فارع از مذهب اند و دین .این آمار نشان می دهد در مناطقی که اهالی آن از دانش کم تری
بر خوردارند بیش ترین متدین ها بسر می برند. در عین حال بنا بر همه پرسی ها اکثریت اروپاییان
که فارع از دین و مذهب اند برای مذهبی ها اهمیت زیادی قایل اند

علت این امر واضح است . دین و مذهب بار دیگر در حال پیشروی است. این امر از نظر سیاسی
شگفتی آور و در عین حال نگران کننده است
مبنای تعارضات مذهبی در اصل مناقشات بین سران قبایل و طوایف و دار و دسته های محلی و
کشمکش های ملی گرایی و فرهنگ بوده است . در گذشته اعتراف به دین و مذهب و تظاهر به آن
بهانه خوبی برای بر افراشتن پرچم مناسب هویت جمعی بوده است . حال این امر دو باره به وقوع
 می پیوندد
در اکثر کشورهای اروپایی اقلیت های مسلمان به سر می برند . در چنین وضعیتی بین مسیحی ها
ترس و وحشت مصنوعی از تروریسم و از بیگانه شدن در کشور خود برانگیخته می شود . بار دیگر
داستان کلیشه ای چالش فرهنگ ها بر سر زبان ها افتاده است . زنانی که رو سری دارند و گاه کاملا
زیر چادر پنهان شده اند و یک قدم پشت سر شوهرشان روانند زنانی که ناگزیرند از شوهرشان اطاعت
کنند به معنای اهانت به مبارزات عصر روشنگری به خاطر کسب حقوق زنان است . پیروزی در این
مبارزه یک قرن به طول انجامید ساختار نظام پدر و مرد سالارانه در خانواده خصوصا در خانواده های
مناطق روستانشین کشورهای اسلامی از دیدگاه اروپا سرکوب گرانه است موارد متعدد ازدواج های
اجباری و قتل ها به خاطر حفظ حرمت و ناموس خانواده بیش از سایر قتل های خانوادگی در رسانه های
عمومی بازتاب می یابند و جلب توجه می کنند در حالی که چنین قتل های خانوادگی در انگلستان تقریباً
هفته ای یک بار اتفاق می افتد بی آن که رسانه ها به آن توجه جدی کنند

افزون بر این ها بایستی به انواع بیم و هراس های اهالی کشورهای اروپایی از سلول های مجاهدین
اسلامی که درون گرو های اسلامی پنهان شده اند و اغلب مورد حمایت آنان قرار می گیرند اشاره کرد
این بنیاد گران متعصب همان طور که در لندن مادرید و سایر مناطق نشان داده اند ترور تا افراد بی گناه
را راهی برای روانه ی بهشت شدن می پندارند حتی روحانیان مسلمانی که اعمال قهر را مردود می
شمارند اغلب اعلام می کنند دمکراسی ساخته و پرداخته ی غرب است و با قرآن منافات و مغایرت دارد
اینان به جای دمکراسی ایده ی نیمه اسطوره ای و غیر دمکراتیک خلافت اسلامی را تجویز می کنند

علاوه بر این ها ترکیب جمعیت کشورهای اروپایی نیز نقشی ایفا می کند :پژوهش های اخیر کلیسای
مسیحی انگلستان پیش بینی می کند در سال 2040 تعداد مسلمانان که برای عبادت به مساجد خواهند
رفت دو برابر تعداد مسیحیان خواهد بود که به کلیسا می روند آن گاه فقط دو درصد اهالی انگلستان
روزهای یک شنبه به کلیسا خواهند رفت و میانگین سن آنان 64 سال خواهد بود

این وضعیت سبب بروز نگرانی و ترس و وحشت و واکنش دفاعی می شود . حال آدم هایی که
پژوهشگران آن ها را قبلا غیر مذهبی و فارع از دین و مذهب به حساب می آوردند ناگهان مسیحی
شده اند هر گاه طرفداران فرقه های مسیحی م مسلمان را در مجموع در نظر گیریم خواهیم دید که
اینان به دین و مذهب پدران و پدر بزرگان خود پایبند شده اند تا مانند گذشته هویت فرهنگی ملی و
قومی خود را مشخص کنند در حالی که در واقع به دین و مذهب اعتقاد ندارند و مراسم مذهبی را به
جا نمی آورند

واکنش حکومت های کشورهای اروپایی به این وضعیت متفاوت است برخی به دین و مذهب روی
آورده و آن را عمده می کنند مانند ژیسکار دستن در جریان تدوین قانون اساسی اتحادیه ی اروپا و
مخالفت او با ادعا کرد که اروپا ضرورتا به معنا ی مسیحیت است . صدر اعظم آلمان انگلا مرکل
نیز همان حرف های او را تکرار کرد و کوشید خدا را در آین قانون اساسی بگنجاند پاپ به بند یک
از فراخوان برلن که به مناسب پنجاهمین سالگرد تاسیس اتحادیه ی اروپا منتشر شد ایراد گرفت که
در این فراخوان از خدا و مبانی مسیحیت نامی برده نشده است . پاپ ادعا کرد که این امر ارتداد است
و اروپایی ها از معتقدات دینی خود رو گردان شده اند . اما مقام پاپ اعظم به هیچ وجه حق ندارد
ارزش های اتحادیه اروپا را تعیین کند . واتیکان تنها کشور اروپایی است که میثاق حقوق بشر
اتحادیه ی اروپا را امضا نکرده است در حالی که پذیرش این میثاق شرط ابتدایی و مقدماتی ورود به
این اتحادیه است . ترکیه این شرط را اگر چه به اکراه زیاد ناگزیر پذیرفت تا بتواند وارد اتحادیه ی
اروپا شود . پاپ و کشور واتیکان صلاحیت ورود به اتحادیه اروپا را ندارد چون واتیکان دولت و
حاکمیتی است غیر دمکراتیک . با وجود این پاپ خود را موظف می داند بر تصمیمات اتحادیه ی اروپا
تاثیر گذرد چون تعدادی از نمایندگان پارلمان اروپا کاتولیک و تابع کلیسای کاتولیک هستند

قدرت گرفتن روز افزون و پنهانی ادیان و مذاهب برای حفظ آزادی نامساعد است . درست همان هایی
که بایستی اینک با صدای بلند از سکولاریسم دفاع کنند خاموش نشسته اند . نمایندگان روشنگری و
لیبرال در مباحثی که اینک در مورد اسلام جریان دارد گرفتار تناقضات روشنفکرانه شده اند . اینان
می خواهند مخالف نژادپرستی و مدافع جامعه ی چند فرهنگی باشند . اینان مشاهده می کنند که در
کشورشان اقلیت های مسلمان بسر می برند و به طور غریزی در یافته اند که مسلمان ها در معرض
خطر قرار گرفته و خود را تو سری خورده حس می کنند و بنابراین باید از آن ها دفاع کرد . اما این
بدان معنی نیز هست که لیبرال های روشنفکر اغلب آماده هستند در مورد مسئله ی آزادی بیان و عقیده
یک چشم خود را ببندند . این بدان معنی است که اینان آماده هستند رعایت حقوق بشر را در چارچوب
مجامع و محافل مذهبی نادیده بگیرند اینان مناسبات پدر و مرد سالارانه و سرکوب گرانه را محترم می
شمارند و حقوق زنان و حقوق هم جنس گرایان را به فراموشی می سپارند

این لیبرال های مترقی بودند که در مبارزه ای طولانی و بس دشوار برای وضع قوانین ضد تبعیض
نژادی و احترام به حقوق جهان شمول بشر سرانجام پیروز شدند . حال می بینیم که اینان با دودلی طرفدار
حقوق گروهای مذهبی می شوند تا مباد آنان جریحه دار شوند و کسی که معتقدات این گروه های مذهبی را
جریحه دار کند تقریبا نژاد پرست محسوب می شود

ترس از اسلام اصطلاح واضع و جدیدی است که بر سر زبان ها افتاده است یعنی اعلام می کنند هر نوع
انتقاد از اسلام مترادف است با اهانت نژادپرستانه . کسی که در سالیان گذشته بنا بر سنت نیک و خجسته
ولتر مسیحت را به سخره می گرفت امروز اگر سخن بر سر افشای مهملات سایر مذاهب باشد خودش را
وا می دارد خاموشی اختیار کند . کاریکاتورهای دانمارک البته ابلهانه بودند و ارزش انتشار نداشتند اما
استدلال آن هایی که در طول عمر خود برای آزادی بیان مبارزه کرده اند این نبود همه ی آن ها جملگی
اتفاق نظرداشتند که سانسور قابل پذیرش است

اخیرا واتیکان نیز تلاش کرده است ترس از مسیحیت را بر سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا تحمیل کند
درست شبیه همان ترس از اسلام و چرا نه ؟ اما اگر حقوق بشری وجود داشته باشد که بر مبنای آن نباید
معتقدات کسی را جریحه دار کرد آن گاه گفتمان و انتقاد بین مردم و در جامعه به طور ناگهانی متوقف
خواهد شد
اخیرا انگلستان به منظور دل جویی از متعصبن مذهبی تا آن جا پیش رفته که حکومت این کشور اجازه
تاسیس شصت مدرسه ی اسلامی را صادر کرده که محصلین در این مدارس در مورد ارزش های فرهنگی
خود آموزش ببینند . کتاب های آموزشی این مدارس در مورد علوم طبیعی به جای تدریس نظریه ی تکامل
انسان حاوی خلقت انسان بر مبنای روایات دینی است . در مورد این جدایی گرایی و مشکلاتی که در آینده
به بار خواهد آمد کسی اعتراض نمی کند و خشمگین نمی شود . کجا هستند لیبرال ها و روشنفکران ؟
چرا صدای اعتراض آنان به گوش نمی رسد؟ اینک در انگلستان به دلایل مشکوک تاریخی یک سوم
آموزشگاه های دولتی را کلیساهای کاتولیک ها و پروتستان ها اداره می کنند و این امر در کشور فارغ از
دین و مذهب انجام می گیرد بیش تر محصلین این آموزشگاه ها از خانواده های مذهبی نیستند بلکه
خانواده هایی کودکان خود را به این آموزشگاه ها روانه می کنند که به مذهبی بودن تظاهر می کنند تا
کودکان شان پذیرفته شوند چون کیفیت این آموزشگاه ها بهتر و مقام اجتماعی آن ها والاتر است حال
لیبرال ها به درستی می پرسند : چرا آن چه بر مسیحی ها رواست بر مسلمان ها نارواست . اما پاسخ
مناسب این است کلیه ی آموزشگاه ها در اروپا باید دولتی باشند

کلیساهای مسیحی کاتولیک ها و پروتستان ها و سایر فرقه ها در یافته اند که می شود از شور و شوق
مسلمان ها برای پیشبرد خواسته های خود استفاده کنند و از این راه دین و مذهب را تقویت کنند . اتحاد نا
میممونی بین کلیه ی فرقه های مذهبی به وجود آمده و سبب شده است مواضع محافظه کارانه و ارتجاعی
خود را دو باره به دست آورده و مستحکم کنند: مخالفت با سقط جنین مخالفت با پژوهش بر روی سلول های
جنینی مخالفت با همخوابگی دختران و پسران پیش از ازدواج و جلو گیری از حاملگی آنان مخالفت با حقوق
هم جنس گرایان مخالفت با تدریس دستاوردهای فلسفی علمی و هنری عصر روشنگری در مدارس و نیز
نیز مخالفت با این که اهالی کشورها ی در حال توسعه در مبارزه با بیماری ایدز از کاندوم استفاده کنند

رهبران مذهبی این امر را نیز در یافته اند که بسیاری از کشورهای اروپایی اگر چه خوشنود اما تلاش
می کنن جوامع متنوع مذهبی را که در حاشیه جامعه خود به سر می برند به نحوی در کل جامعه ادغام
کنند . بدین منظور دولت ها برای جوامع مذهبی موجود در کشور حقوق ویژه ای قایل می شوند و بر سمیت
می شناسند . آن ها می خواهند با این روش افراطیان مذهبی را آرام کنند و مانع پیوستن اعتدال گرایان به
متعصبان افراطی شوند

در این میان حکومت به غایت افراطگرای کاتولیک دو برادر کاچینسکی در لهستان دست اندر کارند نفوذ
ارتجاعی خود را بر مؤسسات و دوایر اتحادیه اروپا گسترش دهند اخیرا به دستور وزیر فرهنگ لهستان
آثار گونه داستایفسکی کافکا کنراد و چند نویسنده معتبر لهستانی بایستی از کتاب های درسی
آموزشگاه های این کشور زدوده شوند مترجم

یکی از ابزارهای کنونی و گذشته ی پاپ این است کاتولیک پیروی کنند مرتد اعلام کند. این امر نه تنها
مشروعیت اساسی نظام ذمکراسی را مورد سئوال و تردید قرار می دهد بلکه در عین حال زنگ خطر
سلطه ی پنهانی حاکمیت دینی به شیوه حاکمیت کنونی ایران است :آیا سیاست مدار کاتولیک در برابر ا
انتخاب کنند گانش پاسخگو و مسئول است یا در برابر واتیگان ؟ انگلستان آخرین کشور دمکراسی جهان
غرب است که رگه های حاکمیت دین تئوکراسی در آن وجود دارد: بیست و شش اسقف عضو مجلس اعیان
انگلستان هستند . بنابر این پیروان سایر مذاهب نیز در خواست می کنند مانند کاتولیک ها کرسی هایی در
این مجلس به دست آورند

اخیرا در نخستین اجلاسیه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در خواست شد هر نوع تهمت و افترا به دین
و مذهب ممنوع شود . نماینده ی کویت در سازمان ملل متحد اعلام کرد هر آن چه ادیان و مذاهب را جریحه دار
کند نقض حقوق بشر است. تفکری که خلط مبحث در آن باور نکردنی است. در این مورد اتحادیه بشردوستی و
اخلاق بین الملل که اتحادیه ملی سکولار انگلستان نیز عضو آن است یا شجاعت تمام بر آزادی بیان و عقیده
پافشاری کرد اما از سازمان های فارغ از دین و مذهب در مخالفت با این قدرت نمایی نمایندگان مسلمان ها
مسیحی ها و سایر فرقه های دینی و مذهبی فقط صدای خفیقی به گوش رسید و نه بیش ندای خرد آهسته است
زیرا فراغت از دین و مذهب اعتدال گراست و در مبارزه به خاطر خرد و دانش مجاهدین آن چنانی ندارد

حقوق بشر در اساس با دین و مذهب در تعارض است تقریبا همه ی ادیان و مذاهب تلاش می کنند آزادی زنان
محدود شود و می خواهند در باره حاملگی زنان تصمیم بگیرند. اینان امتناع می کنند از این که انسان ها خود
تصمیم بگیرند که چه موقع کودکی بزایند و چه موقع مایلند بمیرند . اینان از پذیرش حقوق انسان هایی که مایلند
به دلخواه زندگی جنسی خود را بگذرانند امتناع می کنند . ومهم تر این که تلاش می کنند این حق را از مردمی
سلب کنند که به آن حقایق مذهبی و دینی که در متون کهنه و فرسوده به عنوان وحی و مکاشفه نقل شده است
شک و تردید کنند و آن ها را به سخره گیرند

وقت تنگ است موقع آن فرا رسیده است که اروپایی ها از ارزش های آزادی و دمکراتیک عصر روشنگری
که مبارزات طولانی و دشوار به دست آمده است دفاع کنند . مخالفان نوین این ارزش ها پیوند و اتحاد نا
میمونی است از کلیه ی فرقه های مذهبی که می خواهند قدرت را از غیر مذهبی ها بربایند . اگر اروپایی
غزبی به حمله متقابل نپردازد خداوند به سیاست باز خواهد گشت و از ترس این که کسی در جایی مورد اهانت
قرار گیرد همه ی ما وادار خواهیم شد سکوت کنیم حتا موقعی که اروپا باز هم قاره ی انسان های فارغ از دین
و مذهب باشد

بر گرادن: محمد ربوبی 
 

Samstag, 12. November 2011

اندوه پرست

کاش چون پائیز بودم کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد

آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد

وه چه زیبا بود اگر پائیز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمۀ من
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پائیز بودم کاش چون پائیز بودم