Donnerstag, 21. Juli 2022

قانون اساسی از آغاز جمهوری اسلامی ایران تا امروز

 21.07.2022


از زمان آشنایی ایرانیان با نهادهای  عرفی و دمکراتیک اندیشه ی تاسیس این نهادها در ایران نیاز

همواره بخشی از روشنفکران و اصلاح طلبان ایرانی را به خود مشغول داشته است. و
از مساعی میرزا ملکم خان که در آرزوی دگر گونی دستگاه استبدادی و ایجاد حکومتی متکی به
قانون بود تا کوشش های امیر کبیر و مشیرالدوله که اصلاح ساختارهای سیاسی را مد نظر داشتند
نمونه های تلاش برای تحقق این اندیشه ها است. کوشش اصلاح طلبان ایرانی بیش از هر چیز
متوجه ی اخذ تمدن اروپایی و اشاعه ی آن در ایران بوده است و به شرط اصلی تجدد یعنی تحول
اقتصادی و دگرگونی مناسبات تولیدی که زمینه ی مادی این تجدد و اساس تغییر ذهنیت جامعه و
تحول درونی فرهنگ و سنت حاکم است کمتر داشته اند. و

دمکراسی در غرب با اندیشه های متفکران و آرزوی آنان استقرار نیافت بلکه همان گونه که گفته شد
بر زمینه ی تولید کالایی سرمایه داری به وجود آمد و این شیوه ی جدید تولید بود که در روند گسترش
و تکوین خود مجموعه ی روابط اجتماعی و ذهنیت مردمان را تغییر داد. بنابراین در شرایط غلیه ی
روابط پیشاسرامایه داری در ایران در شرایط سلطه ی سنت ها و ارزش های جامعه ی کهنه در ذهن
مردم ایران و استواری پایگاه های سنت روحانیون و قدرت سیاسی تلاش برای استقرار اندیشه ها و
مناسبات مدرن که محصول شرایط اقتصادی اجتماعی دیگری بود نمی توانست با موفقیتی چندان
روبه رو شود. در جامعه ی آن روز ایران که قریب 80 درصد جمعیت در روستاهای کشور آن هم
در روستاهای پراکنده زندگی می کردند و در آن از کار اجتماعی اثری نبود در جامعه ای که دهقانان
به صاحبان زمین وابسته بودند تحقق ایده ی انسان های آزاد و برابر نیز نمی توانست ممکن گردد. در
آن جامعه ذهنیت مردم از سنت های بومی و مذهبی و از فرهنگ استبدادی ساخته شده بود و مردم به
اتکای این ارزش ها و سنت ها روابط خود را تنظیم و جهان پیرامون را توضیح می دادند و توجیه
می کردند. لذا روشنگری و مساعی اصلاح طلبان ایرانی جهت انتقال ارزش و مناسبات جوامع مدرن
اروپایی به چنین جامعه ای بدون دگرگونی در روابط تولیدی و نتیجتاً در بافت سنتی جامعه طبعاً
نمی توانست از اشاعه ی محدود این مناسبات و قرینه سازی صوری بخشی از روبنای این جوامع
فراتر رود و در عمل نیز نتوانست به استقرار مدرنیته تجدد منتهی گردد. و


در جنبش مشروطیت نیز تلاش اصلاح طلبان برای استقرار حکومت قانون و نیل به پیشرفت و ترقی
اجتماعی به طور عمده مبتنی بر اقتباس از تمدن اروپایی بود و نه توجه به روند تکامل تاریخی آن جوامع
آنان هم کماکان از این امر غافل بودند که عرفی و دمکراتیک شدن یک جامعه زمانی تحقق می یابد که در
بستر یک دگرگونی مناسبات تولیدی و تحول ساختارهای فرهنگی سیاسی جریان یافته باشد و شکل گیرد
بدون چنین شرایطی ارزش ها و نهادهای دمکراتیک نمی توانند در رابطه ای درونی با مردم جامعه قرار
گیرند مردم با روند تجدد گرایی بیگانه می مانند و در رابطه ی خویش با دنیای بیرون کماکان بر نهادهای
سنتی روحانیون و زبان و فکر و عادت های کهنه تکیه می کنند و از آن الهام می گیرند. و

پدیده ی تجددگرایی بدون پیش شرط ها و زمینه ی مادی فوق به هیچ وجه در برابر باورها و ارزش های
سنتی روحانیون کهنه و بازدارنده و نیروهای پاسدار این ارزش ها و باورها قادر به مقاومت نیست و
پیشروی و گسترش آن تنها در چارچوب نوعی سازش با این ارزش ها و مدافعان آن قایل تصور است. و

در واقع سرنوشت جنبش مشروطیت و قانون اساسی محصول آن امری تصادفی یا غیر عادی نبود. در
جریان جنبش مشروطیت زمانی که مسئله ی تغییر دستگاه استبدادی و استقرار سطلنت مشروطه در دستور
کار قرار می گیرد به حکم همان شرایط اقتصادی اجتماعی و سلطه و عمل کرد سنت ها و رحانیون شیعه
و نیروهای اجتماعی کهنه دیواری از مقاومت در برابر پدیده نوپای تجدد گرایی شکل گرفت و در نتیجه دو
نیرو در برابر هم صف آرایی کردند. و

در یک سو روشنفکران تجدد طلب صف کشیدند که به خاطر اشنایی با تمدن و فرهنگ غرب و با شیوه ی
زندگی و مناسبات پیشرفته در این جوامع می خواستند با استفاده از این دستاوردها و اندیشه های مدرن و
انتقال آن به کشور ایران و به طور مشخص با ستقرار حکومت قانون و آزادی و عدالت بر عقب ماندگی
جامعه غلبه کنند و راه های پیشرفت و ترقی کشور را هموار سازند و در سوی دیگر جامعه ای عقب مانده
با روابط تولیدی روحانیون شیعه پیشاسرمایه داری با ساختارهای سیاسی ایدئولوژی فرهنگی کهنه قرار
داشت که سلطنت و روحانیت نماینده ی آن به شمار می رفت. و

روحانیت هم از نفوذ سیاسی ایدئولوژی بر خوردار بود و هم متولی ایدئولوژی و نماینده ذهنیت
عقب مانده ی جامعه و در نتیجه مدافع و پاسدار این ذهنیت و ارزش ها و سنت های کهنه بود. نیتجه این
مصاف از قبل روشن بود. گر چه نخبگان و روشنفکران و تحصیل کرده ها به خاطر موقعیت اجتماعی
مناسب و نقش در دستگاه اداری و به علت وسعت گرفتن دامنه ی مبارزه علیه سلطنت گذشته موفق شدند
ساختارهای سیاسی - حقوقی دولت مدرن مانند تقسیم قوای مملکت تفکیک و استقلال قوه ی مقننه قضاییه
و مجریه و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و پاره ای از حقوق و ازادی های مردم را در قانون اساسی
جای دهند ولی قانون اساسی به دلیل قدرت روحانیت با پذیرش حق ویژه برای روحانیت و امتیاز برای
پیروان شیعه و دادن تقدس به سطلنت فرستگ ها از قانون اساسی یک جامعه ی عرفی و تأمین کننده
آزادی و برابری دور ماند. و

در اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت مصوب اکتبر 1907 چنین می خوانیم. .و

مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تایید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت
اعلیحضرت شاهنشاه اسلام ایدئولوژی خمینی خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و
عامه ملت کشور ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد
مقدسه ایدئولوژی خمینی و قوانین موضوعه حضرت خیر الانام صلی الله و اله و سلم نداشته باشد و معین
است که تشخیص قوانین موضوعه با قواعد ایدئولوژی خمینی بر عهده علمای روحانیون اعلام ادام الله
برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیئتی که کمتر از پنج نفر
نباشد از مجتهدین و فقهای خمینی متدین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای
اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید ایدئولوژی خمینی شیعه اسامی بیست نفر از علمای اعلام که دارای صفات
مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آن ها را یا بیشتر به مقتضای عصر
اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین کنند و به سمت عضویت بشناسند تا موادی که
در مجلسین عنوان می شود به دقت مذاکره و غوررسی نموده هر یک از آن مواد مصوبه که مخالفت با
قواعد مقدسه ی ایدئولوژی خمینی اسلام داشته باشد درج و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رای این
هئیت علما در این باب مطاع و متبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجته عصر عجا الله
فرجه تغییر پذیر نخواهد بود. و

وجود چنین اصلی به طور آشکار با آزادی عمل نمایندگان مجلس و استقلال قوه ی قانون گذاری و مالاً با
حاکمیت مردم که ظاهداً هدف انقلاب مشروطه بود تناقض آشکار داشت. علاوه بر این در قانون اساسی
با گنجانیدن اصولی دیگر از قبیل ایدئولوژی خمینی رسمی کشور شیعه ی اثنا عشری و یا سوگندنامه ی
نمایندگان مجلس حقوق اساسی شروندان غیر شیعه یا کسانی که به مذهب رسمی باور ندارند به کلی نادیده
گرفته می شود نابرابری  میان پیروان ایدئولوژی خمینی مذاهب مختلف جنبه ی قانونی می یابد. و

به این ترتیب به اقتضای شرایط اقتصادی اجتماعی و به تبع آن سنت و فرهنگ حاکم قانون اساسی آمیزه
و بازتایی شد از سازش میان شریعت سلطنت و مظاهری از روبنای سیاسی حقوقی جامعه ی مدرن که
حقوق و آزادی های مردم را به رسمیت می شناخت. و

در کشور ایران حکومت ایدئولوژی روحانیت پیش از قرن ها با زندگی و فرهنگ و تاریخ مردم در
آمیخته بود. این دو نهاد  همواره دو رکن فرهنگ و حاکمیت سیاسی و به عبارت درست تر دو رکن و دو
پایه ی اساسی فرهنگ استبدادی خمینی و حاکمیت استبدادی را تشکیل می داده اند. و
قلمرو نفوذ و تأثیر رژیم به مثابه ی شکل حکومتی مقدس معمولاً فراتر از قدرت سیاسی بوده است . و

سلطنت سرچشمه ی قدرت و عامل وحدت ملی و سایه ی خدا بر روی زمین تلقی می گردید و روحانیت
ایدئولوژی خمینی و روحانیون شیعه به مثابه مباشر ایدئولوژی خمینی مفسر قانون و حکم خدا رابط میان
خدا و بندگان و پاسدار سنت ها و ارزش هایی به شمار می رفته است که درست یا نادرست به نام
ایدئولوژی خمینی شناخته شده بود .  در نتیجه به اعتبار این نقش و قدرت دینی همواره از قدرت سیاسی
نیز برخوردار شده است. به سخن دیگر هم سلطنت تا قلمرو و تقدس مذهبی امتداد می یافت و هم دست های
روحانیت تا مرزهای قدرت سیاسی گسترده بود. و هم سلطنت و هم روحانیت در طول تاریخ به عنوان
پاسداران قدرت سیاسی حاکم در عین حال پاسدار ارزش های سنتی کهنه و مانع دگرگونی اجتماعی بوده اند

ایدئولوژی خمینی و ولایت فقیه رهبر ایران امروز و روحانیون شیعه و ذهنیت عقب مانده ی جامعه ایران
و نتیجتاً نقش روحانیت در حوادث انقلاب و رهبری آن ناگزیر در جهتی مغایر با ضرورت های رشد و
دموکراسی یعنی در جهت برتری کامل روحانیت و تحکیم پایه ی دیگر استبداد رژیم جمهوری اسلامی
ایران جریان یافت. و این بار قانون اساسی به جای حق نظارت تصریح شده در متمم قانون اساسی
مشروطه به طور کلی حاکمیت فقها و سپس حاکمیت مطلق فقیه را پایه ی ساختار دولت قرار داد. و

و اما سی پنج سال حاکمیت ولایت فقیه رهبر ایران و نیز روحانیون کشور ایران و تجربه ی عملی نظامی
مبتنی بر آمیختگی ایدئولوژی روحانیون خمینی و دولت و دخالت مستقیم و همه جانبه ی روحانیت در حیات
سیاسی کشور ایران در کنار زیان های عظیم و غیر قابل جبران و ابعاد ویرانی و نابودی نیروهای انسانی
و منابع و ثروت کشور در عین حال مردم را از بسیاری بندها و باورها و پندارهای کهنه سنتی روحانیون
آزاد ساخت و شرایطی کاملاً مساعد برای تحقق امر تفکیک حوزه ی ایدئولوژی از دولت و اسقرار
جامعه ی عرفی و حاکمیت مردم به وجود اورد. و

Freitag, 15. Juli 2022

تریاکی شعر برای 14 میلیون ملت ایران که مبتلا به مواد مخدر هستند

 تریاکی شعر برای 14 میلیون ملت ایران که مبتلا به مواد مخدر هستند

Fr.14.2022


صوبه ده خوفته مگس پر نزنه
چی چی نی پیدانییه جیک نزنه
ده ای کولبار غمه بی تب و تاب
موردومان همدیگره ور همه خواب
سقه داره لچه سر قار قار قار
کلاچان باز گیریدی پخار پخار
سوکوله کوکوره کوکو سردهه باز
صوبه الان ده ایسه وخت یاری
اوخیابان موردومان دیپیچه همه جا
جهانگیر مار دپر که از خوسره جا
توندی توندی دوده کمر دبد
بره گاوانا قوروق کونه فود
فورانه مورغانا با بگومکو
فوکونه اردکان ره چته جو
غیضه امره پیشی یا  پیشتا دهه
سوکوله لاری یا هیشتا دهه
صوبه آفتاب خایه ده پر بزنه
دشت و صحرا یا ایوار سر بزنه
مرداک خوس آیه از دور به گوش
جهان ماره خون ایوارده آیه جوش
زناکه خو اخمانه تورشا کونه
خو دسانه خو کله ور جو کونه
داد و بیداد مره گه فلانی
تو مگر رسم و رسومانه نانی
دوز بامو دکفته آخر دوباره
اگر میرزا نامویی باز ایواره
گاب و لیشه شویی از دست امان
الهی بگیری مردای ت  یامان
ای دوکان خوس تو مگر خانه ناری
پئرو مارو زن و کاشانه ناری
ویری تو پهلوانی ویری وسته خور و خواب
ویری تو پهلوانی ویری ناری نان و آب
ویری پهلوان ویری آی پیر و پاتیل
روز بامو تاب دهی تو هی تی سبیل
باز مره نیگاکونه خانه خراب
هی زنه دور و کللک نده جواب
وافور جیز جیزه من گم نوادن
تیشه بر ریشه تی جان نوازن
هی تره به آب و آتش زنی باز
آ کول او کول تره خود سر کونی واز
چیره چومباتمه زنی اوتاقه کش
تی جوانیا بازی بی غل و غش
مال و زور هتویی هرگز نمانه
بنگ و وافور تی جانا واسوجانه
تره دربدر کونه نحیف و زار
دبازی تی عمرو تی دارو ندار
زن و جقلان و رفیق و پئر و مار
واوینید جه تو مانی بی کس و کار
خیلی مردای جه آ سودای سییاه
لوخت و بیچاره بوبوستید و تباه
اوشانی زیندگی بر باد بوبو
دوشمنه مملکت آباد بوبو
تو دکفتی به فلاکت هچینه
الهی هیچکی تی روزا نیدینه
مراد که خوس دکفه هی تترج
گه خفابو بوشوتی مورغا وامج
من گمه خوشی هنه تو بوگو نه
گوفت و ناخوشی هنه تو بوگو نه
بنگ و وافور دوایه بوگو نه
می ایمان و می خودایه بوگو نه
من خوسم دوکان کشان صوب تا به شب
غل زنم اکش اوکش چه سوزه تب
قندانه قنده خورم تا کی تانم
مایه داره می چایی من ده هانم
بعد ده سال ایتا اسکلتم
بعد از اون شیرین نییم گرمالتم
کرم و غیرت و مذهب ده نارم
خوبی و رحم و مروت ده نارم
به خودا حرکت و همت ده نارم
حال گوش دادن صحبت ده نارم
من خیانت کونمه با می زاکان
داد از تریاک و وافور امان
من خیانت کونمه با همه کس
خنجر سورخا دارم بازم می دس
همه تایه تو گویی دندرمه
آ بلایا می ره من هندرمه
وسته گون بوشو دس ده بکش
من هانم دوکان خوسه بی غل و غش
هر کسی دانه خو تکلیف و خو کار
تو مگر بیکاری ایمروز جهانگیر مار
بتو چی رجز نخان می گوشه کین
منمه تریاکی یه بی دیل و دین
با همه بازم مرا هان خوش آیه
تریاکه واسی کرا خون جوش آیه
عیب تریاک چییه های آب دهی تاب
ندایی می حرفا آخر تو جواب
جهانگیر مار خوبخته ره آهی کشه
ویرس لیشه یا ایچیه دکشه
آوره یاد او روزانه خوب
روزانی کی همه بو بوکوب بوکوب
شب و روزانی کی بو برو بییا
خوردیدی دستجمی گرمه بلا
غورصه خوردید تان دس خاخوران
کی فلانی سفیده بخته الان
دس به دس زنه خو اقباله واسی
فانرسه آ دور هیچکس به کسی
چی بگم قصه لیلا با مو سر
تریاکی ناره ز خو خانه خبر
جهانگیر مار چگن زنه های هاچینه
تریاکی گه لیلا مرده یا زنه

شعر از ابراهیم شکری