Donnerstag, 21. Juli 2022

قانون اساسی از آغاز جمهوری اسلامی ایران تا امروز

 21.07.2022


از زمان آشنایی ایرانیان با نهادهای  عرفی و دمکراتیک اندیشه ی تاسیس این نهادها در ایران نیاز

همواره بخشی از روشنفکران و اصلاح طلبان ایرانی را به خود مشغول داشته است. و
از مساعی میرزا ملکم خان که در آرزوی دگر گونی دستگاه استبدادی و ایجاد حکومتی متکی به
قانون بود تا کوشش های امیر کبیر و مشیرالدوله که اصلاح ساختارهای سیاسی را مد نظر داشتند
نمونه های تلاش برای تحقق این اندیشه ها است. کوشش اصلاح طلبان ایرانی بیش از هر چیز
متوجه ی اخذ تمدن اروپایی و اشاعه ی آن در ایران بوده است و به شرط اصلی تجدد یعنی تحول
اقتصادی و دگرگونی مناسبات تولیدی که زمینه ی مادی این تجدد و اساس تغییر ذهنیت جامعه و
تحول درونی فرهنگ و سنت حاکم است کمتر داشته اند. و

دمکراسی در غرب با اندیشه های متفکران و آرزوی آنان استقرار نیافت بلکه همان گونه که گفته شد
بر زمینه ی تولید کالایی سرمایه داری به وجود آمد و این شیوه ی جدید تولید بود که در روند گسترش
و تکوین خود مجموعه ی روابط اجتماعی و ذهنیت مردمان را تغییر داد. بنابراین در شرایط غلیه ی
روابط پیشاسرامایه داری در ایران در شرایط سلطه ی سنت ها و ارزش های جامعه ی کهنه در ذهن
مردم ایران و استواری پایگاه های سنت روحانیون و قدرت سیاسی تلاش برای استقرار اندیشه ها و
مناسبات مدرن که محصول شرایط اقتصادی اجتماعی دیگری بود نمی توانست با موفقیتی چندان
روبه رو شود. در جامعه ی آن روز ایران که قریب 80 درصد جمعیت در روستاهای کشور آن هم
در روستاهای پراکنده زندگی می کردند و در آن از کار اجتماعی اثری نبود در جامعه ای که دهقانان
به صاحبان زمین وابسته بودند تحقق ایده ی انسان های آزاد و برابر نیز نمی توانست ممکن گردد. در
آن جامعه ذهنیت مردم از سنت های بومی و مذهبی و از فرهنگ استبدادی ساخته شده بود و مردم به
اتکای این ارزش ها و سنت ها روابط خود را تنظیم و جهان پیرامون را توضیح می دادند و توجیه
می کردند. لذا روشنگری و مساعی اصلاح طلبان ایرانی جهت انتقال ارزش و مناسبات جوامع مدرن
اروپایی به چنین جامعه ای بدون دگرگونی در روابط تولیدی و نتیجتاً در بافت سنتی جامعه طبعاً
نمی توانست از اشاعه ی محدود این مناسبات و قرینه سازی صوری بخشی از روبنای این جوامع
فراتر رود و در عمل نیز نتوانست به استقرار مدرنیته تجدد منتهی گردد. و


در جنبش مشروطیت نیز تلاش اصلاح طلبان برای استقرار حکومت قانون و نیل به پیشرفت و ترقی
اجتماعی به طور عمده مبتنی بر اقتباس از تمدن اروپایی بود و نه توجه به روند تکامل تاریخی آن جوامع
آنان هم کماکان از این امر غافل بودند که عرفی و دمکراتیک شدن یک جامعه زمانی تحقق می یابد که در
بستر یک دگرگونی مناسبات تولیدی و تحول ساختارهای فرهنگی سیاسی جریان یافته باشد و شکل گیرد
بدون چنین شرایطی ارزش ها و نهادهای دمکراتیک نمی توانند در رابطه ای درونی با مردم جامعه قرار
گیرند مردم با روند تجدد گرایی بیگانه می مانند و در رابطه ی خویش با دنیای بیرون کماکان بر نهادهای
سنتی روحانیون و زبان و فکر و عادت های کهنه تکیه می کنند و از آن الهام می گیرند. و

پدیده ی تجددگرایی بدون پیش شرط ها و زمینه ی مادی فوق به هیچ وجه در برابر باورها و ارزش های
سنتی روحانیون کهنه و بازدارنده و نیروهای پاسدار این ارزش ها و باورها قادر به مقاومت نیست و
پیشروی و گسترش آن تنها در چارچوب نوعی سازش با این ارزش ها و مدافعان آن قایل تصور است. و

در واقع سرنوشت جنبش مشروطیت و قانون اساسی محصول آن امری تصادفی یا غیر عادی نبود. در
جریان جنبش مشروطیت زمانی که مسئله ی تغییر دستگاه استبدادی و استقرار سطلنت مشروطه در دستور
کار قرار می گیرد به حکم همان شرایط اقتصادی اجتماعی و سلطه و عمل کرد سنت ها و رحانیون شیعه
و نیروهای اجتماعی کهنه دیواری از مقاومت در برابر پدیده نوپای تجدد گرایی شکل گرفت و در نتیجه دو
نیرو در برابر هم صف آرایی کردند. و

در یک سو روشنفکران تجدد طلب صف کشیدند که به خاطر اشنایی با تمدن و فرهنگ غرب و با شیوه ی
زندگی و مناسبات پیشرفته در این جوامع می خواستند با استفاده از این دستاوردها و اندیشه های مدرن و
انتقال آن به کشور ایران و به طور مشخص با ستقرار حکومت قانون و آزادی و عدالت بر عقب ماندگی
جامعه غلبه کنند و راه های پیشرفت و ترقی کشور را هموار سازند و در سوی دیگر جامعه ای عقب مانده
با روابط تولیدی روحانیون شیعه پیشاسرمایه داری با ساختارهای سیاسی ایدئولوژی فرهنگی کهنه قرار
داشت که سلطنت و روحانیت نماینده ی آن به شمار می رفت. و

روحانیت هم از نفوذ سیاسی ایدئولوژی بر خوردار بود و هم متولی ایدئولوژی و نماینده ذهنیت
عقب مانده ی جامعه و در نتیجه مدافع و پاسدار این ذهنیت و ارزش ها و سنت های کهنه بود. نیتجه این
مصاف از قبل روشن بود. گر چه نخبگان و روشنفکران و تحصیل کرده ها به خاطر موقعیت اجتماعی
مناسب و نقش در دستگاه اداری و به علت وسعت گرفتن دامنه ی مبارزه علیه سلطنت گذشته موفق شدند
ساختارهای سیاسی - حقوقی دولت مدرن مانند تقسیم قوای مملکت تفکیک و استقلال قوه ی مقننه قضاییه
و مجریه و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و پاره ای از حقوق و ازادی های مردم را در قانون اساسی
جای دهند ولی قانون اساسی به دلیل قدرت روحانیت با پذیرش حق ویژه برای روحانیت و امتیاز برای
پیروان شیعه و دادن تقدس به سطلنت فرستگ ها از قانون اساسی یک جامعه ی عرفی و تأمین کننده
آزادی و برابری دور ماند. و

در اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت مصوب اکتبر 1907 چنین می خوانیم. .و

مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تایید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت
اعلیحضرت شاهنشاه اسلام ایدئولوژی خمینی خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و
عامه ملت کشور ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد
مقدسه ایدئولوژی خمینی و قوانین موضوعه حضرت خیر الانام صلی الله و اله و سلم نداشته باشد و معین
است که تشخیص قوانین موضوعه با قواعد ایدئولوژی خمینی بر عهده علمای روحانیون اعلام ادام الله
برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیئتی که کمتر از پنج نفر
نباشد از مجتهدین و فقهای خمینی متدین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای
اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید ایدئولوژی خمینی شیعه اسامی بیست نفر از علمای اعلام که دارای صفات
مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آن ها را یا بیشتر به مقتضای عصر
اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین کنند و به سمت عضویت بشناسند تا موادی که
در مجلسین عنوان می شود به دقت مذاکره و غوررسی نموده هر یک از آن مواد مصوبه که مخالفت با
قواعد مقدسه ی ایدئولوژی خمینی اسلام داشته باشد درج و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رای این
هئیت علما در این باب مطاع و متبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجته عصر عجا الله
فرجه تغییر پذیر نخواهد بود. و

وجود چنین اصلی به طور آشکار با آزادی عمل نمایندگان مجلس و استقلال قوه ی قانون گذاری و مالاً با
حاکمیت مردم که ظاهداً هدف انقلاب مشروطه بود تناقض آشکار داشت. علاوه بر این در قانون اساسی
با گنجانیدن اصولی دیگر از قبیل ایدئولوژی خمینی رسمی کشور شیعه ی اثنا عشری و یا سوگندنامه ی
نمایندگان مجلس حقوق اساسی شروندان غیر شیعه یا کسانی که به مذهب رسمی باور ندارند به کلی نادیده
گرفته می شود نابرابری  میان پیروان ایدئولوژی خمینی مذاهب مختلف جنبه ی قانونی می یابد. و

به این ترتیب به اقتضای شرایط اقتصادی اجتماعی و به تبع آن سنت و فرهنگ حاکم قانون اساسی آمیزه
و بازتایی شد از سازش میان شریعت سلطنت و مظاهری از روبنای سیاسی حقوقی جامعه ی مدرن که
حقوق و آزادی های مردم را به رسمیت می شناخت. و

در کشور ایران حکومت ایدئولوژی روحانیت پیش از قرن ها با زندگی و فرهنگ و تاریخ مردم در
آمیخته بود. این دو نهاد  همواره دو رکن فرهنگ و حاکمیت سیاسی و به عبارت درست تر دو رکن و دو
پایه ی اساسی فرهنگ استبدادی خمینی و حاکمیت استبدادی را تشکیل می داده اند. و
قلمرو نفوذ و تأثیر رژیم به مثابه ی شکل حکومتی مقدس معمولاً فراتر از قدرت سیاسی بوده است . و

سلطنت سرچشمه ی قدرت و عامل وحدت ملی و سایه ی خدا بر روی زمین تلقی می گردید و روحانیت
ایدئولوژی خمینی و روحانیون شیعه به مثابه مباشر ایدئولوژی خمینی مفسر قانون و حکم خدا رابط میان
خدا و بندگان و پاسدار سنت ها و ارزش هایی به شمار می رفته است که درست یا نادرست به نام
ایدئولوژی خمینی شناخته شده بود .  در نتیجه به اعتبار این نقش و قدرت دینی همواره از قدرت سیاسی
نیز برخوردار شده است. به سخن دیگر هم سلطنت تا قلمرو و تقدس مذهبی امتداد می یافت و هم دست های
روحانیت تا مرزهای قدرت سیاسی گسترده بود. و هم سلطنت و هم روحانیت در طول تاریخ به عنوان
پاسداران قدرت سیاسی حاکم در عین حال پاسدار ارزش های سنتی کهنه و مانع دگرگونی اجتماعی بوده اند

ایدئولوژی خمینی و ولایت فقیه رهبر ایران امروز و روحانیون شیعه و ذهنیت عقب مانده ی جامعه ایران
و نتیجتاً نقش روحانیت در حوادث انقلاب و رهبری آن ناگزیر در جهتی مغایر با ضرورت های رشد و
دموکراسی یعنی در جهت برتری کامل روحانیت و تحکیم پایه ی دیگر استبداد رژیم جمهوری اسلامی
ایران جریان یافت. و این بار قانون اساسی به جای حق نظارت تصریح شده در متمم قانون اساسی
مشروطه به طور کلی حاکمیت فقها و سپس حاکمیت مطلق فقیه را پایه ی ساختار دولت قرار داد. و

و اما سی پنج سال حاکمیت ولایت فقیه رهبر ایران و نیز روحانیون کشور ایران و تجربه ی عملی نظامی
مبتنی بر آمیختگی ایدئولوژی روحانیون خمینی و دولت و دخالت مستقیم و همه جانبه ی روحانیت در حیات
سیاسی کشور ایران در کنار زیان های عظیم و غیر قابل جبران و ابعاد ویرانی و نابودی نیروهای انسانی
و منابع و ثروت کشور در عین حال مردم را از بسیاری بندها و باورها و پندارهای کهنه سنتی روحانیون
آزاد ساخت و شرایطی کاملاً مساعد برای تحقق امر تفکیک حوزه ی ایدئولوژی از دولت و اسقرار
جامعه ی عرفی و حاکمیت مردم به وجود اورد. و

Freitag, 15. Juli 2022

تریاکی شعر برای 14 میلیون ملت ایران که مبتلا به مواد مخدر هستند

 تریاکی شعر برای 14 میلیون ملت ایران که مبتلا به مواد مخدر هستند

Fr.14.2022


صوبه ده خوفته مگس پر نزنه
چی چی نی پیدانییه جیک نزنه
ده ای کولبار غمه بی تب و تاب
موردومان همدیگره ور همه خواب
سقه داره لچه سر قار قار قار
کلاچان باز گیریدی پخار پخار
سوکوله کوکوره کوکو سردهه باز
صوبه الان ده ایسه وخت یاری
اوخیابان موردومان دیپیچه همه جا
جهانگیر مار دپر که از خوسره جا
توندی توندی دوده کمر دبد
بره گاوانا قوروق کونه فود
فورانه مورغانا با بگومکو
فوکونه اردکان ره چته جو
غیضه امره پیشی یا  پیشتا دهه
سوکوله لاری یا هیشتا دهه
صوبه آفتاب خایه ده پر بزنه
دشت و صحرا یا ایوار سر بزنه
مرداک خوس آیه از دور به گوش
جهان ماره خون ایوارده آیه جوش
زناکه خو اخمانه تورشا کونه
خو دسانه خو کله ور جو کونه
داد و بیداد مره گه فلانی
تو مگر رسم و رسومانه نانی
دوز بامو دکفته آخر دوباره
اگر میرزا نامویی باز ایواره
گاب و لیشه شویی از دست امان
الهی بگیری مردای ت  یامان
ای دوکان خوس تو مگر خانه ناری
پئرو مارو زن و کاشانه ناری
ویری تو پهلوانی ویری وسته خور و خواب
ویری تو پهلوانی ویری ناری نان و آب
ویری پهلوان ویری آی پیر و پاتیل
روز بامو تاب دهی تو هی تی سبیل
باز مره نیگاکونه خانه خراب
هی زنه دور و کللک نده جواب
وافور جیز جیزه من گم نوادن
تیشه بر ریشه تی جان نوازن
هی تره به آب و آتش زنی باز
آ کول او کول تره خود سر کونی واز
چیره چومباتمه زنی اوتاقه کش
تی جوانیا بازی بی غل و غش
مال و زور هتویی هرگز نمانه
بنگ و وافور تی جانا واسوجانه
تره دربدر کونه نحیف و زار
دبازی تی عمرو تی دارو ندار
زن و جقلان و رفیق و پئر و مار
واوینید جه تو مانی بی کس و کار
خیلی مردای جه آ سودای سییاه
لوخت و بیچاره بوبوستید و تباه
اوشانی زیندگی بر باد بوبو
دوشمنه مملکت آباد بوبو
تو دکفتی به فلاکت هچینه
الهی هیچکی تی روزا نیدینه
مراد که خوس دکفه هی تترج
گه خفابو بوشوتی مورغا وامج
من گمه خوشی هنه تو بوگو نه
گوفت و ناخوشی هنه تو بوگو نه
بنگ و وافور دوایه بوگو نه
می ایمان و می خودایه بوگو نه
من خوسم دوکان کشان صوب تا به شب
غل زنم اکش اوکش چه سوزه تب
قندانه قنده خورم تا کی تانم
مایه داره می چایی من ده هانم
بعد ده سال ایتا اسکلتم
بعد از اون شیرین نییم گرمالتم
کرم و غیرت و مذهب ده نارم
خوبی و رحم و مروت ده نارم
به خودا حرکت و همت ده نارم
حال گوش دادن صحبت ده نارم
من خیانت کونمه با می زاکان
داد از تریاک و وافور امان
من خیانت کونمه با همه کس
خنجر سورخا دارم بازم می دس
همه تایه تو گویی دندرمه
آ بلایا می ره من هندرمه
وسته گون بوشو دس ده بکش
من هانم دوکان خوسه بی غل و غش
هر کسی دانه خو تکلیف و خو کار
تو مگر بیکاری ایمروز جهانگیر مار
بتو چی رجز نخان می گوشه کین
منمه تریاکی یه بی دیل و دین
با همه بازم مرا هان خوش آیه
تریاکه واسی کرا خون جوش آیه
عیب تریاک چییه های آب دهی تاب
ندایی می حرفا آخر تو جواب
جهانگیر مار خوبخته ره آهی کشه
ویرس لیشه یا ایچیه دکشه
آوره یاد او روزانه خوب
روزانی کی همه بو بوکوب بوکوب
شب و روزانی کی بو برو بییا
خوردیدی دستجمی گرمه بلا
غورصه خوردید تان دس خاخوران
کی فلانی سفیده بخته الان
دس به دس زنه خو اقباله واسی
فانرسه آ دور هیچکس به کسی
چی بگم قصه لیلا با مو سر
تریاکی ناره ز خو خانه خبر
جهانگیر مار چگن زنه های هاچینه
تریاکی گه لیلا مرده یا زنه

شعر از ابراهیم شکری

Mittwoch, 9. Dezember 2020

سرنوشت انسان ها دست چه اشخاصی کنترل میشود؟

 به ترتیبی که تمدن به سوی پیچیدگی ره می سپارد و به همان اندازه که نیاز به حکومت نامریی" به 

 گونه ای روزافزون" احساس می شود" ابزارهای فنی اینترنت فیسبوک" توییتر" گوگل" یاهو" و

غیره برای شکل دادن دوباره آراء همگانی به ظهور می رسد. با استفاده از وسایل چاپی و روزنامه

و تلفن همراه رادیو و تلویزیون و هواپیما اندیشه ها می توانند با شتاب حتی به گونه آنی در سراسر 

ایران گسترش یابند . شاید بار نیز هنوز تواناییهای برتر تلویزیون را" در تحقق چنین هدفی" مشاهده 

نکرده بودند. و 

در جامعه مرد سالاری آخوند سالاری" جابجا کردن آگاهانه و دستکاری هوشمندانه عادات و آراء

سازمان یافته انبوه مردم" یکی از عوامل با اهمیت است. و 

انان که توانایی دستکاری ماهرانه ای در این نظام نادیدنی جامعه را دارند" قدرت حکومت نامریی

یعنی حاکمیت واقعی کشورها را هم آنان تشکیل می دهند. بار نیز" برای تایید بیان خود نقل قولی

را از اداره امنیتی " از مقابله ای  که نامبرده در روزنامه بیگانه انتشار داده" به میان کشیده است. و

در این مقاله با اشتیاق از اندیشه وسایل ارتباطی نوین با این جملات که آغاز روند سیاسی تازه جهان

طرح مشترکی را که مکتوب شده و می تواند علیه جبر و خشونت پایدار بماند" منظور حکومت 

جمهوری اسلامی پنهانی نیست" اما تشکیل لشکر فاطمیون افغان و لشکر زنینبیون پاکستانی و 

حزب الله امل لبنانی ممکن خواهد ساخت پشتیبانی از جنگ روسیه در منطقه خاورمیانه ابتکار عمل

نظامی ادامه مضمون وحی گونه ارتجاعی و تبلیغات نظامی در منطقه علیه مردم سوریه به این شرح

است. و

از جانب کسانی که هرگز ندیده ایم و نامشان را نشنیده ایم" افکارمان را به سمت جنگ شکل می یابند. و

اخلاق زندگی ما را به شکلی دیگر طعم می گیرد" اندیشه هایمان تلقین می پذیرند و بالاخره حاکمیت شان

را بر ما اعمال می کنند. بدون توجه به برداشتهای شخصی افراد از این شرایط واقعیت این است که در

قلمروهای سیاسی و اقتصادی "انجام هر عملی در زندگی روزانه اعم از تماس اجتماعی یا تفکرات اخلاقی

زیر نفوذ افراد نسبتا معدودی" یعنی بخش بسیار کوچکی از جمعیت ایران با 80 میلیون تشکیل شده است

کشور را زیر سلطه حاکمیت خود قرار می دهند. مهارت این افراد " در سلطه گری با اندیشه به نام خدا 

و با ایدیولوژی خمینی و به اسم مذهب و عادات اجتماعی انبوه مردم است. این افراد" همان کسانی اند

که مهار ذهن مردم ساده را در دست خود قرار داده اند. و نیروهای قدیمی جامعه را به کار می اندازند

و راههای تازه ای برای مهار و هدایت آیند" و از دزدی و چپاولکری می آقرینند. و 

بار نیز آنقدرها  نیست که ماهیت این افراد را که مهار ذهن مردم را در دست دارند" برای جهانیان فاش

شده است" اما تلاش آخوندهای ایرانی و سپاه پاسداران با ارتش غریبه تلاش داشته ملت سوریه را به

سرنگونی برساند" و همچنان برعلیه مردم ایران اقدام سرکوب با غور بسیجی ها و افشا کردن نام آنها

افراد نسبتا به تمام کشورهای جهان افشا شده است. و

Toochaei

09.12.2020 um 13:50 Uhr 

Freitag, 27. November 2020

کارگران و زحمتکشان مبارز آزادیخواه اتحاد و اتحاد با گروه مبارز آزادیخواه

 ما امروز درجه اول و خظ مقدم بر هر چیز به نیروهای سیاسی مبارز آزادیخواه احتیاج داریم

که پیش برنده فعال و واقعی چنین برنامه ای باشند.

ما امروز نیازمند به تشکیلاتی هستیم مرکب از اهداف و سیاسی که بتوانند و قادر باشند

مضامین سیاسی و برنامه گذاری  برای برنامه گروه مبارز ازادیخواه را در میان 

توده های کارگر و زحمتکش و عناصر نیروهای سیاسی تبلیغ و ترویج کنند.

با درک عمیق بنیادهای تیوریک این برنامه کارگران و زحمتکشان را به اهداف و 

ایده های خود تجهیز نمایند.و انان را در فعالیت مبارزاتشان هدایت و راهنمایی نمایند.

Toochaei

27.11.2020. Um 14:24

Montag, 16. Juli 2018

تهاجمی دیگر از روحانیون VI

                                                تهاجمی دیگر از روحانیون
                                     مبارزه ایرانیان برای استقلال آزادی دوباره
سلطان محمد دوم پادشاه عثمانی با فتح قسطنطنیه در 29 مه 1453 می . به عمر هزار ساله امپراطوری
رم شرقی پایان داد که مصادف با آغاز قرن جدید و پایان قرن وسطی گردید. او ضمن فتوحاتی توانست بر
سراسر آسیای صغیر سلطه یابد، و در اروپا نیز نواحی زیادی را متصرف شد. او قصد چنگ اندازی به ایران
و دیگر کشورهای اسلامی را داشت و اگر هم کسی مخالفت و مقاومت می کرد با بر چسب بی دینی
روبرو می گردید و خونش حلال می شد. و
اروپائیان و آسیایی‌ها با قدرت روز افزون عثمانی راهی را بسته دیدند، ولی نیاز به کالا راهی دیگر گشود
دو کشور اروپائی اسپانیا و پرتقال و دریانوردان ماجراجوی آنها، برای گسترش امیال استعمار گرانه خویش
بسیار قاره ها و جزایری را، کشف کردند و بتصرف در آوردند. رقابت و جنگ ناشی از آن، آنها را بر سر عقل
آورد و تقسیم غنائم کردند. نیمکره غربی را اسپانیا و نیمکره شرقی را پرتقال تصاحب کرد، و لذا آسیا را
پرتقال فرمان می راند و خلیج فارس را اشغال و راه برای خویش باز کرد. و
ازبکان و ترکمنها نیز خراسان را مورد تجاوز قرار دادند. در این هنگامه شوم شاه اسماعیل صفوی توانست
با شجاعت و همتی بی مانند استقلال ایران را تضمین کند و حاکمیت ملی را مستقر سازد. او از جانب پدر
نواده شیخ صفی الدین اردبیلی و از سوی مادر به اووزن حسن آق قویونلو می رسید. او یکساله بود که
پدرش بدست پادشاه شیروان کشته شد. گویند مرگ پدرش هرج و مرج براه انداخت و او و برادرش به
گیلان رفتند و در لاهیجان در نزد حکمران آنجا که تمایلات شیعه داشت بسر بردند. و
حوادث زمان از سوئی و آمادگی پذیرش، که در او بود، پدیده ای بوجود آورد، اقبال نه قبیله بسوی چهره ای
سیزده ساله، و تشکیل ارتشی بنام قزلباش و دعوی استقلال از سوی او. آوازه قیام در 1501 سبب شد، که
بسیاری از مردم سوریه، دیار بکسر به او بپیوندند، و با این لشکر، فرخ سیار پادشاه شیروان را بخود خواهی
پدر در نزدیکی قریه گلستان  شکست و بقتل برساند. او توانست ضمن فتوحآتی دیگر در 11 مارس 1502 م
بنام شاه اسماعیل صفوی تاجگذاری کند. او توانست با رسمی کردن شیعه دولت مستقلی را بنا نهد. شیعه در
واقع سلاحی بود سیاسی که حاکمیت بخشید باستقرار ملی در این سرزمین. نباید از نظر دور داشت سیل
مردمی که باو روی آوردند، و او را حمایت نمودند، شیعیان بودند از قفقاز، آسیای صعیر، سوریه. و
او با زور شمشیر و کشتار، سنی مذهبان را که مقاومت می کردند از سر راه خود بر می داشت. او توانست
شبیک خان را که از نوادگان چنگیزخان و مردمی بی رحم و متعصب بود در 1510 بقتل رساند و سراسر
خراسان، فلات و قندهار و. ... را فاتح شود.و
پس از قتل شبیک خان، پوست سرش را پر از کاه کرده نزد سلطان با یزید فرزند محمد فاتح پادشاه عثمانی
فرستاد. گشتار وحشیانه شاه اسماعیل از سنی مذهبان  و عملی که با شبیگ خان نمود، زمینه جنگ وسیعی
را بین ایران و عثمانی بوجود آورد.و
پسر سلطان با یزید، شاهزاده سلیم، که مردی خونخوار بود،علیه پدر قیام و با یزید ناچار به نفع پسر از
سلطنت کناره گرفت. سلیم تمام برادران و برادرزادگان خود را کشت بجز مراد که موفق بفرار شد.و
به شاه اسماعیل پناه آورد شاه اسماعیل او را گرامی داشت و حکومت قسمتی از فارس را به او داد.و
سلیم ضمن ارسال سرداری به ایران تقاضای استرداد مراد رانمود. شاه اسماعیل او را غاضب تخت و تاج
خواند و با فرستادن دو نفر از سرداران قزلباش به بهانه جمع آوری شیعیان آناتولی شهرهای قره حصار
و ملاطیه را تصرف نمود. و
سردار سلیم نیز در مدت اقامت خود در تبریز با سران ایلات، رابطه برقرار نمود و ضمن جمع آوری اطلاعات
زیادی پی خبر از ایران رفت. و
سلیم با انعقادی قرارداد های صلح بین خود و کشورهای اروپائی موقتاً خود را از ناحیه غرب آسوده خاطر نمود
و سپس با خواست، از شیخ الاسلام استانبول، فتوی داد، که قتل یک نفر شیعه بیش از هفتاد کافر حربی و
مسیحی ثواب دارد و در نتیجه قتل عام وحشتناکی سراسر خاک عثمانی را فرا گرفت و بیش از چهل هزار نفر
از شیعیان بقتل رسیدند. و
سلیم در 19 مارس 1514 م. به ایران لشکرکشی نمود. عبداله خان ازبک را نیز تحریک به خوانخواهی
شبیک خان عمویش نمود، و ضمن ارسال نامه ای توهین آمیز اعمال شاه اسماعیل را نسبت به خلفای
راشدین تقبیه و گناه دانست و سر انجام با ارسال نامه ای دیگر ادعای خلافت و جانشینی پیغمبر اسلام را
نمود و از شاه اسماعیل خواسته شده بود، که توبه کند و ایران را جز متصرفات عثمانی بداند. و
شاه اسماعیل با ارسال پاسخهایی، کوبند مرتبه ای یک قوطی تریاک توسط یکی از درباریان فرستاده بود تا
به کنایه به سلطان بفهماند که تسخیر ایران و سقوط خاندان صفوی غیر ممکن و رویائی است که در حال
کشیدن تریاک دست می دهد. سلطان خود خواه با دریافت آن نامه بلادرنگ سفیر ایران را بقتل و با دادن
نامه ای توهین آمیز و بهمراه آن یک دست لباس زنانه بسوی تبریز حرکت نمود. در این نبرد که در جلگه
چالداران نزدیک خوی رخ داد و بنبرد چالداران معروف است لشکریان قزلباش با وجود شجاعت و شهامتی
بی نظیر بعلت نداشتن سلاحهای آتشین و کمبود نیرو نسبت به ارتش عثمانی به عقب نشینی دست زدند. و
شاه اسماعیل که خود در قلب سپاه شمشیر می زد، از ناحیه بازو زخمی گردید.و
سلطان سلیم تبریز را تسخیر و حرمسرای شاه اسماعیل بدست سپاهیان افتاد. گویند بعلت ظهور آثار شورش
مبنی بر عدم تمایل بکشتار برادران دینی خود،ایرانیان در سپاه عثمانی عازم خاک عثمانی شد و در بین راه
نخجوان و ایروان و. .. را هم تصرف کرد. و
گفتنی است که در جنگ میان ایران و عثمانی بهروزه خانم همسر مورد علاقه شاه اسماعیل وجود داشت
و شاه اسماعیل با ارسال هیئتی برپاست سید نورالدین عبدالوهاب تقاضای استرداد همسرش را نمود.و
شاه سلیم در صورت خودداری از لعن و توهین به خلفای سه گانه و خواندن خطبه بنام آنها حاضر شد همسرش
را باز پس فرستد ولی این شرط را نپذیرفت و شاه سلیم عقد او را با شاه باطل و به عقد قاضی عسکر آناتولی
درآورد.  و
شاه اسماعیل بار دیگر ارسال نامه و تقبیه کار سلطان سلیم، خواستار همسرش شد که سفیران را زندانی و
نامه اش را بدون پاسخ، گذاشت. و
شاه اسماعیل بخاطر جبران شکست چالداران به مصر و دولتهای اروپائی روی آورد و آنها را تحریک بجنگ با
دولت عثمانی نموده ولی سلطان سلیم ضمن فتوحات زیاد و کشته شدن پادشاه پیر مصر ضمن تسخیر سوریه
لبنان و فلسطین عازم فتح مصر گردید و فاتحانه وارد قاهره شد والمقوکل سوم آخرین خلیفه عباسی را اسیر
و با خود به استانبول آورد و خود را خلیفه مسلمین خواند، و از تاریخ 1507 م. مصر جز و متصرفات عثمانی
به حساب آمد.و
دولت و نیز از سوی عثمانی ها مورد تجاوز قرار گرفته بود، لذا شاه اسماعیل ضمن ارسال سفرائی آنها را
دعوت به اتحاد و جنگ بر علیه عثمانی ها نمود و نیز بخاطر گرفتاری و در گیری جنگ پیشنهادات شاه اسماعیل
را نپذیرفت، او کوششهای هم در امر بوجود آوردن اتحادی با مجارستان، لهستان و شوریدن آنها برعلیه
عثمانی ها نمود و آنها نیز استقبال کردند. عثمانی سرگرم پیروزی بود، و توانست در 1521 بلگراد را فتح و
جزیره ردوس را تصرف شود.و
شاه اسماعیل سپس ارسال نامه ای امپراطوری آلمان و توضیح جنگهای خود با عثمانی خواستار اتحاد برعلیه
عثمانی شد. سفیر شاه مورد استقبال قرار گرفت. شارلکن امپراطور آلمان با ارسال نامه ضمن اظهار
گرفتاری ها، موافقت خود را اعلان داشت ولی نامه زمانی به ایران رسید که شاه اسماعیل بیش از یک سال
از مرگش می گذشت. و
شارلکن، چهار سال بعد هم سفیری به ایران می فرستد با نامه ای که بیان کننده آنست که از خبر مرگ شاه
اسماعیل در اروپا اطلاعی در دست نبود. در آن نامه ضمن تعریف از شجاعت و تدبیر نامبرده، آمادگی خود را
برای اتحاد علیه عثمانی اعلان می دارد. شاه اسماعیل در 23 مه 1524 در سن 38 سالگی بمرض سل
درگذشت و پسر ده ساله اش شاه طهماسب با ایجاد یک شورای نیابت سلطنت از سرداران قزلباش بتخت
سلطنت تکیه زد.و
با اطلاع از در گذشت شاه اسماعیل، ازبکان چندین بار به ایران حمله ور شدند که توسط قوای ایران دفع شد.و


Sonntag, 8. Juli 2018

تهاجمی دیگر از روحانیون V

                                               تهاجمی دیگر از روحانیون
                                    مبارزه ایرانیان برای استقلال آزادی دوباره
سربداران اکثر آن ولایات به سم ستوران ویران گردانیدند و هر گله که در گیاه زار آن مراغی یافتند براندند
و در آن قضیه غنیمتی تمام بدست سربداران افتاد و کارایشان دوامی گرفت و آوازه ایشان به اطراف
واکناف برسید. و
تاریخ این حادثه در دسامبر 1353 بوده و بدینطریق بقایای ایلخانان هلاکوی بدست سربداران واژگون گردید.و
یحیی کرابی بدست برادرزن خودکشته، و قدرت بدست حیدر قصاب افتاد که شاید تحریک قتل از سوی او انجام
گرفته باشد. و
حیدر قصاب ظهرالدین کرابی را، که قتل یحیی کرابی بدست او صورت گرفت عملاً از کار برکنار و خود امور
را بدست گرفت، و با لشگری مرکب از 5000 نفر مرد جنگی اسفر این را محاصره ولی در اردوگاه برعلیه
او توطئه قتل انجام گرفت. این عمل توطئه توسط پهلوان حسن دامغانی که سپهسالار وی بود انجام گرفت
سر حیدر را بدور حصار شهر گرداندند و نصرالله باشتینی که در اسفر این علم طفیان بر افراشته بود
دروازهای قلعه را گشود و طبق رضایت آنها، لطف اله فرزند وجیه الدین مسعود بود، شهریار شد، و
خواجه نصراله باشتینی و پهلوان دامغانی هردو اتابکان لطف اله شدند. و
مبارزه میان سربداران شدت می گرفت و یکی از شاگردان شیخ حسن جوری بنام عزیز مجدی بر علیه
پهلوان حسن دامغانی قیام و قلعه مهم طوس را تسخیر کرد. و
پس از مدتی پهلوان حسن دامغانی طوس را باز پس گرفت و مشهد را هم تصرف کرد، ولی جرات کشتن
درویش عزیز را نداشت، لذا با دادن دو خروار ابریشم خام به وی گفت تو مرد اهل طاعتی من از خدای
میترسم که تو را بکشم بر خیز از ملک من بیرون شو
درویش عزم اصفهان کرد و در این شهر مقیم شد، سپس شخصی بنام علی موید با فرستادن یکی از
طرفداران خود بسوی درویش عزیز و تظاهر بطرفدارای از طریقت حسن جوری درویش عزیز را متقاعد
کرد و بر علیه پهلوان حسن دامغانی شوراند و پس از گرفتن اوضاع بدست خود، باتظاهر، در ایدئولوژیک
روحانیون و توجه دادن مردم بظور حضرت امام عصر ،، در واقع بفکر اقدامات جدی نبود. چندی نگذشت
که بین درویش عزیز و علی موید نیز شکر آب شد. علی موید دستور بقتل عزیز درویشداد، که او و
هفتادنفر از رفقایش بقتل رسیدند، و سر درویش را به سبزوار آوردند و از چهار سو بیاویختند. و
در 778 بار دیگر جناح افراطی سربداران به رهبری دوریش رکن الدین که از شاگردان شیخ حسن جوری
و درویش عزیز بود خروج کردند. علی موید برای خاموش کردن این قیام به دشمن دیرینه خود امیر ولی
روی آورد، و با هم ائتلاف و روی به سبزوار نهادند. و
دوریش در پیکار شکست خورد و گریخت علی موید مجددا در 780 وارد سبزوار گردیده امیر ولی پس
از فرونشاندن شورش باردیگر به علی موید حمله کرد، علی موید به تیمور لنگ متوسل شد و با این عمل
خیانتی بود که بدولت و کشور سربداران نمود. و
آ، یو. یا کوپوفسکی حدس می زند که تیمور در عهد جوانی و دورانی که سپاهی مزدور و همواره جویای
ماجرا بود روابطی با سربداران داشت، و
بهر حال تیمور با علی موید همداستان شد و وی را یاری کرد  ولی بهیج وجه در حفظ پایداری دولت سربداران
برنیامد بلکه بهانه‌ای شد که بتواند در امور خراسان مداخله کند. او با لشکریانش به خراسان آمد و امیر ولی
را سرکوب و وارد سبزوار شد. علی موید به پیشوا ز تیمور شتافت و خود را عبد و عبیدا و خواند، او را موقتاً
نگهداشت و در 788 دستور قتل او را صادر کرد. در سال 785 در سبزوار قیامی عمومی صورت گرفت
به رهبری شیخ داود، این قیام بیان کننده آن است که در واقع جنبش بدست نیروهای افراطی درویشان بود.و
بهرحال تیمور با محاصره سبزوار و کشتار وسیعی محاصره را شکست و قیام را موقتا خاموش کرد. پایداری
مردم سبزوار در مقابل یورش سیل آسای قوای تیمور بی نظیر بود، او مردم را زنده زنده لای دیوار گذاشت
پس از مرگ تیمور در 807 هجری سربداران در سبزوار قیام نمودند، لشکریان شاهرخ فرزند تیمور بسختی
توانستند این شورش را خاموش کنند. و
در واقع نهضت سربداران که نیم قرن بطول انجامید جنبشی بود ملی مردمی که بر علیه حاکمان زمان صورت
گرفت، توده های جان برکف و خیل رنجبران بوجود آورندگان آن بودند، که توانستند سلطه مغولان را منهدم
سازند ولی متاسفانه عدم آگاهی در امر سازماندهی و تشکل مردم، و خود خواهی و منافع شخصی کسانی
که در راس قرار می گرفتند، سبب شد که نتوانند حفظ جنبش کنند. و
از آغاز جنبش بر علیه مغولان تا انقراض آن بدست امیر تیمور، هربار فردی بر می خاست و نیروئی برعلیه
دیگری تدارک می دید که خود ناشی از عدم آگاهی مردم باشد در سازماندهی و اینکه جلو گیری شود، و
بروز چنین حوادثی را، دیگر وجود ضعف و امکان رشد خود خواهی، بروز شانس رشد برای چنین کسانی
که بتوانند در راس جریان قرار گیرند، و آنرا بنفع مقاصد قدرت طلبی های فردی بفساد بکشانند، که حاصل
همه اینها ضعف و از هم پاشیدگی نهضتی است که چنین حوادثی را با خود می آورد. و
ولی آنچه بایستی فراموش نشود، دست آوردهای تاریخی و ریشه یابی این نهضت ها است که بایستی مورد
توجه قرار گیرند، چون پیروزی آدمی، شناسائی و تجربه آندوزی از حوادث تاریخی است، که توجه به آن
آدمی را از لغزش های دوباره مصون و بپیروزی نزدیک می دارد. و
گفته شد که شاه اسماعیل توانست پس از 16 سال جنگ استقلال و حاکمیت ملی را مستقر و تمامیت ارضی
ایران را باز یابد، و ایران. پس از 850 سال که از سقوط ساسانیان می گذشت گذشته خود را تجدید نماید
شاه اسماعیل و به همراهش شاه عباس شفته ریزی و ساخت استقلال را بناساختند. روابط سیاسی و بدنبال
آن بازرگانی با ارسال سفیر به کشورهای خارجی آغاز و شکل گرفت. شاه اسماعیل و دیگر پادشاهان صفوی
شیعه را وسیله سیاسی برای استقرار حاکمیت ملی مورد استفاده قرار دادند، و توانستند پس از 120 سال
جنگهای ممتد و پی درپی در سال 1639 م با بستن قرار داد قصر شیرین مرزهای کشور را تثبیت سازند، که
تا زمان فتحعلیشاه به قوت خود باقی بود و توسط چهره هائی چون نادرشاه، کریم خان و آقا محمدخان پاسداری
شد، اگر چه در زمانهائی موقعیت های متزلزلی را بهمراه داشت. لازم بتذکراست، اگر از شاهان مقتدری چون
شاه اسماعیل، شاه عباس، نادرشاه و. .. اینجا و آنجا یاد می شود و بآنهائی درمورد مسائلی داده میشود، و
از وجود حاکمیت ملی و تثبیت آن که ناشی از اقتدار و درایتی باشد که در آنها بوده، و یاد شد. و

یک، بیان آن نیست که آنها، چهره مردمی همیشه و یا در همه حال داشته اند و بجامعه و مردم از سوی ایشان
ستمی روانشده است و با آنها عدالت اجتماعی را مراعات و انسانها را از ستم مصون داشته اند،و
هرگز چون خود انفجارات داخلی و قیامهائی که در زمان آنها صورت گرفته بیان کننده واقعیتی است اجتماعی
ناشی از وجود ستمی که آن حوادث را آبستن شده. و
دو، بهیچ وجه حاکمیت ملی که ناشی از درایت و اقتدار آنها صورت گرفته، عمل آنها را در رابطه با ستمی که
به جامعه روا می داشتند و یا آدمکشی ها و قتل و غارت که در حین لشکرکشی از سوی آنها بعلت های
دیگر روا می شده، تبرئه نمی سازد. و
سه، بارها ذکر آن رفت که پدیده های اجتماعی تاریخی بررسی می شوند، و چه بسا حادثه ای اجتماعی که
در زمانی پذیرفته شود و مورد حمایت جامعه باشد، در حالیکه در زمانی دیگر، مورد انتقاد و حمله قرار
گیرد،.تاریخ و حرکتهای اجتماعی تاریخ، چنین می آموزد که، رابطه بر قرار میشود، آبستن میکند، بخشت
میاندازد، پرورش می دهد، می میراند، و با مرگ آن نوزادی دیگر، که این فرزند را تفاوتی است با آن پدر
و مادر. چون فرزند زمان دیگریست با پایگاه اجتماعی دیگر،اگر چه محصولی است از آن رابطه. این است
سیر تاریخ. ..می شکفد، چون می شکفد، و پروای آن ندارد که کسی به او بنگرد یا ننگرد. و

Freitag, 27. April 2018

تهاجمی دیگر از روحانیون IV

                                         تهاجمی دیگر از روحانیون
                                     مبارزه ایرانیان برای استقلال آزادی دوباره
پس از مرگ وجیه الدین مسعود ده تن از زمامداران سربداران که به نیروهای تندرو و میانه رو منتسب
بودند بسر کار آمدند و در این رابطه در گیری، یک فرمانفرما سرنگون می شده و بجای آن فرمانداری
دیگر از جناح مخالف اوضاع امور را بدست می گرفت. قضایا و علت این مبارزات گنگ و نا مفهوم است،و
ولی آنچه بطور خلاصه می توان بیان داشت، وجود دو جریان میانه رو و تندرو می باشد که نهضت سربداران
را بوجود آورده بودند. میانه روها از بزرگان و سپاهیان و خرده مالگین و تندرو ها از شیخیان و درویشان
و پیشه وران بوجود آورده بودند. نیروی منظم و شکل یافته آنها یاران شیخ خلیفه و شیخ حسن جوری بودند
که در بین توده مردم، از اعتبار و نفوذی برخوردار بودند. و
یکی از چهره های سربداران یحیی کرابی است، زاده شده در روستای کراب، از توابع بیهق که از مقربان
وجیه الدین مسعود بوده. او را با هوشتر از وجیه الدین مسعود دانسته اند و در دوران خود سعی داشته
که یاران حسین جوری را با حکومت خویش سازگار سازد و از اعتبار آنها بنفع خویش استفاده برد. و

میر خواند گوید
بر سرخوان کرم او پیوسته غنی و فقیر نشستندی این بیان آنست که با این عمل سعی داشته، نیروی مساوات
طلب پیروان شیخ حسن جوری را بخود جلب سازد، عده لشگریان او را به 22000 نفر گفته اند که از دولت
او مواجب می گرفتند و با قدامات و آبادانی دست می زدند. و

خرابی هائی که لشکرجانی قربانی در طوس ساخت سربداران و قدرت روز افزونشان سبب بیم و هراسی
شد در طوغای تیمورخان. طوغای تیمورخان به عوامفریبی و مردم دوستی تن داد، تا با خلیفه بتواند
سربداران را اغفال و در زمانی مناسب آنها را مغلوب سازد. بگفته این بطوطه طوغای تیمورخان پادشاه
تاتار و ترکان بود  مفهوم این نامها ممکن است هم بصحرا نشینان مغول اطلاق میشده و هم ترک که عده
آنان به 50000 تن می رسید. اینان در دشت و صحرا می زیستند و به دیگر سخن صحرا نشین بودند و
در چادرها روز می گذرانیدند و ییلاق و قشلاق می کردند و از هرات می گذشتند. و

این لشکرکشی ها که بمنظور غارت و چپاول صورت می گرفت بظاهر با شعارهای غزای دینی و جهاد
علیه هندیان مشرک و بت پرست و غیره برگزار می گشت. ولی ترکان که امیران هندی و بویژه زنان
را ببردگی می بردند هیچ تفاوتی بین بت پرستان و هندیان مسلمان نمی گذاشتند. و

در آغاز حکومت یحیی کرابی بسال 754 هجری طوغای تیمورخان او را به اردوی خویش خواند که پیمان
ببندد. این جز حیله و خدعه چیز دیگری با خود نداشت. او را قصد بر آن بود که سران سربداران را غافلگیر
کرده و بقتل رساند. و

و بنا بگفته حافظ ابرو گرفته شده از کتاب سربداران قبل از مذاکرات نبردهائی بین آنها صورت گرفته بود
پس از رد و بدل نامه هائی یحیی کرابی که از خدعه طوغای تیموریان با اطلاع بوده باتفاق دیگر سران
سربداران چون خافظ شغانی و محمد جیش و سیصد نفر سپاهی وارد اردوی خان می شوند. سه روز و
سه شب بزم و سرور در اردوی ایلخانان گسترده بود که در پایان روز سوم در حالیکه ایلخانان با ساغرها
پر از شراب، دور می گردیدند. یحیی کرابی با گذاشتن دست بروی سر و علامت دادن و مشاهده آن توسط
حسن شغانی و دیگر سپاهیان حمله آغاز می شود. سربداران با شمشیر به مغولان حمله و بخشی از آنها را
از پای در می آورند. بخشی دیگر از وحشت و هراس پای بگریز می نهند. سربداران با دریافت ثروتهای کلان
از دو گاه ایلخان را ترک می کنند. حافظ ابرو اینطور می نویسد. و

پر هیچکس ابقا نکردند و قتل در اردوی طغا تیمورخان عام گشت. از خرد و بزرگ و ترک و تاز یک و هر
که را یافتند بکشتند و بتهورکاری از پیش ببردند که تا انقراض عالم دیگران از روی روزگار محو نخواهد
گشت. فرزندان و متعلقان طغا تیمورخان که بدست افتادند همانجا بقتل آوردند و بعضی بگریختند بیک لحظه
از دوری پادشاهی چنان ناچیز شد که از ایشان اثر نماند و بقایائی که در گوشه ها گریخته بودند اگر اسباب
گریختن می یافتند جان بیرون می بردند و الا در دست سربداران می افتادند بکلی چون هبا از محلب صبا متفرق
و آواره شدند، و