Mittwoch, 29. Juni 2016

حسن شاطری معروف به حسام خشنویس

حسن شاطری معروف به ( حسام خشنویس ) از فرماندهان سپاه پاسداران ایران و مسئول باز سازی لبنان 
این شخص مسئول 800000 میلیارد دلار ثروت ملی ایران را برای بازسازی لبنان خرج داشته تا امروز هم 
صدای از ملّت ایرانی درنیآمده. و
ای ملّت ایران دوست ها به نام عقل و خرد و انصاف, به نام سعادت بشر, به نام آسایش گیتی به این تمدن ننگین 
ولایت فقیه رهبر ایران علی خامنه ای از توحش خاتمه دهید. و
اشک برای دنیا بس است. فضای آسمان برای طنین ناله های بشریت کوچک است. تا کی میلیون ها فرزند ان 
ایرانی در زیر ایدئولوژی روحانیون و نظام ولایت فقیه رهبر ایران در زوایای ظلمت زده با قدرت سپاه پاسداران
 و بسیج ها تا بر عده کیسه های طلایی یک نفر حریص افزوده گردد. و
میلیون ها خانواده ایرانی در تعبید در غربت میلیونها خانواده ایرانی با گرسنگی و پریشانی زندگی کنند, تا جنون
 تجمل و خود پسندی, این نظام ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران غرور و نخوت سیراب شود.و
ای ماشین های فلسفه باف, ای دماغ های جامد, ای مزدورهای سعادت دیگران, ای شمایی که قوه الفاظ مجوّف
میان تهی اصول دمکراتیک را دموکراسی را مخالف عمران و تکامل تمدن می دانید, بس است. یک قداری
عمیق شوید, به فلسفه حیات و منتهاالیه زندگانی فکر کنید. و



Donnerstag, 23. Juni 2016

نان و آزادی, اما چرا اعدام؟

چند ساعتی از روز گذشته. و
.یک ماه از تابستان هوای گرم , مردم تشنه و کرسنه همه از ترس نظام برای نوشیدن آب وحشت دارند
بلندگوهای نصب شده در چهار گوشه میدان ناگهان به صدا در آمدند.و

توجه! توجه!
ملت ایران و بسیج باج بگیر و سپاه پاسداران مفت خور! تا ساعتی دیگر یکی از نیرو سیاسی مبارز 
آزادیخواه از اشرار طبق حکم صریح قانون ایدئولوژی ولایت فقیه ایشان چند در آورده قانون قصاص شده 
و در این میدان در ملاء عام بدار آویخته خواهد شد. و

جرم او مخالفت با ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران و درگیری با مامور انتظامی نظام است. او مفسد 
فی الارض است بعد از چند لحظه از سمت شمال جرثقیلی وارد میدان شده در وسط آن توقف کرد. و

به دنبال آن تعدادی خودروی نیروی انتظامی وارد میدان شدند. و
فرمانده ماموران از اتومبیل خود پیاده شده به طرف جرثقیل رفت. و 
یکی از ماموران هم دوان دوان به دنبالش در حالی که بلندگوی دستی را حمل می کرد.فرمانده از جرثقیل 
بالا رفته, روی کفی آن دست به کمر ایستاد. و

مامور بلندگوی بدست نیز خود را به کنارش رساند کم کم تعداد بی شماری ملّت دور میدان حلقه زدند.و
فرمانده به مامور بغل دستی خود اشاره کرد: سریع باش بلندگو را آماده کن باید کار را سریع تمام کنیم 
!و بریم
چی شد؟
چیه داداش چه خبره, می دونی چی شده؟
مثل اینکه یه نفر رو می خوان دار بزنند. و
برای چی, بهتر است بدونید این آقا با نظام ایذدئولوژی ولایت فقیه مخالفت داشته نمی دونم مثل اینکه 
همینطوره. و
دیگری که کنار آن دو ایستاده بود بمیان صحبت های آنها پریده و گفت: نه بابا, بالاتر از این حرفهاست.و
یعنی چی؟
مگر نشنیدی تو بلندگو می گفت مفصد فی الارض. و
مفسد فی الارض, دیگه چیه؟
یعنی روی زمین فصاد کرده. و
آخه چی کار کرده که فساد روی زمین شده, اینا که تو حکومتند فسادشون دنیارو برداشته. و
یکی دیگر از تماشاچی ها پرید وسط که: می بحشید, آقا شما نمی فهمید, این قانونه که بهتر می فهمه قانون؟ 
قانون دیگه کیه؟
دیگری جواب داد: قانون
قانون دیگه. و
خوب می دونم, منظورم کیه؟ چی کاره هست؟
اون یه ولایت فقیه رهبر ایران است با کتاب آسمانی اش. و
آها, ولایت فقیه رهبر ایران با کتاب آسمای اش چطوری می فهمه که ما آدمها نمی فهمیم؟
شما مثل اینکه مشکل دارید با ولایت فقیه رهبر ایران؟
با کی؟
با خودت. و
نه آقا من با خودم مشکل ندارم. شما گفتید: قانون بهتر می فهمه, من هم پرسیدم قانون کی؟ 
شما می گین: ولایت فقیه رهبرایران با کتاب آسمانی اش
خوب, منم می پرسم چطور یه کتاب بهتر از من و شما می فهمه؟
قانون می گه هر کی مخالفت با ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران برخاسته جرم او قصاص است. و
دیگری پرسید قصاص یعنی چی؟
یعنی اینکه نباید مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران نشان دهد جرم او قصاص باید کشته شود. و
چرا باید این کار را کرد؟
براینکه جلوی نیرو مبارز سیاسی آزادیخواه گرفته بشود و جلوی مخالفت گرفته بشود. و
این چه قانون مسخره ئیه که برای اینکه یک شخص به مخالفت یا اینکه انتقاد با نظام برخاسته باید قتل 
تصمیم گرفته شود. و
پیر مردی که بی اختیار صحبت های آنها را می شنید رو به آنها کرده گفت سی پنج سال پیش نه اینقدر 
مخالفت بوده نه اینقدر این قانون قصاص چطور شده از موقیعکه این نظام ایدئولوژی ولایت فقیه با کتاب
 آسمانی اش قانون اساسی برای ما ملّت ایران نوشته هم مخالفت زیاد شده و هم قتل؟

فرمانده نیرو انتظامی میکروفون را در دست گرفت چند بار به آن فوت کرد, با صدای بلندی که به فریاد 
می ماند شروع به صحبت کرد: امروز یکی از اشرار شهر که امنیت شهر رو به هم ریخته طبق قانون 
ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران در ملاء عام بدار آویخته میشه تا درس عبرتی باشه برای بقیه ملّت ایران
از میان جعمیت یکی فریاد زد: مگه بقیه هم می خواهند با نظام روحانیون و ایدئولوژی ولایت فقیه مخالفت 
کنند. و
فرمانده با دست اشاره کرد تا محکوم را بیاورند. و
در حالیکه دست های او را از پشت بهم بسته بودند از خودروی نیروی انتظامی پیاده کرده و بطرف 
جرثقیل هدایتش کردند. و
جوانی بود حدود بیست و یک سال با قدی یک و هفتاد.. و


Donnerstag, 16. Juni 2016

هنرمند مبارز آزادیخواه

وقتی  سایه ی سیاه سکوت و خفقان بر پهنای کشور ایران سنگینی می کند
و از بیم دیکتاتوری ولایت فقیه رهبر ایران علی خامنه ای هیچ کس را یارای سخن گفتن نیست
وقتی تمامی الفاظ جهان را در اختیار داریم و از آن  سخن نمی گوییم که به کار آید چرا که تنها
یک لفظ در میان نیست آزادی آن زمانی است که هر هنرمند مبارز آزادیخواه فریاد فرو
خسته ی ملتش را در هنر و آواز صدای خود جای می دهد هنرش فارغ از ارزش زیبایی شناختی
و لذت آفرینی کار گردی اجتماعی می یابد. و

زبان زمانه خود می شود و زبان به ملت اعتراض وضع موجود می گشاید پرسش من از
شماها هنرمند مبارز آزادیخواه این است. و
هرگز به فکرتان هنرمند مبارز آزادیخواه رسیده که این سرزمین ایران مال ماست. و
مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در دست اختیار دارد
حصارها رژیم ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران را ویران کن
ایران سرزمین مال ما ایرانیان است
این سرزمین مال ماست. و





Donnerstag, 2. Juni 2016

دادگاههای نظام ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران

این جناب راننده و در عین حال فرمانده ضمناً خیلی هم آتششان داغ بود و با پررویی تمام اولاً به
نیروهای زحمتکشان و کارگران ایران توهین می کرد, مثل اینکه شماها آنقدر احمقید که نمی فهمید
این کارهایتان یعنی مثلاً انتقاداتی که به یکی از روحانیون آن نظام می شود - مستقیماً بضرر تمام
کارگران  ایران میشود. و
بعدش هم خیلی راحت این راننده  فرمانده همه کارگران را به اضافه سرمایه دارها توی یک کیسه
می ریخت و می گفت هیچ فرقی با هم ندارید. شماها دلارها را از کجا می آورید؟ معلومه با
سرمایه داری جهانی زد و بند کرده اید و نمی گذارید که ما ریشه سرمایه داری را بگنیم. و
مخصوصاً اینکه با حمایت تان از دولت نمی گذارید که با ایدئولوژی ولایت فقیه قوانین قضائی را
عملی نشان بدهد. و

                             دادگاههای انقلاب ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران
این دادگاهها در 17 ژوئن 1979 از شورای انقلاب (9) و به تشویق آیت الله خمینی بطور موقت
برای رسیدگی به کار افراد سیاسی که پس از انقلاب دستگیر شده بودند تأسیس شد ولی بعد بصورت
دائم در آمد. اختیارات قانونی آنها که در سال 1983 اصلاح شد بشرح زیر است: رسیدگی به: و
هر گونه عملی علیه امنیت داخلی ایران یا خارجی, سوء قصد بجان شخصیت های روحانیون نظامی
و سیاسی, هر گونه تخلفی در رابطه بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران نظام در مواردی که عقیده
خود متخلفان در دادگاههای قضائی بقدر کافی کیفر ندیده اند, از جمله تخلفات مربوط به
روزنامه نگاران, نویسندگان و روشنفکران, پرونده آنها را به دادگاه انقلاب ایدئولوژی ولایت فقیه
رهبر ایران واگذار می کنند. دادگاههای انقلاب ایدئولوژی ارباب به نحوی گسترده بخاطر بی اعتنایی
به روندهای قضایی و صدور کیفرهای سنگین مورد انتقاد قرار گرفته اند. محاکمات در این دادگاهها
.پشت درهای بسته, بدون کمک وکیل یا حق حضور شاهدان و بدون حق فرجام خواهی انجام می شود


یکی از کارگران گفت: این نظام و دولت و قانون اساسی را که خود آقا ولایت فقیه رهبر ایران معرفی
کرده, و بعد تعریف کردند که از آقای  منتظری یک مقاله در روزنامه ها سیاست های دولت
ولایت فقیه رهبر ایران را به زیر شلاق گرفته و گفتند که این نظام روحانیون نه نظام اسلامی است و
نه نظام انقلابی ایران است, این نظام روحانیون از ارباب تشکیل شده است. و

از مجموعه صحبت ها آقای منتظری معلوم بود که چقدر با نظام ولایت فقیه رهبر ایران اختلافتشان
شدید شده بود. البته جالب اینجاست که هر چه بورژوازی مذهبی ارباب به این روحانیون رکاب
می دهد و این روحانیون حاضرند زیرایدئولوژی پالانشان بروند, باز هم این روحانیون راضی نیستند
و چیزی بیشتری از ایدئولوژی ارباب را می خواهند. و

کارگران ایران باید در چنین شرایطی فواصل گام هایشان آنقدر محدود ولی در عین حال قدمگاه
بعدیشان آنقدر مطمئن باشد که به هیچ وجه فرصت و موقعیت کله پا بر زمین زدنشان را به حریف
ندهند. به نظر می رسد این معنا از طرف برخی نیرو سیاسی آزادیخواه و گروه مبارز آزادیخواه
نسبتاً واقعی دارد .و

هر بار که سخن از انتقاد و انتقاد از خود به میان می آید, بلافاصله این ایده در ذهن بسیاری از نیرو
سیاسی آزادیخواه ما شکل می گیرد که بله در یک تشکیلات دمرکراتیک, از ضعف ها و خطاها نباید
هراس داشت. ضعفها و اشتباهات فردی و تشکیلاتی را باید بی رحمانه به باد انتقاد گرفت. صادقانه
از خود انتقاد کرد, ضعفهای خود را شناخت و در جهت تصحیح آن حرکت کرد. و

وقتی می گوئیم انتقاد باید به منظور برطرف کردن اشتباهات و خطاها و دست یابی به راه حل های
جدید صورت گیرد, هنگامی که می گوئیم انتقاد باید برای تغییر واقعیت و نفی وضعیت موجود و
جایگزینی وضعیت جدید انجام گیرد, وقتی می گوئیم انتقاد هدف خود را به کارگیری تجارب, ارتقاء
آگاهی, تگامل شعور و بالا بردن توانمندی و تقویت اراده کارگران ایران برای تغییر و تبدیل و تحول
به وضعیت جدید قرار می دهد, پس قبل از همه لازم است بگوئیم انتقاد باید از هرگونه برخورد
شخصی مبرا باشد. و