آقا می کوید شکست ما را بناید به حساب شکست اسلام بگذارید اما وقتی آنها اولین خشت بنای حکومت
خود را در تمام زمینه ها می خواهند با قوانین و ایدئولوژی اسلامی پی ریزی کنند وقتی آنها با بلند کردن
این پرچم و استفاده از احساسات مذهبی مردم است که اینطور سهل و آسان بر رقبای سیاسی خود فائق
آمده اند وقتی خلق را پشت سر آیات . شعارهای قرآنی و اسلامی بسیج می کنند مگر می شود پس از
شکست این شعارها و این هدف ها مردم آن را به پای چیز دیگر ی بنویسند؟
باری در این باره بحث من بسیار مفصل و طولانی است . اما در شرایط روحی کنونی و در موقعیت
مسلط داخل زندان قادر نیستم به شرح و بسط بیشتر بپردازم با این حساب واضح است تکلیف چپ این
نیست که با تمام قد و با تمام نیروو امکان خود را به میان این سیلاب وحشتناک بیندازد و بخواهد از همان
ابتدا جلوی آن را بگیرد. به نظر من این خطای فاحش و خرد کننده ای برای چپ خواهد بود. ما باید از مقابل این
سیل عقب نشینی کنیم. مجال بدهیم در پهن دشت زمان در پهن دشت اشتباهات عظیم خود پراکنده و نابود گردد
زمان به نفع ماست . هرچند که هم اکنون در بدترین موقعیت مغلوب و دست بستگی بسر می بریم. هر چند که
همه چیز را بر ما تحمیل می کنند اما زمان به نفع ما عمل می کند اگر ما ضرورت ها و نیازهای زمان را به
درستی درک نماییم گفتم باید از مقابل این سیل عقب نشست! این عقب نشینی مسلما یک عقب نشینی منفعل
نیست عقب نشسینی ای نیست که بدون تاثیر آن هم تاثیری فعال و البته سنجیده بر حوادث و رویداد ها باشد
خیر شاید بهتر باشد لفظ حرکت سنجیده سانت به سانت را بکار می بردم و حرکت سانت به سانت در مقابل
جهش در فضای خالی جهش در فضایی که زیر آن جز دره ای عمیق و پرتگاهی مدهش نیست
ما باید در چنین شرایطی فواصل گام هایمان انقدر محدود ولی در عین حال قدمگاه بعد یمان آنقدر مطمئن باشد
که به هیچ وجه فرصت و موقعیت کله پا بر زمین زدنمان را به حریف ندهیم . به نظر می رسد این معنا از
طرف برخی نیروهای چپ و دموکرات های نسبتا واقعی دارد نادیده گرفته می شود .آنها بدون ارزیابی قدرت
حریف چپ روی می کنند به جای کار آرام و عمیق تشکیلاتی و توده ای بیشتر تمایل به اتکا به نمونه های بارز
تبلیغاتی دارند. البته اهمیت و تاثیر عظیم نمونه های تبلغاتی افشاگرانه را به هیچ وجه نمی توان منکر شد. اما این
خطر وجود دارد که به جای پرداختن به کار افشاگرانه ای که اولا مستقیما با منافع اقتصادی و آرمان های
دموکراتیک اکثریت عظیم مردم و توده های زحمتکش ارتباط داشته باشد و ثانیا مستقیما در ارتباط با درجه و
میزان نفوذ توده ای ظرفیت و پایه توده ای سازمان های چپ قرار داشته باشد بیشتر به آن نمونه هایی از کار
افشاگرانه پرداخته شود که ارتباط درجه اولی با مسائل مستقیم سیاسی و اقتصادی اکثریت مردم نداشته و
طبیعتا تنها در خدمت اقناع و ارضا تمایلات ماجراجویانه و ولونتاریستی روشنفکران و جوانان چپ قرار می
گیرد. واضع است که به موازات گسترش میزان نفوذ توده ای سازمان های چپ مسلما افشاگری های سیاسی و
اقتصادی آنان نیز جنبه اصیل تر و اساسی تری پیدا خواهد کرد و پوسته محدودیت روشنفکرانه اش را در هم
خواهد شکست .همان طور که متقابلا انگشت گذاردن روی دردهای اصلی توده وسیع مردم و طبقات زحمتکش
افشاگری حول آنها و طرح شعارهای منفی یا اثباتی پیرامون آنها خود زمینه مناسبی در اختیار چپ قرار خواهد
داد تا پایگاه توده ای خود را به نحو چشم گیری گسترش بخشند . نمونه بسیار بارز چنین حرکتی همانا در مورد
کارگران بیکار بود
اصیل ترین نیروهای چپ همان روزهای بلافاصله بعد از انقلاب به اهمیت این موضوع برای طبقه کارگر پی
بردند و از دو جهت یکی حمایت تبلیغاتی از خواست های آنها و افشاگری در باره علل این بیکاری و دیگر از
طریق سازمانی شرکت مستقیم در مجامع شان و بعد نفوذ تشکیلات وارد عمل شدند . اشتباهات طبیعی حریف
نیز که با عجله و جهالت مارک ضد انقلابی و مزدبگیر اجنبی و غیره بر آنها وارد نمود خود وسیله دیگری شد
که کارگران را به سمت نیروهایی که به حقیقت حامی او بوده و مسائل و مشکلات دردناک زندگی او را می
فهمیدند سوق دهد .نتیجه این اتحاد و این ازدواج نمایش عظیم روز اول ماه مه بود مارش پرشکوهی که از
ابتدای خانه کارگر آغاز شد و در واقع صلای غرور آمیزی بود که اولین گام همبستگی روشنفکران انقلابی چپ
و آگاه ترین بخش های طبقه کارگر را در فضایی پر از تهدید ارتجاع اعلام می نمود
انتخاب نمونه فوق به هیچ وجه بدین معنا نیست که پرداختن به افشاگری و کار تبلیغی پیرامون آن دسته از مسائلی
که جنبه حیاتی سیاسی دارند و یا مطالبات دموکراتیک را برای زحمتکشان تشکیل می دهند دارای اثر کم و یا غیر
مفید آگاهی دهنده و تشکل دهنده است . خیر ایستادگی چپ برروی موضوع تحریم رفراندومو افشاگری ماهیت غیر
دموکراتیک آن افشاگری در باره فشار محافل مرتجع برای محدود کردن آزادی های به دست آمده در اثر انقلاب از
حمله به کتابفروشی ها و مجامع توده ای دموکراتیک گرفته تا ایجاد قانون جدید مطبوعات یا به عبارت صحیح تر
قانون اختناق مطبوعات و بالاخره افشاگری در باره مسئله بسیار حساس مجلس مؤسسان و جر زدن هیأت ؟ حاکمه
هر دو بخش خرده بورژوازی و بورژوازی آن دست در دست هم در مورد قول و قرار های قبل و یا همین طور
پشتیبانی یکپارچه چپ البته حزب توده را از چپ باید منها کرد از خواست خود مختاری خلق ها و حمایت از آنان در
برابر سرکوب خرده بورژوازی و بورژوازی حاکم تمامی این قبیل فعالیت ها و افشاگری های سیاسی دارای نهایت
اهمیت و ضرورت بوده و درست به همان اندازه که واکنش توده ای مساعد برای پاسخ به آن دیر و طولانی صورت
خواهد گرفت به لحاظ موقعیت ایدئولوژیکو طبقاتی رهبری انقلاب و متقابلا ترکیب طبقاتی جامعه و معادله نیروها
در لحظه کنونی به همان ترتیب نیز هنگام بروز از یک محتوای انقلابی و سرنگون سازنده برخوردار خواهد بود
به عبارت دیگر طبقات حاکم ایران با پیش گرفتن این قبیل شیوه های ارتجاعی و ضد دمکراتیک و نقض حقوق
اساسی و دمکراتیک مردم از جمله مسئله بسیار بسیار مهم خود مختاری خلق ها خود با دست خود پایه و نطفه یک
انقلاب دیگر را در ایران به وجود می آورند
مضمون انحصار طلبانه قانون اساسی جدید که همه چیز را درید قدرت خرده بورژوازی راست و بخش هایی از
بورژوازی قرار می دهد و روحانیت شیعه را تا به عرش اعلا ارتقا می دهد در واقع خود شیپور آماده باشی است
برای یک انقلاب دیگر
خود را در تمام زمینه ها می خواهند با قوانین و ایدئولوژی اسلامی پی ریزی کنند وقتی آنها با بلند کردن
این پرچم و استفاده از احساسات مذهبی مردم است که اینطور سهل و آسان بر رقبای سیاسی خود فائق
آمده اند وقتی خلق را پشت سر آیات . شعارهای قرآنی و اسلامی بسیج می کنند مگر می شود پس از
شکست این شعارها و این هدف ها مردم آن را به پای چیز دیگر ی بنویسند؟
باری در این باره بحث من بسیار مفصل و طولانی است . اما در شرایط روحی کنونی و در موقعیت
مسلط داخل زندان قادر نیستم به شرح و بسط بیشتر بپردازم با این حساب واضح است تکلیف چپ این
نیست که با تمام قد و با تمام نیروو امکان خود را به میان این سیلاب وحشتناک بیندازد و بخواهد از همان
ابتدا جلوی آن را بگیرد. به نظر من این خطای فاحش و خرد کننده ای برای چپ خواهد بود. ما باید از مقابل این
سیل عقب نشینی کنیم. مجال بدهیم در پهن دشت زمان در پهن دشت اشتباهات عظیم خود پراکنده و نابود گردد
زمان به نفع ماست . هرچند که هم اکنون در بدترین موقعیت مغلوب و دست بستگی بسر می بریم. هر چند که
همه چیز را بر ما تحمیل می کنند اما زمان به نفع ما عمل می کند اگر ما ضرورت ها و نیازهای زمان را به
درستی درک نماییم گفتم باید از مقابل این سیل عقب نشست! این عقب نشینی مسلما یک عقب نشینی منفعل
نیست عقب نشسینی ای نیست که بدون تاثیر آن هم تاثیری فعال و البته سنجیده بر حوادث و رویداد ها باشد
خیر شاید بهتر باشد لفظ حرکت سنجیده سانت به سانت را بکار می بردم و حرکت سانت به سانت در مقابل
جهش در فضای خالی جهش در فضایی که زیر آن جز دره ای عمیق و پرتگاهی مدهش نیست
ما باید در چنین شرایطی فواصل گام هایمان انقدر محدود ولی در عین حال قدمگاه بعد یمان آنقدر مطمئن باشد
که به هیچ وجه فرصت و موقعیت کله پا بر زمین زدنمان را به حریف ندهیم . به نظر می رسد این معنا از
طرف برخی نیروهای چپ و دموکرات های نسبتا واقعی دارد نادیده گرفته می شود .آنها بدون ارزیابی قدرت
حریف چپ روی می کنند به جای کار آرام و عمیق تشکیلاتی و توده ای بیشتر تمایل به اتکا به نمونه های بارز
تبلیغاتی دارند. البته اهمیت و تاثیر عظیم نمونه های تبلغاتی افشاگرانه را به هیچ وجه نمی توان منکر شد. اما این
خطر وجود دارد که به جای پرداختن به کار افشاگرانه ای که اولا مستقیما با منافع اقتصادی و آرمان های
دموکراتیک اکثریت عظیم مردم و توده های زحمتکش ارتباط داشته باشد و ثانیا مستقیما در ارتباط با درجه و
میزان نفوذ توده ای ظرفیت و پایه توده ای سازمان های چپ قرار داشته باشد بیشتر به آن نمونه هایی از کار
افشاگرانه پرداخته شود که ارتباط درجه اولی با مسائل مستقیم سیاسی و اقتصادی اکثریت مردم نداشته و
طبیعتا تنها در خدمت اقناع و ارضا تمایلات ماجراجویانه و ولونتاریستی روشنفکران و جوانان چپ قرار می
گیرد. واضع است که به موازات گسترش میزان نفوذ توده ای سازمان های چپ مسلما افشاگری های سیاسی و
اقتصادی آنان نیز جنبه اصیل تر و اساسی تری پیدا خواهد کرد و پوسته محدودیت روشنفکرانه اش را در هم
خواهد شکست .همان طور که متقابلا انگشت گذاردن روی دردهای اصلی توده وسیع مردم و طبقات زحمتکش
افشاگری حول آنها و طرح شعارهای منفی یا اثباتی پیرامون آنها خود زمینه مناسبی در اختیار چپ قرار خواهد
داد تا پایگاه توده ای خود را به نحو چشم گیری گسترش بخشند . نمونه بسیار بارز چنین حرکتی همانا در مورد
کارگران بیکار بود
اصیل ترین نیروهای چپ همان روزهای بلافاصله بعد از انقلاب به اهمیت این موضوع برای طبقه کارگر پی
بردند و از دو جهت یکی حمایت تبلیغاتی از خواست های آنها و افشاگری در باره علل این بیکاری و دیگر از
طریق سازمانی شرکت مستقیم در مجامع شان و بعد نفوذ تشکیلات وارد عمل شدند . اشتباهات طبیعی حریف
نیز که با عجله و جهالت مارک ضد انقلابی و مزدبگیر اجنبی و غیره بر آنها وارد نمود خود وسیله دیگری شد
که کارگران را به سمت نیروهایی که به حقیقت حامی او بوده و مسائل و مشکلات دردناک زندگی او را می
فهمیدند سوق دهد .نتیجه این اتحاد و این ازدواج نمایش عظیم روز اول ماه مه بود مارش پرشکوهی که از
ابتدای خانه کارگر آغاز شد و در واقع صلای غرور آمیزی بود که اولین گام همبستگی روشنفکران انقلابی چپ
و آگاه ترین بخش های طبقه کارگر را در فضایی پر از تهدید ارتجاع اعلام می نمود
انتخاب نمونه فوق به هیچ وجه بدین معنا نیست که پرداختن به افشاگری و کار تبلیغی پیرامون آن دسته از مسائلی
که جنبه حیاتی سیاسی دارند و یا مطالبات دموکراتیک را برای زحمتکشان تشکیل می دهند دارای اثر کم و یا غیر
مفید آگاهی دهنده و تشکل دهنده است . خیر ایستادگی چپ برروی موضوع تحریم رفراندومو افشاگری ماهیت غیر
دموکراتیک آن افشاگری در باره فشار محافل مرتجع برای محدود کردن آزادی های به دست آمده در اثر انقلاب از
حمله به کتابفروشی ها و مجامع توده ای دموکراتیک گرفته تا ایجاد قانون جدید مطبوعات یا به عبارت صحیح تر
قانون اختناق مطبوعات و بالاخره افشاگری در باره مسئله بسیار حساس مجلس مؤسسان و جر زدن هیأت ؟ حاکمه
هر دو بخش خرده بورژوازی و بورژوازی آن دست در دست هم در مورد قول و قرار های قبل و یا همین طور
پشتیبانی یکپارچه چپ البته حزب توده را از چپ باید منها کرد از خواست خود مختاری خلق ها و حمایت از آنان در
برابر سرکوب خرده بورژوازی و بورژوازی حاکم تمامی این قبیل فعالیت ها و افشاگری های سیاسی دارای نهایت
اهمیت و ضرورت بوده و درست به همان اندازه که واکنش توده ای مساعد برای پاسخ به آن دیر و طولانی صورت
خواهد گرفت به لحاظ موقعیت ایدئولوژیکو طبقاتی رهبری انقلاب و متقابلا ترکیب طبقاتی جامعه و معادله نیروها
در لحظه کنونی به همان ترتیب نیز هنگام بروز از یک محتوای انقلابی و سرنگون سازنده برخوردار خواهد بود
به عبارت دیگر طبقات حاکم ایران با پیش گرفتن این قبیل شیوه های ارتجاعی و ضد دمکراتیک و نقض حقوق
اساسی و دمکراتیک مردم از جمله مسئله بسیار بسیار مهم خود مختاری خلق ها خود با دست خود پایه و نطفه یک
انقلاب دیگر را در ایران به وجود می آورند
مضمون انحصار طلبانه قانون اساسی جدید که همه چیز را درید قدرت خرده بورژوازی راست و بخش هایی از
بورژوازی قرار می دهد و روحانیت شیعه را تا به عرش اعلا ارتقا می دهد در واقع خود شیپور آماده باشی است
برای یک انقلاب دیگر
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen