Samstag, 21. April 2012

علی دشتی : ترورهای فدائیان اسلام. صفحه شش

مصاحبه کننده از دخالت آیت الله بروجردی در جریان مبارزه خیلی شدید و علنی با بهایی ها  بهد 28
مرداد سئوال می کند .دکتر حائری یزدی جواب می دهد : آیت الله بروجردی نقش عمده را داشتند
عرض کنم که آن وقت آقای خمینی جزو تزدیکان آقای بروجردی است.

هنوز رابطه اش با آقای بروجردی به هم نخورده بود . حد اقل یک بار در آن قضیه آقای خمینی از
طرف آقای بروجردیبه در بار رفت و شاه را ملاقات کرد بعد از این که شاه را ملاقات کرد من خودم
ایشان را دیدم آقای خمینی را دیدم خودش برای من تعریف کرد گفت که بله از طرف آقای بروجردی
رفتم شاه را ملاقات کردم
در ان جلسه آقای خمینی واقعاً خیلی شاداب و نیرومند به نظر می رسید . آقای خمینی به طوری که برای
خود من نقل کرد گفت بله من به اعلیحضرت گفتم که شاه فقید پدر تاجدار فقید شما این گروه ضاله بهائی
را دادبه طویله بستند. آقای خمینی ادامه داد. و الان هم مردم ایران همان جریان را از شما انتظار دارند
این مطلبی بود که خود آقای خمینی برای بنده نقل کردند

عرض کنم که آقای بروجردی با شاه توطئه کرده بود که یک مقدار زیادی اینها را کنترل کند
از جمله این که مرکز تبلیغاتشان را که همان حظیرة القدس در خیابان حافظ است گرفته بودند توطئه چیده
بودند با خود شاه که این کار را بکنند
به فلسفی هم دستور داده بودند که برود بالای منبر توی ملت ماه رمضان در مسجد شاه مردم را آماده برای
این کار بکند و این کار را هم کردند

دکتر مهدی حائری یزدی با آگاهی و دانسته چندین بار واژه توطئه بین شاه و آیت الله بروجردی علیه بهائیان
را تکراتر می کند. حیرت انگیز است که شاه کشور مشروطه برای آزار شکنجه و قتل نیم میلیون مردم بی
گناه و ملت دگر اندیش کشورش با ملایان به توطئه و ساخت و پاخت سرگرم می شود
در حالی که همه از پیر و جوان در ایران می دانستند که بهائیان هیچ مخالفتی با حکومت مشروطه نداشته و
ندارند و از دشمنان شاه بشمار نمی رفتند

واعظ مشکوک و معروف حجت الاسلام محمد تقی فلسفی در خاطرات خود یاد آور شده است که سخنرانیهای
او علیه بهاییان با توافق قبلی آیت الله بروجردی و محمد رضاشاه صورت گرفت .فلسفی در مصاحبه ای با
خبرنگار اتحاد ملی یکی از روزنامه های طرفدار جبهه ملی در اردبیهشت 1334 در باره ملاقات خود با
آیت الله بروجردی گفت: قبل از اینکه ماه مبارک رمضان پیش آید به قم مشرف شدم و در آنجا آیت الله بروجردی
را بسیار ملول دیدم و گفتند حالا که قضیه نفت حل شده و کار توده ای ها به انجام رسیده باید برای بهاییان فکری
کرد و قد علم نمود

محمد تقی فلسفی در خاطرات و مبارزات خود اعتراف می کند که از بی توجهی دولتهای وقت و شاه به مساله
بهائی ها آیت الله بروجردی را بسیار ناراحت و متأثر ساخته بود
بطوری که ایشان بعد از ماه رمضان سال 1333 شمسی نامه ای مرقوم فرمودند که شاه را ملاقات کنم و اعتراض
و گله مندی معظم له از وضعیت بهائی ها را به اطلاع او برسانم در اینجا نامه آیت الله بروجردی آمده است که چون
ارتباط با قضیه قتل عام ابرقو داشت و نگارنده در کتاب دکتر محمد مصدق و بهائیان نقل کرده ام و اکنون لزومی
نمی بینم که بنقل دوباره آن بپردازم در سال 1343 قبل از شروع ماه مبارک رمضان به آیت الله بروجردی عرض
کردم که آیا شما موافق هستید مسئله بهائی ها را در سخنرانی های مسجد شاه که بطور مستقیم از رادیو پخش می
شود تعقیب کنم؟

ایشان قدری فکر کردند و بعد فرمودند : اگر بگوئید خوب است . حالا که مقامات احتمالاً نابودی بهائیان را گوش نمی
کنند اقلاً بهائیهان در برابر افکار عمومی مضروب و در هم کوبیده شوند. ایشان گفتند لازم است قبلاً این اقدامات را
به شاه بگوئید که بعداً مستمسک به دست او محمد رضا شاه نیاید که کار شکنی بکند و پخش سخنرانی از رادیو قطع
گردد زیرا این مطالب برای مسلمانان خیلی گران خواهد بود و باعث تجری هر چه بیشتر بهائیها می شود .

بر این اساس دو سه روز قبل از ماه رمضان به دفتر شاه تلفن کردم و وقت ملاقات خواستم . در ملاقات با او محمد
رضا شاه گفتم : آیت الله بروجردی نظر موافق دارند مسئله بهائیان که موجب نگرانی مسلمانان شده است در
سخنرانیهای ماه رمضان که از رادیو پخش می شود مورد بحث قرار گیرد .

آیا اعلیحضرت هم موافق هستند؟؟ به روایت فلسفی شاه لحظه ای سکوت کرد و بعد گفت بروید بگوئید

فلسفی از سال 1327 علیه حزب توده در ماه رمضان سخنرانی می کرد و قلع و قمع بابیان و بهاییان همیشه خواسته
قبلی ملایان و شرکای دیوانی آنها بود و در همان ایام نیز در تهران و شهرستانها شایع بود که سرکوب بهاییان و
تخریب مراکز اداری و دینی بهاییان در برنامه دولت است اما تا رمضان سال 1334 زمان آن نرسیده بود

Freitag, 20. April 2012

علی دشتی :ترورهای فدائیان اسلام .صفحه پنج

اصولاً شایع کردن این فکر مزورانه که هر اندیشه غیر اسلامی ساخته بیگانگان است. از مغز کپک
زده ملایان سرچشمه می گیرد . آنها همواره میل داشته اند آنچه را اسلامی نیست و مانعی برای قدرت
گیری دکانداران دین شیعی در ایران می شود

ضد ایرانی و بیگانه بخوانند این بیگانه سازی مزورانه و حیله گرانه و پراکندن تخم نفاق و دشمنی
تنها دامن اقلیتهای دینی و یا احزاب مترقی و چپ مستقل را نگرفت بلکه خود دولت و حکومت مشروطه
نیز در دراز مدت به زیر سئوال رفت و سبب شد که سرانجام ملایان در سطح وسیعی انقلاب ملی و
مردمی مشروطیت ایران را که علیه قدرت روحانیت و حکومت استبدادی قاجاریه انجام گرفته بود

از ساخته های روس و انگلیس بنامند و به تبلیغ این فکر بی پا بپردازند که حکومت مشروطه و قوانین
غیر شرعی از بنیان با دین مبین اسلام و تاریخ ایران در تضاد است

گفتیم که پس از کودتای 28 مرداد ملایان سهم ویژه دستگاه و دکان روحانیت را از شرکت در کودتا می
خواستند و این تنها با سرکوب بهاییان ممکن بود

دکتر مهدی حائری یزدی فرزند آیت الله عبدالکریم حائری یزدی مرجع تقلید شیعیان و بنیاد گذار حوزه علمیه
قم پس از طلبگی در حوزه قم و اخذ درجه اجتهاد در آمریکا و کانادا به آموختن فلسفه غرب پرداخت و سپس
بتدریس و تحقیق در زمینه های فلسفی مشغول شد

دکتر حبیب لاجوردی خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی را در سلسله طرح تاریخ شفاهی ایران وابسته به
مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد به صورت گفت و گو منتشر کرده است که قسمتهایی از آن به
وقایع پیش و پس از 28 مرداد نقش روحانیون در سقوط دکتر مصدق و ساخت و پاختهای پنهانی شاه و
بروجردی و توطئه آنان علیه بهائیان یک اقلیت دینی ایرانی جالب توجه و بسیار تکان دهنده است

دکتر مهدی حانی یزدی پیرامون نظریه ولایت فقیه معتقد است که اینها حکومت اسلامی با این تفسیر به هیچ
وجه ریشه ندارد. نخیر حد اقل من نتوانسته ام مدرکی در عقل کتاب و سنت برایش پیدا کنم

وی رابطه بسیار نزدیکی با آیت الله بروجردی داشت و بیان میکند که آقای بروجردی در مسائل مذهبی دستور
می داد به حکومت و هیئت حاکمه هم دستور او را انجام می داد ..مثلاً دکتر مصدق را تأیید نکرده یا نمی کرد
ولی شاه را وقتی که از ایتالیا آمد تأیید کرد

دکتر مصدق هم خیلی از ایشان احترام میکرد تا آنجا که از قانون اختیارات خودش استفاده کرد و یک قانون
خاصی برای آقای بروجردی وضع کرد که هر روزنامه ای که اهانت  به مرجع تقلید بکند بدون محاکمه
روزنامه اش تعطیل خواهد شد.

این قانون را ایشان فقط بخاطر آقای بروجردی وضع کرد که حتی آقای ایت الله کاشانی از این جریان بدش آمد
یکی از جهانی که آقای کاشانی رابطه اش با دکتر مصدق به هم خورد همین مسئله بود که دکتر مصدق جانبداری
آقای بروجردی را کرد

دکتر حائری یزدی خاطره ای آیت الله میر سید محمد بهبهانی نقل میکند که بسیار خواندنی و عبرت انگیز است
زیرا با توجه به گفته ایشان آیت الله بهبهانی از نقشه و وقایع روز کودتای 28 مرداد با خبر بوده است
ایشان اعتراف کی کند

درست صبح روز 28 مرداد هنوز آفتاب نزده بود تلفن خانه ام صدا کرد
از خانه آیت الله بهبهانی به ایشان پیغام می دهند که فوراً بیایید به خانه آیت الله بهبهانی . ایشان یک کار واجبی دارند

مهدی حائری یزدی به آنجا می شتابد و آیت الله بهبهانی میگوید

شما همین امروز صبح بروید به قم پیش آقای بروجردی و از طرف من بگویید که آقا مملکت در شرف اضمحلال
است در شرف از بین رفتن است برای این که صحبت جمهوری این مملکت است . شاه رفته بیرون و همین امروز
و فردا است که اصلاً تمام اوضاع و احوال مملکت به هم بخورد . اصلاً مملکت دیگر می افتد آن طرف پرده آهنین
نه اسمی از دین خواهد بود نه اسمی از ایشان نه اسمی از مرجعیت نه اسمی اصلاً از اصل دین اصلاً کمونیستی
می شود ایشان هر چه زودتر یک  فکری بکنند . یک دست خطی یک حکمی صادر بکنند که بالاخره مردم آگاه
بشوند از این حقیقت بیاید جلوی توده ای ها را بگیرند

خلاصه نگذارند که مملکت کمونیستی بشود عرض کنم حضورتان که آیت الله بروجردی البته به همان نحوی که
بهایی ها را مخل امنیت و استقلال ایران میدانست توده ای ها را  هم می دانست و به همان ترتیبی با بهایی ها
مبارزه می کرد با توده ای ها هم مبارزه می کرد



Sonntag, 8. April 2012

ترورهای فدائیان اسلام : سرکوب بهائیان : صفحه چهارم

تعقیب و کشتار بابیان و بهاییان از سرگرمیهای روزانه ملایان و پادشاهان قاجار بود. روند بابی و
بهایی کشی تا اواخر دوران قاجار به بهانه های دینی و سیاسی ادامه داشت بابیان در جنبش مشروطیت
ایران سهم چشمگیری داشتند و می توان ادعا کرد که تلاشهای آنان در ایجاد انقلاب مشروطه ایران
بسیار کارساز بود

اما این واقعیت نه به این معنی ست که بهاییان طرفدار مشروطیت نبودند بلکه می باید چنان تعبیر گردد
که رهبران بهایی تأکید داشتند که بهاییان در سیاست دخالت نکنند تا بلکه جامعه نو بنیاد بهائی از آسیب
مسلمانان متعصب در امان بماند.
بهائی ستیزی در عمق جامعه ایرانی ریشه ای تاریخی داشت و تا کنون موجود است

در زمان رضاه شاه بهایی کشی در چند شهر ایران اتفاق افتاد . اما بطور کلی تعقیب بهاییان در آن دوران
از سیاستهای دوران رضاشاهی به شمار نمی رفت. رضا شاه در پی محدود ساختن قدرت روحانیت فرقه
شیعه بود .
در دوران رضاشاه اندیشه ملت شدن گسترش یافت و تا حدودی اندیشه اسلامی امت جای خود را به ملت داد
کشور می رفت تا همه ساکنان آن خود را ایرانی بدانند بدون آنکه مذهب مرام سیاسی و یا قومی در آن دخالت
آشکاری داشته باشد. اما در سالهای پس از سقوط رضاشاه آهسته آهسته این سیاست به فراموشی سپرده شد
و بازگشت فکر بی پای امت اسلامی به حوزه سیاست رسوخ کرد
جنگ سرد بین دو قدرت بزرگ جهانی شرق و غرب این سیاست را به ایران تحمیل کرد و در میان رجال
سیاسی ایران گسترش یافت

جمعیت فداییان اسلام پس از خروج رضاشاه از کشور برای مقابله با چپگرانی و بهاییان در ایران تأسیس گرید
در دو دهه بیست و سی تعقیب اقلیتهای مذهبی به ویژه بهاییان به بهانه مخالفت با افکار شبه مذهبی و
سوسیالیستی دولتهای پس از شهریور 1320 و شاه را در کژ راهه امت اسلامی انداخت و آنها را آشکارا در
مخالفت با آرمانهای انقلاب مشروطیت و اصول قانون اساسی دولت مشروطه قرار داد

تقریباً همه رجال سیاسی وابسته و ملی به گسترش این بیراهه سیاسی کمک شایانی کردند و به بیگانه ساختن
جامعه مدنی ایران ازآرمانهای دموکراتیک جنبش مشروطیت ایران شتاب بخشیدند . فرصت مغتنی برای
استحکام دموکراسی در ایران از دست رفت و کسب رأی مردم برای پشتیبانی از اصلاحات و رفورم حتا در
محدوده کنترل شده آن از چنگ شاه و دولت خارج گردید

با خروج رضاشاه رضاشاه زدایی با شدت هر چه تمامتر آغاز شد . دستگاه روحانیت چون موریانه به
خاییدن ارکان دموکراسی نو پای ایران مشغول و تمامی جلوه های زندگی مدرن و اندیشه تجدید ترقی و
آزادیخواهی بازیچه دست ملایان ارتجاعی در ایران گردید . دستگاه روحانیت فرقه شیعه با کمک همه
زمامداران پس از شهریور 20 در پی بازگشت زنان به زیر چادر و چاقچور و خواستار تعطیلی مدارس
مختلط بود
کانونها و انجمنهای تبلیغات اسلامی بظاهر برای نشر حقایق و احکام اسلامی در سراسر کشور افتتاح گردید
و به انتشار جزوات و روزنامه های دینی روزانه هفتگی و ماهانه با پسوند اسلام و یا اسلامی مشغول شدند

در مجموع عقده دیرینه ملایان پس از ظهور جنبش بابی و سپس بهایی دوباره در ایران سر باز کرد و میدان
برای ابراز نفرت و دشمنی علیه اقلیتهای مذهبی به ویژه بهاییان و همچنین برای بر اندازی اندیشه بیداری و
روشنگری ایرانیان فراختر گردید .
تبلیغات اسلامی و تعلیمات دینی با پافشاری مراجع تقلید در برنامه دروس دبستانها و دبیرستانها گنجانده شد
تمامی این فعالیتها در تهران و شهرستانها در دهه بیست و پس از آن گرد محور دشمنی و سرکوب بهاییان
احمدکسروی و طرفدارانش و حزب توده و هوادارانش دور می زد که زیر نظر دولت و در بیشتر مواقع با
کمک دولت انجام می گرفت .
در حقیقت این دستگاه روحانیت بود که فکر دایی جان ناپلئون را در ایران ریشه دار ساخت که هر چه در
ایران انجام می گیرد ساخته قدرتهای خارجی است آثار جعلی و ساختگی چون یادداشتهای کینیاز دالگورکی که
ساخته قلم خیال پرداز علی جواهر کلام است با کمک مالی آستان قدس رضوی و تشویق مراجع فرقه شیعه
چاپ و انتشار یافت . انتشار این کتاب جعلی تنها یکی از بیشمار ترفندهای دستگاه روحانیت علیه بهاییان بود


Samstag, 7. April 2012

ترورهای فدائیان اسلام : صفحه سوم

چهره اجتماعی وی را در میان مردم خدشه دار ساخت . به ویژه آنکه کودتا وسیله بیگانگان طراحی
شده و با همگاری عوامل داخلی به پیروزی رسیده بود . به هر روی کودتای ۲۸ مرداد زخم عمیقی
در عمق جامعه ایران ایجاد کرد و نیز اعتماد به نفس شاه را از او گرفت

شاه برای باز سازی جایگاه و اسمرار پادشاهی خود از همه امکانات اقتصادی سیاسی اداری نظامی
و فرهنگی کشور سود می برد و در اوج قدرت به جای آنکه در پی استحکام اصول قانون اساسی
کشور مشروطه باشد به خودشیفتگی دچار و بدل به دیکتاتوری علاقمند به اصلاحات و رفورم با
پنجه های آهنین گشت. . وی هر گونه انتقاد را حتا از جانب کسانی که به او و نظام مشروطه وفادار
بودند ناشنیده می گرفت و منتقدین را زیر عنوان اقدام علیه امنیت کشور تار و مار کرد و از خود راند

شاه می بایست حکومت کند.

این خواسته کودتاچیان و شرکای خارجی و داخلی کودتا بود .شاه پیش از کودتای ۲۸ مرداد چندان دخالتی
در انتخابات و تعیین نخست وزیران نداشت . اما پس از آن نمایندگان مجلس و نخست وزیران با انتخابات
ساختگی و تقلبی به قدرت می رسیدند. آنان نماینده ملت ایران نبودند . پس باید مانند هر حکومت استبدادی
مشروعیت و مقبولیت ملی را با وسایل غیر دموکراتیک به دست می آوردند . نخست فرمانداری نظامی و
سپس ساواک تشکیل شد و شاه بدنام ترین و بی بند و بارترین امیران ارتش تیمسار تیمور بختیار را که
پیشینه زشتی از خود در دوران فرمانداری نظامی به جای گذاشته بود و خود را فراتر از قانون و حقوق
انسانی می پنداشت و در خیال تنها خود را لایق حکومت می دانست به ریاست سازمان امنیت و اطلاعات
نوپای کشور منصوب ساخت

کودتاچیان سهم خود را می خواستند امریکا و انگلیس به سرعت قرار داد کنسرسیوم را با دولت بستند.
مراجع تقلید که بعد از سفر شاه به رُم روضه دو طفلان مسلم خوانده بودند و بزرگترین حامیان کودتاچیان
و موتور فروپاشی دولت دکتر مصدق بودند اکنون پس از کودتا توقعات دیگری داشتند. هر چند که
روحانیون از سرکوب حزب توده و تعقیب اقلیتهای مذهبی به ویژه بهائیان در دل احساس شادی و سرور
می کردند ولی از شاه توقع داشتند که به قدرت روحانیون و اقتدار دکانداران دین توجه ویژه ای نشان دهد
شاه طبق قانون اساسی مدافع فرقه تشیع دوازده امامی بود پس چاره ای نداشت که به آنچه که ملایان می
خواستند عمل کند

پیش از آنکه به روند تحولات سیاسی مذهبی ایران پس از ۲۸ مرداد ادامه دهیم و به زندگی و نقش علی
دشتی اشاره نماییم لازم است کمی به گذشته ای نه چندان دور بازگردیم این سفر کوتاه تاریخی بدین سبب
مهم می نماید که ما را با سرشت این تحولات و بازیگران آن تا اندازه ای آشنا می کند
این گریز که شکیبایی خواننده را می طلبد در پایان سنجش و داوری را پیرامون علی دشتی و تحولات
سیاسی مذهبی ایران آسانتر می نماید