نخست باید یاد آور شد که در کشور ایران علاوه بر فرقه شیعه فرقه ها و ادیان فراوانی وجود
دارد , مثلاً دسته بندیهایی که به نامهای زردشتی مسیحی سنّی ,علی اللهی , صوفی , بهایی,
شیخی, کریمخانی, اسماعیلی, و مانند اینها مشهور هستند.
کسروی می گوید: ما از راهش می کوشیم که اینها را از میان برداریم و همه ایرانیان را به یک
راه آوریم. آنگاه می پرسد: آیا کار بدی می کنیم؟ اکنون می آییم بر سر مذهب شیعه آخوندی که
آقای علی دشتی یاد آوری کرده و آنگاه بیشتر گله ها و شکایتها بر سر آن است.و
کسروی مرتضی قلی بیات نخست وزیر را محترمانه به مرزهای امپراتوری هنر نویسندگی خود
در عرصه مذهب آخوندی نزدیک می کند . برای کسی قبلاً آثار فراوانی در ردّ این عقاید نوشته
است, اکنون کار پیش پا افتاده ای به نظر می رسد که در بقیه نامه سی و دو صفحه ای خود خامه
رها کند و داغ آشکار سازد : و
.این کیش آخوند شیعه با خرد ناسازگار است. با دانش ها ناسازگار است. با تاریخ نازساگار است
با خود اسلام ناسازگار است. با زندگانی ناسازگار است. پس از همه اینها با مشروطه با زندگانی
دموکراسی که ما با خونریزی و فداکاری به دست آورده ایم ناسازگار است. ما صد ایراد به این
کیش آخوند می داریم . ولی اشکالی بزرگ بر سرهمان بخش اخیر است . بر سرهمان ناسازگاری
.با مشروطه است
کسروی در اینجا از جناب آقای بیات نخست وزیر ایران پرسشی می کند هنوز قریب به هفتادسال
پاسخ آن را خیلی از دست اندرکاران سیاسی در داخل و خارج ایران درنیافته اند و راه خود را می
.روند
در سطور بعدی کسروی از آغاز جنگ سرد و نتایج زیان بارش میگوید و به شاه و سیاستمداران
هشدارهای خردمندانه و میهنی را میدهد که ملت ما امروز سرتا پا در لجن زار اسلامی آخوندی
گرفتار هستند.چقدر آهنگ صدای کسروی صمیمی و آواز او پس از یک انقلاب خونین و هستی بر
:باد ده اسلامی شنیدنی و عبرت انگیز است
احمد کسروی من تنها آن را با جنابعالی که آقای بیات و خود رییس دولت می باشید به گفتگو می
.گزارمو خواهشمندم دولت به ما راهی نماید: خواهشمندم گامی پیش گزارده گره از رشته ما بگشایید
همه می دانند که در کیش شیعه آخوندی حکومت حق امام است. جز او هر کس دیگری به حکومت بر
.خیزد غاصب و جائر و فاجر است و پیروان او همه گناهکارند
در زمان امام حعفر صادق بنیادگزار این کیش و جانشینان او خلفایی که می بودند شیعیان آنان را
غاصب می شناختند و فرمانبرداری از آنان را به خود بایا لازم و ضرور نمی شماردند .. سپس که
روزگار گذشته و داستان امام ناپیدا آمده که در اینجا نیازی به سخن از آن نمی باشد. باور شیعیان این
بوده که در نبودن آن امام حکومت حق علماست . علما جانشینان آن امام ند. در نتیجه این باور است
که شعیان آخوندی همیشه چه به خلفای اسلامی که در بغداد یا مصر یا در استانبول ترکیه می بوده اند
و چه به پادشاهان دیگری که در کشورهای اسلامی بر می خاسته اند, با دیده دشمنی نگریسته آنان
را جز غاصب و جائر نمی شناخته اند.و
در خود کشور ایران همیشه این گفتگو در میان می بوده که شاهان غاصبند , مالیات دادن به آنها حرام
است , به سربازی رفتن حرام است, اینها چیزهایی ست که در خور گفتگو نیست. گفتگو در آن است
که ایرانیان که در زمان صفویه کیش شیعی را پذیرفته بودند و این کشور یکی از کانونهای بزرگ
شیعیگری به شمار می رفت و اکنون هم می رود , در چندین سال پیش کسانی از همان علما و دیگران
به جنبش برخاستند و پس از کشاکشها و خونریزی ها حکومت مشروطه یا دموکراسی را از توده های
اروپای فراگرفته در این کشور روان گردانیدند که اکنون هم روان است. و
پیداست که آنچه اندیشه مشروطه خواهی را در ایران پدید آورد , آن بود که کیش شیعی و دستورهای آن
نمی توانست کشور را به راه برد و گرنه چه نیاز به مشروطه بودی ؟؟ چرا بایستی علما پیش افتند و
مشروطه خواهند؟؟ ! چرا بایستی فقه حعفری را کنار گزارند و قانونها از فرانسه و انگلیس آورند؟! و
در زمان قاجاریه چون پادشاهان آن خاندن ناشایستی بسیار از خود می نمودند و کشور روز بروز
ناتوان و آشفته می گردید و از آنسوی آوازه مشروطه در کشورهای اروپا و آبادی و نیرومندی آن
کشورها به ایران رسیده بود.و
کسانی از خود ملایان از شادروان بهبانی و طباطبایی و آخوند خراسانی و دیگران پا پیش گزاردند و
خواستار مشروطه شدند.. اینکه مشروطه در ایران به نتیجه نیکی نرسید.. همین ناسازگاری با کیش
شیعی و برخورد با دستورهای آن می باشد.. ما در این کشور بوده ایم و می دانیم که ملایان و پیروان
ایشان با مشروطه و قانونهای آن چه رفتاری کرده اند... نافرمانی به قانون سرپیچیدن از دستور دولت
گریختن از سربازی نپرداختن مالیات گریزانیدن کالا از گمرک قاچاقی گذشتن از مرز.. نخست وزیر
وزیران نمایندگان مجلس سران اداره ها کارمندان دولت همه از ظلمه اند و همه گناهکارند , پولهایشان
حرام است , لباسهایشان حرام است نانی که خودشان و فرزندانشان می خورند حرام است . و
عدلیه حلاف شرع است, دفترهای رسمی خلاف شرع است, نظام وظیفه خلاف شرع است , مالیه
خلاف شرع است, دبستانها خلاف شرع است, دانشکده ها خلاف شرع است , هر چه بیرون از
دستگاه آخوندی و شیعیگری است خلاف شرع است. میهن پرستی بت پرستی است, گفتگو از
سوسیالیسم و کمونیسم به کلّی حرام است. اگر بیگانگان به کشور آمدند چون جلو روضه خوانی و
زیارت را نمی گیرند. بسیار بهتر که بیایند. می باید بگویم که کیش شیعی آخوندی پندارهای آن مغز
پیروان را چندان بر می گرداند که جای بازی به هیچ دیگر نمی گزارد و او را از زمان خود بیرون
.برده به هزارو سیصد سال پیش می کشاند
یک شیعی آخوند که در این زمان است و در میان ماست اگر نیک بجوییم در هزار و سیصد سال پیش
است, در میدینه است , در کربلاست , در کوفه است ,در شام است. و انچه در برابر چشمش دفیله رژه
می روند کشاکش های خلافت و داستان کربلا و جنگ های سلیمان بن صرد و مختار ثقفی است. و
راست گفته شده که اینان مردگان هزار و سیصد ساله اند که سر از گور در آورده و به میان مردم
آمده اند . راست گفته شد که اینها به جهان جز از دید شیعیگری آخوندی, از دیده تولی و تبری دوستی با
ولایت فقیه علی و بیزاری از سنّیگری نمی نگرند . شما اگر پیش یک شیعی آخوند سخن از پیشامدهای
این زمان برانید, مثلاً از این جنگ دوم جهانی و از نتیجه های آن گفتگو کنید, لذتی نخواهد برد. و
ولی اگر باز گردید و سخن از جنگ خیبر و کشته شدن مرحب جهودی و مانند آن برانید خواهید دید
چهره اش شکفته و با یک لذتی به گفتگو در آید. جلو خامه را باز نمی گزارم . کیش شیعی آخوندی با
زندگانی دموکراسی نمی سازد و نتواند ساخت. اگر آب و آتش با هم توانند ساخت اینها هم توانند ساخت
راست است ما می بینیم دولت های ما با ملایان نیک ساخته اند. در این سه سال پس از شهریور بیست
دیدیم که چه پشتیبانی ها به ملایان نمایند و چه نقشه ها برای چیره گردانیدن آنها می کشند. دیدیم که
هنگامی که حاجی آقا حسین قمی از نجف آهنگ ایران کرد رادیوی ایران تا مرز عراق به پیشواز او
رفت و تو گفتی قهرمان لنینگراد را به ایران می آورد. راه پیمایی او را گام به گام آگاهی داد. دیدیم که
دولت به او رسمیتی داد, رسمیتی که تا کنون معنایش نفهمیده ایم , و پیش نهادهای او را درباره چادر
و چاقچور به رسمیت پذیرفت و پاسخ رسمی داد. دیدیم که پسر آقای حاجی سید ابوالحسن اصفهانی
برای گردش به ایران آمد و آقای ساعد نخست وزیر آن زمان به همه فرمانداران و استانداران دستور
فرستاد که پذیرایی های بسیار باشکوه از او کنند که رونویس نامه ها در دست ما است. و
دیدیم در این چندین سال رادیوی ایران یک دستگاه ملایی گردید که کم کم روشان باز شد و پارسال و
امسال روضه هم خواندند و اگر جلوگیری نشود هر آینه سال آینده نوحه هم خواهند خواند و خانواده ها
باید پیرامون رادیو ها دایره پدید آورند و به هوای آن سینه بکوبند و ترجیع های نوحه را خوانند. ولی
اینها سازش های خائنانه ای ست . اینها سازش های آن دسته از وزیرانی ست که بد خواهی آنان با
توده و کشور از پرده بیرون افتاده. و
در این کشور یا زندگانی دموکراسی یا کیش شیعی آخوندی یا سر رشته داری توده یا حکومت ملایان
یا آن یا این هر دو یک جا نتواند . ما - ما که دسته پاک دینان یا آزادگانیم - سنجیدیم و با خود اندیشیدیم
و به این نتیجه رسیدیم که باید مشروطه را نگاهداریم و کیش شیعی آخوندی را رها کنیم . و
ایرانیان امروز به نام ایرانیگری می زیند نه به نام مسلمان آخوندی و از قانون های خود پیروی می
کنند نه از قانون های اسلامی آخوندی