Samstag, 4. Juli 2015

از جستجوی دریاچه زابٌل گمشده

هنوز هم که هنوز است در ذهن من پیچیده میخکوب است و من با آن که به هنگام نوشتن این تصویر و
یادداشت ها, برای مرور مجدد بر این شهر های و گمشده به تاریخ ایران پژوهش داشتم مراجعه کردم
باید بگویم و به حافظه خود بنازم که عمده نوشتنی هایم را که در این تصویر و تصویرهای دیگر نوشتم
همه این اتفاقات در حافظه خود محفوظ می داشتم. و

از آن زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران تا امروز ده ها اتفاقات بر علیه این نظام استبداد نوشتم و
باز هم خواهم نوشت.و
ولی ره آورد مهاجران در این سی پنج سال حکومت جمهوری اسلامی ایران اخیر چیزی دیگر است و
آنچه از مجموع گفته و نوشته ها استنباط می شود این است که اینان درست می گویند و این واقعیت با
آنچه مناظر در دریاچه زابٌل دیده و نوشته شود تفاوت این حکومت استبداد روحانیون فاحشی دارد. و
واقعیت موجود چیز دیگری است و آنچه بوده که هنوز هم به نظر من بی تردید بوده است, چیزی دیگر
بوده است. و

به خود می گویم که چه عاملی آن نظم و عدل را در هم ریخت؟  قبل از سال 1357 که با دوستانم به
مسافرت به دریاچه زابٌل رفته و این نوشته را به عنوان ره آورد سفر ساخته, هیچ مرد و زن بی کار ندیدم
آنجا و می دیدم که مادران را گه زادن رسد از مهرعشق و تکرار می کند که مزد هر انسان به میزان کار
عمل کردش است. و

و به خود می گویم که حتماً این خطای عظیم پس از سال 1357 و بتدریج واقع شده است. آیا می توان همان
طمع و حرص و حسد را که همزاد حیله و دستان فریب هستند و به گرد آوری مال ثروت ملی منجر
می شوند عامل چنین فاجعه ای دانست, چیزی که امروزه از آن به رفاه زدگی تعبیر می شود. و

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen