جانا ترا که گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرس
زانجا که لطف شامل و مردم ایران ست
جرم نکرده ام عفو کن و ماجرا مپرس
من ذوق آشنائی با تو و نیرو سیاسی دارم نه مدعی
از شمع پرس قصه زباد صبا مپرس
هیچ اگهی زعالم درویشش نبود
آنکس که با تو گفت که درویش را مپرس
از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوی
یعنی زمفلسان سخن کیمیا مپرس
در دفتر طبیب خرد باب عشق و صدا نیست.
ایدل بدرد خوکن و نام دوا مپرس
ما قصد سکندر و دارا نخوانده ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس
حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی
دریاب نقد وقت و زچون و چرا مپرس
حافظ
بیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرس
زانجا که لطف شامل و مردم ایران ست
جرم نکرده ام عفو کن و ماجرا مپرس
من ذوق آشنائی با تو و نیرو سیاسی دارم نه مدعی
از شمع پرس قصه زباد صبا مپرس
هیچ اگهی زعالم درویشش نبود
آنکس که با تو گفت که درویش را مپرس
از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوی
یعنی زمفلسان سخن کیمیا مپرس
در دفتر طبیب خرد باب عشق و صدا نیست.
ایدل بدرد خوکن و نام دوا مپرس
ما قصد سکندر و دارا نخوانده ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس
حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی
دریاب نقد وقت و زچون و چرا مپرس
حافظ
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen