Mittwoch, 15. Februar 2012

متحدانه: علیه سی سه سال حاکمیت جمهوری اسلامی اعدام و شکنجه و ترور مبارزه کنیم


چرخه ماشین جنایت و سرکوب جمهوری اسلامی که علیه اعتراضات اجتماعی دوسال اخیر ابعادی
گسترده یافته از بدو روی کار آمدن این رژیم  جمهوری اسلامی تا مقطع کنونی بر خون میلیون نفر
از کارگران زنان معترض ها و دیگر نیروهای انقلابی و معترضین به نظام حاکم در حرکت بوده است

سی سه سال پیش با اوجگیری و تمیق اعتراضات اجتماعی ناتوانی استبداد سلطنتی از مقابله با
انقلاب و سرکوب مبارزات اجتماعی و حفظ نظم مطلوب برای استثمار کارگران و زحمتکشان بر
سرمایه داری جهانی نیز کاملا آشکار گردید

در نبود رهبری طبقه کارگر و زحمتکشان بر مبارزات مردم بخشهایی از بورژوازی در قامت اپوزیسیون
خودنمایی کردند و آگاهانه به مذهب متوسل شدند . چرا که میدانستند با تکیه بر مذهب بهتر
خواهند توانست رسالت ضد انقلابی خود را به پیش برند این بخش از بورژوازی که مورد تایید
کارشناسان و امپریالیستها در نشست گوادالوپ نیز بودند وظیفه حفظ سیستم سرمایه داری و
سرکوب قیام را به عهده گرفتند

پس از آنکه نظام گذشته بزیر کشیده شد برخی از دست اندکاران نظام و نیز افرادی از پیروان دیانت
بهاییت و زنان نگون بخت تن فروش بدون رعایت ابتدایی ترین حقوق انسانی از دم تیغ بی دادگاههای
شرع اسلامی گذرانده می شود و بدین ترتیب اولین پرده اعدام یعنی یکی از غیر انسانی ترین
اقدامات علیه بشریت در هلهله و الله اکبر جلادان نشسته بر سفره نابودی قیام بنمایش گذاشته
می شود

طولی نکشید که با حمله به تحصن اعتراضی کارگران اصفهان و ترور ناصر توفیقیان و دستگیری و
اعدام تقی شهرام و محمد رضا سعادتی در کشتارگاه اوین قدرتمداران جدید پتانسیل خشونت
آمیز خود را که قبلا علیه اعتراضات زنان مبارز نشان داده بودند بیش از پیش آشکار نمودند

با یورش نظامی به کردستان ترکمن صحرا و خوزستان و با دستگیریها ترور و تیر بارانهای گسترده در
این مناطق و سرکوب خونین مبارزات اجتماعی خلقهایی که خواسته ای جز حفظ دستاوردهای قیام
و تعمیق آن نداشتند ضد انقلابیون حاکم نشان دادند برای حفظ نظام سرمایه داری آماده دست زدن
به هر جنایتی هستند

از آن زمان تا به امروز دستگیری شکنجه تجاورز جنسی اعدام سنگسار و ترور همواره در دستور کار
رژیم قرار داشته و همچون سلسله زنجیر هائی بهم بافته شده در آمده اند

اما سال 1360 که رژیم جمهوری اسلامی فاشیستی کارزاری وسیع علیه انقلاب گستراند اولین نقطه
اوج جنایتهای سازمان یافته بود که طی آن روزانه هزار ها تن از معترضین و کارگران و زحمتکشان
و سایر نیروهای انقلابی پس از تحمل سخت ترین شکنجه ها به جوخه های اعدام سپرده شدند

در این کشتار هزاران نفره تمامی سردمداران رژیم یاری رسان یکدیگر بودند و جریاناتی که مبّلغ سازش
طبقاتی اند نیز این جنایات را تایید نمودند

در آستانه نوشیدن جام زهر صلح توسط خمینی در سال 67 با صدور فرمان او ماشین جنایت بار دیگر
سرعت گرفت و نقطه اوج دیگری از جنایات جمهوری اسلامی فاشیستی شروع گردید و هزاران انسان
دیگر در مدت کوتاهی در صف اعدام های دسته جمعی و مخفی رژیم قرار گرفتن و حتا عده ای از
اعضاء و هواداران همان جریانی که تا چندی پیش سر در گریبان رژیم نهاده بودند و در سال 1360
تایید کننده جنایاتش علیه نیروهای انقلابی و کمونیست و سایر آزادیخوا هان بودند

یعنی حزب توده و سازمان فدائیان اکثریت فرخ نکهدار و کشتکر نیز مصون از این موج جوید اعدامها
نما ندند در این موج کشتار ها  باز هم تمامی افراد و جناح های یک صدا و با جان و دل به یاری هم
شتافتند و تاکنون نیز کار بدستان رژیم به نقش و مسئولیت خود در این جنایات هیچ اشاره ای نکرده اند

ابعاد مبارزات و عمق مطالبات سی سه ساله اخیر در بسیاری و مواقع موجب سراسیمگی تمامی
جناحهای رژیم می شد و علی رغم اختلافاتشان همگی در سرکوب این اعتراضات مشارکت می کردند
اکنون و در چند سال اخیر رژیم اسلامی سرمایه دست به جنایات تاریخی تازه ای زد و مردم نیز با
مبارزات خود نشان دادند که برای دادن پاسخی تاریخی به جمهوری اسلامی آماده می شوند

چه خون های ریخته شده در خیابان ها و چه کشتار و شکنجه در سوله های کهریزک و سایر زندان های
مخوف مخفی و علنی گذشته از مقاومت های کنونی پاسخ مناسب خود را ادامه ی مبارزات کارگران
زنان دانشجویان و آزادیخواهان خواهد گرفت

اختلافات و تقابل جناحها جز ترس از مردمی نیست که با سیر حرکت مبارزات رو به جلو خود نشان
داده اند هیچیک از جناحهای رژیم سر سازش ندارند . بیان بخشی از جنایات انجام شده توسط
اشخاصی چون شیخ مهدی کروبی را نیز باید از این منظر دید

در موقیعت کنونی دو جریان در حال حرکت هستند از یک سوی کارگران و مردم زحمتکشی که با
اعتراضات اجتماعی خود به مبارزه علیه کلیت رژیم ادامه میدهند و از سوی دیگر جناحهایی که با جناح
خامنه ای اختلاف دارند و هدفشان حفظ نظام سرمایه داری است

تجارب مختلف و نیز مبارزات جاری نشان داده که اعتراضات اجتماعی هر چقدر هم وسیع باشند و
علیرغم جانفشانی های بسیار اگر تحت رهبری و هدایت طبقه کارگر قرار نگیرد این امکان وجود دارد
تا جناحها و احزاب مختلف بورژوازی هدایت و مهار جنبش را به دست گیرند و با آرایش جدیدی شرایط
مطلوب و مورد نظر سیستم جهانی سرمایه برای استثمار هر چه بیشتر کارگران فراهم نمایند

این تجارب مختلف به ما آموخته که اگر خواهان جامعه ای هستیم عاری از اعدام شکنجه و
سرکوب و کشتار و زندان باید در امر مبارزات اجتماعی مسیری مستقل از احزاب و جریانات بورژوازی
برگزید...تحقق این امر و ایجاد جامعه ای انسانی در گرو تشکل یابی طبقه کارگر و رهبری مبارزات
مردم توسط این طبقه . بر پائی حکومتی شورایی است در آن صورت جامعه ای خواهیم داشت شایسته
شان بشریت آنگاه دیگر فرد یا گروه و حزبی نخواهد توانست از فراز سر جامعه تصمیم گرفته و اهداف و
نظرات خود را به مردم دیکته کند و یا آنها را ابزاری برای صندوقهای رای تلقی نماید بلکه انسانها از
فاعلیت اجتماعی سیاسی کامل بر خوردار گردیده و خواهند توانست ضمن پاسداری از آزادی زنان بیان
اجتماعات تشکل اعتصاب و حفظ حرمت انسانی در جهت نابودی کامل طبقات و دولت حرکت نمایند


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen