اسطوره انقلاب در اذهان اثر خود را گذاشته بود. هشدار های صمیمانه علی دشتی چون نغمات
دشتستانی در فضای تاریک و پر فریب آن زمان شنیده نمی شد. سالهای طولانی همکاری و
مدارای حکومت شاه با ملایان حوادث سال 1356 و سپس انقلاب اسلامی را در سال 1357 به
دنبال داشت
انقلاب 1357 بی تردید بازتاب تحولات مذهبی سیاسی پنج قرن اخیر ایران و زمینه ساز پیروزی
اسلام سنتی و بدوی و رسیدن آن به قدرت است . عده ای ادعا می کنند که دلیل به قدرت رسیدن
مذهبیون با تفکرات و اپسمانده اسلامی رفورم و اصلاحات شتابزده برای رساندن ایران به دروازه
های تمدن بزرگ از طرف شاه بود.
عده ای دیگر مدعی هستند که اتفاقا اقدامات شاه برای رفورم و اصلاحات با سرعت لازم و بطور
اساسی انجام نگرفته است . برخی معتقدند که در سال 1355 او ضاع اقتصادی ایران به یک بحران
اساسی رسیده بود که می بایست با انقلاب و سرنگونی رژیم مشروطه پایان پذیرد این اندیشه نمی
تواند کاملاً درست باشد. زیرا پس از جنگ جهانی دوم تا کنون خیلی از کشورهای جهان با
مشکلات و بحرانهای اقتصادی عمیقی روبرو شدند و انقلاب به خاتمه نظام حکومتی آنان نیانجامیده
است. مطلعین مسائل ایران در سالها هفتاد میلادی در انتظار هیچ تغییر اساسی در ایران نبودند مگر
از جانب چپ افراطی و رادیکال ایران با سقوط دکتر محمد مصدق در سال 1953محمدرضا شاه
قدرت بیشتری یافت.
پیش از این نوشتیم که شاه چاره ای نداشت و متحدان خارجی و داخلی انتظار دیگری نیز از وی
نداشتند زیرا بعد از سقوط مصدق شخصیت مورد قبول عام نه میان رجال سیاسی و نه در نضت ملی
وجود نداشت . شاه اصلاحاتی را آغاز کرد که طبیعتا سرشتی غربی داشت غربیها مدتها پیش اینگونه
اصلاحات را پشت سر گذاشته بودند . سران مذهبی و جامعه سنتی از درک این اصلاحات وامانده بود
و اهسته اهسته احساس وحشت می کرد که دیگر در دنیای متمدن و مدرن جایگاهی چون گذشته نداشته
باشد مراجع دینی یا باید مدرن و امروزی می شدند و یا چاره ای نداشتند که چون گذشته با رفورم مقابله
و مخالفت ورزند روحانیون و جامعه سنتی راه دوم را رفتند
شاه در مقابل روحانیون و مخالفان سنتی قرار گرفت و این امر دراز مدت نمی توانست به سود حکومت
مشروطه باشد..قدرت شاه بر روی دو ستون قرار گرفته بود ارتش سازمان اطلاعات و امنیت واواک
پشتیبانی غرب و در راس ان امریکا تا سال 1960 هنوز دولتهای اروپایی و همچنین امریکا بطور کلی
با اصلاحات و رفورم در ایران تفاهمی نشان نمی دادند سیاست خارجی امریکا و متحدین غربی او بر
محور سیاست جنگ سرد دور می زد و در مورد ایران این نظر را دنبال می کردند که ایران را به هر
وسیله ای که ممکن است از یک انقلاب سرخ دور نگاه دارند زیرا مهمترین نیروی تحرک و بقای
تکنولوژی غرب در خلیج فارس بوده و هست با به قدرت رسیدن جان اف کندی سیاست جهانی امریکا
کمی تفییر یافت و طبیعتا سیاست خارجی شاه و دولتهای او نه تنها پشتیبانی می شدند بلکه کمکهای مالی
غرب به شاه و دولتهایش فرصت انجام اصلاحات را می داد
دولت امینی چندان موفقیتی پیدا نکرد و حتا از نظر مالی ایران را ورشکسته اعلام کرد و مجبور شد وام
مدتی از امریکا دریافت کند. در سال 1962 دولت امینی سقوط کرد از این زمان شاه خود برنامه های
اصلاحی و رفورم را به دست گرفت و نخست وزیران منتخب او تنها فرمانبران مطیع او بودند
اصلاحات ارضی روابط سنتی بزرگ مالکان و دهقانان را به هم ریخت . روابط ارباب و رعایتی الزاماً
دستخوش بحران اصلاحات شد. مالکین مجبور به فروش زمینهای اضافی خود شدند و پول دریافتی خود
را در بخش خصوصی و صنعتی سرمایه گذاری کردن . یک میلیون و هفصد هزار دهقان صاحب زمین
شدند.
اصلاحات ارضی با همه ایراداتی که به آن وارد بود در آغاز موفقیت چشمگیری پیدا کرد این اصلاحات در
ده سال اولیه تا حدود ی بدون مشکل قابل تعریفی ادامه پیدا کرد. سیستم زراعی تغییر یافته بود و دولت می
بایست سیاستهای جدیدی برگزیند تا بتوانند اصلاحات انجام شده را به سامان رساند . اما شاه و دولتهای او
بیش از گذشته گرفتار مشکلات سیاست جهانی بودند و توجه بیشتری به صنعتی کردن کشور داشتند
به همین دلیل منابع مالی کمتری در اختیار مجریان برنامه های زراعی قرار گرفت. برنامه صنعتی کردن
کشور زارعین کوچک را بر آن داشت که برای در آمد بیشتر به شهرهای بزرگ روی بیاورند تا در امد
ناچیز خود را با کار در سال 1976 طبق بر اورد مرکز امار ایران نیمی از جعمیت ایران در شهرهای
بزرگ زندگی می کردند .
این دگر گونی اجتماعی غیر قابل کنترل و رشد جعمیت در شهرهای بزرگ مشکلات متعددی را به همراه
می اورد. دولت می بایست رفورم اداری و اجتماعی به وجود بیاورد تا بتواند سهولتهایی در زندگی
مهاجرین در شهر ها ایجاد نماید . دولت توانایی ان را داشت که حتا با قسمتی از در امد نفت اوضاع
اقتصادی و اجتماعی را بهتر نماید
این دگر گونیهای اجتماعی و اقتصادی طبقه متوسط جدیدی را به وجود آورد که معیارها و ارزشها ی
جدیدی را به همراه داشت نظام فرهنگی و سیاسی سنتی دیگر جایگاه گذشته خود را نداشت . اصلاحات
و رفورم از هر جهت تحولات بنیانی را در جامعه ایران می طلبید که به غلط از جانب مخالفان به ویژه
از سوی مذهبیون به عنوان غربزدگی تعبیر می شد. با وجود این با همه نیرو راه خود را پیمود و در
همه جهات زندگی مردم تغییر اتی به وجود می آورد و تضاد خود را با جامعه سنتی اشکار می کرد
ایران نیازمند اصلاحات اساسی و بنیانی در حوزه دموکراسی سیاسی -اقتصادی و از میان برداشتن
فاصله زمانی بین سنت و مدرنیته بود تا از برزخ مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خارج گردد
که بی تردید به مرور زمان قابل حل بود
اما دولتهای شاه به سبب آلودگی به مفاسد مختلف نه پاسخی منطقی برای مشکلات جامعه ایران داشتند
و نه توانایی اخلاقی و علمی برای پاسخ به این مشکلات. وجود روابط ناسالم اقتصادی و نظامی با
کشورهای بزرگ و عدم تمایل و توانایی شاه به ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی و اعطای آزادیهای
متناسب با تغییرات اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر عدم موفقیت وی در ایجاد آرامش اجتماعیاز
بیش سقوط وی کمک کرد
برخلاف تصور شاه و دولتهای وی کارگران و دهقانان که امیدهای فراوانی به این تحولات بسته بودند
رفته از رویاهای شاه و دولتهای او دور و مذهبیون بهره برداران سنتی از نارضایتیهای جامعه کم در
آمد و بی بهره از تحولات اقتصادی شدند
مهاجران شهرهای بزرگ در حاشیه تهران اصفهان تبریز و شیراز کاشانه های محقر خود را در کنار
کاخها مجلل بنا کردند و سربازان بی جیره و مواجب انقلاب اسلامی علیه حکومت شاه گردیدند
همین پا برهنگان روز مزد بی آینده و نا امید وارد بازار سرمایه و کار گشتند ظاهراً شاه و دولتهای او
فاقد هر گونه پاسخ عملی به مشکلات حلبی آبادها و گودنشینها بودند. فاصله زمامداران و دولتمندان با
نیروهای جدید اجتماعی و سیاسی و همچنین عامه مردم ایران روز به روز بیشتر می شد
تمامی تلاشهای اپوزیسیون برای باز کردن میحط سیاسی و اجتماعی از زمان کودتای 28 مرداد 1332
سر سختانه سرکوب شده بود شاه هر گونه انتقاد از جانب اپوزیسیون را نه تنها نادیده و ناشنیده می
گرفت بلکه به تخطئه آن می پرداخت .تمامی نیروهای پلیسی و امنیتی در اختیار آن می پرداخت . تمامی
نیروهای پلیسی و امنیتی در اختیار یک فکر قرار داشت و آن سرکوب و زیر فشار قرار دادن تفکرات
سوسیالیستی و حتا اندیشه های لیبرال ملی از صحنه گفتگو های سیاسی جامعه بود سیاست شاه و
دولتمداران وی بر گرد محور استحکام شاهنشاهی و متعاقباً بزرگداشت گذشته های کهن تمرکز یافته بود
برگزاری جشنهای تاجگذاری و 2500 ساله شاهنشاهی تلاشی بود برای مشروعیت بخشیدن به رژیم و
غیر مستقیم پیامی بود به متحدان سیاست دولت و سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک بر گرد
مصالحه با روحانیت دور می زد و این سیاست جز با دادن امتیازاتی به دستگاه روحانیت امکان نداشت
و نیز عملی نبود
هر سازش پنهانی با یکی از روحانیون مشهور دامنه رقابت و دشمنی را بین روحانیون دامن می زد
به همین دلیل هیچ دلیل هیچ مرجعی نمی توانست پشتیبان بلامعارض دولت باشد
شاه بر خلاف وزراء و مشاوران اسلام زده خود می توانست پیش از پانزده خرداد 42 و به ویژه پس از
آن احساس ملت شدن را به ویژه در نیروهای مترقی و پیشرو که آن زمان مشتاقانه پذیرای رفورم و
اصلاحات بودند و اقدامات شاه را هر چند که کامل نمی شمردند اما مایل به پشتیبانی از آن در برابر
مراجع قشری قرار دهد و بایک همه پرسی آزاد و زیر نظر سازمانهای بین المللی مشروعیت پادشاهی
و اصلاحات را در یافت دارد
پس از پانزده خرداد اکثریت جامعه ایران پشتیبان اصلاحات بود شاه در موقعیتی قرار داشت که می
توانست باب گفتمان سیاسی مذهبی را برای همه کس باز گذارد و میدان مخالفت و یا پشتیبانی را به
نیروهای مذهبی و اندیشمندان عرفی جامعه سپارد و ساست اصلاحات را نه از آن شاه بلکه خواسته
جامعه بشناساند
شاه چاره ای جز بازگشت به اجرای اصول قانون اساسی مشروطیت نداشت و این امر عقب نشینی
شاه را از مواضع تسخیر شده پنجاه سال گذشته می طلبید
شاه می توانست از افراد توانای گروههای مخالف که قادر به ادامه اصلاحات و نیز قادر به
پاسخکویی به توقعات مردم و حفظ نظم در جامعه بودند کمک گیرد . لیکن فرصت از دست رفته
رفته بود و سرعت جریان وقایع و عدم تصمیم گیری و مصلحت اندیشی نتوانست رهبران جبهه
ملی و هواداران مصدق را یاری دهد. آنان نیز مرد روزهای بحران نبودند
مردم تصور می کردند اگر تفییر اساسی نیز انجام گیرد همه نابسامانیهای پیشین بر جای خواهد ماند
و فقط با در هم شکستن هیٌت حاکمه از فساد و هرج و مرج رهایی خواهد یافت
سقوط دولتهای هویدا آموزگار و شریف امامی یکی پس از دیگری شاه را مجبور به اعلام حکومت
نظامی کرد .او طی نطقی ابراز داشت که صدای انقلاب ملت را شنیده است.
اما مخالفان و مذهبیون که میل داشتند چرخ تاریخ را به دوران جاهلیت باز گردانند دیگر اطمینانی به
گفته های شاه و رجال انتخابی وی نداشتند
دشتستانی در فضای تاریک و پر فریب آن زمان شنیده نمی شد. سالهای طولانی همکاری و
مدارای حکومت شاه با ملایان حوادث سال 1356 و سپس انقلاب اسلامی را در سال 1357 به
دنبال داشت
انقلاب 1357 بی تردید بازتاب تحولات مذهبی سیاسی پنج قرن اخیر ایران و زمینه ساز پیروزی
اسلام سنتی و بدوی و رسیدن آن به قدرت است . عده ای ادعا می کنند که دلیل به قدرت رسیدن
مذهبیون با تفکرات و اپسمانده اسلامی رفورم و اصلاحات شتابزده برای رساندن ایران به دروازه
های تمدن بزرگ از طرف شاه بود.
عده ای دیگر مدعی هستند که اتفاقا اقدامات شاه برای رفورم و اصلاحات با سرعت لازم و بطور
اساسی انجام نگرفته است . برخی معتقدند که در سال 1355 او ضاع اقتصادی ایران به یک بحران
اساسی رسیده بود که می بایست با انقلاب و سرنگونی رژیم مشروطه پایان پذیرد این اندیشه نمی
تواند کاملاً درست باشد. زیرا پس از جنگ جهانی دوم تا کنون خیلی از کشورهای جهان با
مشکلات و بحرانهای اقتصادی عمیقی روبرو شدند و انقلاب به خاتمه نظام حکومتی آنان نیانجامیده
است. مطلعین مسائل ایران در سالها هفتاد میلادی در انتظار هیچ تغییر اساسی در ایران نبودند مگر
از جانب چپ افراطی و رادیکال ایران با سقوط دکتر محمد مصدق در سال 1953محمدرضا شاه
قدرت بیشتری یافت.
پیش از این نوشتیم که شاه چاره ای نداشت و متحدان خارجی و داخلی انتظار دیگری نیز از وی
نداشتند زیرا بعد از سقوط مصدق شخصیت مورد قبول عام نه میان رجال سیاسی و نه در نضت ملی
وجود نداشت . شاه اصلاحاتی را آغاز کرد که طبیعتا سرشتی غربی داشت غربیها مدتها پیش اینگونه
اصلاحات را پشت سر گذاشته بودند . سران مذهبی و جامعه سنتی از درک این اصلاحات وامانده بود
و اهسته اهسته احساس وحشت می کرد که دیگر در دنیای متمدن و مدرن جایگاهی چون گذشته نداشته
باشد مراجع دینی یا باید مدرن و امروزی می شدند و یا چاره ای نداشتند که چون گذشته با رفورم مقابله
و مخالفت ورزند روحانیون و جامعه سنتی راه دوم را رفتند
شاه در مقابل روحانیون و مخالفان سنتی قرار گرفت و این امر دراز مدت نمی توانست به سود حکومت
مشروطه باشد..قدرت شاه بر روی دو ستون قرار گرفته بود ارتش سازمان اطلاعات و امنیت واواک
پشتیبانی غرب و در راس ان امریکا تا سال 1960 هنوز دولتهای اروپایی و همچنین امریکا بطور کلی
با اصلاحات و رفورم در ایران تفاهمی نشان نمی دادند سیاست خارجی امریکا و متحدین غربی او بر
محور سیاست جنگ سرد دور می زد و در مورد ایران این نظر را دنبال می کردند که ایران را به هر
وسیله ای که ممکن است از یک انقلاب سرخ دور نگاه دارند زیرا مهمترین نیروی تحرک و بقای
تکنولوژی غرب در خلیج فارس بوده و هست با به قدرت رسیدن جان اف کندی سیاست جهانی امریکا
کمی تفییر یافت و طبیعتا سیاست خارجی شاه و دولتهای او نه تنها پشتیبانی می شدند بلکه کمکهای مالی
غرب به شاه و دولتهایش فرصت انجام اصلاحات را می داد
دولت امینی چندان موفقیتی پیدا نکرد و حتا از نظر مالی ایران را ورشکسته اعلام کرد و مجبور شد وام
مدتی از امریکا دریافت کند. در سال 1962 دولت امینی سقوط کرد از این زمان شاه خود برنامه های
اصلاحی و رفورم را به دست گرفت و نخست وزیران منتخب او تنها فرمانبران مطیع او بودند
اصلاحات ارضی روابط سنتی بزرگ مالکان و دهقانان را به هم ریخت . روابط ارباب و رعایتی الزاماً
دستخوش بحران اصلاحات شد. مالکین مجبور به فروش زمینهای اضافی خود شدند و پول دریافتی خود
را در بخش خصوصی و صنعتی سرمایه گذاری کردن . یک میلیون و هفصد هزار دهقان صاحب زمین
شدند.
اصلاحات ارضی با همه ایراداتی که به آن وارد بود در آغاز موفقیت چشمگیری پیدا کرد این اصلاحات در
ده سال اولیه تا حدود ی بدون مشکل قابل تعریفی ادامه پیدا کرد. سیستم زراعی تغییر یافته بود و دولت می
بایست سیاستهای جدیدی برگزیند تا بتوانند اصلاحات انجام شده را به سامان رساند . اما شاه و دولتهای او
بیش از گذشته گرفتار مشکلات سیاست جهانی بودند و توجه بیشتری به صنعتی کردن کشور داشتند
به همین دلیل منابع مالی کمتری در اختیار مجریان برنامه های زراعی قرار گرفت. برنامه صنعتی کردن
کشور زارعین کوچک را بر آن داشت که برای در آمد بیشتر به شهرهای بزرگ روی بیاورند تا در امد
ناچیز خود را با کار در سال 1976 طبق بر اورد مرکز امار ایران نیمی از جعمیت ایران در شهرهای
بزرگ زندگی می کردند .
این دگر گونی اجتماعی غیر قابل کنترل و رشد جعمیت در شهرهای بزرگ مشکلات متعددی را به همراه
می اورد. دولت می بایست رفورم اداری و اجتماعی به وجود بیاورد تا بتواند سهولتهایی در زندگی
مهاجرین در شهر ها ایجاد نماید . دولت توانایی ان را داشت که حتا با قسمتی از در امد نفت اوضاع
اقتصادی و اجتماعی را بهتر نماید
این دگر گونیهای اجتماعی و اقتصادی طبقه متوسط جدیدی را به وجود آورد که معیارها و ارزشها ی
جدیدی را به همراه داشت نظام فرهنگی و سیاسی سنتی دیگر جایگاه گذشته خود را نداشت . اصلاحات
و رفورم از هر جهت تحولات بنیانی را در جامعه ایران می طلبید که به غلط از جانب مخالفان به ویژه
از سوی مذهبیون به عنوان غربزدگی تعبیر می شد. با وجود این با همه نیرو راه خود را پیمود و در
همه جهات زندگی مردم تغییر اتی به وجود می آورد و تضاد خود را با جامعه سنتی اشکار می کرد
ایران نیازمند اصلاحات اساسی و بنیانی در حوزه دموکراسی سیاسی -اقتصادی و از میان برداشتن
فاصله زمانی بین سنت و مدرنیته بود تا از برزخ مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خارج گردد
که بی تردید به مرور زمان قابل حل بود
اما دولتهای شاه به سبب آلودگی به مفاسد مختلف نه پاسخی منطقی برای مشکلات جامعه ایران داشتند
و نه توانایی اخلاقی و علمی برای پاسخ به این مشکلات. وجود روابط ناسالم اقتصادی و نظامی با
کشورهای بزرگ و عدم تمایل و توانایی شاه به ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی و اعطای آزادیهای
متناسب با تغییرات اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر عدم موفقیت وی در ایجاد آرامش اجتماعیاز
بیش سقوط وی کمک کرد
برخلاف تصور شاه و دولتهای وی کارگران و دهقانان که امیدهای فراوانی به این تحولات بسته بودند
رفته از رویاهای شاه و دولتهای او دور و مذهبیون بهره برداران سنتی از نارضایتیهای جامعه کم در
آمد و بی بهره از تحولات اقتصادی شدند
مهاجران شهرهای بزرگ در حاشیه تهران اصفهان تبریز و شیراز کاشانه های محقر خود را در کنار
کاخها مجلل بنا کردند و سربازان بی جیره و مواجب انقلاب اسلامی علیه حکومت شاه گردیدند
همین پا برهنگان روز مزد بی آینده و نا امید وارد بازار سرمایه و کار گشتند ظاهراً شاه و دولتهای او
فاقد هر گونه پاسخ عملی به مشکلات حلبی آبادها و گودنشینها بودند. فاصله زمامداران و دولتمندان با
نیروهای جدید اجتماعی و سیاسی و همچنین عامه مردم ایران روز به روز بیشتر می شد
تمامی تلاشهای اپوزیسیون برای باز کردن میحط سیاسی و اجتماعی از زمان کودتای 28 مرداد 1332
سر سختانه سرکوب شده بود شاه هر گونه انتقاد از جانب اپوزیسیون را نه تنها نادیده و ناشنیده می
گرفت بلکه به تخطئه آن می پرداخت .تمامی نیروهای پلیسی و امنیتی در اختیار آن می پرداخت . تمامی
نیروهای پلیسی و امنیتی در اختیار یک فکر قرار داشت و آن سرکوب و زیر فشار قرار دادن تفکرات
سوسیالیستی و حتا اندیشه های لیبرال ملی از صحنه گفتگو های سیاسی جامعه بود سیاست شاه و
دولتمداران وی بر گرد محور استحکام شاهنشاهی و متعاقباً بزرگداشت گذشته های کهن تمرکز یافته بود
برگزاری جشنهای تاجگذاری و 2500 ساله شاهنشاهی تلاشی بود برای مشروعیت بخشیدن به رژیم و
غیر مستقیم پیامی بود به متحدان سیاست دولت و سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک بر گرد
مصالحه با روحانیت دور می زد و این سیاست جز با دادن امتیازاتی به دستگاه روحانیت امکان نداشت
و نیز عملی نبود
هر سازش پنهانی با یکی از روحانیون مشهور دامنه رقابت و دشمنی را بین روحانیون دامن می زد
به همین دلیل هیچ دلیل هیچ مرجعی نمی توانست پشتیبان بلامعارض دولت باشد
شاه بر خلاف وزراء و مشاوران اسلام زده خود می توانست پیش از پانزده خرداد 42 و به ویژه پس از
آن احساس ملت شدن را به ویژه در نیروهای مترقی و پیشرو که آن زمان مشتاقانه پذیرای رفورم و
اصلاحات بودند و اقدامات شاه را هر چند که کامل نمی شمردند اما مایل به پشتیبانی از آن در برابر
مراجع قشری قرار دهد و بایک همه پرسی آزاد و زیر نظر سازمانهای بین المللی مشروعیت پادشاهی
و اصلاحات را در یافت دارد
پس از پانزده خرداد اکثریت جامعه ایران پشتیبان اصلاحات بود شاه در موقعیتی قرار داشت که می
توانست باب گفتمان سیاسی مذهبی را برای همه کس باز گذارد و میدان مخالفت و یا پشتیبانی را به
نیروهای مذهبی و اندیشمندان عرفی جامعه سپارد و ساست اصلاحات را نه از آن شاه بلکه خواسته
جامعه بشناساند
شاه چاره ای جز بازگشت به اجرای اصول قانون اساسی مشروطیت نداشت و این امر عقب نشینی
شاه را از مواضع تسخیر شده پنجاه سال گذشته می طلبید
شاه می توانست از افراد توانای گروههای مخالف که قادر به ادامه اصلاحات و نیز قادر به
پاسخکویی به توقعات مردم و حفظ نظم در جامعه بودند کمک گیرد . لیکن فرصت از دست رفته
رفته بود و سرعت جریان وقایع و عدم تصمیم گیری و مصلحت اندیشی نتوانست رهبران جبهه
ملی و هواداران مصدق را یاری دهد. آنان نیز مرد روزهای بحران نبودند
مردم تصور می کردند اگر تفییر اساسی نیز انجام گیرد همه نابسامانیهای پیشین بر جای خواهد ماند
و فقط با در هم شکستن هیٌت حاکمه از فساد و هرج و مرج رهایی خواهد یافت
سقوط دولتهای هویدا آموزگار و شریف امامی یکی پس از دیگری شاه را مجبور به اعلام حکومت
نظامی کرد .او طی نطقی ابراز داشت که صدای انقلاب ملت را شنیده است.
اما مخالفان و مذهبیون که میل داشتند چرخ تاریخ را به دوران جاهلیت باز گردانند دیگر اطمینانی به
گفته های شاه و رجال انتخابی وی نداشتند
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen