Sonntag, 26. Februar 2012

علی دشتی:انقلاب اسلامی صفحه دوم

رایحه خوش آزادی همه جا پیچیده بود. طبقه نوپای جامعه ایران از تحولات تاریخی و اقتصادی
ایران بی خبر بود و روز به روز به تومار مطالبات خود می افزود و توسعه قدرت اینان با قدرت
دولت و سیاست هیئت حاکمه در تضاد بود.
این تضاد همزمان با در گیری حکومت با بحرانهای اقتصادی و اداری روز افزون در هم آمیخت
و مشکلات حل و فصل تضادهای بین المللی و منطقه ای نیز بر آن افزوده گشت. شاه رفت و خمینی
آمد.انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و دوران وحشت و فریب آغاز گردید

با به قدرت رسیدن شیطان خمینی و بنیانگزاری جمهوری اسلامی در ایران کتاب 23 سال اشتهار
تازه ای یافت و بارها از جانب مخالفان بطور زیرزمینی چاپ و منتشر شد
انتشار و استقبال بی نظیر مردم برای خواندن کتاب روحانیون را به وحشت انداخت بطوری که در
نامه های سرگشاده خود به شیطان خمینی خشم خود را از انتشار کتاب 23 سال اعلام و رسالات
و مقالاتی بر رک کتاب 23 سال نوشته و منتشر کردند

یکی از متولیان تعصب و حماقت و از پاسداران ظلم و شفاوت که هر چند زمانی نوشته ای زیر عنوان
خیانت در گزارش تاریخ و به گمان خود نقد کتاب 23 سال می نویسد به لطایف الحیل دوستداران و
انتشار دهندگان کتاب 23 سال را تهدید و حواله به ذولفقار علی می دهد
و او در مقدمه جلد اول و دوم کتابش می نویسد

کتاب 23 سال ماجرایی دارد که مناسب است خوانندگان را از آن آگاه سازم سپس شرح می دهد که یکی
از آشنایانش قبل از حکومت مطلقه فقیه در جلسه ای راه یافتند که در آنجا هر هفته عده ای از نمایندگان
مجلس سنا از مرد و زن حضور پیدا می کنند و یکی از ایشان که در جوانی کسوت روحانیت بر تن
داشته و من در اینجا نام او را نمی برم دروسی را در باره سیرت پیامبر اسلام تحت عنوان 23 سال
القاء می کنند
از این ماجرا دیری نگذشته بود که شنیدم دروس کذایی را از طریق سفارت شاهنشاهی ایران در لبنان
به بیروت برده اند و در آنجا به چاپ رسانیده و به تهران آورده اند و تقریباً مخفیانه به فروش می رسانند

در صدد یافتن کتاب مزبور بر آمدم و بر آن دست یافتم و معلوم شد که حروف کتاب از نوع حروفی است
که در لبنان رواج دارد و در ایران موجود نیست کتاب نه نام و نشان نویسنده را با خود داشت و نه در
 آغاز و پایان آن از چاپخانه اش به خلاف رسم معمول کمترین ذکری رفته بود .در اوایل انقلاب بازار
این کتاب گرم شد و نیاز به تجدید چاپ پیدا کرد و چپگراهای طرفدار روسیه این کار را به عهده گرفتند

در چاپ تازه نام دکتر علینقی منزوی بر روی کتاب به چشم می خورد . این نویسنده همان کسی است که
کتاب گلدز یهر خاور شناس نغرض یهودی را پس از آنکه به عربی تحت عنوان العقیده و الشریعه فی
الاسلام ترجمه شده بود به پارسی برگرداند و به نام درسهایی از اسلام انتشار داد

هر چند اصل این کتاب با 23 سال پیوندی خاص دارد ولی به هر صورت علینقی منزوی در بر خی از
روزنامه ها انتساب خود را به کتاب 23 سال تکذیب کرده است و البته شیوه نگارش و اسلوب سخن
پردازی از او نیست پس از تجدید چاپ شهرت کتاب 23 سال روز افزون شد

از شگفتی های روزگار اینکه کتاب شیطان حکومت اسلامی شیطان خمینی نیز برای نخستین بار بدون نام
و نشان نویسنده با نام مستعار در حدود سال 1350 خورشیدی و بدون ذکر نام چاپخانه زیر عنوان نامه ای
از امام موسوی کاشف الغطاء در بیروت و با همان حروف و احتمالا در همان چاپخانه و به وسیله همان
عواملی که در چاپ و انتشار کتاب 23 سال دخالت داشته اند چاپ و منتشر شد

ایا سفارت شاهنشاهی و یا ساواک در لبنان مخارج آن را داده اند ؟ کاشف الغطاء لقب چند تن از علمای
اسلامی است که بدون ذکر نام و کینه آنها تا آن زمان از جانب کسی مورد لستفاده قرار نگرفته و هیپکس
خمینی را به این عنوان نه در گذشته و نه در زمان اقامت در عراق و سپس در ایران نمی شناخته است
علت پنهانکاری شیطان خمینی و انتخاب نام مستعار آن هم در کشور عراق چه بوده است؟

در سطور گذشته نوشتم که علی دشتی بارها کتابهای جنجالی نوشت و از روی فروتنی و یا از بیم آزار
مسلمین متعصب نام خود را پنهان نگاهداشت . سعیدی سیرجانی در کتاب آستین مرقع در خصایل پیرها
علی دشتی می نویسد
به چاپ  و نشر نوشته هایش علاقه ای به تعبیر خودش کودکانه داشت در سالهای اخیر به سراغ ناصر
خسرو رفته بود و نوشته هایش را به دوستی سپرده بود که بخواند و عیب جویی کند که ورق گردانی
لیل و نهار آغاز شد و سیلاب انقلاب پست و بلند ایران را یکسان کرد و ناشران موقع شناس را سیاستی
دگر امد. در بازگشت از دومین سفر زندان نوشته ها را باز خواند و حک و اصلاحی کرد و به من سپرد
که هر چه می خواهی بکن گهتم حروف چینی اش می کنیم نشرش باشد برای روزگاری که مردم حال
حوصله خواندن داشته باشند
خنده تلخی کرد که : به من ربطی ندارد به اسم هر که میخواهی شهرت و اشتهار نوشت بلکه او میل داشت
از تصادم افکار بارقه حقیقت هویدا گردد

در یادداشتهای شخصی هوشنگ معین زاده با بخشی از ماجرای پنهانی و چونگی نخستین چاپ کتاب 23
سال در بیروت آشنا می شویم او می نویسد
روزی یک ایرانی که دوستی ساده ای با من داشت نگران و سراسیمه به سفارت و به دیدار من آمد و گفت
آقای علی دشتی کتابی برای من فرستاده و خواهش کرده که آن را در بیروت چاپ و برایشان به ایران بفرستم
من هم این کار را کرده ام اما پس از چاپ آن بعضی از آخوندهای ایرانی مقیم بیروت به آقای موسی صدر
رییس مجلس اعلی شیعه لبنان مراجعه و از ایشان خواسته اند که جلوی انتشار این کتاب را بگیرند و آن را
توقیف کنند

پرسیدم : مگر کتاب چه ایرادی دارد که می خواهند از انتشار آن جلوگیری کنند؟
گفت: هیچ کتاب سرگذشت پیغمبر اسلام و چگونگی ظهور و گسترش اسلام است که به صورت یک کار
تحقیقی انجام گرفته است

معین زاده ادامه می دهد: قبل از هرگونه اظهار نظر یا تصمیم گیری از ایشان خواستم اگر ممکن است یک
نسخه از کتاب را به من بدهد که ببینم چگونه کتابی است که دوستم از کیف خود کتاب 23 سال را به من داد

وقتی از او علت اینکه نام نویسنده آن چاپ نشده است را پرسیدم با تاسف گفت: اگر آخوندها بفهمند این کتاب
را چه کسی نوشته است دچار مشکلات فراوانی خواهد شد.بعد با خنده گفت: لابد می دانی که آخوندها سر
مرحوم کسروی چه آوردند؟ در دیدار بعدی از دوست خود پرسیدم : شما یقین دارید که این کتاب را آقای
علی دشتی نوشته و برای شما فرستاده است؟ چون هیچ اشاره ای به نام ایشان در کتاب نشده است . در
پاسخ گفت : بلی و شما می توانید با خود ایشان تماس بگیرید . وقتی از او پرسیدم : آخوندهایی که به آقای
موسی صدر مراجعه کرده اند از کجا فهمیده اند این کتاب چاپ شده است؟ گفت: کتاب در چاپخانه یک آخوند
ایرانی که معمولاً کتابهای مذهبی ایران و عراق را چاپ می کند چاپ شده است آنجا پاتوق آخوندهای ایرانی
است خود صاحب چاپخانه هیچ نوع مخالفتی با محتوای کتاب نداشته و ندارد

معین زاده ادامه میدهد: ماجرا را به ایران گزارش کردیم که در عین حال مطمئن بشویم که کتاب از طرف
شادروان علی دشتی برای چاپ به بیروت فرستاده شده است . پاسخ آمد که کتاب مربوط به آقای علی دشتی
است و هیچ ربطی به دولت ایران ندارد سفارت در این باره دخالت نکند

وقتی نزدیک من و آقای موسی صدر آگاه بود خواهش کرد که اگر ممکن است من هوشنگ معین زاده با آقای
موسی صدر صحبت کنم که راه حلی برای این قضیه پیدا کند تا از ضبط این کتاب جلو گیری شود

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen