Montag, 27. August 2012

علی دشتی 23 سال : انقلاب اسلامی

صفحه چهارم
صفحه اول و صفحه دوم انقلاب اسلامی  در همین وب بلاک  در ماه 4
   نوشته شده است Februar

من در این کتاب بیست سه سال چیزی جز اطلاع رسانی نمی بینم آخر چرا رژیم جمهوری
علی دشتی را کشت

در اواخر تابستان 1351 سپتامبر 1972 طبق مرسوم همه ساله ایشان را به مونیخ آوردم . این بار زنده
یاد علی دشتی در هتل کونیکش هوف کتابی استنسیل شده به من مرحمت فرمودند که در صفحه نخست آن
عنوان کتاب 23 سال بود

اما نامی از نویسنده کتاب برده نشده بود . ایشان تأکید کردند که آن را بعداً بخوانم و نظر خود را در مورد
مطالب کتاب ابراز دارم در ضمن فرمودند : آیا می توانی پی به نام نویسنده آن ببری ؟
کتاب را با ولع تمام خواندم . من تا آن زمان در ادبیات فارسی هرگز کتابی در نقد تاریخ اسلام نخوانده بودم
فصل آخر کتاب مرا بیش از فصول دیگر به خود مشغول داشت . سبک نگارش کتاب برایم جای شبه ای
نمی گذاشت که نگارنده کتاب کسی جز زنده یاد دشتی نیست

روز بعد به اتفاق دوست قدیمی خود آقای دکتر محمد عاصمی که مایل به ملاقات با ایشان بود به دیدار زنده
یاد دشتی رفتیم پس از ساعتی عاصمی خدا حافظی کرد و رفت و من و دشتی تنها ماندیم
ایشان از من پرسیدند که آیا از کتاب خوشم آمده است و آیا نویسنده کتاب را می شناسم ؟ من یکتایی و
ارزشمندی کتاب را گوشزد کردم و به ایشان گفتم که این پر واضح است که نویسنده جز شما کس دیگری نمی
تواند باشد . ایشان من را همراه با لبخندی تأیید کردند

پس از ساعتی در حین خدافظی ایشان به من توصیه کردند که کتاب را برای مطالعه در اختیار دوستم دکتر
عاصمی بگذارم . من و دکتر عاصمی هر دو مسحوار مطالب کتاب 23 سال شده بودیم و به تشویق و خواهش
او من در دیدار بعدی از زنده یاد دشتی پرسیدم که آیا اجازه می دهند بخشهایی از کتاب را در مجله کاوه چاپ
کنیم .. ایشان پاسخ دادند که بعداً از تهران شما را مطلع می کنم . از تهران به من پیغام فرستادند که چاپ
بخشهایی از کتاب در مجله کاوه مانعی ندارد اما بدون ذکر نام ایشان

با مشورت دکتر عاصمی فصل آخر کتاب 23 سال را که تحت عنوان پس از 23 سال ماجرای خلافت بو
انتخاب کردیم و در فروردین 1352 مارس 1973 همراه با مقدمه ای از نگارنده به چاپ رسید که نقل آن
خالی از فایده نیست

عاصمی عزیز یکی از دوستان ارجمند و بزرگوار من که نویسنده ای سرشناس و مردی است مردستان از راه
لطف و مهربانی کتاب پیوست را که تحت عنوان بیست و سه سال نوشته به من سپرده است

وقتی کتاب را خواندم به این فکر افتادم که با نظر تو در باره چاپ و نشر آن تصمیمی اتخاذ کنیم . ولی چون با
وضع مالی مجله آشنا هستم و از مشکلات کار تو در این زمینه آگاهم می دانم که در حال حاضر چاپ جداگانه
این اثر نفیس برای کاوه امکان ندارد و به همین جهت پیشنهاد می کنم قسمتهایی از این کتاب را در مجله به چاپ
برسانی تا وقتی که از نظر مالی دستت باز شد به چاپ جداگانه آن مبادرت ورزی

این نویسنده صاحب عقیده از رجال ادبی اجتماعی معروف ایران است . سالهای درازی که من و تو هنوز خود
را نمی شناختیم روزنامه نویسی بنام بوده است و شماره تألیفاتش از اعداد دو رقمی در گذشته است و سیر و
سلوکش در دو اوین متقدمین بر جسته سرزمین ما از تفحص های مؤثر و جاندار دوران اخیر بوده است

ایشان دلشان نمی خواهد این مطالب فعلاً با نام خودشان نشر شود . می گویند سبک هر نویسنده ای با خود آن
نویسنده است و طبیعی است که با این فتوا خوانندگان هوشیار مجله به فراست در خواهند یافت که این نثر محکم
و مستدل و سنگین و دلپذیر از خامه کدام هنرمند خلاقی تراویده است . با سلام و اخلاص و سپاس
جواد وهاب زاده

مجله کاوه را همراه نامه ای برای زنده یاد دشتی به تهران فرستادم . ایشان بلافاصله در نامه ای طولانی پس
از تفقد و تشویق متذکر شدند که با خواندن این مقدمه همه کس متوجه می شود که نویسنده کتاب من هستم و
حتی به شوخی نوشته بودند که این مقدمه فقط نام و نشانی منزل من را کم داشت و تأکید کردند که حتماً در
شماره بعدی کاوه به نحوی به اصلاح آن بپردازم در شماره بعدی مجله کاوه خرداد ماه 1352 برابر با ژوئن
در سال 1973بخش دوم تحت عنوان 23 سال سودای غنمیت با نامه ای کوتاه از من به شرح زیر به چاپ رسید

عاصمی عزیز مقدمه شماره گذشته اشتباهی داشت که با این تذکر امید رفع آن را دارم . قضیه این است که دوست
صاحب نظر بنده که این مطالب را به اختیار من گذاشته اند نویسنده آن نیستند و متأسفانه نویسنده اصلی را ایشان
هم نمی شناسند . به هر حال آنچه مسلّم است و عکس العمل خوانندگان مجله هم مؤید آنست مطالبی است عمیق پر
مغز و روشنگری و علی علیه اسلام فرموده است ::: بنگر که چه می گوید منگر که که می گوید . بنابر این باید از
این نوشته ها بهره گرفت و بر غنای اندیشه کمک کرد. نویسنده هر که باشد خدایش توانایی بیشتر در اندیشیدن
بدهد که ما را نیز از این رهگذر نصیبی رسانده است .

باسلام و اخلاص و سپاس جواد وهاب زاده

شادروان علی دشتی میل داشت کتاب 23 سال را در ایران چاپ و منتشر کند و بعدها برای من تعریف کردند که
کتاب 23 سال را به یکی از مهترین رجل سیاسی آن ایّام که من اکنون میل ندارم نام او را افشا کنم دادم . خواندند
و بسیار هم پسندیدند . اما به زنده یاد دشتی می گویند صلاح نیست در ایران چاپ شود

کتاب پس از مدت کوتاهی در لبنان منتشر شد . در سفر بعدی که به اروپا آمدند ایشان چند جلد کتاب همراه خود
برای من هدیه آوردند که هنوز من یک نسخه آن را در کتابخانه خصوص خودم دارم

پس از انقلاب افراد گوناگونی را به اتهام نوشتن کتاب 23 سال  دستگیر و زندانی کردند . از آن جمله دکتر علی
نقی منزوی مدتها در بند بود. در همین ایام شادروان علی دشتی هم دستگیر شد. یکی از دلایل دستگیری ایشان
نوشتن همین کتاب 23 سال بوده است

من نگران حال شادروان علی دشتی بودم و برای آنکه خبری از ایشان بگیرم مرتباً با دوستان و آشنایان ایشان
تماس می گرفتم . بالاخره متوسل به زنده یاد سعیدی سیرجانی که یاری وفادر و مصاحبی بزرگوار و دوست
صمیمی ایشان بود شدم پس از مکالمات تلفنی متعدد و اصرار من ایشان شماره تلفن بیمارستانی را که شادروان
علی دشتی در آن بستری بود در اختیار من گذاشتند تا با ایشان تلفنی صحبت کنم

چند بار کوتاه با ایشان صحبت کردم . آخرین مکالمه تلفنی من با ایشان به اواسط دیماه 1360 می رسد که چند
روز قبل از فوت ایشان بود . گفتگوی ما بسیار کوتاه و صدای شادروان دشتی بسیار ضعیف و جمله ها
بسیار مقطع و پراکنده بود . بارها از ایشان پرسیدم که آیا دارویی احتیاج دارند تا برایشان  بفرستم . ایشان
خواهش من را رد کردن و چنین دریافتم که اصلاً میلی به درمان خود ندارند . مکالمه ما قطع شد

زنده یاد سیعدی سیرجانی پس از فوت زنده یاد علی دشتی در سفری به خارج از کشور چند روزی مهمان من
در شهر مونیخ بودند. در این سفر زنده یاد سعیدی سیرجانی مشروحاً از آخرین روزهای حیات زنده یاد دشتی
برای من صحبت کردند که من چند نکته آن را بازگو می کنم

در زندان آزار و شکنجه زیادی به شادروان علی دشتی وارد می کنند و حتی در زندان بر اثر شکنجه لگن
حاضره ایشان آسیب می بیند و به همین سبب او را از زندان به بیمارستان جم انتقال می دهند
سعیدی تعریف می کرد که به کمک آشنایان موفق شده بود در بیمارستان از زنده یاد دشتی عیادت کند . جالب
توجه آنکه بارها دشتی از سعیدی تقاضای مواد سمّی سیانکالی و سیانور می کند تا به زندگی خود خاتمه دهد

زنده یاد علی دشتی در حالیکه خود در بستر درد و اندوه گرفتار بود اما بیش از هر چیز نگران سرنوشت
کشور و میهنش بود و تاب و تحمل دیدن سقوط ایران را به درّه فنا نداشت و بالاخره در حالیکه آثار شکنجه
بر پیکر استخوانی او هویدا بود در فضایی بسیار غم انگیز در 26 دیماه 1360 در سنّ 88 سالگی در
 بیمارستان جم در گذشت . یادش همیشه گرامی باد


Donnerstag, 23. August 2012

علی دشتی 23 سال : انقلاب اسلامی

صفحه سوم

پذیرفتم و به دیدار آقای موسی صدر رفتم و ماجرا را برایشان شرح دادم . ایشان که در جریان امر قرار
داشت گفت : می دانی این آخوندها ی بیکاری که در بیروت ول هستند دنبال بهانه ای می گردند که سر و
صدا راه بیاندازند و اظهار وجودی بکنند و اگر من در مقامی که هستم اقدامی در این زمینه نکنم فردا همه
جا شایعه خواهند کرد که من در این کار دست داشتم

بخصوص اینکه آنها مدعی هستند این کتاب ضد دین و پیغمبر اسلام نوشته شده است . تنها راه چاره این
است که من برای توقیف این کتاب دو سه روزی این دست و آن دست کنم و در این مدت تو به دوست خود
بگو که کتاب را از چاپخانه تحویل بگیرد و از بیروت خارج کند . تا وقتی که من از دولت لبنان در خواست
توقیف کتاب را می کنم کتاب از این مملکت بیرون رفته باشد

قضیه را با دوست خود در میان گذاشتم و او با خوشحالی و درک موقعیت آقای موسی صدر نظر ایشان را
پذیرفت و خوشبختانه چاپخانه در اسرع وقت کتابها را تحویل دوست ما داد و همان روز نیز انها را به ایران
حمل کردند . کتاب در تیراز هزار نسخه چاپ شده بود بدون هیچگونه نامی از نویسنده و چاپخانه و شهر و
کشوری که کتاب در آنجا به چاپ رسیده بود

علینقی منزوی در اوایل انقلاب به دلیل انتساب کتاب به وی دستگیر و مدتی در زندان و شکنجه و پس از تخلیه
اطلاعاتی مجبور شد با اعلانهای پی در پی در روزنامه های جمهوری اسلامی انتساب کتاب 23 سال را به خود
تکذیب کند و نام نویسنده کتاب را اعلان نماید و بالاخره همه دانستند که علی دشتی نویسنده پر آواز ه کتاب 23
سال است

جواد و هاب زاده دوست قدیمی و از یاران وفادار و صمیمی دشتی پس از سالها که خود شاهد شایعات نا درست
پیرامون نام نویسنده کتاب 23 سال بود بالاخره پس از مرگ علی دشتی برای روشنی آیندگان مجبور گردید در
مقالات و مصاحبه های گوناگونی پرده از رازی بر گیرد که سالها در دل پنهان نگاهداشته بود که خواندنش خالی
از لطف نیست . وی در قسمتی از خاطرات خود از علی دشتی می نویسد

شادروان علی دشتی همه ساله در تابستان و هر بار سه هفته به استراحتگاه بادگشتاین در نزدیکی شهر
سالزبورک در کشور اتریش می آمدند و در آنجا به استراحت و آسایش می پرداختند اصولاً ایشان شیفته طبیعت
بودند و آرامش در طبیعت را دوست داشتند . معتقد بودند که استراحت در طبعیت سبب آرامش روح و طولانی
شدن عمر می شود . ایشان بیماری جسمی نداشتند و با اینکه در سنین بالایی بودند بسیار تندرست به نظر
می رسیدن ساعتها در کنار ایشان در جنگهای اطراف بادگشتاین راهپیمایی می کردیم . در این موارد زنده یاد
دشتی در مقوله های سیاسی و ادبی صبحت می داشت . لحظات دوست داشتنی و فراموش نشدنی بود و بی
اغراق زیباترین و پرخاطره ترین ایام زندگی من به شمار می روند .

هر گاه به آن ایّام می اندیشم سایه ای از غم و اندوه بر جان و روانم سنگینی می کند .. هر زمان که اقامت سه
هفته ای ایشان در بادگشتاین پایان می یافت من زنده یاد دشتی را با خود به شهر مونیخ محل اقامت خود می بردم
ایشان دو سه روزی در هتل کونیگس هوف اقامت می کردند و سپس عازم تهران می شدند


Dienstag, 21. August 2012

انگیزه تألیف کتاب 23 سال : علی دشتی

صفحه سوم

کتابهایی چون مکتوبات میرزا فتحلی آخوندزاده سیاحتنامه ابراهیم بیک .. از زین العابدین مراغه ای
رؤیای صادقه . از سید جمال الدین اصفهانی و دیگران و یا کتاب فاخر و دوست داشتنی سه مکتوب
از میرزا آقاخان کرمانی و صدها اثر خطی و چاپ نشده در گنجینه های خصوصی و دولتی در داخل
ایران و خارج از کشور دلیل صادقی است بر این مدعا

برخی از این آثار سالهاست پنهانی دستنویس می شوند لیکن نشر اینگون آثار ممنون و خواندن آن با
خطراتی همراه بوده و نویسندگان این آثار سالها ناشناخته مانده اند

انتشار آثار طالبوف این نیکمرد آذربایجانی که هیچگونه انتقادی بر مذهب رسمی در آن دیده نمی شود
سبب خشم آخوند شیخ فضل الله نوری شد و فتوا به کفر و زندقه وی داد. در همین پنجاه ساله اخیر
کتابهای فراوانی بطور پنهانی چاپ و منتشر شده که نام نویسندگانشان بر ما معلوم نیست و هم اکنون در
خارج از کشور کتابهایی منتشر می شوند که نه نام نویسنده دارند و نه مکان چاپ و انتشار این کتابها
مشخص و معلوم است

در این ماجرای دردناک و حزن انگیز نقش روحانیت متعصب و قشری تردید ناپذیر است زیرا به قول
میرزا عبدالرحیم طالبوف این بیچاره ها چه بکنند؟؟

چند جلد کتاب فقه و اصول خوانده و هم از اخبار و احادیث کاذبه و جعلی یاد گرفته

و هر اندیشه جدیدی را شنیده اند نعره وا اسلاماً سر داده اند و یا دست به دامان حکومت وقت شده و از
رواج کتابهای به قول خودشان ضاله و ضد اسلامی و قرآنی شکایت برده اند

سرنوشت غم انگیز احمد کسروی آن هم در کاخ دادگستری یکی از سیاهترین صفحات تاریخ ایران
معاصر به شمار می رود . . اما ملایان هر یاوه ای خواستند گفتند و نوشتند و هیچ دادگری نه تنها جلوی
این انبانهای خرافات را نگرفت بلکه برای توسعه این آثار اسلامی رژیم پادشاهی بودجه های پنهانی
خرج کرد

پس این که کتاب 23 سال بدون نام و نشان نویسنده منتشر شده است نباید باعث شکوه و ملال ملایان
گردد.. زیرا کتاب 23 سال در تهران نگارش یافت اما اجازه چاپ و انتشار نیافت

علی دشتی آرام نگرفت . به سبب آشنایی هایی که در دوران سفارت در لبنان با ناشران پیدا کرده بود
کتابش را برای چاپ به لبنان فرستاد . کتاب در لبنان چاپ شد. اما از شگفتی روز گار مذهبیون به
طریقی که هنوز بر ما معلوم نیست از چاپ کتاب در لبنان آگاه شدند و مانع انتشار آن گردیدند!وو
در همین ایام علینقی منزوی که در لبنان اقامت داشت و به خواهش دشتی برای رهایی کتاب از چابخانه
و حمل آن به ایران اقداماتی انجام داد که تا حدودی موفقیت آمیز بود

سرانجام کتاب 23 سال چاپ لبنان به دست دشتی رسید . او نسخه هایی از آن را به برخی از دوستان و
آشنایان خود هدیه کرد



Sonntag, 19. August 2012

انگیزه تألیف کتاب 23 سال : علی دشتی

صفحه دوم
در قضایای تاریخی نیز رسم به همین منوال است. مثلاً قصه غدیر خُم 108 یاداشت شده
که شیعیان دوازده امامی آن را دلیل انتصاب علی ابن ابیطالب به امامت و جانشینی پیامبر می داند
مورد قبول فرَق دیگر شیعه و اهل سنّت نیست و هر کدام از فرَق اسلامی تعبیر و تفسیری ویژه در
این موضوع ابراز می دارند

به همین سبب تمامی فرق اسلامی کتب و تألیفات یکدیگر را نه تنها در گذشته و حال قبول نداشته و
ندارند بلکه آنها را حتا مورد التفات نیز قرار نداده و از بنیان خواندن آن آثار را برای طرفداران خود
زیانبار اعلام کرده اند

اگر گاهی مولفین شیعه و یا سنّی به کتب یکدیگر استناد می کنند تنها آن مطالبی را نقل می نمایند که به
گونه ای عقیده و رأی مورد نظر آنها را تأیید و یا اثبات کند نه چیز دیگر ی این روش در نقل احادیث
و روایات منقول از پیامبر و یا یاران اولیه او رعایت می شود

مثلاً احادیثی را که سنّیان از ابوبکر عمر عثمان عایشه طلحه و زیبر و دیگر یاران و نزدیکان اولیه
رسول الله نقل می کنند مورد قبول شیعیان دوازده امامی نیست

در حالی که همه کس می داند که این افراد از یاران بسیار نزدیک رسول الله بوده اند و جز
عَشَرِة مُبَشّرِه 109 نوشته شده است
 بوده و طبق حدیث معتبر به آنها بدون قید  و شرطی بهشت ارزانی شده و نامبردگان از یاران اولیه پیامبر
اسلام به شمار می روند و در اعتلای اسلام کوشیده اند

علی دشتی در سرآغاز کتاب 23 سال به درستی یادآوری می کند

هزار ها کتاب در باره زندگی و حوادث 23 ساله ظهور و افوال او و همه کردار ها و گهتارهای این مرد
فوق العاده نوشته شده است و تحقیقاً از او بیش از تمام رجال تاریخی قبل از او اسناد و مدارک و قوانین
در دسترس محققان و پژوهندگان قرار گرفته است

معذلک هنوز کتاب روشن و خرد پسندی درباره وی رسول الله نوشته نشده است که سیمای او را عاری
از گرد و غبار و اغراض و پندار ها و تعصبات نشان دهد

پس از این نویسنده کتاب اشاره به چند نمونه از جعلیات تاریخی در اسلام می کند و با فروتنی به آهنگ
تندی که جامعه ایرانی را به سوی خرافه پرستی می کشاند نظر انداخته و انگیزه واقعی نگارش کتاب
را صادقانه چنین بیان می کند

من در این مختصر داعیه ترسیم 23 سال از عمر 63 ساله حضرت محمد را ندارم

نه من نه در خود چنین شکیب را سراغ دارم و نه آن همّت را که با امواج کوه پیکر و مقاومت ناپذیر
خرافات به ستیزه برخیزم

قصد من از این مختصر بیرون کشیدن خطوطی چند و بیرون انداختن شبحی است که از خواندن قرآن
و سیر اجمالی پیدایش اسلام در ذهنم پدید آمده است .. راست و صریحیتر گویم

تحت تأثیر عقیده خرد و ادراک آدمی از کار می افتد  چنانکه می دانیم عقایدی از طفولیت به شخص
تلقین شده و زمینه اندیشه های او قرار می گیرد و آن وقت می خواهد همه حقایق را به آن معتقدات
تلقینی که هیچ مصدر عقلانی ندارند منطبق سازد

کتاب 23 سال بر مبنای چنین زمینه فکری و عاطفی از جانب شخصی نگارش یافته که خود سالها از
اطلاعات مدارس دینی نجف و کربلا بود و آشنایی بسیار عمیقی با علوم اسلامی داشت و در ایمان و
اعتقاد او به اسلام هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد

هدف وی ستیز با امواج کوه پیکر خرافاتی است که در جامعه ایرانی ریشه تاریخی دارد

او آمال و آرزویی جز نشر اندیشه ناب دینی در سر نمی پروراند. چنین شخصی جویای اشتهار نیست
هدف او والاتر از شهرت کاذب و مبتذل رایج زمان ماست . به ویژه نویسنده 23 سال پیوند محکمی
با نظام فرهنگی و سیاسی پانصد ساله اخیر ایران دارد

وی لحظه ای تردید و دو دلی در خواننده پیرامون رسول الله و حقانیت رسالت او ایجاد نمی کند.. اندیشه
و هدف خود را در سراسر کتاب دنبال می کند و از سر نیکخواهی و عشق به اسلام به نوشتن این کتاب
دست زده و خطرات نوشتن چنین کتابی را خود متذکر شده است

در کشوری که بیان و نوشتن اندیشه های سیاسی اجتماعی و مذهبی به ویژه اگر با عقیده متولیان مذهب
رسمی به گونه ای مخالف باشد با سخت ترین و شدیدترین شکل ممکن تهدید به نابودی می گردد
چاره ای نمی ماند که دگر اندیشان به فعالیهای پنهانی و یا زیر زمینی برای ابراز عقاید خود روی بیاورند

به معنی دقیقتر عملیات نگارش و پخش افکار و اندیشه های زیرزمینی زاییده جوامع بسته و استبداده و
بازتاب فشار و اختناق حکومتهای مستبد و خودکامه است

در تاریخ ادبیات جهان نوشته های فراوانی وجود دارند که نام نویسندگان آن آثار تا کنون پنهان مانده و یا
سالهای دراز پس از مرگ نویسندگانشان نام آفرینندگان آن آثار آشکار گردیده است

کافیست به تاریخ ایران پس از حمله اعراب نگاهی شتابزده بیفکنیم . آثار زردشتیان یهودیان مسیحیان
مانویان مزدکیان نقطویان حروفیان راوندیان و اخوان الصفاء و در یکصد و پنجاه سال اخیر آثار بابیان
و بهانیان و صدها اثر دیگر از فرق اسلامی و غیر اسلامی تا زمانی که این سطور نوشته می شود یا به
کلّی همراه با مؤلفینشان از بین رفته اند و یا نام مؤلفین و نگارندگان آن آثار مبهم و ناشناخته مانده است

در مواردی که نویسندگان آنان مشخص شده اند در ایران اجازه انتشار نیافته اند .. به نظر می رسد تا
زمانی که یک نظام آزاد و دموکراتیک در ایران پای نگیرد این آثار به دست کنجکاوان و علاقمندان و
شاید زندیقان بزرگ و کوچک نخواهد افتاد و در دوران صفریه و قاجاریه کتابهای فراوانی نوشته شدند
که یا از نام نویسندگان آن آثار نشانی در دست نیست و یا پس از سالهای طولانی با نام آنان آشنا گشته اند




Donnerstag, 16. August 2012

انگیزه تألیف کتاب 23 سال : علی دشتی

صفحه اول
بی تردید علی دشتی که روابط نیکویی با رژیم گذشته داشت از فعالیتهای زیر زمینی گروههای
افراطی مذهبی به موقع آگاه می گردید و مطمئناً در سالهای 1350- 51  --1971-72- کتاب
ولایت فقیه آشنا شده است

چنین می نماید که مطالعه و تعمق در کتاب ولایت فقیه وی را برانگیخت تا به یک مبارزه
رویاروی دست زند و در جلسات هفتگی که در خانه وی تشکیل می شد بدون مطرح کردن
نام کتاب ولایت فقیه به مباحث اسلامی - سیاسی و پرسشها و ادعاهای خمینی پیرامون تاریخ
و احکام اسلام شرح مستندی بیان نماید

به گمان من بیهوده گوییهای آیت الله خمینی در کتاب ولایت فقیه علی دشتی را در حین نوشتن
کتاب 23 سال یک لحظه بلکه یک آن نیز رها نکرده است
نمی دانیم اما شاید در همین دوران به یاد آثار و سرنوشت احمد کسروی افتاده و در خلوت خود
به جدال کذشته خود با او اندیشیده و هزاران بار جای او را در کنار خود خالی دیده باشد نمی دانیم

دشتی تصویر زنده ای از زندگانی رسول الله و شخصیت قدرت طلب و انتقامجوی وی ترسیم می
کند که امروز خواننده این کتاب بی اختیار حکومت فقها در ذهنش نقش می بندد. به همین دلیل
انتشار این کتاب 23 سال نه تنها در ایران ممنوع است بلکه سر خواننده و یا نشر دهنده آن نیز بر
دار می رود
خمینی در صفحات نخست کتاب خود می پرسد: آیا قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و
نشر و اجرای آن 23 سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بو؟؟؟؟

علی دشتی این پرسش را در منتهای فضل و کمال یک رنگی و با زیرکی و دلیری در کتاب بی
همتای 23 سال پاسخ می گوید . وی به دلیل اطلاعات وسیعی که از احکام و تاریخ اسلام به ویژه
فرقه شیعه دارد به عنوان سیاست مداری دنیا دیده که سالهای طولانی شاهد تحولان مذهبی و
سیاسی جامعه ایران بوده است به پرسش خمینی پاسخ می گوید. و تصویر واقعی محمد و صدر
اسلام و فلسفه بازگشت به آن دوران را ترسیم می کند و غیر ممکن می نمایاند

او نه تنها نمی توانسته آرام گیرد بلکه بر خلاف دوران جوانی و میان سالی در صدد یک چالش
علنی علیه خرافات و عقاید پوچ مذهبیونی بر آمد که از نادانی و ناآگاهی توده مذهبی سود می برند

دشتی معتقد بود نه بحث بر سر تاریخ اسلام و اندیشه های اسلامی در انحصار ملایان حوزه علوم
دینی است و نه زمان سکوت در مقابل امواج کوه پیکر خرافات است

پیرامون زندگانی رسول الله و 23 سال دوران پرماجرای رسالت وی از دیر زمان کتابهای فراوانی
نوشته شده است


مطلعین و محققین مسلمان و غیر مسلمان بر این عقیده اند که در مورد هیچ پیامبر و رسولی این مقدار
کتاب و رساله در دوران نزدیک به حیاتشان نوشته نشده است. به گونه ای که این امتیاز در هیچ یک
از ادیان دیگر ملاحظه نمی شود

Donnerstag, 9. August 2012

فعالیت ادبی دشتی

صفحه دوم
دشتی در همه این آثار به گفته محمد سعیدی نویسنده و مترجم مشهور کشورمان به کمال ذوق اندیشه
قوت استدلال و قدرت قلمی خویش رسیده است

دشتی بهترین متقد آثار و نوشته های خویش است و بهتر از هر کس موارد ضعف و قوت نوشته های
خود را درک می کند و به همین جهت به آسانی در پی تکمیل آثار خویش بر می آید

اگر این حس کمال پرستی نبود هنوز ایام محبس و مقالات ادبی شفق سرخ جز و بهترین آثار دشتی
بشمار می رفت و به چاپ های متعدد فتنه و سایه قناعت می کرد و رد آن صورت سیری در دیوان
شمس و نقشی از حافظ و قلمرو سعدی بوجود نمی آمد

اگر بتوان اصطلاح امپرسیونیسم را در مورد سبک های ادبی نیز بکار برد باید گفت شیوه دشتی در
نوشتن تراجم شاعران بزرگ :
حافظ مولوی سعدی و خاقانی به تحقیق همان شیوه امپرسیونیسم است.
دشتی متوجه شد که سبک تذکره نویسان قدیم سبکی کهنه و تنگ مایه و نا متناسب با موضوعات
آنهاست .. با عبارت پردازیهای آتشکده آذر و مجمع الفصحا هیچگاه سیمای حقیقی گویندگانی را که کلام
آنها آهنگ جاودان روح ایرانی است نمی توان مجسم کرد از این رو به توصیف ریبائی هایی که در آثار
این خداوندان قریحه یافت می شود پرداخت هم چنین که پرده نقاشی رنوار تجسمی از تأثر شخصی او و از
منظره غروب آفتاب است و رنگ ها و خطوط آن پرده ربطی به قواعد و اصول کلاسیک نقاشی ندارد
هم چنان نیز نقشی از حافظ یا شاعری دیر آشنا مظهری از تأثرات شخصی دشتی و قریحه ممتاز او در
تشخیص زیبایی های معنوی است و در این جاست که مکتب رنوار در نقاشی و سبک دشتی در نویسندگان
هر دو به امپرسیونیسم می گراید


علی دشتی یک سیاستمدار ادیب بود
در فرنگستان رجالی سیاسی فراوانی پیدا می شوند که همه گرفتار یهایی که سیاست برای آنان فراهم می کند
باز هم به نوشتن آثار خواندنی و مشهوری موفق گردیده اند . از رجال سیاسی در ایران کمتر در زمینه های
علمی و ادبی فغالیتی دیده می شود 

Dienstag, 7. August 2012

فعالیت ادبی علی دشتی زنان در سال 1315-1936

صفحه اول
زنان در سال 1315 - 1936 مجبور به ترک چادر شدند
افتتاح دانشگاه و دانشسرای عالی برای تربیت معلم سبب شد که زنان دوش به دوش مردان به کسب
دانش و سپس به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بپردازند
این طبیعی بود که زنان و مردان تعابیر مختلفی از آزادی داشتند . دشتی به سبب نمایندگی مجلسین
شورا و سنا و اشتهارش در نویسندگی و روزنامه نگاری در مهمانیهای اشراف راه یافته و دریافته
بود که دگر گونیهایی در روابط بین مرد و زن ایجاد شده است که می تواند بُن مایه داستانهای کوتاه
قرار گیرد

وی نخستین داستان خود را به نام فتنه با مقدمه ای از استاد لطفعلی صورتگر در سال 1322 -1943
منتشر کرد. کتاب مورد پسند افتاد و دوباره در سال 1328- 1949 تجدید چاپ شد . در 1320 -1946
مجموعه سایه و در سال 1330 -1951 جادو و سرانجام هندو در سال 1334 -1955 منتشر شدند

قهرمانان داستانهای دشتی زنان طبقه اشراف هستند و او با استادی و دقت بیمانندی دسیسه ها و دلبریهای
حسابگرانه آنان را ترسیم کرده است

این داستانها واکنش ناخوشایندی در طبقه راست سنّتی ایجاد کرد و عده ای از مخالفان دشتی چون
غلامحسین مصاحب نقدهای تندی علیه وی منتشر کردند و چون در برخورد با زنان رفتاری به شیوه
فرنگیان داشت نا آشنایان داغ فسق بر جبین اعمالش نهاده بودند و شاخ و برگش داده

دریغا که مدعیان همین را می دیدند . دشتی با اینکه در رمان نویسی موفقیتهایی پیدا کرد و مورد توجه اهل
ادب قرار گرفت ولی دیگر کاری در این زمینه از او دیده نشد

او رفته رفته به میدان ادبیات کلاسیک ایران قدم نهاد و با انتشار کتاب فراموش نشدنی و جنجال برانگیز
نقشی از حافظ برای نخستین بار به شیوه ای مدرن به نقد و تحلیل و تفسیر زبان جادویی و فاخر حافظ
پرداخت . سعیدی سیرجانی می نویسد : کتابی که سر و صدایش در مطبوعات پیچید و چون سنگی که در
برکه ای آرام افکنده باشند وقار اشترمآب محاقل ادبی پایتخت را در هم شکست

سپس کتاب سیری در دیوان شمس و آنگاه در قلمرو سعدی در سال 1340 - 1961 شاعری دیر آشنا نقدی
بر خاقانی و آنگاه دمی با خیام در 1344- 1965 منتشر شد.نگاهی به صائب را در 1353- 1974 منتشر کرد

آثاری چون کاخ ابداع اندیشه گوناگون حافظ تصویری از ناصر حسرو یکی پس از دیگران نوشته شدند که
دومی بعدها منتشر شد

سعیدی سیرجانی پس از مرگ غم انگیز پیرمرد می نویسد

پس از عمری قلم زدن و به شرح مجالس عیش و عشرت پرداختن و راوی راز و نیازهای عاشقانه این و آن
شدن راه خود را یافته و رو به گنجینه لایزال ادب فارسی آورده بود و این تحول فکری مایه برکت زبان
فارسی بود و وسیله آشنایی جوانان ایرانی با مفاجر ارزنده نیاکاشان

این او بود که به مدد طبع تازه جوی و نکته یابش به برکت قلم مؤثر و هنرنمایش سعدی را از گوشه مدرسه
و مسند شیخی نجات داد و به مخافل خصوصی و عمومی برد و شیخ شیراز را همنشین و همدم جوانانی کرد
که آزرده از بوی نمور مکتب خانه ها رو به جهان پر زرق و برق فرنگ آورده بودند

او بود که نقاب افسانه های مبتذل را از چهره درخشان مولوی و شمس تبریزی به یک سو زد و زاویه نشین
خانقاه قونیه را از مجالس دربسته سماع صوفیان بیرون کشید
و به محافل اشرافی نودولتان و به مجالس پر جّر و بحث روشنفکران آورد و هر دو طبقه از نسل معاصر
ایران را با چهره درخشان مولانا و عرفان جهان پسندش آشنا کرد

این او بود که خیام را از پستوی دودزده میخانه های لاله زار و استانبول و از چنگ پر حرفی مستان پرت و
پلای گوی نیمه شبها نجات داد و به سالنهای سخنرانی و مجالس بحث دانشگاهیی و محافل گرم و سالم
خانواده ها برد و از پشت ماسک میخواره ای لوطی منش قیافه متفکر بلند اندیشه آسمان ستیز او را به جهانیان
شناسانید

این او بود که خاقانی مغرور و دیر آشنا را از غار عزلت در کمرکش قاف تنهایی کشان کشان به ناف اجتماع
آورده و با جوانان تنگ حوصله امروز آشتی داده بود ..پیر مرد به عزم سیر و سیاحت سفری به دیوان شمس
تبریزی کرد

از این صومعه به آن خانقاه و از این خانقاه به ان مدرسه سر زد و به سراغ مسندنشینان پر آوازه جهان تصوف
رفت و خشمگین و حیرتزده باز آمد که از دلق پوش صومعه بوی ریا شنیده و مدعیان تخته پوست درویشی
را دلالان جهان سیاست دیده بود

داعیه داران کشف و کرامات توفیقی در جلب و جذب ذهن شکاک و رمنده او به دست نیاورده بودند از این پس
به جای پرداختن به خاقانی و خیام و سعدی شمشیر قلم برداشت و به جان داعیه داران تصوف افتاد و با سلاح
تعقل و استدلال به جنگ خرافات و تعصب رفت و در این مرحله مرد به آستانه نود سالگی رسیده

پیرمرد به فیض هوش فطری و تجارب سالهای طولانی بینش سیاسی خاصی داشت و چون گذشته های پر
آشوب ایران را در سالهای جوانیش دیده و تلخی آشفته سامانیها را چشیده بود معتقد به حفظ قدرت مرکزی
بود قدرتی که به جنون و جهالت نگراید و از فساد استبداد برکنار ماند

او سرنوشت شوم شاه را سالها پیش از این در سالهای اقامت بیروتش پیش بینی کرده و طی نامه مؤدبانه
نصیحت آمیزی باز گفته بود و حیرتزده پاسخ شنیده بود که از وطن دوری و از حقایق بی خبر .
به عبارت لُری پوست کنده : فضولی موقوف !!و