Donnerstag, 9. August 2012

فعالیت ادبی دشتی

صفحه دوم
دشتی در همه این آثار به گفته محمد سعیدی نویسنده و مترجم مشهور کشورمان به کمال ذوق اندیشه
قوت استدلال و قدرت قلمی خویش رسیده است

دشتی بهترین متقد آثار و نوشته های خویش است و بهتر از هر کس موارد ضعف و قوت نوشته های
خود را درک می کند و به همین جهت به آسانی در پی تکمیل آثار خویش بر می آید

اگر این حس کمال پرستی نبود هنوز ایام محبس و مقالات ادبی شفق سرخ جز و بهترین آثار دشتی
بشمار می رفت و به چاپ های متعدد فتنه و سایه قناعت می کرد و رد آن صورت سیری در دیوان
شمس و نقشی از حافظ و قلمرو سعدی بوجود نمی آمد

اگر بتوان اصطلاح امپرسیونیسم را در مورد سبک های ادبی نیز بکار برد باید گفت شیوه دشتی در
نوشتن تراجم شاعران بزرگ :
حافظ مولوی سعدی و خاقانی به تحقیق همان شیوه امپرسیونیسم است.
دشتی متوجه شد که سبک تذکره نویسان قدیم سبکی کهنه و تنگ مایه و نا متناسب با موضوعات
آنهاست .. با عبارت پردازیهای آتشکده آذر و مجمع الفصحا هیچگاه سیمای حقیقی گویندگانی را که کلام
آنها آهنگ جاودان روح ایرانی است نمی توان مجسم کرد از این رو به توصیف ریبائی هایی که در آثار
این خداوندان قریحه یافت می شود پرداخت هم چنین که پرده نقاشی رنوار تجسمی از تأثر شخصی او و از
منظره غروب آفتاب است و رنگ ها و خطوط آن پرده ربطی به قواعد و اصول کلاسیک نقاشی ندارد
هم چنان نیز نقشی از حافظ یا شاعری دیر آشنا مظهری از تأثرات شخصی دشتی و قریحه ممتاز او در
تشخیص زیبایی های معنوی است و در این جاست که مکتب رنوار در نقاشی و سبک دشتی در نویسندگان
هر دو به امپرسیونیسم می گراید


علی دشتی یک سیاستمدار ادیب بود
در فرنگستان رجالی سیاسی فراوانی پیدا می شوند که همه گرفتار یهایی که سیاست برای آنان فراهم می کند
باز هم به نوشتن آثار خواندنی و مشهوری موفق گردیده اند . از رجال سیاسی در ایران کمتر در زمینه های
علمی و ادبی فغالیتی دیده می شود 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen