Dienstag, 30. April 2013

چرا هیچ کشور عربی دموکراتیکی وجود ندارد؟


چه عواملی باعث شده که کشورهای عربی تا کنون از موج‌های گسترش دموکراسی "مصون" بمانند؟ آیا استبداد ریشه در فرهنگ عرب دارد؟ آیا نظام سیاسی کشورهای عربی همواره استبدادی باقی خواهد ماند؟ فشرده‌ی مقاله‌ای از "ژورنال دموکراسی"

لاری دایاموند (Larry Diamond)، استاد جامعه‌شناسی و سیاست‌شناسی،  رئیس "مرکز دموکراسی" در دانشگاه استانفورد است. او در شماره‌ی ژانویه‌ی ۲۰۱۰ "ژورنال دموکراسی" (Journal Of Democracy) مقاله‌ای دارد با عنوان «چرا هیچ دموکراسی عربی‌ای وجود ندارد؟»
او در این مقاله مجموعه‌ای از عوامل را در وجود و ثبات استبداد عربی مؤثر می‌داند.

نوشته‌ی زیر، فشرده‌ی مقاله‌ی لاری دایاموند است.

طرح پرسش 


ساموئل هانتینگتون، سیاست‌شناس آمریکایی، رواج نظام دموکراتیک را موج‌وار دیده است. موج اول در قرن نوزدهم به پا می‌خیزد، موج دوم پس از جنگ جهانی اول و موج سوم در دهه‌ی ۱۹۷۰.
زمانی که موج سوم در میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۷۰ از پرتغال و اسپانیا آغاز گردید، در جهان کلا ۴۰ کشور دموکراتیک وجود داشتند که تنها چند تای آنها خارج از جهان موسوم به غرب بودند. در سال ۱۹۹۰، ۷۶ کشور وجود داشتند که نظامشان بر پایه‌ی انتخابات دموکراتیک بود. در سال ۱۹۹۵، ۱۱۷ کشور از این سنخ بودند − سه کشور از هر پنج کشور. در همه‌ی مناطق شاخص جهان، دموکراسی‌هایی بر پا بود، به جز در خاورمیانه. در همه‌ی حوزه‌های عمده‌ی فرهنگی، دموکراسی رسوخ کرده بود، به جز در یک جا: در کشورهای عربی. هم اکنون نیز وضع همانند ۱۵ سال پیش است.

تداوم این وضعیت این پرسش را موجه می‌کند که چرا هیچ کشور عربی دموکراتیکی وجود ندارد. چرا در میان ۱۶ کشور مستقل عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا تنها لبنان تجربه‌ی دموکراسی دارد؟

دین و فرهنگ

آنچه "شکاف دموکراسی" خوانده می‌شود (که فاصله‌ای است میان نظم سیاسی-اجتماعی مستقر با دموکراسی) در مورد کشورهای عربی، ماهیتی اسلامی دارد، یا چیزی خاص‌تر است؟

نمی‌توان مشکل را فقط به دین برگرداند، چون در میان کشورهای اسلامی، کشورهایی وجود دارند که در آنها حقوق دموکراتیک تا حد چشمگیری تثبیت شده‌اند. آلبانی، بنگلادش، مالزی، سنگال و ترکیه از این جمله‌اند. در میان کشورهای عرب‌زبان، تنها لبنان پیش از جنگ داخلی ۱۹۷۵ با حقوق دموکراتیک آشنایی داشته است.

انتخابات معیاری است برای سنجش ماهیت یک رژیم سیاسی. نظامی دموکراتیک است که بتوان در چارچوب آن از طریق انتخابات آزاد و عادلانه تعیین کرد که چه کسانی حکومت کنند.
مؤسسه‌ی آمریکایی "خانه‌ی آزادی" (Freedom House)، هر ساله گزارشی می‌دهد در مورد درجه‌ی استقرار دموکراسی در کشورهای مختلف. اگر انتخابات آزاد و عادلانه را به عنوان شرط حداقل دموکراسی در نظر گیریم، ۸ کشور، که اکثریت اهالی آن مسلمان هستند، بنابر برآورد مؤسسه‌ی "خانه‌ی آزادی"، دموکراتیک محسوب می‌شوند. هیچ کدام از آنها عرب نیستند.
در یک ارزیابی، که در پایان سال ۲۰۰۸ توسط مؤسسه‌ی "خانه‌ی آزادی" انجام شد، به بدترین نظم از نظر فاصله با موازین دموکراتیک نمره‌ی ۷ داده شد (ا: بسیار خوب، ۷: بسیار بد). متوسط نمره‌ی ۱۶ کشور عرب در این ارزیابی ۵۳ /۵ شد، در حالی که۳۰ کشور دیگری که اکثریت مردمشان مسلمان هستند، به طور متوسط نمره‌ی بهتری را به دست آوردند: ۷ / ۴.

بر این قرار نمی‌توان همه‌ی مشکل را به دین برگرداند. آیا مشکل به کل فرهنگ برمی‌گردد؟
الی کدوری (Elie Kedouri)، مورخ انگلیسی گفته است: «هیچ چیزی در سنت‌های سیاسی جهان عرب، که جزو سنت‌های سیاسی اسلام است، وجود ندارد که با ایده‌های سامان‌دهنده‌ی حکومت مبتنی بر قانون و نمایندگی نسبتی داشته باشد و همچنین فهم این ایده‌ها را ممکن کند.» این حکم در مورد گروه بزرگی از کشورهای غیر عرب و غیر مسلمان هم صادق است، اما می‌بینیم که برخی از آنها توانسته‌اند به سوی استقرار نظم دموکراتیک گام بردارند.

خواست مردم

گاه گفته می‌شود که نایکدستی قومی کشور مانع استقرار دموکراسی است. عراق و لبنان، در میان کشورهای عربی از همه‌ ناهمگن‌تر هستند، اما امروزه این دو کشور در میان کشورهای عربی از بقیه به نظم انتخاباتی آزاد نزدیک‌ترند. مصر و تونس، از دیگران انسجام قومی بیشتری دارند. ولی حکومت‌های آنها خودکامه است.

آیا ممکن است که اصولا خود مردم عرب دموکراسی را نپسندند؟
از کسانی که در جهان عرب در مورد مسائل سیاسی نظر می‌دهند و بر افکار عمومی تآثیر می‌گذارند، یک ارزیابی آماری به عمل آمده است. بیش از ۸۰ درصد آنان بر این باورند که دموکراسی بهترین نظام حکومتی است و گز‌ینه‌ی مطلوب برای کشورشان است.
اکثر کسانی که گرایش مذهبی شدیدتری دارند، در این نظرسنجی خود را بیشتر به دموکراسی متمایل نشان داده‌اند.

دین و دولت

نظرسنجی‌های موسسه‌ی "فشارسنج عرب" (Arab Barometer) در دانشگاه میشیگان، نشان می‌دهد که تصور و برداشت عمومی جهان عرب از دموکراسی مسئله‌ی پیچیده‌ای است. در پنج کشوری که در فاصله‌ی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ در آنها نظر سنجی صورت گرفته، ۵۶ درصد جامعه‌ی آماری بر این نظر بوده‌اند که علمای دینی بایستی نفوذ بیشتری در امور حکومتی داشته باشند. بنابر یک نظرسنجی انجام شده در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ بیش از نیمی از جامعه‌ی آماری بر آن بوده‌اند که قانون بایستی بر پایه‌ی شریعت باشد.
 در یک بررسی دیگر ۴۰ تا ۴۵ درصد جامعه‌ی آماری خود را طرفدار یک دموکراسی سکولار نشان داده است. گروه طرفدار دموکراسی اسلامی، درصدی مشابه داشته‌است. در مقابل ۵ درصد به استبداد دینی و به همین میزان به استبداد غیر دینی تمایل داشته‌اند.

تفاوت دموکرات‌های سکولار و مذهبی را می‌توان در نگاهشان به اقلیت‌های قومی و حقوق زنان دید. سکولارها در این موردها آزادی‌خواه‌تر هستند.

به این نکته نیز برای فهم فرهنگ سیاسی عرب بایستی توجه کرد: اکثر سکولارها این هراس را دارند که بدیل نظم استبدادی غیر دینی، حکومت استبدادی دینی باشد. آنان فکر می‌کنند که اگر مذهبی‌ها در انتخاباتی برنده شوند، آنها ممکن است دیگر حاضر نباشند کرسی قدرت را به کسان دیگری بسپارند.

توسعه‌ی اقتصادی

پنجاه سال پیش سیمور مارتین لیپست (Seymour Martin Lipset)، جامعه‌شناس سیاسی آمریکایی گفت که هر چه یک کشور مرفه‌تر باشد، شانس بیشتری برای دستیابی به دموکراسی و حفظ آن دارد. بسیاری از کشورهای عرب "مرفه" هستند، اما هنوز چنین شانسی نصیبشان نشده است.
اگر اساس را درآمد سرانه قرار دهیم، می‌بینیم که (در سال ۲۰۰۷) کویت تقریبا با نروژ همتراز است، بحرین با فرانسه، عربستان سعودی با کره، عمان با پرتغال و لبنان با کوستاریکا. مصر، اردن، مراکش، سوریه و یمن در تراز پایینی قرار دارند، اما اینها نیز فقیر به حساب نمی‌آیند. درآمد سرانه در آنها کمتر از هندوستان و اندونزی نیست که نظام‌های حکومتی‌شان انتخاباتی است.

البته درآمد متوسط سرانه، رقمی است که می‌تواند گول‌زننده باشد، چون به تنهایی چیزی در مورد توزیع درآمد نمی‌گوید، و این مسئله‌ای است که در جهان عرب بسیار مهم است.
کشورهای عربی نفتی به ظاهر بسیار پیشرفته می‌آیند. اما اگر مبنای قضاوت در مورد توسعه‌یافتگی را توسعه‌ی انسانی (توسعه در زمینه‌های بهداشت و آموزش) بگذاریم، می‌بینیم که رده‌‌ی آنها نسبت به درآمد سرانه‌ی‌شان افت می‌کند. از این نظر ثروتمندترین کشورهای عربی با پرتغال و مجارستان همتراز هستند. عربستان سعودی با بلغارستان و پاناما همسطح است. مصر از نظر توسعه‌ی انسانی همردیف اندونزی و مراکش همردیف آفریقای جنوبی است.

رانت‌خواری

اگر سطح کلی رشد، عامل دوری از دموکراسی نباشد، شاید ساختار اقتصادی در این مورد مؤثر باشد. از ۱۶ کشور عربی، ۱۱ تایشان جزو کشورهای "رانتی" محسوب می‌شوند، یعنی درآمدشان اساسا تابع رانت نفت و گاز است. رانتی که از صدور نفت و گاز به دست می‌آید، جیب دولت را پر می‌کند و آن را از مالیات شهروندان بی‌نیاز می‌سازد. شعار "بدون نمایندگی، مالیاتی در کار نیست"، که مبنای دموکراسی در ایالات متحده‌ی آمریکا شد، به صورت واقعیتِ معکوس "بدون مالیات، نمایندگی در کار نیست"، باعث تداوم استبداد در کشورهای رانت‌خوار شده است.

سیستم رانتی، سیستمی فسادپرور است. پول رانت، پول بی‌صاحب تلقی می‌شود که هر کس در پی تصاحب آن است. جامعه‌ی مدنی در کشورهای رانتی ضعیف است. افراد به تولید و ریسک در سرمایه‌گذاری گرایش ندارند. آنان به دنبال پول سریع و بی‌درد سر هستند.

هیچ کدام از ۲۳ کشوری که بیشترین درآمدشان از صادرات از رانت نفت و گاز حاصل می‌شود، دموکراتیک نیستند.

ژئوپلتیک

در کشورهای عربی که نفت ندارند، کمک خارجی حکم رانت، یعنی پول بی‌صاحبی را یافته است که دولت با آن خود را از مردم مستقل می‌کند. مصر، اردن و مراکش از کمک‌های خارجی آن گونه استفاده می‌کنند که کشورهای عربی نفتی از پول نفت.
میزان کمک‌های دریافتی از خارج چشمگیر است. مصر به عنوان نمونه سالانه از آمریکا ۲۸ میلیارد دلار کمک برای "توسعه" دریافت می‌کند، کمکی که به ۵۰ میلیارد دلاری افزوده می‌شود که از زمان قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ به عنوان اعانه برای امور نظامی در نظر گرفته می‌شود.
میزان کمکی که اردن از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ دریافت کرده، برابر ۲۷ درصد درآمد داخلی آن بوده است.

استبداد عربی بر کمک خارجی متکی است. زمانی که بلوک شرق وجود داشت، هم شرق و هم غرب به استبداد کمک می‌کردند.

یک عامل تقویت پایه‌های استبداد عربی، ستیز دیرینه‌ی اعراب و اسرائیل است. این ستیز، زهری است که فضای سیاسی خاورمیانه را مسموم کرده است. استبداد عربی با انداختن گناه عقب‌ماندگی‌ها به دوش عامل "اسرائیل" باعث می‌شود که مردم از توجه به عوامل داخلی نابسامانی‌ها و بی‌کفایتی و فساد رژیم‌های حاکم غافل شوند.

یک عامل خارجی دیگر خود کشورهای عربی هستند. آنها یکدیگر را به سوی استبداد بیشتر سوق می‌دهند. اتحادیه‌ی عرب، باشگاه ۲۲ رژیم استبدادی است.

چشم‌انداز

رژیم‌های عربی در استبداد صاحب سبک هستند. آنها دیکتاتوری را با مظاهری از دموکراسی درآمیخته‌اند، از جمله با انتخابات و نهاد "ریاست جمهوری".

آیا این وضع همچنان ادامه خواهد یافت؟ به نظر لاری دایاموند، دگرگونی در جهان عرب آغاز شده است.

سه عامل می‌تواند به دگرگونی دموکراتیک شتاب بخشد:
۱. دموکراتیک شدن یکی از کشورها و عملکرد آن به عنوان یک مدل. لبنان نمی‌تواند چنین نقشی را ایفا کند، اما عراق می‌تواند از این نظر مهم باشد و مهمتر از آن طبعا مصر است.
۲. سیاست خارجی آمریکا. اگر آمریکا از دموکراسی پشتیبانی کند و در این پشتیبانی به شفافیت سیاسی و قضایی و جامعه‌ی مدنی هم توجه داشته باشد، در همکاری با اروپا می‌تواند تأثیر مهمی بر روی پیشرفت دموکراسی در جهان عرب بگذارد. لاری دایاموند در اینجا به غرب توصیه می‌کند که با اسلام‌گرایانی که هنجارهای دموکراتیک را می‌پذیرند، با روی گشاده مواجه شود.
۳. پایین آمدن قیمت نفت. لاری دایاموند به این عامل بیشترین بها را می‌‌دهد. به نظر او اگر انقلاب جهانی‌ای در زمینه‌ی فناوری انرژی صورت گیرد و قدرت کارتل‌های نفتی درهم بشکند، آنگاه کشورهای عربی هم پا در مسیر دموکراسی خواهند 
نهاد.

ملک عبدالله پادشاه عربستان و چند شیخ دیگر -قدرت آنان بر رانت نفت و گاز استوار است

Montag, 29. April 2013

رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی ولایت فقیه ایران

در کشور که 48 درصد مردم آن بیسواد رادیو تلویزیون وسایل مهم ارتباطی بشمار 
می آیند . رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه رادیو و تلویزیون را تحت نظارت مستقیم
رهبر مذهبی و سه شاخه از ارگانهای دولتی قرار میدهد.و

ماده 175 قانون اساسی در این رابطه چنین میگوید: انتصاب و برکناری رئیس رادیو 
و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به عهده رهبر است. شورایی مرکب از دو نماینده 
رئیس جمهور رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی بر عملکرد این سازمان 
نظارت خواهند داشت.و

در مقدمه قانون اساسی از رسانه های گروهی خواسته میشود اکیدآ از پخش و تبلیغ
موارد مخرب و ضد اسلامی خودداری کننند.و

و فقط در خدمت ایدئولوژی حاکم باشند . برنامه های رادیو و تلویزیون از این امتیاز 
برخوردارند که گروه عظیمی از مردم به آنها دسترسی دارند . مطابق بر آوردهای تعداد 
و این 525 دستگاه تلویزیون در ایران وجود دارد ( 1 ) . ولی برنامه های آن بخاطر عدم
تنوع و محتوای بیشتر سیاسی و مذهبی اش برای مردم از جذابیت چندانی برخوردار
نیست. و 

دو ایستگاه پخش رادیویی در ایران وجود دارد که شبکه یک آن بیشتر گزارش صحبت 
سخنرانی و موسیقی بدون کلام پخش می کند.و

برنامه های رادیوی شبکه دو شامل بحثهای مجلس مراسم نماز جعمه و آموزشهای 
مذهبی است . دو کانال تلویزیون نیز وجود دارد . کانال یک 90 درصد و کانال دو 65 درصد
کشور را زیر پوشش دارد. و 

برنامه های تلویزیون بیشتر شامل گزارشهای خبری مسابقات درسهای ایدئولوژی اسلامی
و برنامه های سیاسی است ( 2 ) و قرار بود یک کانال سه تلویزیون از سال 1993 پخش 
برنامه را آغاز کند و شصت درصد کشور را زیر پوشش قرار دهد ولی هنوز خبری از آن تا 
امروز نیست .( 3 )و صدایی غیر از صدای دولت در رادیو تلویزیون ایران شنیده نمیشود .

حتی بحثهای مجادله انگیز درون محافل دولتی نیز پخش نمیشود مثلاً در سوم اکتبر 1991
پس از آنکه بحث میان هواداران ولایت فقیه علی  خامنه ای و سایر جناحها در مجلس 
شورای اسلامی بالا گرفت , پخش مستقیم رادیویی از مجلس ناگهان قطع شد ( 4 ) و 
انحراف از خط دولت مجازات بدنبال دارد. مثلاً در 29 ژانویه 1989 آیت الله خمینی پس از آنکه 
شنید زنی در یک مصاحبه رادیویی میگوید سرمشق او در زندگی هنر پیشه یک سریال 
ژاپنی است و نه دختر پیغمبر اسلامی سخت آزرده شد. و 

در نتیجه مسئولان این برنامه رادیویی مجازات شدند. محمد عرب مزار یزدی رئیس پخش 
رادیو تهران پنج سال حبس محکوم شد. (5 ) و سه نفر از مدیران گروه ایدئولوژی اسلامی هر 
یک به چهار سال زندان محکوم شدند . و 

هر چهارنفر به پنجاه ضربه شلاق نیز محکوم شدند. آیت الله خمینی در دوم فوریه همان سال
چهار نفر را مورد عفو قرار داد. ( 6 ) و رسانه های گروهی در ایران همواره تحت نظارت خودی ها 
قرار داشته اند. و 

طی ده سال آخر سلطنت شاه رضا پهلوی پسر خاله ملکه فرح رئیس رادیو تلویزیون بود . و 

بلا فاصله بعد از انقلاب صادق قطب زاده سخنگوی اصلی آیت الله خمینی در پاریس این مقام 
را بدست آورد تا زمانیکه به جرم توطئه علیه انقلاب و اسلام اعدام شد . و 

محمد هاشمی برادر رفسنجانی رئیس جمهور گذشته ایران در حال رئیس صدا و سیمای
   جمهوری اسلامی ایران است. و

تکنولوژی تهدیدی جدی علیه تلاشهای دولت برای کنترل اطلاعات و تصویر از این طریق کنترل 
رسانه های گروهی بشمار میآید ارتباطات ماهواره ای و برنامه های رادیوی خارجی وسایلی 
است که از آنها برای تهاجم ارزشهای خارجی غربی و  تبلیغات ضد انقلابی که برتری نظام 
اسلامی را به خطر میاندازد استفاده میشود ( 7 ) و بیشتر این رسانه ها خارجی از حوزه کنترل
دولت قرار دارند . گرچه استفاده از ماهواره ممنوع است ولی تعداد نامشخصی بشقاب های 
گیرنده ی برنامه های ماهواره ای در ایران وجود دارد. و 

علاوه بر این تعداد زیادی از مردم به اخبار رادیوهای خارجی گوش میدهند ( 8 ) و حجت الاسلام
عبدالله نوری وزیر کشو در دهم دسامبر 1992 با اعتراف به ناتوانی دولت در مسدود کردن این 
کانالهای خبری گفت : و 

مسایل فرهنگی دارای اهمیت فراوان هستند زیرا ما نمیتوانیم جلوی امواج رادیوی و تلویزیونی را 
که از کشورهای بیگانه فرستاده میشود بگیریم بلکه باید بطریقی رفتار کنیم که اگر قرار باشد 
مردم میان برنامه های تلویزیونی خارجی و داخلی یکی را انتخاب کنند تلویزیون خود ما را ترجیع 
بدهند. و  این امر ممکن نخواهد بود مگر آنکه توانایی تبلیغات خودمان را افزایش بدهیم ( 9 ) و 

برخی گروه های سیاسی مخالف که ناچار شده اند مبارزات خود را در تبعید ادامه بدهند  برای 
ایران برنامه های رادیویی پخش می کنند . در زیر لیست برخی از این برنامه های رادیویی مخفی
وابستگی سیاسی و محل پخش آنها آورده میشود . و 

رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه  ایران در پارازیت انداختن روی برنامه های این رادیو ها که 
فرستنده های نسبتاً ضعیفی دارند بیشتر از رادیو های دولتی خارجی موفق بوده است . و 

در استانهای مرزی نظیر کردستان و خوزستان برنامه های این رادیو ها که از اعراق  و مصر پخش
میشود بهتر شنیده میشود. و 

برنامه های تلویزیونی خارجی که از کشورهای همسایه عراق ترکیه و آذربایجان به استانهای مرزی 
ایران می رسد نیز جانشینی برای تلویزیون دولتی است . و 


Sonntag, 28. April 2013

طلا دزدی با ناو جنگی, آرمان سبز ,


طلا دزدی با ناو جنگی - دلیل ارسال دو ناو جنگی نیروی دریایی ایران به سوریه
بعد از شنیدن خبر ارسال دو ناو جنگی نیروی دریایی ایران به سوریه، من هم مثل بسیاری از شما متعجب بودم که چرا در این موقعیت خطیر که خطر حمله به ایران وجود دارد و ناوگان پنجم امریکا با بیش از 30 کشتی در ساحل جنوبی خلیج فارس لنگر انداخته، جمهوری اسلامی باید قسمتی از نیروی دریایی ضعیف خود را از گود خارج کرذه و خود را حتی ضعیفتر کند. با خود فکر میکردم که شاید چون تسلیهاتی را که قبلن بوسیله کشتی های بار بری به حزب الله فرستاده بودند کشف و توقیف شده، اینبار آنها را در داخل ناو جنگی جاسازی کرده و دارند حمل میکنند. البته این زیاد به نظر منطقی نمی آمد. تا اینکه بالاخره اخبار از داخل نیروی دریایی درز کرد. معلوم شد که چون ترک ها مرتب پولها و طلاهای دزدی شده بوسیله آقایان آخوندها را کشف وضبط کرده اند، و آخرین باری هم که صدایش در آمد پارسال بود که یک محموله بزرگ طلا و دلار به ارزش 17 میلیارد دلار به مقصد سوریه بود که ترک ها آن را به نفع خود ضبط کردند وبرای رفع کمبود بودجه به خزانه خود واریز نمودند. از آن موقع تا بحال عالیجنابان دزد دنبال راه چاره میگشته اند. با شلوعی های جدید و اینکه جناب خلیفه سیدعلی تشخیص داده است که روزهای آخر خلافتش است، شدیدن کک به تنبان مبارکشان افتاده و میداند که دیگر وقتی زیادی برای دزدیدن بقیه ثروت مردم ایران با چمدان باقی نمانده و باید در ظرف چند هفته آینده همه را یکجا بالا بکشد. اینست که با کمک برادران دزد مسلمان در نیروی دریایی طلا ها و اموال غارت شده را سوار کشتی جنگی کردند. و البته چون کشتی جنگی جای زیادی برای بارکشی ندارد، مجبور شدند که دوتا کشتی بفرستند. گویا هردو ناخدای کشتی ها دستور داشته اند که اگر آن دیگری قصد برداشتن طلا ها و فلنگ را بستن داشت غرقش کنند. شنیدن این خبر زیاد برایم تعجب آور نبود، این خصلت آخوند است که مردم را تحمیق کند و مالشان را بالا بکشد. تا قبل از اینکه به حکومت برسند تحمیق از طریق ذین فروشی و روزه خوانی و به صحرای کربلا زدن بود و مال بالا کشیدن از طریق مزد روزه خوانی و قرآن سر قبر خواندن و خمس و ذکات و غیره. ولی حالا مسئله ابعاد جدیدی پیدا کرده است. حالا دیگر جناب خلیفه برای تحمیق به سر منبر نمیرود. ایشان یک لشگر جندین هزار نفره خر خدایی بنام بسیج دارد که حاضرند با کمترین دستمزدی با زنجیر و چماق و چاقو بجان مردم بیچاره ایران بیافتند و هرگونه آزادی و حق و حقوق مردم را سلب کنند. در مقابل این نیروی متحجر احمق هم یک ملت به جان آمده ایستاده که با ایثار خون و همه جور فداکاری و زندان رفتن سعی دارد آزادی از دست رفته بوسیله پدرانشان را پس بگیرد. این دو نیرو چنان درگیر مبارزه با یکدگر هستند که متوجه نیستند که آخوند بی ناموس با کمک سپاه پاسداران حتی فرش زیر پایشان را هم دزدیده است. و تا وقتی که انقلاب جدید ما به ثمر برسد و این جنایتکاران را از خانه مان بیرون کنیم دیگر چیزی برایمان باقی نمانده است. طلا ها که رفت. امیدوارم که اقلن کشتی هایمان باز گردند و آنها نیز بوسیله سوریه بالا کشیده نشوند

Freitag, 26. April 2013

انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران آزاد نیست و نبوده

انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران آزاد نیست و نبوده

رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه به نام انتخابات ریاست جمهوری تنها یک راه باز گذاشته است

رای دادن به یکی از تعداد چند نفری که از آغاز جمهوری اسلامی تا کنون از کارکزاران مهم
 نظام بوده و هستند.
و از سوی رهبر ولایت فقیه و مجلس و شورای نگهبان به دلایلی که قابل فهم است
به عنوان نامزد ریاست جمهوری پذیرفته شده است

البته یک اپوزیسیون سیاسی جدی نمی تواند چنین نمایشی را به منزله انتخابات آزاد بپذیرد

برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران ( نه ) مردم از شرکت در
انتخابات خودداری کنند و با عدم شرکت در انتخابات و پایین آوردن میزان آرا
مخالفت خود با رژیم و آن را نشان دهند .

مخالفت با نظام موجود به اشکال گوناگون در نظر سنجی ها تظاهرات اعتراضات
اعتصابات و واکنش ها در برابر انتخابات به گونه ای آشکار بوده است 

بر همین مبنا ما در وب سایت گوگل Google گرد هم جمع شده ایم تا بتوانیم توان مبارزاتی
بیشتری در این جهت بر علیه نظام استبداد ی جمهوری اسلامی ولایت فقیه داشته و مناسبتر
حرکت نماییم

هشت میلیون شهروند ایرانی خارج از ایران به کشورهای گوناگون پناهنده شده اند دو میلیون
شهروند ایرانی در داخل ایران به دست آخوندها کشته شده اند. 


فریادهای خاموش نارضایتی دریایی خروشان می گردد و بی حرکتی دیروز با سرعتی غیر
قابل تصور به حرکتی پر شور و اعتراضی بزرگ بدل می گردد:

سرنگون باد حکومت آخوندی جمهوری اسلامی ایران فاشیستی.
به پا خیز ایرانی با هم به پا خیزیم

Donnerstag, 25. April 2013

طاهره قره العین قزوینی>> مبارز و شاعره ی انقلابی


حدود هزار سال بعد از رابعه عدویه
شاعره ی انقلابی دیگری از یک خانواده ی ثروتمند و روحانی شیعه در شهر قزوین 
چشم به جهان گشود و در لوای ایدئولوژی شیعه رشد نمود.. او در عصر خود تنها 
زنی بود که در هئیت رهبری یک جنبش ضد خرافات مذهبی و در حقیقت در رهبری 
.یک جنبش دهقانی مقامی والا کسب نمود
به قول تاریخ نویس ایرانی مرتضی راوندی: او زنی مبارز و آزادی خواه و شاعری خوش
.قریحه بود

متاسفانه در تاریخ آن طور که شایسته و در خور مقام یک انقلابی کم نظیر است, در
وصف شخصیت والای زنانی نظیر طاهره قره العین که نام اصلی او اُم سلمه و زرین
تاج بوده به دلیل همین تفکر انقلابی و ضد خرافات حاکم در جامعه آن روزی مطلب
.چندانی نگاشته نشده است

اما در لابلای نوشته های اغلب غرض آمیز تاریخ نگاران حکام مرتجع و خرافاتی, می توان
.به مطالبی دست یافت که گویای شخصیت استنائی و مردمی این زنان مبارز باشد

طاهره دختر حاجی ملا صالح برغانی بود که این ملا صالح و دو برادر دیگرش در شهر
.قزوین از رهبران مذهبی و شارعین به حساب می آمدند

طاهره و خواهر و برادران اش همه در مکتب مذهبی پدر در قزوین کسب علم کردند اما
مکاتب جوابگوی پرسش های فراوان طاهره جوان نبود به همین دلیل با کسب اجازه ی
پدر همراه عده ای از هم مکتبان راهی بغداد شد و در مکتب شیخیه منتسب به شیخ
 احمد احسائی در محضر سید کاظم رشتی مشغول به فرا گیری اصول وقفه و علوم
.کلام شد

او در همان عنفوان جوانی به مبلغان شیخیه گروید و از طرف سید کاظم رشتی لقب
قره العین گرفت. ر.ک. به چهار رساله تاریخی صفحه 47 دیری نپائید که توجه حکام
و ملایان در باری به طرف زن جوانی جلب شد که کسی توانائی جواب گوئی به
.پرسش های فلسفی او را نداشت

او در کلاس های درس اش مسلکی را تبلغ می کرد که برای آنان نو بود و ضد دین حاکم
به همین دلیل حکام بغداد با پیشنهاد ملایان با نفوذ طاهره را پس از فوت سید کاظم رشتی
از کربلا اخراج کرده و او را با همراهان اش به بغداد که مرکز دارالحکومکه بود بردند و در منزل
.مفتی بغداد مکان دادند که بیشتر زیر نظر باشد

ولی او در کلاس های درس اش در بغداد نیز از تبلیغ کوتاه نیامد و روز به روز بر تعداد
پیروان اش افزود می شد . او بر عکس رابعه که از بحث خطرناک با روحانیون زمان خویش 
دوری می جست و محتاطانه به پرسش های مطرح شده پاسخ می گفت روحانیون
.شیعه بغداد را به جدل فلسفی دعوت می کرد
.در همین بحث ها نامی ترین روحانیون آن زمان در بغداد به مکتب اش گرویدند
.عاقبت حاکم بغداد زیر فشار روحانیون قشری قرار گرفت و او را به ایران برگرداند

طاهره در ایران به تبلیغ نظرات سید کاظم رشتی پرداخت و به جنبش در واقع دهقانی
در حال رشد سید علی محمد باب که بعد ها مذهب بهائی گری از آن منتج شد
پیوست. او اولین زن در تاریخ ایران بود که در برابر بیش از پنج هزار مرد در دشت
.بدشت در هفت کلیومتری شاهرود با چهره باز سخنرانی نمود
همین سخنرانی جسورانه و بیانات او در نفی مکتب پیشین و بشارت مسلک جدیدی
.بود که سرش را به پای چوبه دار برد
در حقیقت طاهره از نخستین زنانی بود که برای کسب حقوق و آزادی قشر خود از
.یوغ حجاب به پا خواست و مبارزه کرد
بنابراین طاهره را می توان از بانیان لغو حجاب نام برد. گویند هنگام سخنرانی پرده
.از چهره برداشت و این قصیده را خوانده است

ای عاشقان ای عاشقان شد آشکار وجه حق
رفع حجب گردید هان از قدرت رب الفلق
خیزید کایندم باب ها ظاهر شد از وجه خدا
بنگر به صد لطف و صفا آنروی روشن چون شفق
یعنی زخلاق زمان شد این جهان خرم چنان
روز قیام است ای مهان معدوم شد لیل غَسَق
آمد زمان راستی, کژی شد اندر کاستی
آن شد که آن می خواستی از عدل و قانون و نَسَق
شد از میان جور و ستم, هنگام لطف است و کرم
ایدون بجای هر سقم, شد جانشین قوت و رمق
علم حقیقی شد عیان, شد جهل معدوم از میان
بر گو به شیخ  و ولایت فقیه رهبر ایران اندر زمان, بر خیز و بر همزن ورق
بود ار چه عمری واژگون, وضع جهان از چند و چون
هان شیر آمد جای خون, باید بگردانی طبق
گرچه به انظار ملل, ظاهر شده شاه دول
لکن به لطف لم یزل, برهاند از ایشان غلق

او نه این که دارای قریحه سرشار در سرودن شعر و منطق توانا بود بلکه از نظر حُسن
یکی از زیباترین زنان عصر خود به حساب می آمد. گویند هنگامی که ناصرالدین شاه از
حُسن جمال و قریحه توانای او آگاهی یافت بر آن شد که او را در جرگه زنان درباری خود
وارد کند ولی این زن آزاد اندیش خرقه درویشی را با بودن در حرم پادشاه عوض نکرد
و به دیگر سخن تن به اسارت در حرم نداد و در پاسخ این پیشنهاد خطاب به
:ناصرالدین شاه گفت

تو و ملک و جاه سکندری
من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو در خوری
و گر این بد است مرا سزاست

نقل از تاریخ اجتماعی ایران مرتضی راوندی جلد 3 صفحه 721- 722 
در هر صورت بنابه رسم و رسومات آن زمان طاهره به امر پدرش گویا قبل از عزیمت به
بغداد و کسب شهرت به عقد پسر عموی خود ملا محمد فرزند حاج ملا تقی برغانی
.که یکی از مخالفین سرسخت شیخیه بود در آورده شد

ولی در تاریخ نام شوهرش در سایه غلیظ شهرت خود او محو است. دلیل این مخالفت
عموی از نظر فقهی آگاهی اش با شیخیه ذهن کنجکاو طاهره را بیشتر به فرق بین دو
شاخه مذهبی اصولیه و شیخیه جلب نموده و مدت زیادی قبل از عزیمت به عراق با
سید کاظم رشتی جانشین شیخ احمد احسائی در زمینه فلسفه عرفان و مذهب
مکاتبه داشت و در نتیجه همین مکاتبات بود که او شیفته مکتب شیخیه شد و همان
گونه که در قبل ذکر شد بار سفر عراق را بست و دو پسر و یک دختر خود را به
شوهرش سپرد و همراه تنی چند از اعضای خانواده از جمله مرضیه خواهرش برای
.دیدار با سید کاظم رشتی به سوی کربلا رهسپار شد

در باره تسلط او بر علم و دانش فلسفی و ادبی و مذهبی گفته اند که در زمینه ی
.فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب کم نظیر بوده است

در حضور طاهره جرات تکلم نداشتیم و به جدی معلومات وی همه را مرعوب ساخته
بود هنگامی که در مسائل مورد بحث گفتگو می کردیم چنان آن را واضح و روشن
برای ما مدلل می ساخت که فورا همه سر افکنده و خجلت زده از اطاق بیرون
.می رفتیم

از تاریخ مذاهب ملل متمدان تالیف نیکلا دبیر سفارت فرانسه در ایران نقل فرهنگ
دهخدا جلد 34 صفحه 109

طاهره در هنگام  اقامت اش در عراق رسالات و نامه هائی به ایرانیان صاحب نظر
در امور دینی می فرستاده که از جمله دو رساله یکی به عربی در جواب حاجی
ملا کریم خان کرمانی و دیگری به فارسی در جواب ملا جواد خوار و لیانی باقی
مانده اند در این نامه ها او شخصیت های نامداری را دعوت به پیروزی از خود
.می نموده است

قابل ذکر است که هنگام آمدن طاهره به ایران شخصیت های شهیری مانند شیخ
صالح عرب شیخ طاهر واعظ ملا ابراهیم محلاتی و آقا سید محمد گلپایگانی همراه
.او بودند

طاهره در راه بازگشت به ایران یک ماه در کرمانشاه اقامت گزید و درنظر داشت به
.تهران برود و محمد شاه را کیش خود دعوت کند

پدرش از قصد او آگاه شد و مانع رفتن اش به تهران گردید . او افرادی را به همدان
فرستاد که پس از ورود طاهره به آن شهر او را قانع کنند که به قزوین برود. طاهره
.به احترام پدرش این کار را کرد

در قزوین بحث های شدیدی بین او و پدرش و عمویش در گرفت . به طوری که
پدرش او را منع کرد از منزل خارج شود و عمویش به اذیت و آزار پیروان طاهره
.پرداخت

عاقبت در چنین جو حاکمی یکی از متعصبین شیخیه به نام شیخ صالح طاهر از
مردم شیراز و از مریدان شخ احمد احسائی در سال 1263 هجری قمری حاجی
.ملاتقی برقانی را با ضرب کارد کشت

این عمل افراطی باعث شد که طاهره از قزوین بگریزد و منجر به دستگیری و
.کشتار تعدادی حدود شصت تا هفتاد نفر از هواداران اش گردد

ملا محمد پسر عمو و شوهر طاهره او را به اقتصای زمان طلاق داد و طاهره از
بی راهه با چندی از همراهان اش به خراسان رفت و به پیروان باب از جمله ملا
حسین بشرویه ملقب به باالباب پیوستند.و

طاهره در جنبش مازندران و مقاومت دهقانی با بیانی قلعه طبرسی در نور
سال های 1264-1265 هجری قمری در مقابل حکومت وقت شرکت فعال داشت
پس از سرکوب جنبش مسلحانه قلعه طبرسی او را دستگیر کردند و به تهران 
.فرستادند و به قولی در خانه محمود خان کلانتر محبوس اش کردند
به طور مفلوم او تا سال 1268 هجری قمری زندانی بوده .گویند رابطه اش را با خارج از بالا
خانه محل اسارت اش قطع کردند و حتی اجازه داشتن قلم و کاغذ را هم به او ندادند غذا
.و خوراک را از طریق نردبان به او می رسانند
ولی با این وصف برای پیام نوشتن از نی جاروب و آب سبزی کور و کاغذ پاره ی عطاری
.استفاده می کرده است
عاقبت پس از یک تیر اندازی نا موفق به ناصرالدین شاه طاهره بی گناه را با طرز فجیعی
به دار کشیده و یا به قولی او را به وسیله یک پیش خدمت ترک و به دستور شاه و عزیز خان
.سردار خفه کردند
.گویا هنگام کشتن اش از میر غضب خواسته است که او را بدون حجاب بکشند
اما آناها از دیدن چهره طاهره وحشت داشته اند. لذا از روی همان چادر نماز طناب را بر گردن
.او انداخته و او را خفه کردن
احسان طبری در برخی بررسی ها در باره ی جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی ایران
.در باره ی طاهره می گوید

بی شک از اعاظم تاریخ کشورماست  
از سخنان اوست عشق به لحظه ندا می کند
بر همه موجود صدا می کند
و که هوای ره ما می کند
گر حذر از موج بل می کند
پا ننهد بر لب دریای من
ص 389