Donnerstag, 25. April 2013

طاهره قره العین قزوینی>> مبارز و شاعره ی انقلابی


حدود هزار سال بعد از رابعه عدویه
شاعره ی انقلابی دیگری از یک خانواده ی ثروتمند و روحانی شیعه در شهر قزوین 
چشم به جهان گشود و در لوای ایدئولوژی شیعه رشد نمود.. او در عصر خود تنها 
زنی بود که در هئیت رهبری یک جنبش ضد خرافات مذهبی و در حقیقت در رهبری 
.یک جنبش دهقانی مقامی والا کسب نمود
به قول تاریخ نویس ایرانی مرتضی راوندی: او زنی مبارز و آزادی خواه و شاعری خوش
.قریحه بود

متاسفانه در تاریخ آن طور که شایسته و در خور مقام یک انقلابی کم نظیر است, در
وصف شخصیت والای زنانی نظیر طاهره قره العین که نام اصلی او اُم سلمه و زرین
تاج بوده به دلیل همین تفکر انقلابی و ضد خرافات حاکم در جامعه آن روزی مطلب
.چندانی نگاشته نشده است

اما در لابلای نوشته های اغلب غرض آمیز تاریخ نگاران حکام مرتجع و خرافاتی, می توان
.به مطالبی دست یافت که گویای شخصیت استنائی و مردمی این زنان مبارز باشد

طاهره دختر حاجی ملا صالح برغانی بود که این ملا صالح و دو برادر دیگرش در شهر
.قزوین از رهبران مذهبی و شارعین به حساب می آمدند

طاهره و خواهر و برادران اش همه در مکتب مذهبی پدر در قزوین کسب علم کردند اما
مکاتب جوابگوی پرسش های فراوان طاهره جوان نبود به همین دلیل با کسب اجازه ی
پدر همراه عده ای از هم مکتبان راهی بغداد شد و در مکتب شیخیه منتسب به شیخ
 احمد احسائی در محضر سید کاظم رشتی مشغول به فرا گیری اصول وقفه و علوم
.کلام شد

او در همان عنفوان جوانی به مبلغان شیخیه گروید و از طرف سید کاظم رشتی لقب
قره العین گرفت. ر.ک. به چهار رساله تاریخی صفحه 47 دیری نپائید که توجه حکام
و ملایان در باری به طرف زن جوانی جلب شد که کسی توانائی جواب گوئی به
.پرسش های فلسفی او را نداشت

او در کلاس های درس اش مسلکی را تبلغ می کرد که برای آنان نو بود و ضد دین حاکم
به همین دلیل حکام بغداد با پیشنهاد ملایان با نفوذ طاهره را پس از فوت سید کاظم رشتی
از کربلا اخراج کرده و او را با همراهان اش به بغداد که مرکز دارالحکومکه بود بردند و در منزل
.مفتی بغداد مکان دادند که بیشتر زیر نظر باشد

ولی او در کلاس های درس اش در بغداد نیز از تبلیغ کوتاه نیامد و روز به روز بر تعداد
پیروان اش افزود می شد . او بر عکس رابعه که از بحث خطرناک با روحانیون زمان خویش 
دوری می جست و محتاطانه به پرسش های مطرح شده پاسخ می گفت روحانیون
.شیعه بغداد را به جدل فلسفی دعوت می کرد
.در همین بحث ها نامی ترین روحانیون آن زمان در بغداد به مکتب اش گرویدند
.عاقبت حاکم بغداد زیر فشار روحانیون قشری قرار گرفت و او را به ایران برگرداند

طاهره در ایران به تبلیغ نظرات سید کاظم رشتی پرداخت و به جنبش در واقع دهقانی
در حال رشد سید علی محمد باب که بعد ها مذهب بهائی گری از آن منتج شد
پیوست. او اولین زن در تاریخ ایران بود که در برابر بیش از پنج هزار مرد در دشت
.بدشت در هفت کلیومتری شاهرود با چهره باز سخنرانی نمود
همین سخنرانی جسورانه و بیانات او در نفی مکتب پیشین و بشارت مسلک جدیدی
.بود که سرش را به پای چوبه دار برد
در حقیقت طاهره از نخستین زنانی بود که برای کسب حقوق و آزادی قشر خود از
.یوغ حجاب به پا خواست و مبارزه کرد
بنابراین طاهره را می توان از بانیان لغو حجاب نام برد. گویند هنگام سخنرانی پرده
.از چهره برداشت و این قصیده را خوانده است

ای عاشقان ای عاشقان شد آشکار وجه حق
رفع حجب گردید هان از قدرت رب الفلق
خیزید کایندم باب ها ظاهر شد از وجه خدا
بنگر به صد لطف و صفا آنروی روشن چون شفق
یعنی زخلاق زمان شد این جهان خرم چنان
روز قیام است ای مهان معدوم شد لیل غَسَق
آمد زمان راستی, کژی شد اندر کاستی
آن شد که آن می خواستی از عدل و قانون و نَسَق
شد از میان جور و ستم, هنگام لطف است و کرم
ایدون بجای هر سقم, شد جانشین قوت و رمق
علم حقیقی شد عیان, شد جهل معدوم از میان
بر گو به شیخ  و ولایت فقیه رهبر ایران اندر زمان, بر خیز و بر همزن ورق
بود ار چه عمری واژگون, وضع جهان از چند و چون
هان شیر آمد جای خون, باید بگردانی طبق
گرچه به انظار ملل, ظاهر شده شاه دول
لکن به لطف لم یزل, برهاند از ایشان غلق

او نه این که دارای قریحه سرشار در سرودن شعر و منطق توانا بود بلکه از نظر حُسن
یکی از زیباترین زنان عصر خود به حساب می آمد. گویند هنگامی که ناصرالدین شاه از
حُسن جمال و قریحه توانای او آگاهی یافت بر آن شد که او را در جرگه زنان درباری خود
وارد کند ولی این زن آزاد اندیش خرقه درویشی را با بودن در حرم پادشاه عوض نکرد
و به دیگر سخن تن به اسارت در حرم نداد و در پاسخ این پیشنهاد خطاب به
:ناصرالدین شاه گفت

تو و ملک و جاه سکندری
من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو در خوری
و گر این بد است مرا سزاست

نقل از تاریخ اجتماعی ایران مرتضی راوندی جلد 3 صفحه 721- 722 
در هر صورت بنابه رسم و رسومات آن زمان طاهره به امر پدرش گویا قبل از عزیمت به
بغداد و کسب شهرت به عقد پسر عموی خود ملا محمد فرزند حاج ملا تقی برغانی
.که یکی از مخالفین سرسخت شیخیه بود در آورده شد

ولی در تاریخ نام شوهرش در سایه غلیظ شهرت خود او محو است. دلیل این مخالفت
عموی از نظر فقهی آگاهی اش با شیخیه ذهن کنجکاو طاهره را بیشتر به فرق بین دو
شاخه مذهبی اصولیه و شیخیه جلب نموده و مدت زیادی قبل از عزیمت به عراق با
سید کاظم رشتی جانشین شیخ احمد احسائی در زمینه فلسفه عرفان و مذهب
مکاتبه داشت و در نتیجه همین مکاتبات بود که او شیفته مکتب شیخیه شد و همان
گونه که در قبل ذکر شد بار سفر عراق را بست و دو پسر و یک دختر خود را به
شوهرش سپرد و همراه تنی چند از اعضای خانواده از جمله مرضیه خواهرش برای
.دیدار با سید کاظم رشتی به سوی کربلا رهسپار شد

در باره تسلط او بر علم و دانش فلسفی و ادبی و مذهبی گفته اند که در زمینه ی
.فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب کم نظیر بوده است

در حضور طاهره جرات تکلم نداشتیم و به جدی معلومات وی همه را مرعوب ساخته
بود هنگامی که در مسائل مورد بحث گفتگو می کردیم چنان آن را واضح و روشن
برای ما مدلل می ساخت که فورا همه سر افکنده و خجلت زده از اطاق بیرون
.می رفتیم

از تاریخ مذاهب ملل متمدان تالیف نیکلا دبیر سفارت فرانسه در ایران نقل فرهنگ
دهخدا جلد 34 صفحه 109

طاهره در هنگام  اقامت اش در عراق رسالات و نامه هائی به ایرانیان صاحب نظر
در امور دینی می فرستاده که از جمله دو رساله یکی به عربی در جواب حاجی
ملا کریم خان کرمانی و دیگری به فارسی در جواب ملا جواد خوار و لیانی باقی
مانده اند در این نامه ها او شخصیت های نامداری را دعوت به پیروزی از خود
.می نموده است

قابل ذکر است که هنگام آمدن طاهره به ایران شخصیت های شهیری مانند شیخ
صالح عرب شیخ طاهر واعظ ملا ابراهیم محلاتی و آقا سید محمد گلپایگانی همراه
.او بودند

طاهره در راه بازگشت به ایران یک ماه در کرمانشاه اقامت گزید و درنظر داشت به
.تهران برود و محمد شاه را کیش خود دعوت کند

پدرش از قصد او آگاه شد و مانع رفتن اش به تهران گردید . او افرادی را به همدان
فرستاد که پس از ورود طاهره به آن شهر او را قانع کنند که به قزوین برود. طاهره
.به احترام پدرش این کار را کرد

در قزوین بحث های شدیدی بین او و پدرش و عمویش در گرفت . به طوری که
پدرش او را منع کرد از منزل خارج شود و عمویش به اذیت و آزار پیروان طاهره
.پرداخت

عاقبت در چنین جو حاکمی یکی از متعصبین شیخیه به نام شیخ صالح طاهر از
مردم شیراز و از مریدان شخ احمد احسائی در سال 1263 هجری قمری حاجی
.ملاتقی برقانی را با ضرب کارد کشت

این عمل افراطی باعث شد که طاهره از قزوین بگریزد و منجر به دستگیری و
.کشتار تعدادی حدود شصت تا هفتاد نفر از هواداران اش گردد

ملا محمد پسر عمو و شوهر طاهره او را به اقتصای زمان طلاق داد و طاهره از
بی راهه با چندی از همراهان اش به خراسان رفت و به پیروان باب از جمله ملا
حسین بشرویه ملقب به باالباب پیوستند.و

طاهره در جنبش مازندران و مقاومت دهقانی با بیانی قلعه طبرسی در نور
سال های 1264-1265 هجری قمری در مقابل حکومت وقت شرکت فعال داشت
پس از سرکوب جنبش مسلحانه قلعه طبرسی او را دستگیر کردند و به تهران 
.فرستادند و به قولی در خانه محمود خان کلانتر محبوس اش کردند
به طور مفلوم او تا سال 1268 هجری قمری زندانی بوده .گویند رابطه اش را با خارج از بالا
خانه محل اسارت اش قطع کردند و حتی اجازه داشتن قلم و کاغذ را هم به او ندادند غذا
.و خوراک را از طریق نردبان به او می رسانند
ولی با این وصف برای پیام نوشتن از نی جاروب و آب سبزی کور و کاغذ پاره ی عطاری
.استفاده می کرده است
عاقبت پس از یک تیر اندازی نا موفق به ناصرالدین شاه طاهره بی گناه را با طرز فجیعی
به دار کشیده و یا به قولی او را به وسیله یک پیش خدمت ترک و به دستور شاه و عزیز خان
.سردار خفه کردند
.گویا هنگام کشتن اش از میر غضب خواسته است که او را بدون حجاب بکشند
اما آناها از دیدن چهره طاهره وحشت داشته اند. لذا از روی همان چادر نماز طناب را بر گردن
.او انداخته و او را خفه کردن
احسان طبری در برخی بررسی ها در باره ی جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی ایران
.در باره ی طاهره می گوید

بی شک از اعاظم تاریخ کشورماست  
از سخنان اوست عشق به لحظه ندا می کند
بر همه موجود صدا می کند
و که هوای ره ما می کند
گر حذر از موج بل می کند
پا ننهد بر لب دریای من
ص 389

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen