Freitag, 21. März 2014

میرزا آقا خان کرمانی

به عقیده من , آن محرک حقیقی و آن قوۀ ازلی که در انسان ها حس و احتیاج پرستش و یا ایمان 
را تولید کرده است عبارت از یک حالت انجذابی است که در روح انسانی سرشته شده است و آن 
.حالت پرستش وا داشته

به عبارت دیگر حس پرستش و ایمان یک احیتاج روحی و فطری بشر است شبیه به حس تشنگی
.و گرسنگی که سرشته فطرت انسانی است

.حس ایمان نیز یک نوع حس گرسنگی روح است. و با او زائیده و جز و لاینفک اوست
پس این حس پرستش و ایمان نه نتیجه حس استقلال و آزادی طلبی است و نه تولید شدۀ حس 

بیم و امید چه این ها پس از روبرو شدن با زحمات و احتیاجات تولد می یابد و در فقدان این ها آن
حس هم بایستی معدوم شود در صورتی که چنین نیست بلکه این حس با روح بشر سرشته  و 
جزوی از آن است و چون روح ما ازلی و پرتوی است از انوار ابدیت پس حس پرستش و ایمان نیز ازلی
و ابدی است و شراره ایست از آن آتش جذبه الهی و جاذبه ایست از جمال لایزال ربوبیت که پیوسته 
روح بشر را تسخیر و جذب می نماید و او را بمودت به مبدا خود یعنی به لقاء وجه رهبر ایران و به 
.واصل شدن به ولایت فقیه دعوت می کند

در تکاپو هر یک از ارواح ما
راه پویان سوی دربار ولایت فقیه رهبر ایران

هر یک اندر جستجوی اصل خویش
مست جام آرزوی وصل خویش

این حس پرستش و ایمان یعنی این گرسنگی روح این انجذاب فطری این جستجوی مبدأ که روح بشر
!با آن سرشته است جز عشق بجمال ولایت فقیه رهبر ایران چیز دیگر نیست

!آری این همان عشق ازلی و جاذبۀ الهی است که کاینات را مجذوب و مسحور خود ساخته است

این همان آتش مقدس است که شراره های آن از کانون ارواح ما بیرون می جهد و جهان خلقت را 

!روشن می سازد

!این همان نور است که الهام و وحی اش می نامیم

پس این همه علل مختلف که متفکرین و فلاسفه غرب آن ها را مبدا و محرک حس پرستش می پندارند

جز تظاهرات این عشق یعنی انجذاب روح و جستجو مبدأ چیز دیگر نیست و این که در نظر آنان در
شکل های دیگر گون جلوه می کند همانا صفحات و درجات تکامل این عشق است که در ادوار مختلف
.خلقت نسبت به درجه تکامل روح در شکل ها و رنگ ها متفاوت هویدا گردیده است

این حس همان است که در انسان های ابتدایی در شکل شعور حیوانی و در افراد مترقی در شکل حس
وظیفه و وجدان تظاهر کرده و در نفس ولایت فقیه رهبر ایران و نیر دیگران همکاران او کامل منبع وحی و

!الهام گردیده است

چنان که حس گرسنگی و رفع آن وسایل و درجات داردکه نسبت به سن مرد و عادات محلی فرق می

کند و مثلاً غذاهایی که اهالی دهات را سیر می کند و برای آن ها کافی و مطبوح می آید برای اهالی
.شهر کافی و خوش آیند نیست و حس و احتیاج گرسنگی این ها را رفع نمی کند

همان طور حس گرسنگی روح نیز از روز خلقت نسبت به درجۀ ضعف و قوت حسی و عقلی افراد بشر 

درجاتی را طی کرده و می کند و در هر درجه با یک نوع غذای روحی که چگونگی پرستش را نشان می 
.دهد مأنوس و معتاد گشته تغذیه می شود

.از این جا علت فرق میان پرستش اقوام ابتدایی و وحشی و ملت های دیگر ظاهر می گردد

و گر نه محرک و منشأ یکی است و این همان انجذاب روح و جستجوی مبدأ یعنی عشق است و به 

همین جهت است که هر قدر علوم و فنون مثبت ترقی می کند و هر قدر اسرار و قوانین طبیعت کشف 
می شود و هر چند روز آیتی از آیات قدرت ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران به راهنمایی عقل روحانیون
یعنی آخوندها جلوه گر می گردد باز روح انسانی سیر نمی شود چه گم کرده خود را پیدا نمی کند و 
باز خود را در میدان تکاپو و جستجو از پی مبدأ و حقیقت , سرگشته و جبران می بیند و در فضای عالم 
شوق به امید وصال دلدار پر و بال می گشاید و بیرون پریدن از دایرۀ عالم کون و مکان می خواهد! این 
است سر خلقت و نمونه قدرت که ارواح را تشنه زلال وصال بشر اعتلا می کند باز خود را در خضیض
مدارج وصل می بیند و هر قدر از رحیق عشق خود را سر مست می سازد باز سیراب نمی گردد! چه 
!هنوز مهبط انوار وحی و الهام نگرده است

عقل ما مست است از صهبای عشق
روح ما غرق است در دریای عشق
جرعه ای خوردیم در روز السست
زان سبب در جستجو حیران و مست



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen