بهار نوروز تو پیروز خجسته باد

با فرا رسیدن هر سال نو بهار طبیعت از راه می رسد تقویم زمان ورق می خورد فصلی نو بر کستره زمین دامن 
ارغوانی خود را فرش می کند رخوت زمستان رخت بر می بندد و حیات نو از دل خاک سرد جوانه می زند زمین 
بکر بهار را به استقبال می شتابد رویش هستی نو را در بطر خود نطفه می بندد جهان هستی زندگی شاداب و 
.پر طراوت خویش را از سر می گیرد حیات جاوادانه در هر کُل وگیاه و شکوفه ای رنگ و لون دیگری می یابد
  
بهار نو مرزی نمی شناسد سر بر هر گوشه ای از جهان می ساید و با گارهای خود آغازی نو را نوید می دهد 
امیدهای فروخفته را زنده می کند و بر آرزوه های انبوه گره می خورد مرگ ناگزیر تباهی و تیرگی را در آوار در 
.هم شکسته زمستان به نمایش می گذارد و پیروزی نو بر کهنه را بر گستره بی پایان شگفتن ها مسجل می سازد
 
 بهار نو در ایران بر خاک و خون تشنه کشور ما در هر کوی و برزن ماتم زده آن در خانه های فقر و تباهی در 
شگنجه گاه ها در پشت میله های تاریک زندانها در دلهره های بیکاری و کرسنکی در کارخانه ها و مزارع در بیعوله های 
آوراگی و در صحنه های نبرد مرک و زندگی امسال نیز مثل و سال دیکری عطر و شمع زندگی نو را به ارمغان آورده
است بهار بو امسال نیز مثل هر سال دیگری طومار سیاه زمستان را در خانه های سرد گونه های زرد و گرسنه در رعشه 
و جنون جوخه های مرک در هم نور دیده است و در تلالو درخشان آینده در مردمک چشمان زندانی در نفرت فشرده نگاه 
گرسنگان و عزم آهیتن نوید دهندگان زنیده در ایمان توده های کارگر و زحمتکش سراسر ایران برای رهای امید و پیروزی
.را زنده کرده است بهار نو بهار پیروزی نو بر کهنه زندگی و حیات بر تباهی بهار نو خجسته باد

بهار نوروز تو پیروز خجسته باد
بهار خجسته باد 

بهار با تو می آید ( نوروز )
در چشم های تو می خندد ( روز تو )
( و سال نو ) روز رهای توست

خورشید روزهای روشن فردا

( نوروز ) در چشم های تو 
در دست سهمگین تو خواهد شگفت

خشمت نثار زمستان 
عشقت امید بهاران

ای خجسته پیروز
با چشم های توست که بهار می خندد
سبزه می روید 
وقتی که خنده تو می رسد از راه
نسیم بهاری 
از پیش پای نفس های تو 
سرافکنده می گذرد

بهار تو نوروز پیروز خجسته باد