Mittwoch, 28. Mai 2014

اگر کشور ایران آزاد می بود

اگرما از فریب رژیم جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه رهبر ایران آزاد می شدیم رابطه های مان با همدیگر با این 
.این عفریتی که در وجودمان لانه کرده است یک کیفیت همین الان و همین جایی پیدا می کرد

ای کاش به آن درجه از ادراک و آگاهی می رسیدیم که می دیدیم این عفریت چگونه دارد با فریب زمان زندگی ما را
.می بلعد و تباه می کند

.چگونه دارد زندگی ما را در پوچی هدر می دهد
چگونه یک زندگی سطحی, نمایشی و پرنکبت را بر ما تحمیل کرده است و ما داریم در فریب فردای این عفریت زندگی
.واقعی و پر معنایی را از دست می دهیم 

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بال بکند
عتاب یار پرچهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند
طبیب عشق شاعران دمست و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند کرا دوا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
بسوخت حافظ و بویی بزلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش ایران صبا بکند






Montag, 26. Mai 2014

استبداد محصول حکومت جمهوری اسلامی ایران

قلم چون بدینجا رسید تأملی کرد و به نویسنده هی زد که غافل مباش, از طریق فیسبوک,گوگل+, تویت, یاهوه, و دیگر
.سایت ها راجع آن مطالبی است که اسم مستعاری برگزینی و خودت را خیلی سبک نکنی

اگر کارت گرفت که همه در به در به دنبال اسم مشخصات واقعی قهرمان آن می گردد, و بالاخره تو را خواهند شناخت
,مطمُن باش که جوائز بزرگ را ناشناخته تسلیم نمی کنند,
 جمهوری اسلامی ایران پس از سالها توانست وب سایت ها نامبرده را مرور کرد و هر جا اثری از نام واقعی او بوده

به این ترتیب هر روز اقشاری بزرگ از مردم در پرتو تجربه ی مستقیم و شخصی خویش این واقعیت را در می یافتند که
دولت جمهوری اسلامی ایران با ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران نه تنها با الزامات و نیازمندهای رشد و ترقی ناسازگار
و مانع آزادی و عدالت و شکوفایی جامعه است, بلکه نتیجه ی آن سلطه ی بلامنازع فساد و غارت و جنایت جمهوری
.اسلامی ایران است

Russland

Einer Art kipling- Figur, die es an die Ufer der Newa verschlagen hatte, ebenso 
überraschende wie aufschlussreiche Enthüllungen machen, die Lockhart nach 
London weiterleitet: Sie Werden sagen hören, ich sei der Vertreter von Wall Street.


Das ist Wahr. Wir haben von den Behörden bereits Fünf hundert tausend Hektar 
zur Kupfergewinnung erhalten. 
Dieses wird mit der Transsibirischen Eisenbahn transportiert Werden.
Sie haben uns außerdem das Monopol für die Platingewinnung in ganz Russland 
versprochen.
Dies erklärt unsere gegenwärtigen Verhandlungen mit den Sowjets.
Darf ich ihnen mitteilen, dass meine Aufgabe hier darin besteht, Russland im 
Auftrag von Wall Street und der Amerikanischen Geschäftswelt in die Hand zu 
bekommen.
Ich füge hinzu, Sie sind ein englischer Wolf, ich bin ein Amerikanischer Wolf; wenn
der Krieg vorbei sein wird, werden wir in Versuchung stehen, uns gegenseitig an die 
Gurgel zu springen, um uns des Russischen Markts zu bemächtigen.

Wenn wir aber kluge Wölfe sind, müssen wir uns klar machen, dass wir auch weiterhin
gemeinsam jagen müssen, sonst wird der Deutsche Wolf Sie wie uns vernichten.


Mittwoch, 21. Mai 2014

این که دو مطلب متضاد بنظر می رسند

این که دو مطلب متضاد بنظر می رسند. بنابر این خوب توجه کنید, تا منظورم را روشن کنم من اکنون به شماها
 می گویم می خواهم یک انقلاب در کشور ایران مافوق تصورتان در شماها ایجاد کنم, که منشای آن هدف و کلمه
 .قدرت نظایر آن نیست 
.و شماها این سئوال را بارها از من داشته اید
.علتش اینست که شماها در حال حاظر فقط با ایدئولوژی آشنا هستید
.یعنی ایدئولوژی ها که اتحاد آنها متضاد است. و متضاد همبستگی برای شما یک جنبه سیاسیاست
حالا وقتی من به شما پیشنهاد بهتر مردمی عمیق تری می کنم که اتحاد و همبستگی آن متضاد نیست
شماها از یک طرف تصوری که چنین سیاستی با  اندیشه ها ایدئولوژی جستجو می کنید همیشه پیشنهاد بهتری می دهید
که قبلاً با آن اندیشه آشنا بوده ایم, از طرف دیگر هدف تضاد در آن وجود ندارد؛
.بنابراین آن را رد می کنید






Dienstag, 20. Mai 2014

تو اگر وخامت من را درک کنی

.تو اگر وخامت ؛من؛ را درک کنی مثل اینست که حضور یک شیر یا یک اژدها را همیشه در وجود خودت حس می کنی
بی خود نیست که مولوی اینهمه بر وخامت ؛ نفس؛ تکیه می کند او می خواهد ما را به جایی برساند که دیگر مسأله را
 .شوخی نگیریم
.ما در وجود مان یک اژدها را جا داده ایم
.امیدوارم این حقیقت را عمیقاً درک کنیم
بعد از اینکه ما اسیر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شدیم و هدف ما را تبدیل با انسان هایی مبارز آزادیخواه و کارگران
.مبارز هماهنگ داشتیم , انرژی استقامت در ما ضغیف شد
.یا درست تر اینست که بگوییم انرژی سبک و شفاف هدف تبدیل به انرژی سنگین و تیره ی نفرت گردید

ما بعد از کودکی یک لحظه هم طعم زندگی کودگی ما را نچشیده ایم . ممکن است خاطره ی گذشته سایه روشنی از آن در 
هدف مان مانده باشد.ولی در هر حال آن هدف است - آنهم خاطره ی کیفیتی که در آن وقت هنوز خام بوده است و چندان
.شکوفایی ای نداشته است



پدر پا به پای پسر بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مبارزه داشت

پدری پا به پای پسر بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مبارزه داشت
چند دقیقه ای پس از رسیدن به خانه مادر بزرگ, بودیم, شب همه جا را تیره کرده بود. پدرم را در آن تاریگی شناختم به طرف
او دویدم و گفتم بابا, من اینجا هستم, او را سخت در آغوش گرفتم, بوسیدم, گویی همۀ ترس و وحشتم را می خواستم با بوسیدن
 .پدر و در آغوش گرفتن او خالی کنم

پدر گفت: از لحظه ای که از خانه برای شرکت در راه پیمایی بیرون رفتی من جا به دنبال تو و مراقب تو بوده ام هنگامی که
در وسط خیابان به همراه راهپیمایان می رفتی و شعار می دادی من به پای تو در پیاده رو می آمدم, آنجا که بغل دستی تو تیر
خورد و کشته شد من در بیست قدمی تو در پیاده رو ایستاده بودم و از آنجا هم پا به پای سیاهی تو آمده ام؛ واقعاٌ خیلی خوشحال
شدم که به سلامتی تو شکر می گویم؛ امّا پدر جان! بگو ببینم این اتفاق چگونه افتاد؟ چطور شد که این راهپیمایی آرام به خون
 کشیده شد؟ چه کسانی چه اشخاصی این الم شنگه را درست کردند؟ 

همه قوای پدرم تمام شده بود, به زمین نشست و سرش را میان دو دست گرفت, مجال بحث نبود, مادر بزرگ آب سرد آورد و پدر
 .نوشید همه چپیدیم توی خانه, با سکوتی که تا فردا ادامه داشت

در وقایع آن روز, سال 1388 چه کسانی پیروز شدند؟ از نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه رهبر ایران هوا داران
روحانیون چیزی نمی دانم, امّا از گروه آزادیخواه بگویم, در واقع آن روز کسانی که طرفدار تشدید تضادها بودند, تاکتیک خود
را عملی کردند, کسانی که معتقد بودند مسئلۀ اقتصاد کشور ایران حل بشود یا نشود انقلاب باید از راه برسد, ریشه استعمار, و
استثمار, ریشۀ نفوذ روحانیون جمهوری اسلامی ایران یک جا باید کنده شود, میر حسین موسوی با خط خمینی با حل مسئلۀ, 
بیکاری و فقر اقتصاد می خواهد ریاست جمهوری ایران رفرم بکند و انقلاب را عقب بیندازد, راه او در نهایت راه خمینی است
.کوبیدن مردم مبارز آزادیخواه کوبیدن گروه ها مبارز آزادیخواه, و ما نباید بگذاریم این کار عملی شود

سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران




Freitag, 16. Mai 2014

این تحمیل به مرور زمان از بین می رود

گروهی از معترضان با رادیو و تلویزیون جا افتاده, شاید وظیفه ی گذشتگان بود که روی بیشتر اتحاد و هبستگی داشتند
 با گروه آزادیخواه کار بکنند و اطلاع برسانند برای مردم معترض امروز بیافریند خب انجام نشد یا بهتر است بگویم
 نگذاشتند انجام بشود برای نمونه اکنون می شود از طریق اینترنت و با آدرس ایمل پیام برسانند. چه ایرادی دارد؟

همچنان صدا گروه آزادیخواه برخاست, بلافاصله از چهار گوشه خیابان ها تظاهرات راهپیمایی, که ادامه داشت , از طرف
 نظام جمهوری اسلامی ایران  کامیون های حامل سپاه پاسداران و بسیج  که خروجی های خیابان را مسدود کرده بودند
 شلیک تیر به طرف جعمیت ایستاده در خیابان  روانه شد.

همه راه ها بسته بود, در واقع تمام جعمیت در یک دام گرفتار شده بودند با چشم خود شعله هایی را که از دهانه تفنگ ها 
خارج می شد می دیدیم.
جوانی که در کنار ماها, دقیقاً در کنار من, ایستاده بود تیر خورد و کله اش متلاشی شد و به زمین افتاد, من و چند نفری که
 برگرد او بودند, بدون آن که کسی به آنها دستوری داده باشد, به طور خود به خودی, جنازه خون چکان او را بلند کرده آن
 را بر دوش گرفته و با فریادهای؛ مرگ بر ولایت فقیه رهبر ایران خون اشام؛ به طرف خیابان ها روانه شدند, چندین دسته
 به همین ترتیب تشکیل شده بود که هر یک جنازه ای با خود حمل می کردند فریادهای سرنگون باد رژیم جمهوری 
اسلامی ایران, سرنگون باد  ولایت فقیه رهبر ایران فضا را پر کرده بود.

گویی در درون همه این شعار از پیش جا افتاده و همه منتظر فشار دکمه ای بودند که این شعار را سر بدهند و این با
 تیراندازی ماموران انتظامی سپاه پاسداران و بسیج فشرده شد.

جعمیت نظم و آرامش خود را از دست داده بودند. نمی دانم جاهای دیگر و برای  گروه های دیگر از این جعمیت انبوه افسار
 گسیخته چه اتفاقی افتاده است, اما گروه کوچک ما که در جلوی آن دوست  و چند نفر دیگر جنازه آن جوان ناشناس را حمل
 می کردند و از ته دل شعار می دادند, به طرف میدان آزادی روانه شدند اواسط خیابان که رسیدیم, دیدیم که از روبرو موتور
 سوار ها با لانجور که ماموران سپاه پاسداران و بسیج  می آیند و تیراندازی می کنند,صدای برخورد موتور با سنگ فرش
 خیابان و صدای تیراندازی تفنگ ها چنان وحشتناک بود که این گروه جنازه را وسط خیابان رها کرده و به پیاده روها
 گریختند, جعمیت  متفرق از هرسویی فرا می رفت, عده ای در جوهای کنار خیابان خود را پنهان می کردند و عده ای از کنار
 پیاده رو به کوچه های فرعی خیابان فرار می کردند, فرار از چه؟ آیا سپاه پاسداران و بسیج با تفنگ و باتوم جعمیت را 
تعقیب می کرد؟

 چنین نبود فراراز وحشت بود و فرار از گرفتار آمدن احتمالی! تمام کفش و شلوار و پیراهن دوستان آزادیخواه خون آلود بود,
 هوا رو به تاریکی می رفت که دوستان از آن کوچه به کوچه ای دیگر رو به منزل دوستان که در خیابان ها فرعی, به خیابان
بلعت بودند, روانه شدند سایۀ شب همه جا را گرفته بود که منزل یک دوست رسیدند مسافتی طولانی را پیاده از میدان آزادی تا
 چند متری خیابان طی کرده بودند, دائماً با وحشت از این که اگر با آن لباس خون آلود دیده شوند دستگیرخواهند شد, اما شهر
 چنان درهم ریخته بود که کسی پروای دیگری را نداشت و نیروهای سپاه پاسداران و بسیج انتظامی هم, گویا همه در
 همان خیابان های اطراف میدان آزادی مستقر بودند. خیابان ها خلوت بود و این بر وحشت معترضان می افزود.




Donnerstag, 8. Mai 2014

کاریکاتوریست

وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران, شخصی را که نقاش این تصویر کاریکاتور بوده و
از نظر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران توهین آمیز به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 
.امام ولایت فقیه رهبر ایران دستگیر کرد
شخص نامبرده تا زمان تشکیل دادگاه در زندان اوین زندانی شد, وی در دادگاه جمهوری اسلامی
ایران بدون حضور هئیت منصفه محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد, یک جنبه بسیار ناراحت
کننده این ماجرا آنست که دیوان عالی با نادیده گرفتن کامل حقوق این شخص پس از پایان مدت
.محکومیت حواستار ؛محاکمه مجدد؛ او شد

شاید توجه کرده اید که ما از نزدیک شدن به دیگران می ترسیم, همیشه فکر می کنیم که هر آن 
ممکن است لو برویم حالت مان همیشه مثل کسی است که یک جنس قاچاق با خودش حمل 
می کند خوب این ترس ها به خاطر چیست؟ آیا به خاطر آن نیست که ما چیزهایی را مثل جنس
قاچاق در خود پنهان داریم که خودمان بر وجود آنها آگاهیم؟

با توجه به این تجربه و ضعف کنونی نظام باید با ادامه ی پیگیر مبارزه و بدون دادن فرصت تجدید

قوا, جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه رهبر ایران را به تنگناها و انفراد بیشتر کشاند و روند
.فروباشی نظام را تسریع کرد

استمرار مبارزه گذشته و حال هم ضامن حفظ پیروزی های به دست آمده و هم وسیله ی مهار
نیروهای وحشی حاکم و مآلا پایان دادن به حاکمیت آن ها, پایان دادن به سلطه ی نظام جمهوری
.اسلامی ایران و ولایت فقیه رهبر ایران است





Samstag, 3. Mai 2014

نویسنده سالهاست خارج از کشور ایران در تعبید

نویسنده سالها است خارج از کشور ایران در تعبید اما نه برای تبعید بلکه برای میهن اش دلبستگی این مرد حساس و
نازک دل به مردم ایران و ایران چندان است که او پس از چندین سال دوری از وطن و زیستن در فرهنگ اروپائی
 .کماکان نگاه به گذشته به ایران و سرنوشت آن دارد

نگاه نوشتن او به ایران هم عاطفی است و هم اجتماعی عاطفی است آنجا که وی به خاک و کوه و جنگل وگیاه به  
.طبیعت و شهرهای ایران می نگرد 

این حال ایران است که دیروز و امروز و فردا میلیونها مردم ایران و مردان و زنان و جوانان خون شان ازطرف 
.نمایندگان جمهوری اسلامی ایران می ریزند.

و دانشها بیش از همه در راه ویرانی ایران و نابودی مردان و زنان و جوانان ایران بکار میرود و چون این نظام 
جمهوری اسلامی ایران فرو نشیند اعتراض ناگزیر کشاکش گرسنگان و سیران میلیونداران و بیچیزان, کارگران
. و کارداران, خواهد در گرفت

نبرد و کشاکش در نهاد آدمی نهاده شده. میگیویم, شما آدمی را نشناخته اید, آدمی اگر از روی گوهر جانی گاهی به نبرد
 .میگراید در برابر آن گوهر روانی هست که به دلسوزی و نیکخواهی وامیدارد.

خانواده های زندانیان سیاسی جلوی درب زندانها

خانوادهای زندانیان سیاسی جلوی درب زندانهای ایران اعتراض داشته اند, دادگاه های جمهوری
اسلامی ایران ولایت فقیه رهبر ایران در مواردی که به عقیده خود متخلفان در دادگاه های عادی 
,بقدر کافی کیفر ندیده اند, از جمله تخلفات مربوط به روزنامه نگاران, نویسندگاند و روشنفگران 
.پرونده آنها را به دادگاه جمهوری اسلامی ایران واگذار می کند

دادگاه های جمهوری اسلامی ایران به نحوی گسترده بخاطر بی اعتنایی به روندهای قضایی

 ,و صدور کیفرهای سنگین مورد انتقاد قرار گرفته اند

محاکمات امروز و فردا دادگاه های جمهوری اسلامی ایران پشت درهای بسته, بدون کمک
 وکیل
 .یا حق حضور شاهدان و بدون حق فرجام خواهی انجام میشود