Freitag, 16. Januar 2015

جنبش چپ مارکسیستی لنینیستی ایران

برخی از رهبران جنبش مشروطه ایران مثل حاج میرزا یوسف کاظم تبریزی و میرزا ملکم خان بیشتر
تحت تاثیر دست آوردهای انقلاب کبیر فرانسه قرار گرفته بودند. و و تلاش میکردند که با الهام از
دمکراسی پارلمانی و آزادی های فردی و اجتماعی که در اروپا تحقق یافته بود آن مناسبات را در ایران
نیز به اجرا در آورند. و

همزمان با شکل گیری جنبش ملی بورژوا- دمکراتیک جنبش چپ مارکسیستی- لنینیستی ایران نیز
بعنوان نیروی رقیب شکل گرفت و مدعی بود که قصد دارد با استقرار سوسیالیسم در ایران به مناسبات
عقب مانده اقتصادی و اجتماعی پایان بخشد و به شکوفائی و عدالت اجتماعی دست یابد بررسی تاریخ
تحولات سیاسی ایران نشان میدهند که این دو جریان سیاسی از ابتدای پیدایش 1905 و شکل گیری
انقلاب مشروطه تا هنگام سرنگونی رژیم شاه و شکل گیری جمهوری اسلامی انقلاب 1979 گاهی
اوقات متحد همدیگر می شدند اما در اکثر اوقات برضد همدیگر فعالیت میکردند در حالیکه خواست های
اساسی جنبش مردم و نیروهای اپوزیسیون هر دو جنبش سیاسی مشترک بودند بنابراین در این بررسی
باید مطرح کرد که. و

چرا نیروهای مزبور با وجود داشتن اهداف و برنامه های سیاسی مرحله ای مشترک نتوانستند در راه
سازندگی جامعه با همدیگر سلوک کنند و بجای سامان دادن اتحاد و همبستگی پایدار ملی به فردگرائی
فرقه گرائی حسادت تخریب و توطئه گری علیه همدیگر پرداختند و این خصائل نه تنها در میان
گروه های سیاسی بلکه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان شکل گرفت و گسترش یافت؟

آیا میتوان مشکلات بینشی و منشی فرهنگی مبارزین سیاسی را با جانبازی شهادت طلبی پیشگامان
جامعه برطرف کرد؟

برای پاسخگوئی به این مشکلات ظاهراً ساده اجتماعی و فرهنگی ضروری است عوامل که در زندگی
روزمره مردم سازمانهای سیاسی و در جامعه ایران اثر گذاشته اند مورد ارزیابی قرار گیرند تا مارا
در جستجوی حلقه ی مفقوده یاری رسانند بطور نمونه باید دریابیم که: و

نفوذ و مناسبات قدرتهای بزرگ و استعماری در ایران چگونه بودند و چه تاثیری در واپسگرائی
نیروهای سیاسی ایران بجای گذاشتند؟

تاثیر بلشویسم در میان چپ ایران چه بود و بر این مبنی هنگام شکل گیری سازمانهای چپ رادیکال
مبارزان چپ ایران چه برداشتی از جهان بینی مارکسیسم داشتند و آیا آنرا بعنوان مذهب جدیدی پذیرفتند؟

بلشویسم و ایدئولوژیک روحانیون گری چه تشابهی با همدیگر دارند و برداشت مشترک آنها از عدالت
چیست که موجب تفکر و رفتار مذهب گونه سازمانهای م- ل- میشود؟

منشا طبقاتی سازمانهای م- ل- و عوامل عقب ماندگی اقتصادی - اجتماعی چه تاثیری در روند تحولات
فکری - سیاسی سازمانهای مزبور داشته اند؟

دیکتاتوری مداوم و استبداد مطلق سیاسی فضای بسته سیاسی - فرهنگی - اجتماعی چه اثراتی در جامعه
بجا گذاشتند؟

همچنین بکار بستن شیوه های ترور و خشونت علیه دگراندیشان و استفاده از سازمانهای سیاسی با
 ساختار ضد دمکراتیک بعنوان ابزار سیاسی تشکیلاتی چه اثراتی منفی در مناسبات افراد سازمانها و در
جامعه بجای گذاشته اند که موجب بحران مداوم انزوای اجتماعی انشعابات متعدد و سرخوردگی مبارزان
چپ  م- ل- شده اند؟

برای پاسخ به این مسائل ضروری است که ابعاد مختلف مناسبات سیاسی اجتماعی و ساختار تشکیلاتی
سازمانهای مزبور مورد بررسی قرار گیرند و تنها به موضع گیری های رسمی و به شکل ظاهر
مناسبات اکتفا نگردد. و

بررسی تحولات سیاسی و تاریخی ایران نشان میدهند که زمان انقلاب مشروطیت تا هنگام وقوع انقلاب
در کشور ایران 1357 دو جریان مهم سیاسی در ارتباط با خواست های مردم مبارزه میکردند. و

یک- جنبش دمکراتیک - ملی ایران که بنام میلیون شهرت دارند و هدفشان تامین استقلال ملی در برابر
نیروهای استعمارگر خارجی و امپریالیسم همچنین تامین آزادی و دمکراسی و انجام رفورمهای اجتماعی
در برابر ارتجاع و استبداد بوده است . و

دو- جنبش چپ سنتی ایران که بالاجبار بطور غیرقانونی به فعالیت های خود ادامه میداد و خواهان استقرار
سوسیالیسم به رهبری طبقه کارگر بود. و

با وقوع انقلاب 1357 1979 و به قدرت رسیدن بنیاد گرایان ایدئولوژیک روحانیون ایرانی هر دو جریان
نامبرده با شکست و ناکامی بزرگی روبرو شدند . و اما توجه داشت که دلایل شکست و ناکامی این دو
جریان گرچه متفاوت بودند اما بر روی همدیگر بسیار اثر گذاشتند که به آنها خواهم پرداخت. و

بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران نشان میدهند که هربار نیروهای ملی با وجود ضعف ها و
کمبودهایشان- پا به میدان مبارزه می گذاشتند فضای سیاسی و امکاناتی بوجود می آمد که جنبش چپ
مارکسیستی ایران نیز میتوانست از آن امکانات برای ارتباط گیری با مردم و حضور در صحنه اجتماعی
استفاده کند و زمینه را برای گسترش فعالیتهای خویش فراهم سازد و هر بار که جنبش ملی و دمکراتیک
ایران سرکوب و ناکام میشد زمینه برای قتل عام چپ توسط ارتجاع نیز فراهم میگردد . در حقیقت
سرنوشت این دو جنبش بنحوی به همدیگر وابسته و گره خورده بودند. و

بررسی رویدادهای سیاسی کشور همچنین نشان میدهند که هربار نظام سیاسی و هیات حاکمه مواجه با
بحران میگردید صاحبان قدرت برای نجات نظام و حفظ قدرت خود ابتدا تمام موازین و معیارهای حکومت
قانون و دمکراسی را در کشور پایمال میکردند و در این ارتباط ابتدا به کشتار و سرکوب مبارزین چپ
بعنوان سرسخت ترین مخالفین خود می پرداختند تا باصطلاح به آرامش و ثبات دست یابند جریانهای چپ
نیز برای اینکه خود را از زیر ضربات غافلگیرانه نیروهای استبداد و ارتجاع نجات دهند مجبور
می شدند که فعالیت و مبارزه زیرزمینی غیر قانونی و خشونت طلبانه را انتخاب کنند. و این امر موجب
تجدید تولید بحران سیاسی تشکیلاتی جریانهای چپ می شد بطوریکه بحرانهای مداوم یکصد ساله اخیر
به بیماری مزمن فرهنگی بدل شده اند که نجات از آن کار آسانی نیست و به التیام طولانی نیاز دارد. و
به باور من عقب ماندگی و فقدان عدالت اجتماعی در ایران نیز موجب تداوم بحران در نظام سیاسی رأس
قدرت و در نیروهای اجتماعی پایه های جامعه شده است و به این ترتیب سال ها است که به ثبات و آرامش
درونی دست نیافته ایم و لذا از غافله تمدن و پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی بازمانده ایم . و

کشور ایران به علت داشتن منابع نفت و گاز به علت موقعیت سیاسی - جغرافیای استراتژیکی در خلیج
پارس و خاورمیانه و همچنین داشتن مرزهای طولانی با اتحاد جماهیر شوروی سابق از اهمیت ویژه ای
برخوردار بود به همین دلیل در دوران جنگ سرد پایگاه اقتصادی سیاسی و نظامی مهمی برای کشورهای
غرب محسوب میشد . و

به عبارت دیگر برای اینکه منافع قدرت های بزرگ و ارتجاع داخلی تأمین شوند ضروری تشخیص داده
بودند که کشور ایران به جزیره ثبات تبدیل شود و در نتیجه شکل گیری اپوزیسیون و استمرار فعالیت آنان
به منظور تغییر قدرت سیاسی برای آنان غیر قابل تحمل می شد . و

استمرار استبداد سیاسی و طولانی شدن ترور و اختناق خصوصاً در یکصد سال اخیر موجب عکس
العمل های خشونت طلبانه و شکل گیری فرهنگ خشونت و تخریب در میان مردم و در کل جامعه گردیدند
بنابراین عامل خارجی نیز در تجدید تولید بحران نظام های سیاسی و در تشدید بحران نیروهای اجتماعی
ایران نقش داشته اند. و
سیر تحول
جنبش چپ ایران
و عوامل بحران مداوم آن
از حسن ماسالی



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen