با رها در پیرامون نوشتن از این حکومت روحانیون استبدادی ایران سخن رانده ام و باز هم از طریق اینترنت تایب ونوشتیم
و باز جای سخن باز جای نوشتن است. چنانکه گفته ام با گرفتاریهایی که من در زندگانی داشته ام و می باید بکوشم و روزی
به دست آورم, و با کوششهایی که در راه نوشتن و از طریق اینترنت تایب کردن پیمان به گردن گرفته ام, بسیار سخت است
که آگاهیهای پراگنده ای را از اینجا و آنجا فراهم آورده و هوش و اندیشه به کار برده و از حکومت ولایت فقیه رهبر ایران
نویسم. ( پس به این کار چرا پرداختم ). و
چنانکه گفته ام از چند چیزی که مرا به این کار برانگیخت یکی این بود که دیدم کسی به آن برنخاسته و روز بروز زمان
می گذرد, ما از پیشامدها نظام ولایت فقیه رهبر ایران دورتر و بیگانه تر می شویم و بی گمان دانستم که کسی به آن
نخواهد خواست و اگر هم برخاست چیز درستی از آب نخواهد در آورد. و
یک نیرو سیاسی که نمونه غیرت ملّت از ایرانی است به یکبار از میان می رفت و پردهای ننگینی بر روی آن کشیده
می شد. در آن روزها که من به این کار برخاستم, یک دسته بزرگی, چون در آن نیرو پا در میان نداشته و یا اگر داشته
شایستگی از خود نشان نداده بودند؛ از این رو همیشه به کاستن از ارج آن می کوشیدند و همینکه گفتگو به میان می آمد
چنین می گفتند: چیزی بود دیگران پیش آورده بودند و هم خودشان از میان بردند. صداها کسان این سخن را به زبان
می داشتند. برخی از اینان چنانکه شیوه ایشان است که در هر گفتگویی که پیش آید خود را آگاه از کارهای سیاسی نشان
دهند و راست و دروغ و سخنانی از پیوستگی ایران با همسایگان خود رانند در اینجا نیز از خود نمایی زشت و لوس
خود دست برنداشته و به یک رشته گفته های بی مغز و پوچی بر می خاستند. تا آنجا که روزی یکی می گفت: تهران
که یک سال ایستادگی در برابر دولت نمود, و هر کار و ایستادگی هزینه بر دوش آن است که در این راه استقامد بر خود
نشان دهد . و من پولی پس انداز داشته ام و در این راه خرج داشته ام . یک سخنی را که هم دروغ آشکار و هم سراپا
ننگ است, به این دلیری می گفت و به روی آن پافشاری نشان می داد. سیزده ماه ایستادگی در تهران را که سراپا مایه گردن
فرازی از ایرانیان بوده, زبان بریده بدین سان آلوده می گردانید. و
آن ایستادگی در کشور ایران از نیروهای سیاسی چپ ها و همراهانش آغاز یافت و اینان تا یک ماه بیشتر نیازی به پول
نداشتند . زیرا از جیب خود می خوردند و یا از همراهان خویش وام می گرفتند. تفنگ و فشنگ را نیز از زمان گذشته
از دولت لیبی غذافی را نیز بسیاری از خودشان می داشتند و به دیکران نیز از انبار نیرو چپ می دادند. سپس چون کار
به درازی کشید کمیسیون انجمن پدید آمد که با رسید نوشتن از طریق اینترنت از وب سایت ها و توانگران از هر کسی به
اندازه توانایش پول می گرفتند و به نیروها سیاسی می دادند. سپس چون کار بزرگتر گردید و آوازه دلیریها و جانفشانی های
تهران به همه جا رسید ایرانیان در کشورهای جهان و به گرد آوردن پول و فرستادن آن به به تهران پرداختند و پیاپی پول
به نیروها سیاسی رسانیدند. به ویژه انجمن های بوجود آمد از سوی دیگر چون تهران به دست گروه آزادیخواهان مبارز
افتاد و انجمن تهران برپا گردیده خود را جانشین نیروها خود را شناخت و به همه جا این را آگهی داد. و
پس به این کار چرا پرداختم ؟
ببینید داستانی به این نیکی را که نمونه غیرت و مردانگی ایرانیان و نشانه همدستی آنان است در سایه رشک و پست نهادی
به آن دوران وا نمودند. و
و باز جای سخن باز جای نوشتن است. چنانکه گفته ام با گرفتاریهایی که من در زندگانی داشته ام و می باید بکوشم و روزی
به دست آورم, و با کوششهایی که در راه نوشتن و از طریق اینترنت تایب کردن پیمان به گردن گرفته ام, بسیار سخت است
که آگاهیهای پراگنده ای را از اینجا و آنجا فراهم آورده و هوش و اندیشه به کار برده و از حکومت ولایت فقیه رهبر ایران
نویسم. ( پس به این کار چرا پرداختم ). و
چنانکه گفته ام از چند چیزی که مرا به این کار برانگیخت یکی این بود که دیدم کسی به آن برنخاسته و روز بروز زمان
می گذرد, ما از پیشامدها نظام ولایت فقیه رهبر ایران دورتر و بیگانه تر می شویم و بی گمان دانستم که کسی به آن
نخواهد خواست و اگر هم برخاست چیز درستی از آب نخواهد در آورد. و
یک نیرو سیاسی که نمونه غیرت ملّت از ایرانی است به یکبار از میان می رفت و پردهای ننگینی بر روی آن کشیده
می شد. در آن روزها که من به این کار برخاستم, یک دسته بزرگی, چون در آن نیرو پا در میان نداشته و یا اگر داشته
شایستگی از خود نشان نداده بودند؛ از این رو همیشه به کاستن از ارج آن می کوشیدند و همینکه گفتگو به میان می آمد
چنین می گفتند: چیزی بود دیگران پیش آورده بودند و هم خودشان از میان بردند. صداها کسان این سخن را به زبان
می داشتند. برخی از اینان چنانکه شیوه ایشان است که در هر گفتگویی که پیش آید خود را آگاه از کارهای سیاسی نشان
دهند و راست و دروغ و سخنانی از پیوستگی ایران با همسایگان خود رانند در اینجا نیز از خود نمایی زشت و لوس
خود دست برنداشته و به یک رشته گفته های بی مغز و پوچی بر می خاستند. تا آنجا که روزی یکی می گفت: تهران
که یک سال ایستادگی در برابر دولت نمود, و هر کار و ایستادگی هزینه بر دوش آن است که در این راه استقامد بر خود
نشان دهد . و من پولی پس انداز داشته ام و در این راه خرج داشته ام . یک سخنی را که هم دروغ آشکار و هم سراپا
ننگ است, به این دلیری می گفت و به روی آن پافشاری نشان می داد. سیزده ماه ایستادگی در تهران را که سراپا مایه گردن
فرازی از ایرانیان بوده, زبان بریده بدین سان آلوده می گردانید. و
آن ایستادگی در کشور ایران از نیروهای سیاسی چپ ها و همراهانش آغاز یافت و اینان تا یک ماه بیشتر نیازی به پول
نداشتند . زیرا از جیب خود می خوردند و یا از همراهان خویش وام می گرفتند. تفنگ و فشنگ را نیز از زمان گذشته
از دولت لیبی غذافی را نیز بسیاری از خودشان می داشتند و به دیکران نیز از انبار نیرو چپ می دادند. سپس چون کار
به درازی کشید کمیسیون انجمن پدید آمد که با رسید نوشتن از طریق اینترنت از وب سایت ها و توانگران از هر کسی به
اندازه توانایش پول می گرفتند و به نیروها سیاسی می دادند. سپس چون کار بزرگتر گردید و آوازه دلیریها و جانفشانی های
تهران به همه جا رسید ایرانیان در کشورهای جهان و به گرد آوردن پول و فرستادن آن به به تهران پرداختند و پیاپی پول
به نیروها سیاسی رسانیدند. به ویژه انجمن های بوجود آمد از سوی دیگر چون تهران به دست گروه آزادیخواهان مبارز
افتاد و انجمن تهران برپا گردیده خود را جانشین نیروها خود را شناخت و به همه جا این را آگهی داد. و
پس به این کار چرا پرداختم ؟
ببینید داستانی به این نیکی را که نمونه غیرت و مردانگی ایرانیان و نشانه همدستی آنان است در سایه رشک و پست نهادی
به آن دوران وا نمودند. و