Dienstag, 24. Januar 2017

کمیتۀ 300 باشگاه رم ااا

                                خوب حالا  واقعاً چه موضوعی در پیش روی داریم؟
یک اجتماع نه چندان مبهم گره خوردۀ افرادی که دارای اندیشه های حیرت انگیزند: البته اینطور
نیست. در کمیتۀ 300 با سابقۀ یکصد و پنجاه ساله خویش, برخی از برجسته ترین اندیشمندان گرد
آمده اند تا یک استبداد مطلق سلطه جویانه را زیر پوشش جامعه [ نوین] که چندان نوین هم نیست
به وجود آورند. بیشتر این پندارها, از باشگاه های فرقه گرایی شیطان گونه دیابولیکوس
گرفته شده است. کوشش آنان در جهت تحقق جهان تک  of Cultus Diabolicus Clubs
در کتابی که به  G. Wells H. حکومتی است که به وسیله یکی از اعضاء فقید آن اچ. جی. ولز
دستور کمیته 300 نوشته و برنامه های توطئه رو باز برای انقلاب جهانی نام دارد به خوبی
توصیف شده است . و

شاید مطالب این کتاب, شبیه قصه بچه ها و یا ابلهانه به نظر رسد. اما چنین تصوری ممکن است
ناشی از این باشد که به جز ابر مردان بزرگ و آتن هربرها و برخی دیگر که امروزه آنان را
آشنایان درونی می نامند, کس دیگری با اندیشه های ولز آشنایی نداشته باشد. این نمونه ای از
پیشنهادات ولز است: و

به گمان من, توظئه روباز, در نخستین وهله, صورت یک سازمان آگاه و هوشمند را دارد و در
مورد مردان ثروتمند, جنبشی را ماند که با اذعان به چشم پوشی از بیشتر ابزارهای موجود
سلطه جویی سیاسی, به جداسازی هدفهای اجتماعی و سیاسی دست یازیده است. این ابزار را تنها
می توان در زمینه های گوناگون, به گونه ناگهان اتفاقی, به کار گرفت. و یا به عنوان یک جنبش
همگانی مردمی که در مسیر معینی در حرکت اند و ناگهان هدف مشترکی را که همه بدان سوی در
تلاش اند, در نهایت تعجب کشف خواهند کرد, تلقی نمود. در جهات بی شماری, آنان حکومت
ظاهری را زیر نفوذ و سلطه خویش قرار خواهند داد. و

منظور ولز, همانند کتاب 1984 جرج اورول, جلب همسویی همگانی در راستای جهان تک
حکومتی است. نیت و غرض کمیتۀ 300, به وجود آوردن شرایطی است نظیر آنچه در زیر آمده: و
استقرار حکومت واحد جهانی و یک نظام پولی واحد, زیر سلطۀ دائمی کسانی خواهد بود که به
شیوۀ انتصابی و سلسله مقامات وراثتی و اعمال روش خود انتخابی, مانند دوران قرون وسطا متکی
به نظام زمین سالاری هستند. در این موجودیت جهانی, و گرسنگی ها تا حد یک میلیارد کاهش داده
خواهد شد. وجود همین یک میلیارد هم تنها در مناطقی کاملاً تعریف شده و صرفاً برای انجام خدمات
مورد نیاز طبقه حاکم, تحمل پذیر است. و
تنها دو طبقه فرمانبردار و فرمانده - بدون طبقه متوسط - وجود خواهند داشت. تمام قوانین زیر
پوشش یک نظام واحد قضایی دادگهای جهانی که همگی ردیفهایی یکدست قانونی را به کار می برند
به مرحلۀ اجرا در خواهند آمد. نظام یک نواخت قضایی, از پشتیبانی پلیس جهان تک حکومتی و
ارتش متحد تک جهانی برخوردار خواهد بود. این نیروی نظامی و انتظامی, در کشور های پیشین که
اکنون مرزهای ملی در آنها وجود ندارند, به اعمال قانون خواهند پرداخت. نظام سیاسی براساس
سیاست جنگی استوار خواهد بود و امروز ما شاید این سیاست جنگی در کشور عراق مشاهده داریم
آنان که فرمانبردار و مطیع جهان تک حکومتی باشند, با دریافت وسائل زندگی, پاداش دریافت
می دارند و کسانی که عدم اطاعت نشان دهند, تنها باید از گرسنگی زندگی را وداع گویند و یا به
عنوان مخالفان قانون شناسانده شوند. مخالفان قانون کسانی اند که می توانند مانند حیوانات به وسیله هر
کسی شکار شده و به قتل برسند. مالکیت خصوصی ساحهای گرم, از هرگونه, ممنوع خواهد بود. و

تنها یک دین, آن هم به شکل کلیسای جهان تک حکومتی که از سال 1920 وجود داشته و بعداً در آن
باب سخن گفته خواهد شد, مجاز خواهد بود, شیطان گرایی و جادوگرایی به عنوان عناصر قانونی
شناخته شده و مدارس خصوصی یا مدارس وابسته به کلیسا وجود خارجی نخواهند داشت. کلیساهای
مسیحیت رو به اضمحلال خواهند رفت و از مسیحیت به عنوان یکی از عناصر کهن, در جهان تک
حکومتی نام برده خواهد شد. و

وضعیتی را در نظر بگیریم که آزادیهای فرد وجود نداشته و خود آزادی, جایی برای ادامه حیات نداشته
باشد. در این حال, دیگر محلی هم برای جمهوریخواهی و حاکمیت حقوق مردم باقی نمی ماند. غرور
ملی و هویت قومی و نژادی از میان خواهد رفت و پس از تغییر ماهیت, جدی ترین خطاها, سخن گفتن
از اصل قومی افراد خواهد بود. و
در جهان تک حکومتی, هویت هر فردی دارای شماره ای است که در بایگانی اصلی کامپیوتری ناتو, در
بروکسل بلژیک, ثبت شده است و در هر لحظه, به وسیلۀ هر یک از نهادهای جهان تک حکومتی, قابل
دسترسی است. و
در ایالات متحده, بایگانیهای اصلی سیا و اف. بی. آی و ادارات پلیس در سطح محلی و ایالتی؛ بازرسی
مالیاتی و تأمین اجتماعی, برای تنظیم پیشینه های شخصی افراد, به گونه گسترده ای مورد استفاده قرار
خواهد گرفت. و
ازدواج غیر قانونی خواهد شد و خانواده به گونه ای که اکنون می شناسیم؛ وجود نخواهد داشت. فرزندان
از والدینشان جدا شده و از زمان طفولیت, به شبانه روزیهای دولتی سپرده خواهند شد. در دوران نازیها
در آلمان, در مورد کسانی که وفاداریشان به کشور مورد تردید قرار می گرفت, پس از جدا کردن
فرزندان از پدران و مادران, چنین روشی برای نگاهداری فرزندان آنان مورد استفاده قرار می گرفت. از
.طریق جنبش های آزادی زنان مقام آنان کاهش داده شده و آزادی جنسی زیر قیمومت قرار خواهد گرفت

کوتاهی در گزارش دادن به نهادهای حکومتی حداقل یک بار تا سن 20 سالگی با تنبیهات جدی روبرو
خواهد بود. آموزشهای عملی سقط جنین, برای زنانی که دو فرزند به دنیا آورده اند؛ رایج و در
کامپیوترهای منطقه ای  جهان تک حکومتی, سوابق بارداری آنان نگاهداری خواهد شد. اگر زنی پس از
داشتن دو فرزند, باردار شود, به کلینیک سقط جنین منتقل خواهد شد. تهیه فیلمهای وقیح جنسی از جمله
همجنس بازی زنان و مردان گسترش یافته و بطور منظم درتئاترها و سینماها به نمایش گذارده می شود
استفاده از مواد مخدر به عنوان وسایل تفریحی اجباری بوده و هر فردی دارای کد مصرفی خواهد شد
که می تواند در سراسر جهان, از فروشگاههای جهان تک حکومتی خریداری نماید. سلطه جویی ذهنی
از طریق گسترش استعمال مواد مخدر, جنبه عملی خواهد یافت. استفاده از مواد مخدر به منظور
سلطه جویی ذهنی از طریق آمیختن آنها با مواد خوراکی همانند آب و غذا  بدون آگاهی یا رضایت مردم
به مرحله عمل در خواهد آمد. فروشگهای خرید مواد مخدر که به وسیله کارکنان حکومت جهانی اداره
می شوند, به وجود خواهند آمد. طبقه برده ها می توانند وقتهای آزاد خویش را در این مکانها بگذرانند
در این نظام, شیوۀ رفتار انبوه مردم عادی غیر نخبه به سطح رفتار حیوانات بدون اتکاء به ارادۀ فردی
کاهش یافته و مورد دستکاری قرار خواهد گرفت. و

نظام اقتصادی, براساس حاکمیت بلندپایگان و به گونه ای پی ریزی خواهد شد که تولید غذا و خدمات
تنها در حد ادامه زندگی بردگان در اردوگاههای کار اجباری کفایت کند. تمام ثروتها در دستهای اعضاء
نخبۀ کمیتۀ 300 انباشته خواهد شد. به فرد تفهیم خواهد شد که ادامه حیات وی کلاً در دست دولت است
حاکمیت جهان در دست فرمانداران اجرایی کمیتۀ 300, که به آن جنبه کاملاً قانونی داده خواهد شد, قرار
خواهد گرفت. هم اکنون دستورات کمیتۀ 300 از اینگونه را, بوریس یلتسین, به عنوان یک برنامه
آزمایشی در مورد مردم روسیه به کار گرفته است. جای دادگاههای عدالت را دادگاههای تنبیهی پر
خواهد کرد. و

صنعت و نظام تولید برق هسته ای باید به کلی تخریب گردد. حق استفاده از منابع زیرزمینی, تنها
می تواند در دست نخبگان بلند پایۀ کمیتۀ 300 باقی قرار گیرد. کشاورزی هم با حق انحصاری مقدار
تولید, در دست کمیتۀ 300 باقی خواهد ماند. به ترتیبی که این اقدامات انجام می گیرد, جمعیت گسترده
شهر های بزرگ, نمونه تهران ایران با زور به نقاط دوردست انتقال خواهند یافت و کسانی که از این
انتقال سرباز زنند, به شیوه ای که پل پت 34 در کامبوج, با استفاده از نمونه تک حکومتیذ جهانی انجام
داده, از میان برده خواهند شد. و

مرگ عمدی برای کهنسالان و بیماران اجباری خواهد بود. شهرها نباید بیش از تعدادی که در گزارش
کالجری آمده, جمعیت داشته باشند. اگر شهرها به جمعیتی بیش از اندازه برسند؛ کارگران اصلی, به
شهرهای دیگر انتقال پیدا خواهند کرد. سایر کارگران غیر ماهر, به گونه ای پراکنده به شهرهای کم
جمعیت به منظور رساندن جمعیت به میزان پیش بینی شده گسیل خواهند شد. و

تا سال 2050, حداقل باید چهار میلیارد نفر از انسان جمعیت مصرف کنندگان بی مصرف, از طریق
جنگها, سازمان دادن بیماریهای واگیر زود کشنده و گرسنگی از میان برداشته شوند. برای جمعیت
غیرنخبه که از سفیدپوستان اروپای غربی و ایالات متحده تشکیل خواهند شد, آب و غذا, در حداقل لازم
تأمین می شود. همین شیوه باید بعداً به سایر اقوام و نژادها تسری داده شود. جمعیت اروپای غربی
کانادا و ایالات متحده باید زودتر از سایر قاره ها تحلیل روند. این تحلیل تا زمانی ادامه می یابد که
جمعیت جهان به یک میلیارد که, پانصد میلیون نفر انسان آن را نژاد چینی و ژاپنی تشکیل می دهند
برسد. نژاد چینی و ژاپنی از آن جهت انتخاب شده اند که قرنهاست به فرمانبرداری بدون پرسش عادت
داده شده اند. و

کاستیهای ساختگی در عرضۀ غذا و آب, به طور گاه به گاه به وجود خواهد امد تا جمعیت جهان
هستی و ادامۀ حیات خود را در گرو حسن نیت کمیتۀ 300, به فراموشی نسپارد. و
پس از تخریب صنایع ساختمانی, خودروسازی, آهن و کالاهای سنگین, تولید سایر صنایع و هرگونه
خانه سازی, محدود و زیر نظر و راهنمایی باشگاه رم - سازمان ناتو باقی خواهد ماند. این محدودیت
در تمام رشته های علمی و فعالیتهای فضایی هم صادق بوده و زیر نظر و بازرسی نخبگان
کمیتۀ 300 قرار خواهد گرفت. سلاحهای فضایی و هسته ای کشورهای قبلی نیز, باید به کلی معدوم
گردند. و

تمام تولیدات دارویی اساسی و غیراساسی, طبیب ها, دندان پزشکان و مراقبین بهداشتی باید در مرکز
بانک اطلاعات کامپیوتری ثبت نام کرده و بدون اجازه بازرسان منطقه ای هر شهر یا روستا؛ هیچ
دارو یا مراقبت بهداشتی تجویز و ارائه نکنند. و

مردم مهاجر از سایر فرهنگها باید به سوی ایالات متحده سرازیر شده و تعداد آنان به درجه ای برسد
که نژاد سفید امریکا را در اقلیت قرار داده و به مردمانی تبدیل کنند که با اصول قانون اساسی خود
بیگانه اند و در راه دفاع از آن اقدامی را در خود احساس نکنند و از درک آزادی و عدالت, در ذهن
خود خاطره ای نداشته باشند. تمام توجه و علاقه مندی انان باید تنها معطوف به تهیه غذا و مسکن
باشد. به جز بانک تسویه حسابهای بین المللی, بانک دیگری حق دریافت و پس انداز نداشته و تنها بانک
جهانی, مجاز به ادامه فعالیت خواهد بود. بانکهای خصوصی دیگر غیر قانونی اعلام خواهند شد. پاداش
انجام وظیفه در سراسر جهان تک حکومتی, براساس مقیاس یگانه ای صورت خواهد گرفت. هیچ
اعتصابی مجاز نخواهد بود و هرگونه دوری جویی از ضوابط نظام پرداخت یک نواخت که به وسیله
مدیران جهان تک حکومتی بنیانگذاری می شود, ممنوع خواهد بود. قانون ستیزان بلافاصله بر مرگ
محکوم خواهند شد. و

پول نقد یا سکه در دست افراد غیرنخبه, مجاز نخواهد بود. همه معاملات به وسیله کارت اعتباری که
شمارۀ دارنده بر آن الصاق شده, انجام می گیرد. هر کسی به هر طریق, قوانین و مقررات کمیتۀ 300
را نقص کند, بسته به ماهیت و فراوانی و جدی بودن اتهام, حق استفاده از کارت اعتباری خود را برای
مدتی از دست خواهد داد. چنین اشخاصی در هنگام مراجعه به فروشگاه ها برای خرید, نام خود را در
فهرست سیاه می یابند که از دریافت هرگونه خدمتی محروم شده اند. هرگونه استفاده از سکه های
قدیمی یعنی سکه های کشورهای از میان رفته, به عنوان یک بزه بزرگ مستوجب عقویت خواهد بود
تمام این سکه ها و هرگونه سلاح همانند هفت تیر, تفنگ, مواد منفجره و همچنین اتومبیل باید به
مقامات تحویل داده شود. تنها نخبگان و مقامات بلند پایه جهان تک حکومتی اجازه راندن وسایل نقلیه
خصوصی, و حمل سلاح و سکه های نقره را دارند. اگر بزه از گونه جدی باشد, در پستهای بازرسی
کارت اعتباری بزه کار بلافاصله ضبط می شود. بنابراین, دارنده کارت از تهیه غذا؛ آب؛ مسکن؛ شغل
و مراقبتهای پزشکی محروم شده و شخص نامبرده به عنوان خلافکار نامش در فهرست بزه کاران ثبت
خواهد شد. بدین ترتیب, گروههای بزه کار که تعدادشان کم نخواهد بود و محل سکونتشان در مناطق
محدودی تعیین شده, می توانند هدف شکارچیان قرار گرفته و به قتل برسند. مباشرین در بزه کاری نیز
تابع همین مقررات بوده و مستحق شکار شدن و. کشته شدن هستند. بزه کارانی که قبل از اعلام وقت
تعیین شده, خود را به پلیس یا نیروهای ارتش تسلیم ننمایندع یکی از اعضاء خانواده شان به انتخاب
حکومت, باید دوران زندان را به جای آنان بگذرانند. و

گروههای عصیانگر و اعراب و یهودیان و قبایل افریقایی, باید زیر نظر ناظران سازمان ملل و ناتو به
جنگ با یکدیگر, تا انقراض کامل, ناگزیر شوند. همین شیوه, در امریکای مرکزی و جنوبی باید به کار
گرفته شود. قبل از ان که حکومت یگانه جهانی به قدرت برسد, در هر قاره ای که گروههای انبوه
همانند سیکها, روحانیون ایرانی, و پاکستانیها و هندوهای هند با تفوتهای فراوان قومی و دینی سکنا دارند
باید جنگهای فرسایشی سازمان داده شود. تفاوتهای قومی و دینی باید بالا گرفته و تضادهای پرخاشگرانه
به عنوان ابرازهای سازش مورد تشویق و ترغیب قرار گیرند. و

تمام خدمات اطلاعاتی و وسایل چاپ باید زیر چتر بازرسی حکومت واحد جهانی قرار گیرد. ابرازهای
بازرسان عملیات شستشوی مغزی باید مدام زیر پوشش تفریحات و هنرهای ظریف به کار برده شوند
نسبت به جوانانی که از کشورهای  جنگ مهاجرت به کشورهای تک حکومتی مهاجرت داشته اند و
 جوانانی که از پدران و مادران بی اعتقاد جدا شده اند, توجه ویژه مبذول شده و انان را در جریان
برنامه های آموزشی با هدفهای پرخاشگرانه قرار می دهند. به جوانان دختر و پسر, به عنوان محافظان
نظام, در اردوگاههای کار اجباری و تفریحی باید بنیان های حکومت یگانه جهانی, آموزش داده شود. و

از آنچه بیان شد, روشن می گردد که پیش از آغاز نظم نوین جهانی گامهای بی شماری باید برداشته شود
مدتها پیش, کمیتۀ 300 برنامه هایی برای بی ثباتی کردن تمدنی که ما می شناسیم, به کمال رسانده است
پاره ای از این برنامه ها, در کتاب کلاسیک زیبیگنیو برژژینسکی به نام عصر فن سالاری الکترونیک
و در نوشتارهای اورلیو پچی مؤسس باشگاه رم, به ویژه در کتابش زیر عنوان شکاف در پیش روی
بیان شده اند. و
کمیتۀ 300
کانون توطئه های جهانی
نوشته دکتر جان کولمن
ترجمۀ دکتریحیی شمس

Mittwoch, 18. Januar 2017

کمیتۀ 300 باشگاه رم اا

                              مؤسسۀ بررسی پژوهش
                              Research Analysis Corporation
این مؤسسه که در مک لین ایالت ویرجینیا واقع شده, خواهر خوانده سازمانی هومرو به شمار
می آید. مؤسسه در سال 1948 تأسیس یافت و در سال 1961, هنگامی که به قلمرو و ادارۀ
به فعالیت Johns Hopkins کمیتۀ 300 در آمد, بصورت بخشی از دانشگاه جان هاپکینز
پرداخت. تاکنون متجاوز از 600 طرح از جمله, ادغام سیاهان در ارتش, روشهای استفاده
تاکتیکی از سلاحهای هسته ای, برنامه های روانشناسی امور جنگ و جمعیت به طور ابنوه
مورد بررسی پژوهش گران آن قرار گرفته است. و
بدیهی است نیروهای اندیشمند بیشمار دیگری هم وجود دارند که در این کتاب به اکثر آنها اشاره
خواهد شد. یکی از مهمترین زمینه های همکاری میان آنچه نیروهای اندیشمند بوجود می آورند
و آنچه بعداً به صورت سیاستهای همگانی دولت در می آید, به نحوۀ آمارگیریهای سنجش افکار
بستگی دارد. وظیفه شرکتهای سنجش افکار, شکل بخشیدن به افکار عمومی به ترتیبی است که
با اقدامات توطئه گران هم سوئی پیدا کند. سنجش افکار عمومیب, بطور مستمر به وسیله
شبکه های تلویریونی سی. بی اس, ان. بی, سی, ا. بی. سی و روزنامه های نیویورک تایمز
واشینگتن پست انجام می گیرد. بیشتر اینگونه کوششها, در مرکز ملی پژوهش آراء
هم آهنک شده ضمن آن کوشش می شود National Opinion Research Center
بازیافته های آنها همه ما را به حیرت وا دارد, یک تصویر کلی ذهنی هم برای تمام کشور تنظیم
می گردد. و

Yankelovich یانکلوچ Gallup برای ارزیابی تطبیقی, نتایج آراء به کامپیوتر های مؤسسات گالوپ
داده می شود. بیشتر آنچه که در روزنامه ها می خوانیم و یا در White و وایت Skelley اسکلی
شبکه های تلویزیونی مشاهده می کنیم, پیش از آن , به وسیلۀ شرکتهای سنجش افکار مورد سانسور
قرار گرفته اند. آنچه ما مشاهده می کنیم عبارت است از آنچه مؤسسات سنجش افکار همگانی میل
دارند ما ببینیم. این روش, شکل بخشی افکار و آراء همگانی خوانده می شود. اندیشه اصلی که در پس
این بازتاب شرطی اجتماعی قرار دارد, آگاهی یافتن از واکنشهای همگانی, در باب سیاستهای هدایت
شده ای است که به وسیله کمیته 300 ارائه می شود. ما گروههای مردمی هدف قرار گرفته خوانده
می شویم و انچه به وسیله مؤسسات سنجش افکار, مورد ارزیابی قرار می گیرند, درجه مقاومتی است
که نسبت به اخبار شب از خود نشان می دهیم, در بخشهای آینده, دقیقاً خواهیم دید این شیوه چگونه
آغاز یافت و چه کسی مسؤولیت آن را برعهده دارد. و
همه این مراحل, بخشی از روند شکل بخشی آراء است که به وسیله تاویستاک آفریده شده است. امروز
شاید همه مردم باور داشته باشند که از حقایق امور به خوبی آگاهند. اما شاید ندانند که آنچه باور دارند
با آنکه به ظاهر ناشی از افکار خودشان است, اما در واقع, در مؤسسات پژوهشی و به وسیله نیروهای
اندیشمند امریکائی ساخته و پرداخته شده است. هیچیک از ما در تشکیل عقیده شخصی, آزادی لازم را
در اختیار نداریم, چرا که همه آگاهیهای ما, به وسیله رسانه ها و نفوذ مؤسسات سنجش افکار شکل داده
شده اند. و

درست پیش از ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی روند سنجش افکار به صورت یک هنر ظریف
تولد یافت. دیدگاه امریکاییان بی خبر از همه جا, نسبت به آلمان و ژاپن چنان شکل داده شده بود که آنان
را دشمنانی خطرناک, که به هر بهایی باید از تجاوزشان جلوگیری شود, می پنداشتند ظاهر این پندار
به علت آگاهیهای نادرستی که خورد آنان داده شده بود, واقعی می نمود.  از این جهت, افکار شکل داده
شده آنان هم بسی خطرناک بود. زیرا باورشان را نسبت به آلمان و ژاپن, به عنوان دشمنان واقعی
راسخ تر  نمود. برای نمونه, در همین اواخر, روند شکل بخشی آراء تاویستاک موجب گردید تا
امریکاییان, کشور عراق را یک تهدید عمده و صدام حسین را دشمن شخصی ایالات متحده به شمار
آورند. و

این چنین روند باور آفرینی در اصطلاح فنی پیام به اعضاء حسی کسانی که باید تحت تأثیر قرار گیرند
رسیده است خوانده می شود. از اعضاء مورد احترام کمیته 300, دانیل یانکلویچ از شرکتی به همین نام
و اسکلی و وایت هستند. یانکلویچ با افتخار به شاگردان خویش گوشزد می کند که سنجش افکار ابزاری
برای دگرگون ساختن آراء همگانی است. گفتنی است که این بیان, از خود وی نشأت نمی گیرد. نامبرده
که برای تدوین آن از جانب David Naisbett این نظر را از کتاب گرایش گزارش نوشتۀ دیوید نسبیت
باشگاه رم مأموریت یافته بود, استخراج کرده است. و
نسبیت در این کتاب, روشهایی را که از جانب شکل دهدگان آراء همگانی باید بکار گرفته شود تا مورد
پذیرش کمیتۀ 300, قرار گیرد, توصیف می کند. شکل بخشی آراء همگانی, همانند گوهری بر تارک
المپینها می درخشد. زیرا با کمک هزاران داشمند جدید علوم اجتماعی و رسانه های خبری که در اختیار
دارند, تقریباً در هر زمینه ای, آراء همگانی تازه ای را شکل می دهند و در مدتی کمتر از دو هفته در
سراسر جهان پخش می نمایند. و

این دقیقاً همان روندی است که پس از صدور دستور کمیتۀ 300 به خدمتگذار خود جرج بوش, با یاری
جستن از مقدمات آغاز جنگ علیه کشور عراق را فراهم ساخت, درست ظرف دو هفته, آراء همگانی
نه تنها در ایالات متحده که در تمامی جهان, عیله کشور عراق و رئیس کشورش, صدام حسین بسیج
گردید. این هنرمندان رسانه ها و آفرییندگان اخبار, گزارشات خویش را مستقیماً به باشگاه رم و باشگاه
رم نیز به نوبۀ خود, آنها را به کمیتۀ 300 که در رأس آن ملکه انگلیس قرار دارد, ارسال می دارند. و
ملکه, بر شبکۀ گسترده ای از مؤسسات کاملاً پیوسته به یکدیگر که هرگز مالیاتی نمی پردازند و در
مقابل کسی هم پاسخگو نمی باشند و هزینه های مؤسسات پژوهشی شان به وسیله بنیادهای زیر پوشش
کمیته پرداخت می شود, ریاست می کند. و

این ماشین عظیم به وسیله شرکتهای وابستۀ خود مانند بیمه, بانک, مؤسسات اعتباری, شرکتهای نفتی
روزنامه ها, مجلات, شبکه های رادیو, و تلویزیون, ایالات متحده و بقیه جهان را در چنگال خود
گرفتار ساخته است. در واشینگتن دی. سی., حتی یک سیاستمدار را نمی توان یافت که به گونه ای با
این ماشین ارتباط نداشته باشد. دست چپی ها علیه آن مبارزه می کنند و آن را امپریالیسم می نامند. در
واقع, این سخن دور از حقیقت نیست. اما نکته در این است که دست چپی ها هم به دست همین گروه
اداره می شوند, درست به وسیله همان کسانی که دست راستی ها را می گردانند. بنابراین چپیها هم
برخلاف اعاهایشان همانند راستیها, از آزادی برخوردار نیستند. و

داشمندانی که دست اندرکار شکل بخشی آراء همگانی اند مهندسان اجتماعی یا به سخن دیگر, داشمندان
اجتماعی دانش نوین نامیده می شوند. اینان در آنچه ما مشاهده می کنیم یا می شنویم یا می خوانیم نقش
Kurt K. Lewin اجتناب ناپذیری برعهده دارند. مهندسان اجتماعی مکتب قدیم چون کورت کی. لوین
مارگرت مید, پروفسور دروین کارت رایت Hadley Cantril پروفسور هدلی کنتریل
به همراه جان راولینگز ریز, استخوانبندی گروه Lipssitt و پروفسور لیپسیت Derwin Cartwright
دانشمندان دانش نوین را در مؤسسه تاویستاک تشکیل می دهند. در جریان جنگ دوم جهانی, متجاوز از
پژوهشگر, زیر نظر کورت لوین مشغول کار بودند که از روشهای مورد استفادۀ راین هارد هایدریش
و نیروهای امنیتی نازی معروف به اس. اس تقلید می کردند. و

تشکیل سازمان او. اس. اس براساس روشهای هایدریش قرار داشت و همانگونه که همه می دانیم, سیا
سازمان مرکزی اطلاعات امریکا, جانشین سازمان مذکور گردید. تمام نکته در این است که دولتهای
بریتانیا و ایالات متحدهع ماشینی را بوجود آوردند که ما را با کمترین مقاومت محسوس در جهت
شکل دهی جهان تک حکومتی هدایت کنند. این ماشینع از سال 1964 کار خود را آغاز نموده و هر
سال نیز تجربه های تازه ای بر آن افزوده گردیده است. و

کوتاه سخن, این کمیته 300 است که شبکه های سلطه جویی و مکانیزم های اختناق را بیشتر از هر
زمان و هر دولتی در این جهان بوجود آورده است. برای بستن دهان و دست و پایمان, به رنجیر و
طناب نیازی نیست. ترس از آنچه بر سرمان خواهد آمد, این مهم را به مراتب شایسته تر از هر
وسیله مادی دیگر به انجام می رساند. ما شستشوی مغزی شده ایم تا برای تحمل تسلیحات, از حق
قانونی خود بگذریم. از قانون اساسی چشم بپوشیم, به سازمان ملل اجازه دهیم بر سیاست خارجیمان
تسلط پیدا کند و صندوق بین المللی پول سیاستهای مالی و پولیمان را در اختیار خود قرار دهد. با
گشاده دستی رئیس جمهور را مجاز می سازیم قانون ایالات متحده را زیر پا گذارد, یک کشور خارجی
را مورد حمله قرار داده و رئیس آن را برباید. به دیگر سخن, ما به درجه ای شستشوی مغزی شده ایم
که به عنوان یک ملت, هر اقدام غیر قانونی را که به وسیله دولتمان انجام می شود, تقریباً بدون پرسش
مورد پذیرش قرار می دهیم. و

من به عنوان یک فرد, به خوبی می دانم برای پس گرفتن کشور ایران از چنگال توطئه گران یا باید به
مقابله با کمیته 300 برخیزیم, و یا برای همیشه از آن دست بشویم, اما پرسش این است, هنگامی که به
این نقطه برسیم, واقعاً چند نفر حاضرند سلاح به دست گیرند؟ در سال 1776 در بریتانیا, تنها سه
درصد جمعیت حاضر شدند علیه جورج سوم سلاح به دست گیرند. ما نباید خویشتن را رها کنیم و
اجازه دهیم به رههای بن بست کشیده شویم. زیرا این, در واقع همان هدف سلطه گران ذهنهاست. و
آنان با برنامه ریزی دقیق و برای حفظ سلطه و نفوذ درازمدت خویش, ما را با چنین موضوعات
پیچیده ای در تقابل قرار داده اند. ما چنان از پای در افتاده ایم که در هیچ مورد اساسی, از توان
تصمیم گیری برخوردار نخواهیم بود. و

به زودی فهرست اسامی کسانی که کمیته 300 را تشکیل می دهند مورد بررسی قرار خواهیم داد, اما
پیش از آن, به بررسی کوتاهی در باب تمام مؤسسات شرکتها و بانکهای با اهمیت که زیر سلطه کمیته
قرار دارند, می پردازیم. باید آنها را بشناسیم و به ذهن بسپاریم. چرا که آنها در مورد مرگ و زندگی
کسانی که مصرف کنندگان بی مصرف می نامندشان, خود را صاحب تصمیم می دانند. هم آنانند که
اراده می کنند خدای خود را کجا پرستش کنیم, چه بپوشیم و حتی چه بخوریم, بنابر نظر برژژینسکی
همه ما, در طول 24 ساعت و 365 روز در سال, بطور نامحدود, زیر مراقبت بی حد آنان قرار داریم

هر سال, تعداد بیشتری از مردم متقاعد می شوند که خیانت به کشورمان, از درون صورت می گیرد
البته این مطلوب است. زیرا بیانی همسو با حقیقت است. تعبیری از واژه زنده بمان این است که توان
شکست دادن تمام دشمنان بشریت را داشته باشیم. و
در زمانی که غولهای کرملین در صدد نابودسازی ما بودند, در واشینگتن دی. سی. اسب تروی در
موضع خویش قرار گرفته بود. بزرگترین خطری که مردم دنیای آزاد را تهدید می کند, ریشه در
واشینگتن دی. سی. دارد و نه در مسکو. ما نخست باید بر دشمن خانگی پیروز شویم و پس از آن با
نیروی کافی, برای از میان برداشتن کمونیسم و سایر ایسمهای دیگر از روی زمین, یورش بریم. و

دولت کارتر به فروباشی اقتصاد و تضعیف قدرت ارتش کشورمان سرعت بخشید. تضعیف ارتش به
عضو باشگاه رم و  McNamara Robert Strange دست رابرت استرنج مک نامارا
صورت گرفت. ریگان علیرغم تمام وعده هایش, به اساس صنعت Lucis Trust لوسیس تراست
بی توجهی کامل نشان داد و کار را از آنجا که کارتر بر زمین گذارده بود, دنبال کرد. ما باید بتوانیم
قابلیتهای دفاعی خویش را افزایش دهیم. با داشتن کاستیهای صنعتی این مهم امکان پذیر سیست. بدون
داشتن مجتمع های صنعتی نظامی شایستهع نمی توانیم از یک نظام دفاعی قابل اطمینان برخوردار
باشیم. کمیته 300 به خوبی از این واقعیت آگاه است و به همین مناسبت, از سال 1953, برنامه های
سیاستهای رشد صفر دوران فرا صنعتی را که امروز به شکوفه نشسته, به مرحله عمل در اورده است

از کاستیهای که به وسیله باشگاه رم بر ما وارد شده, کاهش تواناییهای تکنولوژیک کشور به زیر
نقطه رشد ژاپن و آلمان, یعنی کشورهایی است که در جنگ جهانی دوم مغلوب ما شدند. این اتفاق
چگونه رخ داد؟ به علت توطئه مردانی چون دکتر الکساندر کینگ و کور ذهنی مردم ایالات متحده
امریکا. تردیدی وجود ندارد که در شناخت عوامل تخریب نظام تدریس و مؤسسات آموزش و
پرورشی کشور, کوتاهی زایدالوصفی به خرج داده ایم. در نتیجه این غفلتع امروز از داشتن تعداد
 .کافی مهندس و دانشمند که مارا در صف ملل صنعتی جهان پا بر جا نگاه دارند, محروم هستیم
امروز در ایالات متحده آموزش و پرورش در پایین ترین سطح خود از سال 1786 قرار دارد. و

مشکلی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم, تنها از دست دادن آزادی و هویت ملی نیست. بلکه
بدتر از آن, امکان از دست رفتن روحیه و اراده مان است. خلا ناشی از کمرنگ شدن اصولی که
این جمهوری بر آن استوار است, به وسیله شیاطین و فرقه پرستان, با اندیشه های مادی پرستی
محض به تدریج پر می شود. شاید پذیرش این حقیقت به جهت آنکه این مهم, ناگهان رخ ننموده
اندکی مشکل باشد. اگر در زمینه های فرهنگی و ایدئولوژی با اقدامات ضربتی گام برمی داشتیم
احتمالاً می توانستیم از دایره این بی تفاوتی خویش هم, به بیرون پا نهیم. و

لازم به گفتن است که تدریج گرایی که اساس فابیین گرایی را تشکیل می دهد, هیچ اثر هشدار دهنده ای
از خود به جای نمی گذارد. شاید اکثر امریکاییان نسبت به آنچه در این نوشتار مورد شرح و تفصیل
قرار گرفته, واقعیتی احساس نکنند. به همین جهت, ممکن است آن را نسبت به خود اهانت آمیز و یا
تمسخر گونه تصور نمایند. با توجه به صدها موردی که در جو کاذب امروزی در مقابل مردم قرار
داده شده, نداشتن انگیزه های کاملاً روشن در زمینه های مورد بحث, سبب می گردد تمام اطلاعات
ارائه شده, بی پایه و مردود شناخته شوند. و

در زنجیره اقدامات توطئه گری از همین نقاط ضعف و قوت استفاده های فراوان به عمل می آید. همانند
احساس بی تفاوتی در هر موضوع فاقد انگیزه دیگر, توطئه گران از بی تفاوتی مردم استفاده کرده و
کسانی را که نسبت به بروز بحران در حیات ملی و زندگی افراد جامعه هشدار می دهند, به یاد تمسخر
می گیرند. هر چه چشمان تعداد بیشتری از مردم بر روی حقیقت گشوده گردد, انگیزه ها آشکارتر شده
و دست آخر زمانی فرا خواهد رسید که مردم به قدر کافی آگاهی یافته و به خود بگویند: امریکا این
وقایع نباید اتفاق افتد. و

کمیته 300 در مقابل واکنشهای نادرست مردم, همچنان به افرینش حوادث گوناگون ادامه داده و تا زمانی
که ما, به عنوان یک ملت, از خود واکنش نشان ندهیم, آنان دلسرد نشده و دنباله کار را رها نخوهند
ساخت. واکنشهای خود را باید با ایجاد فضائی که پاسخهای دندانشکن برای توطئه گران در بر داشته
باشد, همراه سازیم و از راه شناساندن و افشا کردن برنامه هایشان, بینش مردم را نسبت به آنان افزایش
دهیم. باشگاه رم هم اکنون برنامه انتقال به دوران بربریت را به انجام رسانده است. قبل از انکه
 کمیته 300 بتواند به هدف نهایی خود که زندانی ساختن بشریت در عصر تاریکی است دست یابد, به
جای مجذوب شدن و مسخ شدن, باید در برابر توطئه های انان چون سدی محکم بایستیم. این امر مربوط
به خداوند نیست, بلکه به اراده ما انسانها بستگی دارد. ما هستیم که باید اقدامات لازم پیش گیرانه را
قاطعاً به انجام برسانیم. و

تمام آگاهیهایی که من در این کتاب فراهم آورده ام, حاصل سالها پژوهش و مبتنی بر منابع غیر قابل
تردید اطلاعاتی است. در اینجا, در باره هیچ نکته ای اغراق گویی نشده است. اینها حقایق دقیقی هستند
و نباید در دام تبلیغات دشمن که آنها را غیر واقعی معرفی می کند, گرفتار شد.و

کمیته 300 کانون توطئه های جهانی
ترجمه یحیی شمس Jahn Coleman نوشته جان کولمن

Montag, 16. Januar 2017

کمیتۀ 300 و باشگاه رم

با آنکه کمیته 300, از نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش فعالیت خود را آغاز نموده, اما شکل
کنونی خویش را از سال 1897؛ یعنی حدود 95 سال پیش مستقیمی همانند مؤسسۀ سلطنتی
روابط بین المللی صادر می کرده است. هنگامی که مقر گردید یک نیروی برتر, اداره امور
اروپا را زیر نظر بگیرد, مؤسسۀ سلطنتی روابط بین المللی, مؤسسۀ تاویستاک را بوجود آورد
که این مؤسسۀ هم به نوبه خود, دست به تشکیل سازمان ناتو زد. اعتبارات سازمان ناتو به مدت
پنج سال به وسیله صندوق پول آلمانی مارشال تأمین می شد. شاید بتوان گفت که مهمترین عضو
  Juseph Rettinger, مؤسسۀ بیلدر برگرز, جوزف ریتینگر,
از اعضاء مهم واحد تنظیم سیاستهای خارجی کمیته است. گفته می شود که وی بنیانگذار و
سازمان دهندۀ آن بوده و سالهاست که مسؤولیت فراخوانی توطئه گران را به جلسات سالیانه
بر عهده دارد. و

ریتینگر یک کشیش مسیحی کاملاً آموزش دیده و یک فراماسونر در جه سی و سوم است. عضو
 Katherine Meyer Graham دیگر, خانم کاترین مه یر گراهام
مظنون به قتل همسر خود, برای به دست گرفتن اداره روزنامه واشینگتن پست می باشد. نامبرده
Paul G. Hoffman یکی دیگر از اعضاء بلند مرتبه باشگاه رم است. پال جی. هافمن
رئیس شرکت بیمه عمر نیویورک, یکی از بزرگترین شرکتهای نوع خود در ایالات متحده و رهبر
از دیگر اعضاء می باشد. وی در عین حال, با خویشاوندان نزدیک Rank گروه صنعتی رانک
ملکه الیزابت در پیوند تنگاتنگی قرار دارد. دیگر از اعضاء, جان جی مک کلوی
همان کسی است که بعد از جنگ جهانی دوم کوشش نمود باقیمانده آثار آلمانJohn J. Mc Cloy
را از نقشه جهان حذف کند, آخرین نفر ولی نه کم اهمیت ترین, جیمز ا. پر کینز
از مؤسسه کارنگی است که از اعضاء مؤسس بیلدربرگرز و باشگاه رم James A. Perkins
نیز می باشد. و

ملاحظه کنید با چه ستارهای درخشان و چهره های پر تلؤلؤیی روبرو هستیم. با این همه و در نهایت
تعجب, تا همین اواخر, این گروه در دایره های خارج از فعالیتهای اطلاعاتی, ناشناخته و بدون سر
و صدا باقی مانده بودند. قدرتی که بوسیله این شخصیتها, مؤسسات معتبر, شبکه های تلویزیونی, و
روزنامه ها, شرکتهای بیمه و بانکها اعمال می شود, حداقل با قدرت و اعتبار دو کشور اروپایی قابل
.قیاس است, با این وجود, این تنها بخشی از بیشمار نیروها و منابع درون سازمانی کمیته 300 است

در ردیف دوم رهبران - علیرغم آنکه از اعضاء بسیار  Richard Gardner نام ریچارد گاردنر
قدیمی کمیتۀ 300 بوده و برای مأموریت ویژه ای هم به باشگاه رم اعزام شده - قابل اشاره است.و
گاردنر, با ازدواج با یکی از قدیمی ترین خانواده های اشرافی و نیز, امکان ارتباط مستقیم اشرافیت
و نیز با کاخ سفید را فراهم آورد. آوریل هریمن فقید از اعضاء دیگر کمیته بود که پیوند میان کاخ
کرملین و کاخ سفید را به وجود آورد. پس از مرگ وی کیسینجر وارث این مقام گردید. و

باشگاه رم, واقعاً یکی از واحد های دلهره آور کمیتۀ 300 به شمار می آید. با آنکه بطور مسمر
فعالیتهایش بر امور امریکا متمرکز است, با این وصف, گاهی با سایر عوامل کمیتۀ 300 در تداخل
قرار گرفته و اعضاء آمریکایی آن, اکثراً بر روی مشکلات ژاپن و آلمان در فعالیت هستند. پاره ای
سازمانهای جبهه مقدم که با تشکیلات بالاتر از کمیتۀ کار می کنند- بدون آنکه محدود به همین تعداد
باشند- به شرح زیرند. و

                             جامعه دمکراسی صنعتی
                             League of Industrial Democracy
Jeane Kirk- Patrick جین کرک پاتریک Michael Novak مقامات رسمی: مایکل نواک
آلبرت شینکر Lane Kirkland آروین سوئل, لین کرک لند Eugene Rostow یوجین رستوو
هدف: ایجاد شکاف و تزلزل در روابط عادی کارگر و کارفرما از راه  Albert Schenker
شستشوی مغزی رهبران اتحادیه های کارگری و وا داشتن آنان به در خواستهای غیر ممکن و غیر
معقول, به ویژه در رشته های فلزات, اتومبیل سازی و صنعت ساختمان. و

                                   خانه آزادی
                                 Freedom House
هدف: پراکندن اطلاعات Carl Gershman کارل گرشمن  Leo Churn مقامات رسمی: لئوچرن
نادرست درباره سوسیالیسم, در میان امریکاییان یقه سفید کارمندان اداری ایجاد و گسترش نارضایی
و یأس. پس از آن که این هدفها به نتیجه رسیدند, گرشمن به وسیله لارنس ایگلبرگر
که هدفش جلوگیری از تحقق آلمانی متحد, در CEDC به واحدی بنام  Lawrence Eagleburger
حوزۀ رودخانه دانوب بود, انتقال یافت. و

                         کمیته اکثریت دمکرات
                   Committee For a Democratic Majority
 Jean Kirk- Patrick  جین کرک پاتریک Ben Wattenburg مقامات رسمی: بن واتنبرگ
 Midge Dector میج دکتور Elmo Zumwalt المو زوموالت
هدف: ایجاد مبانی ارتباطی بین سوسیالیستها تحصیل کرده و گروههای اقلیت, به منظور ایجاد قشری
از رأی دهندگان که در هنگام انتخابات, از رأی شان به نفع نامزدهای چپگرا استفاده شود. و

                            مؤسسۀ پژوهشی سیاست خارجی
                     Foreigen Policy Research Institute
Robert Strausz Hupe مقامات رسمی: رابرت استراوز هوپ
هدف: بی اعتبار ساختن و نهایتاً پایان بخشیدن به برنامه فضایی سازمان ناسا. و

                                 سوسیال دموکراتهای ایالات متحده امریکا
                                Social Democrat, USA.
جی لاوستون Lane Kirkland لین کیرکلند  Bayard Rustin مقامات رسمی: بیارد راستین
Howard Samuel هوارد ساموئل Carl Gershman کارل گرشمن Jay Lovestone
Sidney Hook سیدنی هوک
هدف: نشر سوسیالیسم بنیادگرا, به ویژه در میان گروههای اقلیت و استحکام بخشیدن به روابط
سازمانهای مشابه در کشور های سوسیالیستی, لاوستون سالها در مقام مشاور ریاست جمهور امریکا
در امور شوروی خدمت کرده و در واقع یکی خط ارتباطی محکم با مسکو به شمار می آید. و

                                             مؤسسه روابط اجتماعی
                                            Institute for Social Relations
هدف: ایجاد دگر گونی در طرز فکر امریکاییان William Harmon مقامات رسمی: ویلیهم هرمن

                                        جامعه شهروندان
                                     The Citizens League
هدف: فراهم آوردن موجبات کلی تسلیم شکایتها Barry Commoner مقامات رسمی: باری کمونر
به مراجع قانونی, علیه سازمانهای گوناگون دولتی, به ویژه در صنایع دفاع. و

                                  جامعه مخالفان جنگ
                                 War Resisters League
David McReynolds دیوید مک رینولدز Noam Chomsky مقامات رسمی: نوآم چامسکی
هدف: سازماندهی مخالفتها علیه جنگ ویتنام, در میان گروههای چپگرا, دانشجویان و در اجتماع
هالیوود. و

                  کمیته سازماندهی سوسیالیست دمکراتیک برای مؤسسۀ سوسیالیسم دمکراتیک
 Committee of the Institute for The Democratic Socialist Organizing Socialism
دیوید مک رینولدز. و Arthur Redier آرتور ریدییر Frank Zeider مقامات رسمی: فرانک زیدر
هدف: ایجاد مرکز صدور اندیشه و فعالیتهای سوسیالیستی چپگرا در ایالت متحده و اروپا

                             جامعه ضد افتراء - بخش واقعیت یابی
             League-Fact Finding Devision Anti- Defamation
John Graham  مقامات رسمی: آروین سوئل یا با نام دیگرش جان گراهام
هدف: انجام عملیات مشترک با پلیس فدرال امریکا و سازمان اطلاعاتی بریتانیا برای شناسایی
گروههای راست گرا و رهبرانشان و خارج کردن آنان از دایره فعالیت, قبل از آنکه آنان به رشد و
نفوذ کافی دست یابند. و

                                   سازمان بین المللی ماشین کاران
                            Machiniste International Association of
هدف: برقراری یک جبهه مقدم متمایل به کارگران, برای سوسیالیسم بین المللی و ایجاد بستری برای
نا آرامیهای کارگری که موجبات آزار کارفرمایان و کارگران را فراهم سازد. و

                               جبهه متحد کارگران لباس دوز
                                Workers Amalgamated Ciothing
 آورین سوئل و جاکوب شینکمن Murray Findley مقامات رسمی: موری فیندلی
هدف: کاملاً شبیه اتحادیه ماشین کاران, سوسیالیزه کردن و اشتراکی کردن Jacob Seheinkman
کارگران رشتۀ لباس دوزی. و

                      Philip Randolph Institute مؤسسۀ فیلیپ راندولف
 Bayard Rustin مقامات رسمی: بییارد راستین
هدف: ایجاد و فراهم آوردن امکانات هم آهنگی در میان سازمانهای که دارای هدفهای مشترک هستند
بطور نمونه نشر اندیشه های سوسیالیستی در میان دانشجویان و کارگران. و

                               مؤسسۀ مطالعات سیاست گزاری کمبریج
                             Studies Institute Cambridge Policy
Car Apelrovitz مقامات رسمی: گار اپل رویتز
هدف: گسترش اقدامات انجام شده در مؤسسۀ مطالعات سیاست گزاری موسسۀ در سال 1969 بوسیلۀ
Gay Lord Nelson گار اپل رویتز عضو سوسیالیست بین الملل و معاون سابق سناتور گی لورد نلسون
با صندوق Atomic Diplomacy تأسیس گردید. وی کتاب بحث انگیزی زیر عنوان دیپلماسی هسته ای
پول المانی مارشال, برای باشگاه رم به رشته تحریر در آورد. تمرکز کتاب بر روی طرحهای پژوهشی
و عملی است. هدف کتاب ایجاد تغییرات بنیانی در جامعه امریکا می باشد. به نظر نویسنده, برای ایجاد
Fabianist  جهان تک حکومتی, سوق دادن ایالات متحده به سوی آرمان فابینی

                       کمیته اقتصادی مؤسسه آتلانتیک شما
           Committee of the Nordh Atlantic Institute Economic
مقامات رسمی: دکتر اورلیوپچی
هدف: تهیه نیروهای اندیشمند برای مطالعات در موضوعات کلی اقتصادی

                      مرکز مطالعۀ نهادهای دمکراتیک
                Democratic Institutions Center for the Study of
از کمیتۀ 300, هاری آشمور Robert Hutchins مقامات رسمی: مؤسس رابرت هاچینز
و گروه کثیری از پیروان. و Frank Kelly فرانک کلی  Harry Ashmore
هدف: نشر اندیشه های اصلاحات اجتماعی, از گونه لیبرالیسم که در عین حال دمکراسی را به عنوان
یک آرمان به همراه بیاورد. یکی از فعالیتهای این مرکز, پیشنهاد قانون اساسی جدیدی برای ایالات
متحده است که یک حکومت پادشاهی متمایل به سوسیالیسم را به گونه ای که در دانمارک وجود دارد
مستقر سازد. و
این مرکز, یکی از اهرمهای محکم [ المپیایی ] است که در سانتاباربارا واقع گردیده و به رسم یونان
نماینده سابق مجلس, زمانی John Rarick خوانده می شود. جان راریک Parthenon قدیم پارتنون
آن را محلی مملو از کمونیستها خوانده بود. در سال 1973 که مطالعه بر روی قانون اساسی جدید
ایالات متحده در مرحله سی و پنجمین پیش نویس خود قرار داشت, مرکز مهم جدیدی را زیر عنوان
حق محیط زیست پیشنهاد نمود. هدف واقعی این پیشنهاد, تضعیف اساس صنعتی ایالات متحده و
کمک به شایعاتی بود که در سال 1969 بر سر زبانها بود. به دیگر سخن, این مؤسسه سیاستهای رشد
صفر دوران فرا صنعتی باشگاه رم را که قبلاً به وسیله کمیته 300 طراحی شده بود, به مرحله اجرا
در می آورد. و

یک- پارتنون گنبدی است بر بالای تپه اکروپولیس در آتن که سبک معماری آن مربوط به 422 سال
قبل از میلاد است و نمونه کامل سبک معماری معروف به دیوریک می باشد. و

از دیگر هدفهای مرکز می توان از تسلط بر جریانات اقتصادی رفاه اجتماعی, مقررات داد و ستد
 کارهای همگانی ملی و مهار آلودگی هوا نام برد. اشمور به نمایندگی از جانب کمیتۀ 300 می گوید
فعالیت مرکز مطالعۀ نهادهای دمکراتیک یافتن راهها و روشهای بهینه سازی نظام سیاسی ماست. و
وی اظهار می دارد: ما باید نظام آموزش و پرورش را تغییر داده و امکان استقرار یک قانون اساسی
جدید برای ایالات متحده و یک قانون اساسی جهانی را مورد توجه قرار دهیم. و
هدفهای دیگری که به وسیله آشمور مشخص شده اند به شرح زیرند. و

یک- عضویت سازمان ملل بصورت همگانی در آید
دو- سازمان ملل باید تقویت شود. و
سه- جنوب شرق آسیا باید بیطرف بماند منظور از بیطرفی اشتراکی شدن این منطقه است
چهار- جنگ سرد باید پایان پذیرد
پنج- به تبعیض نژادی باید پایان داده شود
شش- به ممالک در حال رشد باید کمک رسانی شود منظور وی از کمک رسانی, کمک در تخریب
آنهاست
هفت- فقدان هرگونه راه حل نظامی برای مشکلات جای بسی تأسف است که این نکته را پیش از آغاز
جنگ خلیج فارس به جورج بوش گوشزد ننمودند. و
هشت- راه حلهای ملی به علت عدم تناسب باید حذف شوند
نُه- همزیستی ضروری است

                            کلینیک روانشناسی هاروارد
                           Harvard Psychological Clinic
و متجاوز از پانزده داشمند دانش نوین Kurt Lewin مقامات رسمی: دکتر کورت لوین
هدف: ایجاد فضایی که کمیته 300 بتواند سلطۀ نهایی خویش را بر ایالات متحده اعمال کند. و

                                    مؤسسۀ پژوهش اجتماعی
                                   Institute For Social Research
مقامات رسمی: دکتر کورت لوین و کارکنان که متجاوز از بیست نفر از دانشمندان دانش نوین اند
هدف: تجویز یک رشته کامل از برنامه های اجتماعی تازه که امریکا را از مرحله صنعتی بودن بدور
نگاه دارد. و

                                واحد پژوهش سیاست گزاری علمی
                               Unit Science Policy Research
رونالد لیپرت Dam Kenneth کنث دم Leland Brafford مقامات رسمی: للاند برادفورد
Ronald Lippert
هدف: ایجاد مؤسسۀ پژوهشی دیگری در دانشگاه ساسکس انگلستان که به صورت بخشی از شبکه
تاویستاک, جهت تنظیم برنامه بحران آینده به فعالیت بپردازد. و

                                     شرکت گسترش نظامها
                            Systems Development Corporation
و صدها کارمند دیگر. فهرست بلند کارکنان Sheldon Arenberg مقامات رسمی: شلدون آرنبرگ
آن قابل ذکر در این مختصر نیست. و
هدف: هماهنگی تمام عناصر جوامع اطلاعاتی ایالات متحده امریکا و بریتانیا. شرکت همچنین
بازیکنانی که اجرای نقش هویت پرداز ملی برعهده آنان گذارده خواهد شد مورد بررسی قرار خواهد
 داد. بطورنمونه اسپانیا باید به گونه ای نیم بند در حوزه عمل کلیسای کاتولیک قرار گیرد و یا سازمان
ملل زیر نظردبیر کل اداره شود. در هنگامی که گروه اندیشمندان تأسیساتت نظامی, مراکز نیروهای
انتظامی و مجریان قانون, از طریق یک شبکه سراسری تله تایب و کامپیوتر به پنتاگون پیوند پیدا می
کنند, شرکت برای اعمال روشهای بازرسی در مقیاس کشوری, نظام معروف به ایکس رس 2 را
پیشنهاد می کند. آرینبرگ ادعا دارد پندارهای وی, دارای محتوای غیر نظامی هستند, در حالی که
روشهای مورد استفاده اش اغلب آنهایی هستند که از تجارب ارتش آموخته شده اند. وی که در
ایالت نیویورک مسؤلیت هویت پردازی و نظام اطلاعاتی را بر عهده داشت, طرحی شبیه 1984 جرج
را تنظیم نمود که بر وفق قانون اساسی امریکا جنبه غیر قانونی دارد. نظام George Orwel ارول
ایکس ری 2 در آستانه استفاده سراسری در کشور قرار دارد. این همان برنامه ای است که
برژژینسکی به صطلاح توان اطلاح گیری فوری نسبت به هر شخص نامیده است. و

این نظام با تمام سازمانهای مجری قانون و دستگاههای دولتی تبادل اطلاعات دارد و امکانات تغییرات
اطلاعاتی را در مورد پیشینه جنایی و اجتماعی اشخاص فراهم می آورد. بدیهی است این از گونه
طرحهایی است که معمولاً ویژه کمیته 300 است. شناخت چگونگی عمل این موسسه گسترش نظامها
پژوهش ویژه ای را طلب می کند که از حوصله کتاب حاضر خارج است. اما در باب یک موضوع
می توان با قاطعیت اظهار نظر کرد. این چنین مؤسسه ای برای حفظ آزادی و تضمین آزادگی گرایی
که در قانون اساسی ایالات متحده پیش بینی شده به وجود نیامده است. استقرار این مؤسسه در
سانتاباربارا می تواند به راحتی در دسترس پارتنونهای رابرت هاجینز قرار گیرد. پاره ای از کتبی
که به وسیلۀ مؤسسات وابسته به باشگاه رم انتشار یافته اند به شرح زیرند. و

مجله مرکز
ضد جاسوسی
بولتن اطلاعاتی اقدام پنهان
شمارۀ یک
روابط انسانی
پژوهش صنعتی
اطلاع گیری
مادر جونز
مترقی
جمهوری تازه
پیمانی
شکاف
گزارشات تحقیقاتی درباره جامعه ای نوین
لازم به یاد آوری است که نشریات بالا, به هیچ روی تمامی انتشارات باشگاه رم را در بر نمی گیرند
شاید صدها نشریات دیگر هم وجود داشته باشند که با کمکهای مستقیم و غیر مستقیم انان انتشار
می یابند. در واقع می توان گفت هر یک از بنیادهای وابسته به باشگاه رم, نشریات ویژه خود را
انتشار می دهند. با توجه به شمار بنیادهای که از طرف مؤسسه تاویستاک و باشگاه رم اداره می شوند
فهرستی که ما در اینجا به ان اشاره کردیم, تنها بخشی از انها را شامل می شوند. پاره ای از بنیادهای
با اهمیت تر و منابع اندیشه ای که ارتش را نیز در برمیگیرند در فهرست زیر آمده اند

اگر مردم امریکا به ژرفی فعالیتهای ارتش که با همکاری نیروهای اندیشمند کمیته 300 دست اندر کار
پژوهش در شیوه های نوین جنگی هستند, آگاهی یابند, به حیرت غیرقابل تصوری دچار خواهد شد
مردم امریکا, از دستوراتد سال 1946 کمیته 300 به باشگاه رم, برای گسترش نیروهای اندیشمند که
گفته می شود در جهت نشر فلسفه های آرمانی کمیته 300 گام برمیدارند, به درستی آگاهی ندارند
تأثیر این نیروی اندیشه ای بر ارتش امریکا, به ویژه پس از گسترش ناگهانی سال 1959 واقعاً حیرت
انگیز است. تردیدی وجود ندارد که با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم, آنان در امور جاری و روزانه
این کشور, نقش با اهمیت تری ایفا خواهند کرد. و

                                         جامعه مونت پل رین
                                   Mont Pelerin Society
جامعۀ مونت پل رین, یک بنیاد اقتصادی است که به ارائه نظریه های انحرافی در اقتصاد تحت تأثیر
قرار دادن اقتصاددانان جهان غرب و وادار نمودن آنان به پیروی از نمونه های عرضه شده خود
و میلتون فریدمن  Von Hayek اشتغال دارد. عمده ترین رهبران عملیاتی آن فون هایک
 می باشند. و Friedman Milton

                                       مؤسسۀ هوور
                                      Hoover Institution
پایۀ نخستین آن به منظور مبارزه با کمونیسم نهاده شد. اما این مؤسسه به تدریج, ولی با اطمینان به
سوی سوسیالیسم گرایش پیدا کرد. مؤسسه مذکور دارای دو میلیون دلار بودجه سالانه است که از
جانب شرکتهای زیر پوشش کمیته 300 پرداخت می گردد. در حال حاضر دگر گونیهای صلح آمیز
تأکید بر مهار تسلیحات و مشکلات درونی ایالات متحده محور اصلی فعالیتهای آن را تشکیل می
دهند. هنگامی که به نقطه نظرات محافظه کارانه نیاز باشد, رسانه های گروهی, اکثراً از
 محافظه کاران به تعبییر یک سازمان محافظه کار یاد می کنند. اما مؤسسه هوور از این نظر گاه
فاصله بسیار دارد. در سال 1953 پس از آنکه اداره مؤسسه به وسیله گروهی از متحدان باشگاه رم
بدست گرفته شد, به صورت سازمانی در راستای تحقق آرمانهای حکومت واحد نظم نوین جهانی و
تدوین سیاستهای مطلوب آنان در آمد. و

                          Heritage Foundation   بنیاد وراثت
به  Joseph Coors اساس این بنیاد به دست مالک کارخانجات معروف آبجوسازی جوزف کورز
عنوان یک منبع اندیشمند انه محافظه کار, پی ریخته شد. اما به زودی, در اختیار فبینهای معروفی چون
سر پیتر و یکرز هال, استوارت باتلر, استیون ایزلر, رابرت موس, فردریش فون هایک, و زیر نظر
باشگاه رم, قرار گرفت. این مؤسسه در اجرای برنامه تاچری کردن ریگان حزب کارگر بریتانیا که به
دست آنتونی وج وود بن انجام گرفت؛ نقش اصلی را برعهده داشت. با آنکه در پاره ای مواقع بنیاد
وراثت همانند یک واحد محافظه کار عمل کرده و ندا سر می دهد, اما تحقیقاً نمی توان آن را واجد این
صفت نامید. و

                                         دفتر پژوهش منابع انسانی
                                  Office Human Resources Research
مؤسسه ای است در قلمرو پژوهشهای ارتش که بیشتر با فعالیتهای روانی- تکنولوژی سر و کار دارد
آنچه زیر پوشش کوششهای پژوهشی آن قرار می گیرد, تأثیرات کلی اخلاقیات و موسیقی است که از
جانب دشمن مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد آنچه جرج ارول در کتاب 1984 خویش به
رشته تحریر در آورده, در واقع شباهت بسیار نزدیکی با برنامه آموزشی این مؤسسه دارد. در
سال 1969 کمیته 300, اختیار اداره این مؤسسه با اهمیت را که در هومرو واقع شده به دست آورد و
آن را به صورت یک سازمان خصوصی غیر انتفاعی زیر نظر باشگاه رم قرار داد. در حال حاضر
این مؤسسه, بزرگترین گروه پژوهشهای رفتاری در ایالات متحده, به شمار می آید. یکی از زمینه های
تخصصی ویژه آن, مطالعه گروههای کوچکی است که زیر فشار روانی قرار گرفته اند. در هومرو, به
افراد ارتش چنین آموخته می شود که یک سرباز, خود بخشی از تجهیزات خویش است. مؤسسه تأثیر
فراوانی بر تحمیل نظام انسان اسلحه و مهار کیفیت انسانی به جای گذارده که به صورت گسترده ای
در ارتش ایالات متحده, مورد پذیرش قرار گرفته است. مؤسسه آموزشی هومرو همچنین در خویش
گردانی ارتش تأثیر مشهودی داشته است. روشهای مطیع سازی ذهن آن, به طور مستقیم, محصول
تاویستاک می باشد. دوره های روانشناسی عملی هومرو, ظاهراً در ارتش چگونگی بکار گیری انسان
را بعنوان یک سلاح می آموزد. نمونه بارز آموزش این شیوه, اقدام سربازان امریکایی در جنگ علیه
عراق بود که علیرغم دستورات صریح, حاضر شدند دوازده هزار سرباز عراقی را زنده به گور سازند

خطر اینگونه شستشوی مغزی از آن جهت است که اگر امروز برای مقابله با دشمن, به نیروهای ارتش
روحیۀ خشونت آموخته می شود, فردا ممکن است به همین ارتش دستور داده شود با گروههای مخالف
سیاستهای دولت به عنوان دشمن رفتار نموده و برای قلع و قمع آنان از شیوه های مشابهی استفاده نمایند
ما هم اکنون هم, گله ای از گوسفندان بی فکر و مغز شستشو شده ای بیش نیستم. با این همه؛ به نظر
می رسد هومرو می تواند در جهت مطیع سازی ذهنی و مهار فکری, گامهای باز هم بیشتری بردارد. در
نظر تاویستاک هومرو اهرم ارزشمندی است. بسیاری از دروسی که در آن مؤسسه آموزش داده می شود
در جنگ خلیج فارس به مرحلۀ اجرا گذارده شد. از این جهت است که می توان کشتار وحشیانه و بدون
ترحم سربازان امریکایی را که با سنتهای جنگجویان نخستین این کشور فاصله بسیار دارد, آسانتر فهمید
کمیته 300
کانون توطئه های جهانی
دکتر جان کولمن
ترجمه دکتر یحیی شمس


Donnerstag, 12. Januar 2017

این علم نیست فاجعه قرن آهن است

وقتی نقاب محور یک رنگ بودن است
معیار علم ورزی ما سنگ بودن است
دیگر چه جایی دلخوشی و علم ورزیی است
اصلاً کدام احمق از این علم روحانیون نظام ایران راضی است
روحانیون نظام ایران ما را ابتذال مفدیسم کشیده اند
روحانیون نظام ایران روح ما را به مسند پوچی کشانده اند
این علم نیست یک فاجعه ایدئولوژی قرن آهن است
من بودنی که عاقبت اش نیست بودن است
تا این روحانیون نظام ایران ریاکار زنده اند
این گرگ سیرتان جغاکار زنده اند
محمود و دیگر شهروندان ایرانی درد می کشند و کور می شوند
شهروندان ایرانی همیشه وصله ناجور می شوند
اینجا نقاب شیر به گفتار می زنند
ایرانی پارس را هر آینه بردار می زنند
اینجا کسی برای کس نمی شود
حتی عقاب در خور کرکس نمی شود
دیر پی ست رفته اند امیران قافله
مانده ایم قافله مفدیسمان قافله
اینجا دگر چه باب من و پایی لنگ نیست
باید شتاب کرد وقت درنگ نیست
جایی که سهم  شهروند ایران بجز روحانیون ایرانی نیست
حق با تو بود سکوت ما عاقلانه نیست
ما برخاسته ایم ماندن با درد فاجعه است
در حرف ما نشستن یک مرد فاجعه است. و

Freitag, 6. Januar 2017

Die Germanen II

                      Die Germanen II
                      Woher kamen die Ur-Germanen?
Alles, was bisher berichtet wurde, schließt man aus den Erkenntnissen der
Sprachforscher und Archäologen; nur wenig davon ist gewiß.
Nun aber beginnt wissenschaftlich eine neue Zeit: Was Fortan geschah, läßt
Sich durch Ausgrabungen, Funde und durch zeitgenössische Schriften beweisen. 
An die Stelle der Vermutung tritt das exakte historische Wissen.
Um 1700 v. Chr. weicht das Hünengrab dem steingefaßten Einzelgrab. In den
Gräbern findet man megalithische Tonwaren und indogermanische Jagdtrophäen; 
neben alteingesessenen Bauern liegen nun indogermanische Eindringlinge. 
Aus der Vermischung entstand ein neues Volk- die Ur-Germanen.
Zwar zwangen die Schnurkeramiker den Megalithbauern ihre Sprache auf, 
Diese beeinflußten aber auch die Sprechweise der Eindringlinge. Innerhalb
Mehrerer Jahrhunderte wurde das Lautsystem der Ur-Indogermanen umgestaltet. 
Die erste germanische Lautverschiebung ließt eine germanische Ursprache 
entstehen: Viele indogermanische Konsonanten änderten ihren Klang, der Satzbau 
änderte sich, Akzente wurden anders gesetzt, die bis dahin Freie Wortbetonung lag 
nun auf den Anfangssilben.

                    Was war der Vanenkampf?
Auch in der Religion folgte die Verschmelzung. Die Mythen erzählen vom Vanenkampf: 
Die von den Hünengrableuten verehrten Vanen setzten sich Gegen die Asen, das 
Göttergeschlecht der Indogermanen, zur Wehr.
Nach langem Streit endet der Kampf Unentschieden: Die Vanen werden Schutzgeister 
von Feld und Flur und finden schließlich Aufnahme in Asgard, Dem Wohnort der 
Asen - ein Recht getreues Abbild dessen, was auf Erden Zwischen Eindringlingen und 
Ureinwohnern geschah.
So vermischte sich im Laufe vieler Jahrhunderte ein bodenständiges Bauernvolk mit 
einem Stamm nomadischer Hirtenkrieger - eine Mischung,Wie sie sich gegensätzlicher 
kaum denken läßt.
Auf diesem Kontrast beruht wohl auch der germanische Volkscharakter mit all Seinen 
Widersprüchen: Ackerbauer und Soldat, Praktiker und Träumer - ein Innerer Gegensatz, 
der die Geschichte der nächsten Jahrhunderte in Europa Immer wieder beeinflussen sollte.

                                      Wie die Germanen sich ausbreiteten 
Wohin breiteten sich die Germanen aus?
Weit über 1000 Jahre lang bleibt es nun in der Geschichte um die Germanen Still. Die 
großen geschichtlichen Taten geschehen im Mittelmeerraum. 
Aber das Volk der Germanen ist nicht verschwunden. Im Lauf dieser Zeit dehnen sie ihren 
Siedlungs- und Herrschaftsraum langsam aus. 
Von ihrer Urheimat in Südschweden, Dänemark, Schleswig-Holstein und Ostniedersachsen 
breiten sie sich nach Osten, Süden und Westen aus. 
Etwa 1000 Jahre vor der Zeitwende Überschreiten sie die Weichsel, sie stoßen Über die 
Elbe zu Weser und Rhein vor, sie besiedeln Mecklenburg, Harz und Havelland. 
Etwa 800 v. Chr. folgt in Mitteleuropa auf die Bronze - die Eisenzeit. Das Klima ändert sich, 
es wird, kälter, feuchter, unfreundlicher, die Äcker geben nicht mehr genug Nahrung her - 
und wieder geraten die Germanen in Bewegung. 
Um 400 v. Chr. Überfluten sie ganz Niedersachsen, vom Ostufer des Rheins schieben sie 
die Kelten, wie sie eine Mischung alteingesessener Megalithbauern mit Indogermanen, 
vor sich her nach Westen. Sie stoßen bis in Das heutige Belgien und an die Mosel vor, 
sie besiedeln Schlesien und Marschieren über diebWeichsel weiter nach Südosten.
Etwa 300 v. Chr. Bewohnen sie ganz Nord- und Mitteldeutschland sowie weite
Küstenstriche an Nord- und Ostsee.
Aus den Funden der Archäologen lassen sich allmählich Gruppen und Stämme 
Erkennen. Von nun an unterscheiden die Historiker zwischen Nord-, Ost- und 
Westgermanen. Aus den Nordgermanen entsteht unter anderen das Volk der Wikinger, 
Später die skandinavischen Völker (mit Ausnahme der Finnen) sowie Die Bewohner 
der Inseln Island und Färöer.
Zu den Ostgermanen rechnet man die Gepieden und Heruler, die Bastarnen Und die 
Skiren, die Goten, die Burgunder und die Wandalen.

                       Welche Stämme gehörten zu den Germanen?
Die Westengermaen sind die Gruppe mit den meisten Einzelstämmen. Zu ihnen Gehören 
die Kimbern und Teutonen, die in der Weltgeschichte als erste Germanen von sich reden 
machen sollten (siehe Seite 31). Westgermanen sind Auch die Angeln und die Sachsen, 
die Vorfahren der Späteren Engländer, weiter Die Friesen, die Cherusker, die Sugambrer, 
die Bataver, die Usipeter (Betonung Auf der zweiten Silbe), die Tenkterer, die Ubier, die 
Brukterer, die Chatten und die Völkergruppe der Sweben, zu denen die Semnonen, die 
Hermunduren, die Markomannen, die Quaden und die Wangionen gehörten.
Daneben gibt es noch viele weitere westgermanische Stämme ( siehe Karte ).

Sie alle hatten etwa die gleiche Kultur und Lebensweise. In alten Gesängen Wurde viel 
von der gemeinsamen Heimat und Herkunft berichtet. Dennoch Waren die Germanen 
sich dieser Verwandtschaft nicht direkt bewußt.
Und das Wort ,,Germanen" war den meisten von ihnen völlig unbekannt. Auch der übrigen 
antiken Welt war diese Bezeichnung zunächst fremd. Man hatte sich allgemein dem 
griechischen Sprachgebrauch angeschlossen.
Nach dem alle Völker im Westen Europas als Kelten, im Norden und Osten Als Skythen, 
bezeichnet wurden. Die Mischvölker an den Grenzen zwischen Beiden Siedlungsgebieten 
wurden kurzweg als keltoskythisch bezeichnet.

                       Wer Sprach als erster von Germanen?
Der erste, der den Namen ,,Germanen" benutzte, war der griechische Philosoph 
Poseidonius aus Apameia (135 bis 51v. Chr.). ,,Die Germanen", schrieb er in einem seiner 
52 Geschichtsbücher, ,,nehmen mittags gebraten Fleischstücke zu sich, dazu trinken sie 
Milch und ungemischten Wein." 20 Jahre später griff Julius Caesar diesen Namen in 
seinem Buch "De bellob Gallico" (Vom gallischen Krieg) auf. Die keltischen Belger, schrieb 
er, bewaffneten sich im Norden Galliens zum Aufstand gegen die Römer; ihre gefährlichen 
Nachbarn, die jenseits des Rheins wohnen, die Germanen, schlossen sich ihnen an. 
Mit den ,, gefährlichen Nachbaren" meinte der große Römer allerdings nicht die 
Gesamtheit der Stämme, die wir heute unter dem Namen Germanen zusammenfassen. 
Er meinte nur einen kleinen Teilstamm, der sich tatsächlich ,,Germanen" nannte, geradeso, 
wie die Ubier sich Ubier und die Markomannen  Sich Markomannen nannten. Aber fortan 
wurde der Name Germanen für alle ,,Barbaren" jenseits des Rheins üblich und populär. 
,,Barbaren" nannten die Römer alle Menschen, die außerhalb des griechisch- römischen 
Kulturkreises lebten.
Erst 150 Jahre später erklärt der große römische Geschichtsschreiber Tacitus in seinem 
Werk ,,Germania" : ,,Die nämlich, die zuerst den Rhein überschritten Und die Gallier 
vertrieben, die jetzigen Tungerer, wurden damals Germanen genannte. So ist der Name 
eines einzelnen Stammes, nicht des ganzen Volkes, Allmählich zur Geltung gekommen.
Der Name, Germanen entsprang also einem historischen Irrtum. Doch die ganze damalige 
Welt nannte die furchtbaren blonden Riesen im  Waldreichen Nord- und Mitteleuropa 
weiterhin ,,Germanen" und betrachtete die Vielfalt der Stämme als ein einziges Volk.
Nur den etwa zwei Millionen Germanen selber blieb dieses Denken fremd.  
Die Semnonen nannten sich weiter Semnonen und verstanden sich nur als Semnonen, 
die Cherusker als Cherusker, die Bataver als Bataver.
Jeder Stamm fühlte sich als ein Volk mit einem eigenen Vaterland und kämpfte Gegen 
den Nachbarstamm, manchmal fast bis zur totalen Ausrottung des Feindes.

Ein Was ist Was Buch
Von Hans Reichardt
Jllustrationen von Anne-Lies Jhme und Gerd Werner