Freitag, 28. Dezember 2012

Das britische Weltreich

Königin Viktoria  Bestieg den britischen Thron 1837 und Regierte bis
Zu ihrem Tod 1901.

Unter ihrer Langen Regentschaft Wurde Großbritannien als Herrscher
Über ein riesiges Kolonialreich Zum mächtigsten Land der Welt.

Aus dem britischen Weltreich entstand Später das heutige
Commonwealth, ein Zusammenschluss unabhängiger Staaten.

Großbritanniens Reichtum stammte großenteils aus Seinen Kolonien.

Schon im 17. und 18. Jahrhundert Wurden Kolonien und Handels-
Stationen  in Kanada, Indien, Australien und der Karibik gegründet

Durch den Wiener Kongress am Ende der Napoleonischen Kriege
Kamen noch einige hinzu.

Unter Viktorias Herrschaft sicherte sich Großbritannien weitere
Kolonien, U. a. Neuseeland, viele Inseln im Pazifik und Atlantik,
Teile des Fernen Ostens und große Gebiete in Afrika.

Zur Zeit Seiner größten Ausdehnung im Späten 19. Jahrhundert
Umfasste das britische Weltreich ein Viertel der Landfläche und ein
Viertel der Bevölkerung der Erde.

Die Kolonien Lieferten Rohstoffe für die britischen Fabriken und
Dienten als Märkte für deren Produkte.

Einige Wurden zunächst von Handelsgesellschaften verwaltet,so
Z.B. Indien durch die Ostindische Kompanie Später jedoch direkt
Von Großbritannien regiert.

In vielen Kolonien Wurden Plantagen, zum Anbau von Tee, Zucker
Kaffee, Gewürzen, Kautschuk und und Baumwolle angelegt.

Das britische Weltreich, zu dem zigmillionen Menschen Zählten,
Brachte britische Gesetzgebung, Technik und Kultur in Viele Teile
Der Welt.

Doch um 1900 verlor Großbritannien Seine Überlegenheit als
Industriemacht, und sein Reich begann durch das
Unabhängigkeitsstreben vieler Länder zu zerfallen.

Der Krimkrieg im Krimkrieg ( 1853-1856) kämpften die Türkei
Frankreich und Großbritannien gegen Russland

Tausende britischer Soldaten Starben an Krankheiten und mangelnder
Versorgung. Florence Nightingale  verbesserte mit ihrem kranken-
Schwestern Team die Kranken Verpflegung Plante  Lazarette und
Gründete Großbritanniens erste Schwesternschule.

Königin Viktoria (1819-1901) War bei ihrer Thronbesteigung erst
18, entwickelte aber Großes Interesse an der Regierung des Weltreich
Und War höchst erfreut, 1876 Kaiserin von Indien zu werden.

Das britische Weltreich wuchs im 19.Jahrhundert stetig weiter,
Man nannte dieses größte Reich der Weltgeschichte ,, das Reich
in dem die Sonne nie untergeht.

Indische Häfen wie Madras und Kalkutta wurden zu wichtigen
Handels Zentren des britischen Reischen.

1763- Briten bringen Kanada in ihren Besitz
1788 -Erste britische Ansiedlung in Australien.
1808 -Sierra Leone wird britische Kolonie
1815 -Großbritannien erhält durch den Wiener Kongress die
Kap Kolonie ( SÜDAFRIKA), Ceylon (Sri Lanka),Mauritius,
Malta und Französische Karibik Inseln.
1829-Großbritannien ganz Australien in Besitz
1830-Großbritannien beherrscht die Goldküste (Ghana).
1839-1842 Briten führen Opiumkriege um Öffnung Chinas für den
Handel zu erzwingen.
1843- Gambia in Westafrika wird britische Kolonie
1853-1856- Krimkrieg.
1857-1858 Nach dem Sepoy Aufstand wird Indien direkt
Großbritannien Regiert
1860- Lagos (Nigeria) wird Teil des britischen Reisch.
1867- Kanada wird selbst verwaltetes Dominion
1875- Großbritannien erwirbt Anteile der Suezkanal Gesellschaft
Um den Handelsweg nach Indien zu beherrschen.
1876-Viktoria wird zur Kaiserin von Indien gekrönt
1882- Großbritannien besetzt Ägypten
1901- Königin Viktoria Stirbt



Dienstag, 25. Dezember 2012

خاتمی و آزمون حادثه ی کوی دانشگاه


دنباله صفحه چهار
عمل کرد و رفتار رییس جمهور در ارتباط با حادثه ی کوی دانشگاه و در غیر رسمی برای بسیاری 
سوال برانگیز و یا غیر منتظره و در تناقض آشکار با وعده ها و ادعا های او بود . چنین رفتاری اما 
تازگی نداشته و استثنایی و تصادفی نیست . ما در گذشته نیز در رابطه با وقایع و آزمایش های 
متعدد شاهد موضع گیری ها و برخوردهایی از این نوع بوده ایم به همین جهت در این جا کوشش
می کنم در پرتو بررسی اجمالی افکار و اندیشه های خاتمی دلایل اصلی این گونه اقدامات و 
واکنش ها و سیاست ها را توضیح دهم. ابتدا با مرور رویدادهای 17 تا 23 تیر ماه ببینیم چگونه
ابتکار عمل به دست جبهه ی خامنه ای و نیروهای سرکوبگر افتاد و ضد حمله ی جدید چگونه
ممکن شد؟؟ 


چگونه ابتکار عمل به دست نیروهای سرکوبگر افتاد؟

در 18 تیر ماه پس از آن که اولین اقدام کودتای خامنه ای - رفسنجانی به پاس مقاومت پیگیر و جسورانه ی دانشجویان و همبستگی مردم خنثا و در هم شکسته شد ..کودتاگران و سردمداران خشونت ابتدا وحشت زده و هراسناک ناگزیر عقب نشینی کردند و موضعی دفاعی گرفتند .. با تداوم جنبش و خطر فراگیر شدن آن گردانندگان نظام برای مهار 
اوضاع به تکاپو افتادند. آنها در عین حال که به خاطر فروکش
خشم مردم و جلو گیری از گسترش مبارزه وعده ی « دستگیری و محاکمه مهاجمان کوی دانشگاه و برخورد قاطع با گرو های فشار را تکرار می کردند
توطئه های جدید جهت سرکوب جنبش و ادامه ی برنامه ی
کودتا را نیز تدارک می دیدند . در زیر فشار قراردادن رییس جمهوری تشدید فشار بر جبهه ی دوم خرداد ایجاد پراکندگی در صفوف دانشجویان و تصعیف جبهه ی همبستگی بخش اول این برنامه بود . که به موازات تهدیدهای آشکار و نهان و اقدام به تخریب و ناامنی و خشونت به نام دانشجویان سازماندهی و اجرا گردید.
این تلاش ها به ویژه فشار بر خاتمی و استفاده از او
برای متوقف ساختن جنبش سرانجام نتایج مورد نظر
را به بار آورد و خاتمی در کشاکش داد و ستدها به
سازش به سود جبهه ی راست تن داد. تلاش باند
حاکم برای تدارک ضد حمله و گرفتن ابتکار عمل به
طور مشخص به ترتیب زیر انجام گرف

به کارگیری شبکه ی تبلیغاتی

در کنار ارگان های سرکوب و چماقداران حزب الله ارگان های تبلیغاتی رژیم از نشریات 
وابسته به وزارت اطلاعات کیهان جمهوری اسلامی رسالت تا صدا و سیمای نظام 
نقشی مهم در تدارک و آغاز ضد حمله ایفا کردند

روزنامه های مزبور با انعکاس مفصل عملیات خرابکارانه ی انصار حزب الله و نسبت 
دادن آن به دانشجویان جنبش دانشجویی را حرکت اراذل و اوباش و هدف آن را ایجاد
آشوب و هرج و مرج اجتماعی خواندند 

در عین حال از فرصت استفاده کردند جبهه ی دوم خرداد و مطبوعات مستقل را به 
دفاع از مشتی آشوبگر و محارب متهم ساختند

در تقسیم کار شبکه ی تبلغاتی صدا و سیمای رژِیم نقشی مهمتر در زمینه سازی 
ضد حمله ی حاکمین به عهده داشت. خبرنگاران و عکاسان و فیلم برداران آن وظیفه 
داشتند از آغاز صحنه سازی تظاهرات دانشجویان خلق الساعه آن ها را گام به گام 
همراهی کنند با تهیه فیلم و گزارش از عملیات تخریب و آشوب و آتش سوزی کار خود
را به نحوی شایسته انجام دادند! گزارش ها و فیلم های آن ها به عنوان سند آشوبگر ی 
و هرج و مرج طلبی دانشجویان به خوبی مورد استفاده قرار گرفت و علاوه بر پخش مکرر 
از تلویزیون ایران در اختیار خبرگزاری ها نیز قرار داده شد


تدارک و سازماندهی راهپیمایی به حمایت از رهبر 

آخرین پرده ی سناریوی گرفتن ابتکار عمل و خفه کردن مخالفان دعوت به راهپیمایی در 
حمایت از رهبر برای روز 24 تیر ماه بود همراه با این دعوت و به دنبال ایجاد فضایی که در بالا
به آن اشاره گردید شایع شد که قرار است نیروهای راست و خشنونت گرای حاکم در همین 
روز دانشگاه را تصرف کنند نشریات وابسته به جبهه ی دوم خرداد و روز نامه های مستقل را 
تعطیل و سرکوب های شدید و دستگیری های گسترده را آغاز کنند 

شایعه ی کودتا بیشتر قوت گرفت نامه ی تهدید آمیز 24 تن از فرماندهان سپاه به رییس 
رجمهور  گر چه هنوز به طور علنی انتشار نیافته بود 

جسته و گریخته مورد بحث و اشاره قرار می گرفت ..با این جو و زمینه ی روانی اعمال فشار 
به جبهه ی خاتمی برای حمایت از راهپیمایی و شرکت در آن بالا گرفت به طوری که بالاخره 
هم رییس جمهور و هم بخشی از جبهه ی دوم خرداد مردم را به شرکت در این راهپیمایی 
دعوت کردند 

عقب نشینی و لحن برخی از مطبوعات و گروه های وابسته به اصلاح طلبان نشانی بارز از 
نگرانی و تسلیم بود . راهپیمایی 24 تیرماه به این ترتیب تدارک و سازمان داده شد 
و در آن پیام رهیر مبنی بر محارب و مفسد شمردن دانشجویان و تهدید به سرکوب شدید 
قرائت گردید

به دنبال این نمایش قدرت که در حقیقت نمایش ضعف بود موج دستگیری ها آغاز گردید . با 
افتادن ابتکار عمل به دست نیروهای سرکوبگر نظام و آغاز ضد حمله ی زمامداران جمهوری 
اسلامی عوامل آن ها پس از چند روز وحشت و سراسیمگی روحیه ی خود را دو باره باز 
یافتند و التهاب و هیجانات به طور موقت فروکش کرد


واکنش و موضع گیری خاتمی در قبال این حوادث 18 تیر

در بالا دیدیم که چگونه باند حاکم با بهره گیری از همه ی امکانات از به میدان فرستادن نیروهای 
سرکوب رسمی و غیررسمی تا جو سازی و ارعاب و خشونت از به کار انداختن شبکه ی تبلغاتی
تا نشان دادن چهره ی ترسناک فرماندهان سپاه از تدارک توطئه های پنهانی تا فشار و تهدید و 
سرکوب آشکار می کوشد فریادهای آزادیخواهی مردم و اعتراضات گروهای ناراضی درون نظام را 
خفه کند

در چنین شرایطی رییس جمهوری که می خواهد قانون را حاکم سازد و از حقوق و آزادی مردم 
دفاع کند در برابر این همه تجاوز به قانون تجاوز به آزادی و حقوق مردم در این 5 روز پر حادثه 
ابتدا سکوت می کند و در 22 تیر ماه در پایان جلسه ی شورای امنیت ملی ناگهان اعلام می کند 
حادثه ای که پنجشنبه رخ داد بعد از یکی دو روز جریانی انحرافی در آن پیدا شد 
تکیه از ماست و به نظر من این جریان خیر کشور را نمی خواهد و هدفش لطمه زدن به اصل نظام 
و ایجاد آشوب و تشنج در جامعه است 
خوشبختانه جامعه ی دانشجویی برائت خود را از این جریان اعلام کرد 

در این سخنان اولاً شبیخون وحشیانه به کوی دانشگاه که وزیران خاتمی پس از بازدید آثار آن به 
گریه افتادند و وزیر فرهنگ و آموزش عالی و رییس دانشگاه در اعتراض به چنین توحشی استعفا
کردند از اهمیت می افتد.ثانیاً تظاهرات و راه پیمایی شبه دانشجویی انصار حزب الله علی رغم 
تمام شواهد انکار ناپذیر و با این که جامعه دانشجویی مورد بحث خاتمی آن را به نیروهای خشونت 
طلب نسبت داد جریانی انحرافی در درون جنبش دانشجویی خوانده می شود روز قبل از این 
اظهارات رییس جمهور شورای منتخب متحصنین که ظاهراً خاتمی آن را به عنوان نماینده ی جامعه 
دانشجویی پذیرفته است طی اطلاعیه ای با صراحت اعلام داشته بود که این جریان انحرافی نه 
تنها ارتباطی به درون جنبش ندارد بلکه در واقع همان جریانی است که به کوی دانشگاه شبیخون 
زده است و اینک با نام و نقش دیگر مشغول اجرای سایر بخش های پروژه ی سرکوب است
اطلاعیه ی شورای منتخب متحصنین خاطرنشان می کند که چنین اعمالی از سوی کسانی انجام 
می شود که می خواهند انگشت اتهام را به سوی حرکت های دانشجویی نشانه بگیرند 

اما چرا خاتمی این چنین دو پهلو سخن می گوید و چرا بالا خره به این موضع گیری کشیده می شود 
که تظاهرات شبه دانشجویی انصار این موضع کیری کشیده می شود که تظاهرات شبه دانشجویی 
انصار حزب الله را جریانی در درون جنبش دانشجویی بخواند در حالی که به خوبی آگاه بود که آن 
تظاهرات بخشی از سناریو ی نیروهای حاکم جهت متوقف کردن جنبش دانشجویی و مالاً سرکوب 
آن بود و سرانجام نیز سناریوی نام برده را از جمله به یاری رییس جمهور و سکوت و موضع گیری و 
نهایتاً سازش او با جناح راست به اجرا در آوردند 

به هر حال این موضع گیری و اظهار نظر خاتمی پیرامون حوادث کوی دانشگاه مبارزات دانشجویان 
و تظاهرات انصار حزب الله به نام دانشجو و این که او نیز همانند سردمداران جناح راست این صحنه 
سازی را جریانی در درون جنبش دانشجویی معرفی می کند بسیاری را مبهوت و شگفت زده کرد 
با توجه به این که ماهیت این افراد و سازماندهندگان آن ها و هدف های آنان بر رییس جمهور کاملاً 
آشکار بود مردم بار دیگر با این سئوال روبه رو شدند که چرا خاتمی این گونه عمل می کند؟ 
چرا این چنین دو پهلو و پرتناقض سخن می گوید چرا این چنین جنایت های خشونت گران را 
نادیده می گیرد؟

چه چیز این مدافع قانون و اخلاق را به سکوت در برابر تجاوز به قانون به قلب واقعیت ها و پرده پوشی 
جنایت ها و هویت جنایتکاران وادر می سازد؟ 
و بالاخره این که چرا رییس جمهور تن به سازش و تسلیم داد؟ آیا تنها امکان موجود سازش و تسلیم 
به سود جناح راست است و کمک به ان برای آغاز ضد حمله ی جدید بود؟ گروهی از مردم و بخش هایی 
از جبهه دوم خرداد این رفتارها و سازش را به دلیل توازن نیروی کنونی در نظام تمرکز قدرت در دست 
گروه های مسلط بر جمهوری اسلامی و فشارهای آن ها اجتناب ناپذیر می دانند و بر آنند که خاتمی 
از این طریق مانع استقرار سرکوب گسترده و انجام کودتای نیروهای خشونت گرا شده است

روشن است که حربه ی کودتا و احتمال اقدام به آن از جانب کسانی که حاکمیت خود را در معرض خطر 
جدی می بینند تا مدت ها همواره وجود دارد. اگر قرار باشد هر بار پس از روبه رو شدن با تهدیدها و 
حرکت های کودتاگرانه مردم و مخالفان تسلیم شوند و تن به سازش دهند به کودتاگرانه امتیاز دهند و
قدرت متزلزل شده را به آن ها باز گردانند نه فقط در خنثا کردن و مهار آن اقدامی نشده بلکه به عکس 
به تداوم سلطه کودتاگران و کارایی تهدید آن ها کمک شده است مهار کودتاگران تنها از طریق نشان 
دادن قدرت و مقاومت میسر است نه با اتخاذ سیاست عقب نشینی و تسلیم باید در هر فرصتی به 
جای دادن امکان ارایش نیرو و تجدید قوا با وارد آوردن ضربه های مؤثر آن ها را تضعیف کرد باید در زمانی 
که در تنگنا و ضعف و وحشت اند به جای دادن امتیاز از آن ها امتیاز گرفت باید به جای ایجاد زمینه 
برای ادامه ی تهدیدها و تعرض نشان داد که اقدام به کودتا شکست قطعی آن ها را تسریع خواهد کرد 


اما چرا خاتمی به گونه ای دیگر عمل می کند و هر بار پس از حمله نیروهای خشونت گرا و با روبه رو 
شدن با بحران سیاست عقب نشینی و یا کنار آمدن با نیروهای مسلط را دنبال می کند 
واکنش خاتمی نسبت به تعرض نیروهای مسلط علیه یاران و همکاران او استضاح و برکناری عبداله 
نوری کتک زدن معاون رییس جمهوری و وزیر ارشاد نسبت به دستگیری و محاکمه ی کرباسچی 
دستگیری و شکنجه ی معاونان شهرداری تهران دستگیری مدیران و نویسندگان مطبوعات نسبت به 
خودسری ها و تجاوزات آشکار قوه ی قضاییه علیه حقوق مردم و یا بر خوردهای او در مورد ترور 
لاجوردی انتخابات مجلس خبرگان و ناپیگیری در مسئله ی قتل های زنجیره ای بازتاب های بارز چنین 
سیاست و رفتاری است 

به همین دلیل باید به سیاست و رفتار خاتمی در برابر حادثه ی کوی دانشگاه و رویدادهای پس از آن 
نه به عنوان امری استثنایی بلکه به منزله ی حلقه ای از زنجیره ی سیاستی برخورد کرد که رییس 
جمهور طی دو سال گذشته دنبال کرده است 

چرا خاتمی چنین سیاستی را دنبال می کند؟ چرا هر بار در لحظه های حساس عمل کرد خاتمی 
آرام سازی مردم سازش با نیروهای مسلط و دعوت همگان به تبعیت از رهبری است؟ 

به نظر ما پاسخ این پرسش را باید قبل از هر چیز در دیدگاه های فلسفی سیاسی آقای خاتمی در 
تصورات و هدف های او و در ظرفیت ها و توانایی های وی جستجو کرد

اندیشه ها و دیدگاه های فلسفی - سیاسی خاتمی

خاتمی فبل از رسیدن به ریاست جمهوری دو کتاب یکی بیم موج- و دیگری از دنیا شهر تا شهر
دنیا انتشار یافته است. این دو کتاب به اضافه ی گفتارها و نوشتارهای دوران ریاست جمهوری
مجموعه ای را می سازد که باز گو کننده ی افکار تصورات و برداشت های وی از حکومت
اسلامی جامعه ی مدنی حاکمیت قانون و آزادی و حقوق مردم است

این مجموعه در عین حال که انعکاس اندیشه ای التقاطی و متناقض است خط فکری واحدی را
نشان می دهد که از سال های قبل از ریاست جمهوری تا کنون همچنان دنبال شده است
در این نوشته ها سه زمینه ی مهم دیده می شود که اساس اندیشه و فکر نویسنده را تشکیل
می دهند . این سه زمینه عبارتند از الف: اسطوره ی خمینی ب: نظریه ی حکومت اسلامی و
ولایت فقیه ج : تأثیر تمدن غرب و دستاوردهای جامعه ی بشری بر روی نویسنده و انعکاس آن
به صورت تمایل وی به نوگرایی قانون گرایی و مشارکت مردم در امور

الف اسطوره ی خمینی

کتاب بیم موج - که بخش اصلی آن در سال 1370 نوشته شده و برای اولین بار در سال 1372
انتشار یافته است میزان تأثیر و نفوذ اسطوره ی خمینی را در اندیشه و مبانی فلسفی و
دیدگاه های سیاسی نویسنده ی کتاب نشان می دهد

اولین مقاله از کتاب نیز با عنوان احیا گر اسلام ناب تماماً به بررسی نقش وسیع و آرای راهگشا
و دوران ساز امام به مثابه ی سلسله جنبان مهمترین حرکت فکری انقلابی زمان ما اختصاص یافته
و تا آخر کتاب مبنای احکام و استنتاجات نویسنده است

خاتمی در این نوشته ها خمینی را بزرگترین احیاگر دین در زمان غیبت معصوم می داند و این احیاگری
را به ویژه در زمینه ی ایستادگی خمینی در برابر قدرت های زورگو و مطامع دنیاخوران و در مجاهدت
خستگی ناپذیرشان علیه تحجر و جمود واپسگرایان و نمایاندن چهره ی منور و شاداب دین بر می
شمارد.

در صفحه ی 23 کتاب نام برده در این ارتباط چنین می خوانیم در عصر حاضر نیز در آفاق اسلامی
مصلحان و احیاگران بزرگی ظهور کرده اند که جایگاه امام خمینی قده در این میان از رفعت خاصی
برخوردار است و گزافه نیست اگر امام فقید را بزرگترین احیاگر دین به هر دو معنی در زمان غیبت
معصوم بدانیم

خاتمی در این کتاب پس از صدور حکم ناکامی و ناتوانی ایسم های گوناگون چون سوسیالیسم
ناسیونالیسم و حرکت های ملی گرا در نجات محرومان و تأمین عدالت اجتماعی به این نتیجه می رسد
که بر خلاف این ایسم های ناکام و ناتوان خمینی دین را به عنوان عامل بزرگ نجات جامعه ی اسلامی از
جنایت های مستبگران و منشا حرکت در مسیر استقلال و سربلندی به صحنه آورد

در این کتاب و در ذهن نویسنده ی آن خمینی نه فقط بزرگترین احیاگر دین و تجلی بلندترین قله ی معارف
اسلامی اعم از عرفان و حکمت و فقه و سلسله جنبان مهم ترین حرکت فکری انقلابی روزگار ما می
باشد بلکه پرهیزگاری بی نظیر و مجاهدی ستم ستیز است که طی یک دهه نظامی مؤسس بر دین را
با موفقیت هدایت کرده است خاتمی آن چنان شیفته ی خمینی و نظرات فلسفی سیاسی و بینش
روشن و ممتاز او است که کارنامه ی سیاه ده سال ستم و خفقان و سرکوب و فجایع و جنایت های
تاریخی بی مانندی چون کشتار چند هزار زندانی سیاسی در فاصله ی چند روز در تابستان 67 نتایج
فاجعه بار سیاست ادامه ی جنگ سیاست های اقتصادی و یرانگر چپاول ثروت های ملی و رواج فقر و
فساد و ناامنی را که ره آورد ده سال سلطه ی حکومت اسلامی و رهبری خمینی است تجربه ای
موفق می خواند و بر آن است که بینش وسیع و راهگشا و دوران ساز خمینی در سال های آخر عمر
ایشان به برکت همین تجربه ی عملی هدایت یک نظام و حکومت اسلامی غنا و صفای بیشتری یافت
نویسنده ی کتاب پس از بیان این احکام می کوشد در یک جمع بندی کوتاه بزرگی و عظمت خمینی
را در 8 زمینه از جمله در طرح نظریه ی حکومت اسلامی و ولایت فقیه توضیح دهد و یا شیفتگی ویژه از
آن دفاع کند

اندیشه های سیاسی خاتمی

ب- نطریه حکومت اسلامی  صفحه دوم

گر چه سراسر کتاب مدح نامه ای است از خمینی و برای نویسنده کتاب هر گفتار او حجتی
تردید ناپذیر است ولی نظریه ی حکومت اسلامی خمینی از نکات خاص و اساسی مورد توجه
خاتمی به شمار می رود

به باور نویسنده ی کتاب خمینی با استقرار حکومت اسلامی راه حاکمیت انسان بر سرنوشت
خویش را نشان داد و دورنمای روشن پیشرفت و سربلندی را گشود
در صفحه ی 25 کتاب در این ارتباط چنین گفته می شود: قرن ها پس از اعلام حذف دین از
صحنه ی سرنوشت و تلاش بشر برای اداره ی زندگی با تکیه بر عقل جزوی محدود به زمان
و مکان و بریده از وحی اسلام در ایران حرکت شکوهنمدی را جهت حاکم کردن انسان بر سر
نوش خود و گشودن آفاق پیشرفت و سربلندی برای او پدید آورد

به نظر خاتمی حکومت اسلامی می تواند حلال همه ی مشکلات و معضلات بشر امروز باشد
او در صفحه های 32 و 33 کتاب در این زمینه می نویسد

از محوری ترین نکاتی که در مواضع و آرای خمینی به چشم می خورد و وجهه ی احیاگری شخصیت
خمینی را بر جسته و درخشان می کند تکیه بر این نکته ی حساس و حیاتی است که اسلام باید
بتواند در صحنه ی عمل حلال مشکلات و معضلات بشر امروز باشد و اجتهاد ی مورد نظر خمینی است
که در مصاف با آیین ها و مرام های فکری و سیاسی و اقتصادی و در مقابله با توطئهها و دشواری ها
و در حل مشکلات و مسایل روز بتواند پیروز صحنه باشد

برای تحقق این منظور اما ضروری است روحانیت فعالانه وارد میدان شود و ابتکار عمل را در دست گیرد
خاتمی پس از استناد به این گفته ی خمینی که روحانیون باید همه ی مساعی خود را به کار برند تا
خدای ناکرده اسلام در پیچ و خم های اقتصادی نظامی اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره ی
جهان تکیه از ما نگردد خود در صفحه ی 36 کتاب می نویسد

روحانیت شریف ما نه تنها حق ندارد درهای تفکر خویش را به روی دنیای پرماجرا و جریان های فکری و
اجتماعی عالم ببندد و منفعلانه در انتظار حوادث بماند بلکه باید ابتکار عمل را در صحنه های فکری
و اجتماعی در دست بگیرد

نویسنده کتاب پس از آن به توصیف این حکومت اسلامی که محور فقه سیاسی خمینی و بر بینش روشن
و ممتاز ایشان استوار است می پردازد

به نظر خاتمی آن چه در سایه ی چنین حکومتی باید تحقق یابد و فرمول معجزه آسای ترقی جامعه ی
بشری به شمار می رود همان کلیات شعار گونه و مبهم و مشتی احکام ارتجاعی است که توسط
خمینی برای ایجاد استقلال و خودکفایی و عدالت نگاشته شده اند و خاتمی آن ها را به نقل از صحیفه
نور صفحه ی 40 کتاب تکرار می کند

اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلو گیری از ستمگران و حکومت جابرانه و بسط عدالت فردی و
اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجروی ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال خود کفایی
و جلو گیری از استعمار و استثمار و استبداد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلو گیری
از فساد و تباهی و صدها از این قبیل پس از طرح این برنامه که صرف نظر از کلی گویی شعار گونه و
احکام ارتجاعی حدود و قصاص و تعزیر است

در این برنامه ره آورد حکومت اسلامی درست عکس آن یعنی حاکمیت ستمگران و حکومت جابرانه و
گسترش فساد و فحشا و انواع کج روی ها بود خاتمی به سایر مزیت های حکومت اسلامی می پردازد

به نظر خاتمی برتری این نظام نسبت به سایر نظام ها در این است که حکومت دینی مورد نظر وی با
آمیزه ای از نقش عقل بشری و شرع و وحی بهترین شیوه ی اداره ی جامعه و زندگی را پیش پای
انسان می گذارد
وی در بخش های مختلف این کتاب و همچنین در از دنیای شهر تا شهر دنیا در این باره قلم فرسایی
می کند

شخصیت ضعیف و ناتوانی های خاتمی به عنوان رییس جمهوری

گر چه همان گونه که نشان دادیم ضعف و دشواری های کار خاتمی اساساً از اندیشه ها و
مبانی فکری او سرچشمه می گیرند ولی نمی توان نادیده گرفت که ظرفیت ها شخصیت
ضعیف وی نیز نقشی مهم در عدم موفقیت های تا کنونی داشته اند

بررسی های بالا نشان می دهند که گر چه خاتمی به دنبال توهم حاکمیت یک دولت دینی
است اما به هر حال این دولت و جامعه ی اسلام مورد نظر وی با آن چه حکام کنونی و
نیروهای مسلط بر جمهوری اسلامی در پی آن هستند تفاوت دارد

در جامعه ی اسلامی مورد نظر آقای خاتمی در کنار حاکمیت ولی فقیه پاره ای ارزش های
جامعه ی مدنی نظیر حکومت قانون رعایت حقوق و آزادی های مردم در چار چوب قانون و
توجه به الزامات جامعه امروز نیز باید وجود داشته باشد و او در واقع برای استقرار یک جامعه
اسلامی این چنانی وارد میدان شد

برنامه و شعارهای انتخاباتی او هم گر چه عده ای آن را یک بازی عوامفریبانه تلقی می کنند
نه دروغ و فریب مردم بلکه بیان آرزو و تمایل او در تحقق این آرزو و ایجاد چنین چشم اندازی است

اجرای این برنامه اما از همان نخستین آزمایش و در اولین گام یعنی تعیین وزیران مطلوب با موانع
و سدهای غیرقابل عبور روبه رو گردید و باز نشان داد که در جمهوری اسلامی دولت واقعی
مافیای حاکم است

در این جمهوری ولی فقیه حکومت می کند نه قانون و دولت منتخب مردم و این دو سازگار و قابل
جمع نیستند . اما به هر حال کسانی چون خاتمی که در پی حاکمیت قانون است باید حداقل از
تجربه ی مستقیم خود به این نتیجه برسد که حاکمیت قانون را باید به قدرت های مافوق قانون و
متجاوزان به قانون تحمیل کرد

در جمهوری اسلامی که قانون شکنان تمامی اهرم های قدرت را در دست دارند و قانونی جز
سرکوب و ترور و جنایت نمی شناسد . اگر هم از دیدگاه خاتمی قانون گرایی ممکن به نظر آید
قطعاً مسلزم مبارزه ای سخت و دشوار است

بنابراین ایشان برای اقدام در جهت برداشت ها و تصورات خود از حکومت اسلامی برای انجام وعده های
انتخاباتی و عمل کردن در همان محدوده ی درک خویش از توسعه ی سیاسی حکومت قانون و آزادی
باید چالش های بزرگ با باندهای جنایتکار مسلط بر نظام را نیز می پذیرفت و با برنامه و سیاسی روشن
و بهره گیری از همه ی امکانات با قاطعیت به مصاف آنان می رفت

هدف هایی که آقای خاتمی در دستور کار خود قرار داده است بدون شک از نظر او و کسانی که تحقق
آن ها را در رژیم ولایت فقیه امکان پذیر می دانند امری بزرگ و دشوار است و گام برداشتن در راستای
آن نیازمند جسارت درایت و استواری و داشتن عزم راسخ برای مقابله با موانع و نیروهای بازدارنده است

نیازمند داشتن ابتکار عمل و سیاست و برنامه ی روشن و مشخص است در حالی که اقدامات و عمل
کرد خاتمی طی دو سال ریاست جمهوری نشان می دهد که او فاقد این توانایی هاست

خاتمی نه از چنین خصوصییاتی برخوردار است و نه می تواند برای مهار حاکم از جنبش عمومی مردم
بخواهد زیرا بیم آن دارد که با گسترش جنبش مردم و عدم امکان کنترل آن موجودیت نظام مورد مخاطره
قرار گیرد

در نتیجه کوشش اصلی او این است که از طریق سازش و مصالحه با نیروهای مسلط تجاوز افسار
گسیخته ی آنان علیه حقوق و آزادی های مردم را محدود کند

با اندرز و یاد آوری لزوم توجه به قانون و به اخلاق و فضیلت نیروهای وحشی ضد قانون و ضد انسانیت را
به رعایت قانون و فضایل انسانی وادار سازد . از طریق گفتمان سیاسی و با مصلحت گرایی یا نوشتن
نامه به رهبر معظم و یا مذاکره ی پنهانی با او بر بحران ها غلبه کند

به دلیل چنین سیاست و رفتاری است که ابتکار عمل در تمام این دوران به طور عمده در دست نیروهای
راست و خشونت گرا بوده است و آن ها با حادثه آفرینی ها و برنامه های از قبل تدارک دیده شده رییس
جمهور را در زیر فشار و تنگنا قرار داده و غاالباً به سازش و تسلیم وادار سا خته اند 

این سیاست و نتایج آن بدون شک نه تنها در میان بخش هایی از مردم ضرورت اتکا به نیروی خود را بیش
از پیش دامن زده بلکه در عین حال توهم زدایی در میان نیروهایی از جبهه دوم خرداد را هم سبب شده
است .. کسانی که هنوز تصور می کردند می توان یک جمهوری اسلامی خوب جمهوری اسلامی مبتنی
بر قانون و آزادی و مشارکت مردم داشت با مشاهده ی حوادث دو سال اخیر هر روز بیشتر با این واقعیت
رو به رو شدند که ولایت فقیه با حاکمیت مردم اساساً ناسازگار می باشد و حکومت دینی نمی تواند
پاسخگوی الزامات آزادی و رشد جامعه باشد












قیام دانشجویان ایران انگیزه ها پیامدها و درس ها



حادثه کوی دانشگاه و رخدادهای پس از آن در روزهای 18 تا 20 تیر ماه نه تنها بزرگترین واقعه ی
سیاسی -اجتماعی ایران پس از خرداد سال 1376 بلکه یکی از رویدادهای مهم سیاسی در
تاریخ جمهوری اسلامی است 

اگر مردم در دوم خرداد سال 1376 هوشمندی و توانای خود را در بهره گیری از فرصت ها برای بیان 
مخالفت و وارد آوردن ضربه های مؤثر بر نظام حاکم بدون توسل به خشونت نشان دادند دانشجویان 
ایران در حوادث روزهای 18 تا 20 تیرماه با فریادهای یا مرگ یا آزادی آمادگی جعمی خویش را برای 
مقاومت در برابر خشونت حاکمان مقابله با خشونت گران و در هم شکستن یورش آن ها به نمایش 
گذاشتند 

آن ها نشان دادند که تهدیدها و وحشی گری های چماقداران و پاسداران مسلح ولایت فقیه دیگر 
نمی تواند ادامه ی تجاوز علیه مردم و حقوق مردم را تضمین کند و دورانی که تهدید به خشونت 
و یا اقدام به سرکوب و قتل و جنایت می توانست مردم و جوانان ایران را به سکوت وادار سازد 
سپری شده است 

یا حادثه ی کوی دانشگاه در واقع فصلی جدید در تاریخ مبارزه علیه جمهوری اسلامی گشوده شد 
که بی تردید نقشی مهم در تحولات آتی کشور خواهد داشت گر چه هنوز نمی توان درباره ی 
همه ی ابعاد و نتایج این رویداد بزرگ اظهار قطعی کرد ولی در محدوده ی داده های موجود به هر 
حالی می تواند برخی جوانب مهم و پیامدهای قابل پیش بینی را مورد بررسی قرار داد که در زیر 
 به بخشی از آن می پردازم


1-مقاومت جنبش دانشجویی در برابر بازسازی گذشته
دنباله قیام دانشجویان در سال 1376 صفحه اول 
از فردای دوم خرداد 1376 باند حاکم بر جمهوری اسلامی پس از گذراندن لحظه های بهت و سر
گیجه . که با اعلام تسلیم و ناتوانی در برابر اراده ی مردم همراه بود تلاش برای خارج کردن مردم 
از صحنه و بستن فضای موجود را آغاز کرد تلاشی که تا به امروز با به کارگیری همه ی امکانات 
به اشکال گوناگون و به طور مستمر جریان داشته است. استفاده از اهرم های تبلیغاتی صدا و 
سیما و مطبوعات و قلم به دستان وابسته به وزارت اطلاعات و امام جعمه های مرتجع افسار 
کسیخته و منبرهای مساجد و روضه خوانی ها برای جوسازی و زمینه سازی تحریکات و اقدامات 
سرکوبگرانه با بسیج ها گروهای فشار و دسته های اوباش چماقدار جهت حمله به گردهمایی ها 
و جنبش های اعتراضی تهدیدهای فرماندهان سپاه و تعرض نیروهای انتظامی بخشی از این 
تلاش و استفاده از مجلس شورای اسلامی برای ایجاد محدودیت های قانونی و حادثه آفرینی و 
بحران سازی به منظور محدود ساختن رقبا و جلوگیری از انجام وعده های انتخاباتی رییس 
جمهوری و سد کردن پیشروی مردم بخشی دیگر از این تلاش است 

افزون بر این به کار انداختن قوه ی قضاییه برای ارعاب و سرکوب مخالفان دستگیری و محاکمه ی 
شهردار تهران دستگیری و شکنجه ی مدیران شهرداری بستن روزنامه های مخالف و مستقل و 
بازداشت مدیران و نویسندگان آن ها دستگیری روحانیان و روشنفکران وابسته به جبهه دوم خرداد 
استیضاح و برکناری وزیر کشور کتک زدن معاون رییس جمهوری و وزیر ارشاد با سازماندهی و 
هدایت آشکار فرمانده ی حفاظت اطلاعات استیضاح ناکام وزیر ارشاد و بالاخره برنامه ریزی جنایت 
های تکان دهنده ی قتل پروانه و داریوش فروهر محمد مختاری جعفر پوینده مجید شریف و بخشی 
دیگر از این تلاش و سیاهه ای از این تکاپوی گسترده است 

این تغلاها اما با وجود داشتن برخی دستاوردها برای نیروهایی مسلط به طور کلی برخلاف تصور و 
انتظار آن ها به نتایجی معکوس منتهی شده است 
جبهه ی حاکمان پس از هر توطئه پس از هر جنایت و اقدام سرکوبگرانه با موجی از مقاومت مردم و 
نیروهای آزادیخواه و با رسوایی وشکست و انزوای بیشتر رو به رو شده است پیامد هر یک از این 
اقدامات سرسختی بیشتر مخالفان ایستادگی و جسارت روزافزون مردم تشدید روند جدایی نیروهای 
وابسته به نظام از باند حاکم و ریزش پایه های جمهوری اسلامی بوده است .این تلاش های مذبوحانه
هر روز بیشتر تنگشت اتهام مردم را متوجه نظام و گردانند گان اصلی آن کرده و زمزمه های پنهان را 
در باره ی مسئولیت مستقیم حاکمان و رهبری به بحث و فریادهای آشکار علیه آن ها تبدیل کرده 
است 

یکی از حلقه ها و آزمایش های بزرگ در تلاش برای بازسازی گذشته تدارک و انجام قتل های زنجیره ای 
بود زمامداران جمهوری اسلامی این بار کوشیدند از طریق سازمان دادن موج ترور و آدم کشی و آدم ربایی 
و نمایش بی رحمی و سبعیت فضای وحشت و تسلیم را در کشور مستقر سازند اما واکنش سریع و 
شجاعانه ی مردم این تلاش وحشیانه را در هم شکست . مراسم خاکسپاری کشته شد گان به
صحنه های پرشکوه تظاهرات علیه حاکمیت تبدیل شد 

نمایش های اعتراضی مردم افشاگری مطبوعات مستقل و مخالف و مقاومت بی پروای آزاد یخواهان ایران 
در درون کشور از یک سو و جنبش اعتراضی ایرانیان در سراسر جهان از سوی دیگر نشان داد که امید 
حاکمان در متوقف ساختن مبارزه ی مردم پنداری عبث است 

پیامد موج آدم کشی بر افروخته شدن بیشتر شعله های خشم مردم و گسترش مبارزه بود به طور که 
جبهه ی بزرگ اعتراض و مقاومت در داخل و خارج کشور و حمایت پر دامنه ی افکار عمومی و محافل 
سیاسی اجتماعی و نهادها و سازمان های حقوق بشر از آن سرانجام رژیم ایران را به توقف جنایت ها 
و اعتراف رسوا به سازماندهی قتل ها توسط بخشی ..از وزارت اطلاعات وادار ساخت معهذا این عقب 
نشینی هنوز برای مردم کافی نبود آن ها به ویژه دانشجویان روشنفکران و مطبوعات مستقل به رغم 
این اعتراف و تشکیل کمسیون تحقیق و اعلام دستگیری عده ای از عاملان همچنان به طور پیگیر بر 
خواست انتشار دقیق گزارش چگونگی طراحی و اجراحی این جنایات و معرفی طراحان و آمران و عاملان 
آن پای فشردند واکنش حاکمان در قبال این پافشاری ها توقیف مطبوعات دستگیرهای جدید یورش به 
گردهمایی های دانشجویی و بازداشت فعالان و رهبران آن ها بود .

ولی این تشبثات نیز به جای خفه کردن معترضان به رادیکال شدن بیش از پیش جنبش به ویژه جنبش 
جوانان و دانشجویان و تشدید اعتراض مراجع و روحانیان مخالف منجر گردید 

اقتدار گرایان حاکم بر جمهوری اسلامی که ادامه ی این اوضاع و جهت متوقف ساختن آن افزودند ولی باز 
هم با همان ابزارهای کهنه آن ها همانند غالب مستبدین و رژیم های در حال زوال راه حل را با وجود 
همه ی آزمون های شکست خورده همچنان در توسل به خشونت ها و سرکوب های جدید یافتند  به 
ویژه آن که با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی ادامه ی شرایط موجود تهدیدی جدی در برابر 
تسخیر مجدد قوه ی مقننه به شمار می رفت 

بنابراین باید برنامه و طرح سرکوب تازه ای تدارک دیده می شد تا با انجام آن بتوان به اوضاع مخاطره آمیز 
کنونی پایان داد

مقاومت جنبش دانشجویی در برابر بازسازی گذشته صفحه دو
دنباله صفحه یک 
در شرایط بحرانی جدید هاشمی رفسنجانی مرد بحران ها و توطئه های پنهانی مرد موفق در 
سرکوب مخالفان به میدان آمد تا به اتکای تجربه ی طولانی گذشته پروژه هایی تازه برای خروج 
از بحران و نجات رژیم طرح و به اجرا گذرد 
این مقاصد کودتاگرانه ی رفسنجانی خامنه ای و گردانندگان نظام اما پنهان نماند و از چند ماه 
قبل به خصوص به دنبال انتشار خاطرات سال 1360 هاشمی رفسنجانی مورد بحث و اشاره ی 
محافل و جریانات سیاسی ایران بود 
هاشمی رفسنجانی با چاپ این یاداشتها  در واقع زمینه های بسیج و آمادگی پایه های حاکمیت 
را برای اجرای طرح های کودتاگرانه فراهم می ساخت . هاشمی رفسنجانی با انتشار این یاداشتها
از یک طرف ضرورت به کارگیری سرکوب و خشونت را در عبور از بحران نشان می دهد و از طرف دیگر 
با یادآوری موفقیت این تجربه نقش و توانایی خود را در انجام آن در خاطره ی نیروهای وفادار و ذینفع
 در حفظ رژیم زنده می کند .

اما آن چه رفسنجانی و خامنه ای و سپاهیان آن ها و به طور کلی همه ی نیروهای میرنده و در حال 
احتضار نمی خواهند یا نمی توانند درک کنند این واقعیت ساده است که توانایی ها و تجربه هایی 
که مربوط به دوران اقتدار آن ها و استحکام نظام آن هاست در دوران ضعف و تزلزل نظام و اعتلای 
جنبش مقاومت علیه آن دیگر کار آیی پیشین را ندارد و قابل انتقال و انطباق بر چنین شرایطی نیست 

اگر هاشمی رفسنجانی در دورانی توانست با توطئه و کشتار و سرکوب با افکار خود و سازش پنهانی با 
آمریکا بحران ها را مهار کند تنها به خاطر استعداد و توانایی او در نیرنگ و توطئه گری و جنایت نبود 
بلکه مهم تر از آن و قبل از هر چیز به دلیل شرایط زمان و به بیان دیگر به دلیل آن بود که در دوران مورد 
بحث رژیم هاشمی رفسنجانی و همدستانش مشروعیت خود را به عللی که در نوشته های دیگر به آن 
اشاره کرده ایم از همین اکثریت مردم معترض امروز از همین دانشجویان عصیان گر کنونی و روحانیت 
مخالف فعلی می گرفت توفیق های هاشمی رفسنجانی به اتکای این داده ها و واقعیت های آن روز بود 
و امروز که این اکثریت بزرگ به ویژه نسلی جوان که جمهوری اسلامی و گردانندگان آن را از روی 
کارنامه ی حیات و نتایج ویرانگر حاکمیت آن ها می شناسد علیه این حاکمیت و فساد و جنایت و 
خیانت باند مسلط بر آن به مخالفت و شورش برخاسته است کوشش در به کارگیری تجارت آن دوران و 
احیای آن حوادث تلاشی عبث بلکه تکرار مسخره ی نمایشی تراژیک به صورتی کمدی است 

به هر حال احکام جمهوری اسلامی در بن بست کنونی دو راه بیشتر ندارند . یا عقب نشینی و تسلیم 
و یا ادامه ی سیاست دست و پا زدن ها و اقدامات سرکوبگرانه . طبیعی است آن ها تا زمانی که خود 
را در محاصره ی کامل جنبش همگانی مردم احساس نکنند همچنان به راه حل دوم توسل می جویند 
در همین راستا پروژه ی جدید برای بازگشت به گذشته طراحی می شود . هدف فوری و بلاواسطه ی 
این پروژه هموار ساختن زمینه ی سلطه بر قوه ی مقننه است تسخیر مجلس ششم مستلزم آن است 
که :::و 

یک - مطبوعات مخالف و مزاحم را خفه و تعطیل کنند 
دو - جنبش های اعتراضی به ویژه جنبش متشکل دانشجویان را که امروز به مانعی در برابر خودسری ها 
و تجاوزات آن ها تبدیل شده است سرکوب کنند و 
سه - به اتکای این موفقیتها  و یا به موازات آن به بحث های مربوط به مخالفت با نظارت استصوایی خاتمه 
دهند 


چند هفته قبل از حادثه ی کوی دانشگاه گام های اولیه برداشته می شود مجلس شورای اسلامی که طرح 
دولت را در مورد نظارت استصوایی با وجود محدود بودن آن به کاهش بخشی از اختیارات شورای نگهبان و نه 
الغای نظارت استصوایی مدت ها به بایگانی سپرده بود ناگهان به سرعت کلیات لایحه ی اصلاح قانون 
مطبوعات را که به تجاوز علیه مطبوعات و تعطیل آن ها جنبه ای قانونی می داد تصویب می کند 

به موازات آن روزنامه ی سلام با شکایت وزارت اطلاعات تعطیل می شود . شکایت وزارت اطلاعات و توقیف
روزنامه ظاهراً به خاطر چاپ و افشای سندی است که نشان می دهد طراح اصلی لایحه ی اصلاح قانون 
مطبوعات سعید امامی است 

یعنی کسی که فریب 8 سال معاون وزارت اطلاعات و از نزدیکان خامنه ای رفسنجانی و فلاحیان و از عاملان
اصلی جنایت ها و سرکوب ها از جمله قتل های زنجیره ای بوده است و امروز به دنبال از پرده بیرون افتادن 
جنایت ها و نقش او از جانب گردانند گان رژیم عامل سیا و موساد خوانده می شود 

ولی با وجود این همه رسوایی مجلس شورای اسلامی کلیات طرحی را که پیشنهاد دهنده ی آن همین 
آقای جاسوس آمریکا و اسراییل بود .. با شتاب به تصویب می رساند

مجموعه ی این وقایع و احساس خطر کودتاه و سرکوب های گسترده واکنش اعتراضی و خودجوش دانشجویان 
خشمگین را برانگیخت

اعتراض علیه لایحه ی اصلاح قانون مطبوعات و توطئه ی بستن روزنامه ها به طور کلی و روزنامه ی سلام به 
طور مشخص اعتراض و تظاهرات علیه نظارت استصوابی شورای نگهبان و برای آزادی زندانیان سیاسی آزادی 
کدیور امیرانتظام و رهبران زندانی اتحادیه ی دانشجویان به سرعت شکل گرفت 

طراحان پروژه ی سرکوب برای خفه کردن این جنبش و اجرای شتابزده ی بخش های دیگر پروژه ی مزبور با
توحش ویژه ی سپاهیان ولایت دست به کار شدند. اما این سرکوب به جای تحقق نتایج مورد نظر همه ی 
جامعه و نظام را به هم ریخت . دانشجویان علی رغم تهاجم سبعانه ی خشونت گران شجاعانه به مقاومت 
خود ادامه دادند. 

مردم با خشم و نفرت و انزجار به این بربریت برخورد کردند و همبستگی خود را با دانشجویان به اشکال 
مختلف نشان  دادند . مطبوعات مستقل با گزارش جریان وحشیگری نیروهای انتظامی و اوباشان چماقدار
به افشاگری پرداختند

بخشی بزرگ از روحانیت و مراجع ضمن اعتراض شدید حمله به دانشجویان را محکوم کردند. کار به جایی 
رسید که حتا رهبر و سردمداران خشونت نیز نتوانستند سکوت کنند و برای فروکش خشم جامعه ناگزیر 
حمله به کوی دانشگاه را هر چند به طور دو پهلو محکوم کنند


دو-آغاز مرحله ای جدید در تاریخ جنبش دانشجویی ایران :صفحه سه

دنباله صفحه دو
جنبش اعتراضی دانشجویان پس از چند روز با تظاهرات پرشکوه 20 تیر که بنا به گزارش ها فریب 
سی هزار نفر در آن شرکت داشتند و به دنبال محاصره ی دانشگاه توسط نیروهای انتظامی به 
آرامش گرایید 

اما آن چه در این چند روز اتفاق افتاد به هر حال تأثیرات عمیق خود را بر جامعه و به ویژه بر کیفیت 
و چگونگی ادامه ی مبارزات دانشجویان در آینده باقی گذرد 

پدیداری و شکل گیری جنبش دانشجویی فعال در صحنه ی سیاسی همواره عامل مهم در بیداری 
مردم و بسط مبارزات آزاد یخواهانه در جامعه بوده است 

در شرایط حاکمیت دیکتاتوری دانشجویان به اقتصادی موقعیت خویش و نیاز به آزادی و فضای آزاد 
جهت تبادل اندیشه و آزادی فکر و پژوهش غالباً در صف مقدم پیکام علیه استبداد و در بسیاری موارد 
پیشگام و آغازگر این پیکار بوده اند چند دهه فعالیت پیگر و خستگی ناپذیر دانشجویان ایرانی در 
داخل و خارج از کشور علیه دیکتاتوری محمدرضا شاه و به خاطر آزادی برگ هایی درخشان در تاریخ 
مبارزات مردم ماست 

پس از انقلاب بهمن ماه 1357 به دنبال سرکوب نیروهای سیاسی مخالف و حاکم ساختن اختناق در 
دانشگاه ها و پاکسازی دانشجویان و استادان مزاحم فضای دانشگاه ها به انجمن های اسلامی که 
در آن زمان وابسته به نظام و مدافع آن بودند محدود ماند به موازات آشکار شدن نتایج و ره آوردهای 
فاجعه آمیز سلطه ی جمهوری اسلامی به موازات آشکار شدن فساد و جنایت و خیانت رهبران و 
گردانندگان آن جدایی از نظام نیز به تدریج در میان دانشجویان آغاز شد 

این جدایی که در بسیاری موارد با تو هم زدایی نسبت به حکومت دینی همراه بود در عمل به صورت 
مخالفت های جدی همان انجمن های اسلامی دانشجویان با حاکمیت و اقدامات و سیاست های آن 
منعکس می شد و به طور روزافزون گسترش می یافت 

از سوی دیگر نسل بعدی دانشجویان که از کودکی در نظام جمهوری اسلامی و فضایی بسته پرورش 
یافته و برخی از آن ها نیز وابسته به همین انجمن های اسلامی بودند با حرکت از نیازهای خود و این 
واقعیت که رژیم حاکم مانع اصلی تحقق خواست های آن هاست هر روز بیشتر ضرورت مبارزه با آن 
را برای دستیابی به مطالبات خویش احساس می کردند و به طور اجتناب ناپذیر به چنین مبارزه ای 
کشیده می شدند

به این ترتیب نسلی که در زیر بمباران تبلیغاتی بی وقفه و تلقین های ایدئولوژیک یک جانبه ی 
جمهوری اسلامی بزرگ شده بود برخلاف امید و تصور زمامداران رژیم به جای این که فریفته ی این 
تبلیعات و تلقینات گردد و در جهت آن شکل گیرد به حکم نیازهای طبیعی و واقعی خویش که در مغایرت
کامل با ارزش ها و فرهنگ تحمیلی نظام قرار داشت به مبارزه علیه استبداد و ارتجاع حاکم روی آورد

فضایی که با دوم خرداد 1376 وجود آمد و اعتماد به نفسی که این رویداد در جوانان و دانشجویان به 
مثابه ی نیرویی توانا و قادر به تغییرات ایجاد کرد جنبش دانشجویی را به عنوان یک ابزار مؤثر مبارزه هر 
روز بیشتر وارد میدان کرد

وقایع دو سال گذشته و تلاش ها و توطئه ها و جنایت های شکست خوردگان دوم خرداد برای بازگشت
به دوران قبل از خرداد 1376 دانشجویان ایران را هر روز بیشتر در برابر باند حاکم قرار داد و زمینه ها و 
عوامل رادیکال شدن جنبش دانشجویی را فراهم ساخت 

حادثه  کوی دانشگاه و قیام دانشجویان در روزهای 18 تا 20 تیر تجلی بارز این رادیکالیسم بود 
دانشجویان ایران با این رویداد تاریخی تولد دوباره ی جنبش دانشجویی را به مثابه ی ادامه دهنده ی
سنت های دیرین این جنبش و کانون مبارزه علیه استبداد و برای آزادی و دمکراسی اعلام کردند


سه - تاثیر حادثه ی کوی دانشگاه بر روی بخش های مختلف جامعه و وحشت باند حاکم
دنباله صفحه سه 
انتشار خبر هجوم نیروهای مسلح و چماقداران اوباش به گوی دانشگاه موجی بزرگ از خشم 
و تنفر علیه این یورش وحشیانه را در میان مردم برانگیخت مخافل دانشگاهی فرهنگی 
سیاسی مطبوعات مستقل روشنفکران مذهبی روحانیان و گروه های مختلف مردم ضمن 
حمایت از مبارزه ی دانشجویان تهاجم و تجاوز به کوی دانشگاه را محکوم ساختند و شناسایی 
و دستگیری عاملان و مسئولان و آمران حمله را خواستار شدند 

رییس دانشگاه و وزیر آموزش عالی به عنوان اعتراض استفا کردند و تعدادی دیگر از وزرات مقامات 
دولتی تهدید به استعفا کردند. شکاف در میان نیروهای وابسته به نظام بیشتر شد و جبهه ی 
خشونت گرا بیش از پیش در فشار و تنگنا قرار گرفت. به طوری که برخی از سران و نمایندگان ان ها 
و حتا رهبر برای جلو گیری از گسترش شعله های مقاومت ضمن محکوم ساختن تهاجم به 
دانشجویان برخورد قاطع علیه متجاوزان و رسیدگی فوری را وعده دادند ! محمد یزدی رییس قوه ی 
قضاییه اعلام کرد در محاکمه ی مجرمان کوی دانشگاه کوتاهی نخواهد شد 

دیبرخانه ی شورای عالی امنیت ملی با صدور اطلاعیه های پیاپی ضمن اعلام عزل سرتیب 
احمدی و معاون وی به عنوان مقصر در این حادثه و اقدام برای تحویل آن ها به مقامات قضایی خبر 
شناسایی و دستگیری 7 نفر از مجرمان و آزادی تمامی دانشجویان دستگیری شده را اعلام می کند 
و عده می دهد که با گروه فشار و حرکت های غیذقانونی آن برخورد قاطع خواهد شد 

روزنامه ی انتخاب پس از اشاره به این مطلب که برخورد غیر منطقی و خودسرانه ی نیروی انتظامی 
به اعتراض دانشجویان از سوی همه ی مسئولان نظام محکوم شده نوشت : رهبر معظم انقلاب 
اسلامی ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی برخورد شدید و قاطع با گروه های فشار و 
مجازات عاملان حمله به کوی دانشگاه را در دستور اقدام های خود قرار داده اند 

با وجود همه ی این ها اعتراضات و تظاهرات دانشجویی ادامه و گسترش یافت و علاوه بر تهران شیراز 
همدان تبریز رشت و شهرهای دیگر را نیز فرا گرفت . دانشجویان به مثابه ی زبان مردم و سخنگوی 
آن ها با اعلام مطالبات خود که در واقع مطالبات عمومی مردم بود خواستار تحقق آن ها بودند 

ادامه ی حرکت خود جوش و مستقل دانشجویان نه فقط جناح راست بلکه بخش هایی از جبهه ی دوم 
خرداد را هم به وحشت انداخت نیروهایی از این جبهه از یک سو در زیر فشار جناح راست مسلط بر 
نظام و از سوی دیگر به دلیل احتمال بسط غیر قابل کنترل این جنبش از آن فاصله گرفتند و به جای 
حمایت از این مبارزه و پافشاری بر تأمین خواست های دانشجویان و یا حتا تأمین پاره ای از این 
خواست ها از زیان بخشی ادامه ی آن سخن گفتند و برضرورت حفظ نظم و آرامش رعایت قانون و پرهیز 
از خشونت تأکید کردند . گویی عامل خشونت و از بین بردن نظم و آرامش و قانون دانشجویان هستند 
و نه نیروهای انتظامی و دسته های اوباش


سه - تأثیر حادثه ی کوی دانشگاه بر روی بخش های مختلف جامعه و وحشت باند حاکم صفحه دوم
دنبال صفحه سه
با خودداری گروهای سیاسی نیروهای جبهه ی دوم خرداد از ادامه ی حمایت از جنبش دانشجویی 
و تضعیف جبهه ی پشتیبانی و همبستگی با تشدید فشار بر دانشجویان و همچنین به دلیل 
فقدان برنامه و سیاست واحد در میان آن ها جنبش ناگزیر فروکش کرد 

در نتیجه جناح راست و نیروهای مسلط بر نظام توانستند از انفعال خارج شده و تلاشی جدید را 
برای گرفتن ابتکار عمل آغاز کنند. آن ها بلافاصله نیروهای وابسته به خود را برای اعلام وفاداری
به نظام و رهبر و نمایش قدرت در برابر جنبش دانشجویی فراخواندند . طرفه این که رییس جمهوری
نیز مردم را به شرکت در این تظاهرات که نیروهای راست و خشونت گرا مبتگر و سازمانده آن 
بوده اند دعوت کرد 

با این تظاهرات و اقدامات پس از آن صحنه به طور موقت تغییر یافت جناح راست با بهره برداری از 
همراه ساختن خاتمی با خود و استفاده از توازن جدید نیروها کوشش کرد محیط ارعاب و سرکوب 
را مجدداً مستقر کند و از دانشجویانی که فریادهای آزادی و آزادیخواهی را در کشور طنین افکن 
ساختند و کسانی که بی پروا از آنان حمایت کردند انتقام بگیرد . لحن و گفتار و خطاب به کلی 
تغییر کرد آن هایی که سه روز قبل از مظلومیت دانشجویان سخن گفته و فجایع و خشونت نیروهای 
انتظامی و گروهای فشار را محکوم کرده بودند این بار از لزوم برخورد شدید با دانشجویان محاکمه 
فوری و به دار آویختن آن ها سخن گفتند . ناطق نوری خواستار اعدام دانشجویان متمرد شد و دیبر 
شورای امنیت که در روزهای قبل رسیدگی فوری برکناری و مجازات عاملان حمله به کوی دانشگاه 
و آزادی همه ی دانشجویان باز داشت شده و برخورد قاطع با مجرمان و گروهای فشار را اعلام کرده 
بود با یک چرخش 180 درجه ای پیکان حمله را متوجه ی دانشجویان می کند 

جنبش اعتراضی آنان را تحریکات بیگانگان می داند و دستگیری محاکمه و مجازات دانشجویان را وعده 
می دهد رهبری که دو روز پیش حمله به کوی دانشگاه قلبش را جریحه دار ساخته این حمله را محکوم 
کرده و مجازات عاملان و برخورد قاطع با گروه های فشار را در دستور اقدامات خود قرار داده بود ناگهان 
ضرورت برخورد قاطع با دانشجویان را در دستور کار قرار داد

دانشجویان را اشرار و مفسد و محارب اعلام کند و نه فقط از دولت و نیروهای سرکوب رسمی بلکه 
 همچنین از دسته های اوباش چماقدار خواست که با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان لازم 
است این دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند و سرانجام به دنبال این تهدیدها و زمینه سازی جو
خشونت و وحشت اقدامات عملی آغاز می گردد

شماری از رهبران دانشجویانی تا زمان نگارش این مقاله دستگیر می شوند . سرنوشت این حمله ی
جدید و چگونگی ادامه یا توقف آن را هنوز نمی توان پیش بینی کرد . اما آن چه مسلم است محیط ارعاب
و موج دستگیری و سرکوب با همه ی اعلان و اقدام غلیظ و شدید آن دیرپا نخواهد بود
شرایط امروز جامعه فضای سیاسی فعال دانشگاه ها روحیهه ی اعتماد به نفس مردم جریان رو به اعتلای
جنبش عمومی و بن بست نظام و شکاف های درونی آن عواملی هستند که باز سازی گذشته را دشوار
و حتا غیر ممکن ساخته اند

مردم و جوانان ایران اراده و تصیمیم قاطع خود را در پایان دادن به اوضاع کنونی و تدارک و ساختن آینده ای
دیگر نشان داده اند. به همین جهت ما به زودی باز هم شاهد امواجی تازه از مقاومت و مبارزه همراه با
پیشروی ها و عقب نشینی ها و شکست و پیروزی های قسمی و گذرا خواهیم بود و روزهای پر حادثه ی
دیگری کشورما را ورق خواهد زد

آن چه به طور یقین در واری فراز و نشیب ها و توقف ها همچنان ادامه خواهد یافت فضا و روندی است که
از خرداد 1376 در جامعه آغاز شده و همه ی شواهد گواه برگشت ناپذیر بودن آن است 


چهار - درس های حادثه ی کوی دانشگاه و قیام دانشجویان

دنباله صفحه سه
حادثه کوی دانشگاه به دلیل اهمیت نتایج و درس های آن بدون شک نه فقط امروز بلکه همچنان 
تا مدت ها مورد بحث و ارزیابی قرار خواهد داشت. آن چه در این ارتباط هم اکنون می توان گفت 
و باید به آن توجه جدی داشت ویژگی ها و درس های زیر است 

الف- مهم ترین ویژگی حوادث روزهای 18 تا 20 تیر تبدیل سریع تحصن و اعتراض دانشجویان به 
جنبشی رادیکال است .این رادیکالیسم از یک سو در کیفیت شعارها و خواست ها و از سوی 
دیگر در پایداری برای مهار خشونت گران و بی اثر ساختن تعرض آن ها به گونه ای بارز تجلی یافت 
کیفیت شعارها و فریادهای یا مرگ یا آزادی بیان صریح فراتر رفتن از مطالبات معمولی و صنفی و 
اعلام عزم راسخ دانشجویان برای مبارزه ی تا به آخر جهت تحقق خواست های عمومی مردم و 
اعلام آمادگی مقاومت در برابر خشونت گران بود . طرح خواست هایی از قبیل آزادی زندانیان 
سیاسی و لغو نظارت استصوایی و اشاره های مستقیم و غیر مستقیم به نقش اصلی رهبری 
در استبداد و خودکامگی ها و نابسامانی های موجود و جلوه های آشکار خصلت رادیکال جنبش 
 و در عین حال نشانه ی تبدیل آن به زبان مردم بود 

جنبه ی دیگر رادیکالیسم را می توان در تداوم این رویارویی بزرگ مشاهده کرد. ادامه ی مبارزه به 
مدت چند روز و پیوستن دانشجویان شهرهای دیگر به این مبارزه نشان داد که دانشجویان با رهایی 
از امیدهای واهی خیابان ها را میدان تعیین سرنوشت کرده اند و خیابان ها و مردم را محل و مرجع 
 تصویب یا لغو قوانین و تحقق و تامین خواست های جامعه می دانند


ویژگی دیگر قیام دانشجویان تلاش در اجتناب از خشونت و حفظ خویشتن داری در برابر تحریکات 
خشونت گران بود . با وجود پاره ای تخریب های و آتش سوزی ها که به احتمال قریب به یقین از 
جانب عوامل وابسته به باند حاکم صورت گرفت دانشجویان از توسل به خشونت اجتناب کردند
و همچنان بر بستر مبارزه ای باقی ماندند که اقدامات سرکوبگرانه ی نیروهای انتظامی را دشوار 
می ساخت و حمایت بزرگ مردم را بر می انگیخت 

ب- طرح شعارهای عمومی مردم در این مبارزه و شیوه های اتخاذ شده در پیشبرد اعتراضات 
شرایطی را فراهم ساخت که جنبش توانست از پشتیبانی وسیع برخوردار شود و درست به همین
دلیل بود که جناح راست و خشونت گران حاکم از رهبر تا دسته های چماقدار روحیه های خود را 
باختند و ترس و ناتوانی آن ها را فراگرفت 
این واقعیت نشان می دهد که در هر اقدامی در صورت بر خورداری از حمایت گسترده در صورت 
عمومی شدن جنبش و فراگیر بودن خواست ها می توان نیروهای مسلط را مهار و ناتوان کرد
در جریان مبارزات دانشجویی نیروهای حاکم تنها زمانی توانستند به تهدید و خشونت متوسل شوند 
که جنبش دانشجویی از لحاظ همبستگی تا حدی ضعیف شد و از لحاظ سیاست و برنامه جوانبی 
از تفرقه در آن پدیدار گشت . بنابراین این جنبش باید در مبارزات آتی خویش به این واقعیت ها توجه 
جدی مبذول دارد. لازمه ی فراگیر شدن مبارزه کوشش جهت در بر گرفتن هر چه بیشتر دانشجویان 
طرح شعارهای عمومی و اتخاذ شیوه هایی از مبارزه است که پشتیبانی وسیع مردم و مالاً همراهی 
 عملی آن ها را با جنبش به پا خاسته به دنبال آورد

ج- یکی از نکات ضعف جنبش که در روزهای بعد خود را نشان داد فقدان برنامه و سیاست واحد در 
مورد چونگی ادامه ی آن بود . وجود دیدگاه های مختلف در صفوف جنبش و در میان رهبران آن به 
هیچ وجه امری غیر عادی نیست در لحظه های حساس و پرالتهاب به طور طبیعی برداشت ها و 
ارزیابی هایی متفاوت نسبت به موفقیت جنبش و پیشبرد آن تغییر سیاست و تاکتیک و یا پایان 
دادن به مبارزه ی جاری به وجود می آید . این نظر گاه های متفاوت طبعاً امر ادامه ی کار را دشوار 
می سازند و جنبش را با خطر تفرقه و تجزیه رو به رو می کنند 

باید توجه داشت که در چنین شرایطی مهم ترین مسئله اجتناب از تفرقه و چند دستگی و جلو گیری 
از تجزیه ی صفوف مشترک است . در صورت رو به رو شدن با این گونه موقعیت ها باید تمام مساعی 
را در جهت تصمیم گیری مشترک و حفظ یکپارچگی جنبش به کار برد به نظر و خواست اکثریت احترام 
گذاشت و بر اساس آن عمل کرد . بدون تردید جنبش دانشجویی و رهبران آن در جریان پیکار های بعدی
با بهره گیری از این تجربه ی بزرگ مجرب تر و تواناتر مبارزه علیه باند حاکم را به پیش خواهند برد









Dienstag, 18. Dezember 2012

Napoleonisch Kriege

Der Korse Napoleon Bona Parte ( 1769 -1821 ) Stieg vom
Artillerieoffizier bis zum Kaiser von Frankreich auf. Er war entschlossen
Europa gewaltsam zu reformieren und unter seiner Herrschaft zu einen
Seine Eroberungskriege Prägten den Beginn des 19. Jahrhunerts

Napoleon, auf der Insel Korsika geboren, trat 1785 in die französische
Armee ein. Er unterstützte die Französische Revolution und besiegte
1793 gegenrevolutionäre Kräfte bei Toulon. 1795 rief man ihn nach
Paris, um die Stadt gegen einen Royalisten aufstand zu verteidigen

1796 Wurde er Befehlshaber der französische Armee in Italien . Er rang
Österreich die Herrschaft über Italien ab und machte sich dann auf den
Weg nach Ägypten, um den britischen Handelsweg nach Indien zu
Blockieren.

1798 Schlug er die Ägypter in der Schlacht bei den Pyramiden, doch
Nachdem die britische Marine unter Admiral Nelson die Französische
Flotte bei Abukir vernichtet hatte, kehrte Napoleon nach Frankreich
Zurück und bereitete alles vor,
Um als Allein Herrscher gebieten zu können.

1799 stürzte er das Direktorium, das Frankreich regierte.Die meisten
Franzosen waren froh, wieder einen starken Herrscher zu haben, und
Wählten Napoleon zum Ersten Konsul.
Erführte ein neues Gesetzbuch ein, den Code Napoleon, der auf
Grundsätzen der Französischen Revolution basierte.
1804 Krönte er sich zum Kaiser von Frankreich.

Napoleon gewann viele Schlachten gegen Preußen, Österreich und
Russland.der Sieg der Briten unter Admiral Horatio  Nelson in der
Seeschlacht bei Trafalgar 1805 vereitelte aber seiner Pläne,
Großbritannien zu erobern. 1807 marschierte Napoleons Armee durch
Spanien und eroberte Portugal;

1808 ernannte er seinen Bruder zum König von Spanien.
Großbritannien entsandte daraufhin Truppen zur Unterstützung des
Spanischen Unabhängigkeitskriegs

1812 Marschierte Napoleon mit Seiner Großen Armee nach Russland
Ein, doch der Russische Winter zwang ihn zum Rückzug

1813 begann der Zusammenbruch  des Französischen Reichs, Napoleon
Dankte 1814 als Kaiser ab,

Floh aber ein Jahr Später aus dem Exil auf Elba und stellte eine neue
Armee auf. Doch die Niederlage bei Waterloo 1815 besiegelte sein
Schicksal:
Er wurde auf die Insel Sankt Helena Verbannt, wo er 1821 Starb