دنباله صفحه چهار
عمل کرد و رفتار رییس جمهور در ارتباط با حادثه ی کوی دانشگاه و در غیر رسمی برای بسیاری
سوال برانگیز و یا غیر منتظره و در تناقض آشکار با وعده ها و ادعا های او بود . چنین رفتاری اما
تازگی نداشته و استثنایی و تصادفی نیست . ما در گذشته نیز در رابطه با وقایع و آزمایش های
متعدد شاهد موضع گیری ها و برخوردهایی از این نوع بوده ایم به همین جهت در این جا کوشش
می کنم در پرتو بررسی اجمالی افکار و اندیشه های خاتمی دلایل اصلی این گونه اقدامات و
واکنش ها و سیاست ها را توضیح دهم. ابتدا با مرور رویدادهای 17 تا 23 تیر ماه ببینیم چگونه
ابتکار عمل به دست جبهه ی خامنه ای و نیروهای سرکوبگر افتاد و ضد حمله ی جدید چگونه
ممکن شد؟؟
چگونه ابتکار عمل به دست نیروهای سرکوبگر افتاد؟
در 18 تیر ماه پس از آن که اولین اقدام کودتای خامنه ای - رفسنجانی به پاس مقاومت پیگیر و جسورانه ی دانشجویان و همبستگی مردم خنثا و در هم شکسته شد ..کودتاگران و سردمداران خشونت ابتدا وحشت زده و هراسناک ناگزیر عقب نشینی کردند و موضعی دفاعی گرفتند .. با تداوم جنبش و خطر فراگیر شدن آن گردانندگان نظام برای مهار
اوضاع به تکاپو افتادند. آنها در عین حال که به خاطر فروکش
خشم مردم و جلو گیری از گسترش مبارزه وعده ی « دستگیری و محاکمه مهاجمان کوی دانشگاه و برخورد قاطع با گرو های فشار را تکرار می کردند
توطئه های جدید جهت سرکوب جنبش و ادامه ی برنامه ی
کودتا را نیز تدارک می دیدند . در زیر فشار قراردادن رییس جمهوری تشدید فشار بر جبهه ی دوم خرداد ایجاد پراکندگی در صفوف دانشجویان و تصعیف جبهه ی همبستگی بخش اول این برنامه بود . که به موازات تهدیدهای آشکار و نهان و اقدام به تخریب و ناامنی و خشونت به نام دانشجویان سازماندهی و اجرا گردید.
این تلاش ها به ویژه فشار بر خاتمی و استفاده از او
برای متوقف ساختن جنبش سرانجام نتایج مورد نظر
را به بار آورد و خاتمی در کشاکش داد و ستدها به
سازش به سود جبهه ی راست تن داد. تلاش باند
حاکم برای تدارک ضد حمله و گرفتن ابتکار عمل به
طور مشخص به ترتیب زیر انجام گرف
به کارگیری شبکه ی تبلیغاتی
در کنار ارگان های سرکوب و چماقداران حزب الله ارگان های تبلیغاتی رژیم از نشریات
وابسته به وزارت اطلاعات کیهان جمهوری اسلامی رسالت تا صدا و سیمای نظام
نقشی مهم در تدارک و آغاز ضد حمله ایفا کردند
روزنامه های مزبور با انعکاس مفصل عملیات خرابکارانه ی انصار حزب الله و نسبت
دادن آن به دانشجویان جنبش دانشجویی را حرکت اراذل و اوباش و هدف آن را ایجاد
آشوب و هرج و مرج اجتماعی خواندند
در عین حال از فرصت استفاده کردند جبهه ی دوم خرداد و مطبوعات مستقل را به
دفاع از مشتی آشوبگر و محارب متهم ساختند
در تقسیم کار شبکه ی تبلغاتی صدا و سیمای رژِیم نقشی مهمتر در زمینه سازی
ضد حمله ی حاکمین به عهده داشت. خبرنگاران و عکاسان و فیلم برداران آن وظیفه
داشتند از آغاز صحنه سازی تظاهرات دانشجویان خلق الساعه آن ها را گام به گام
همراهی کنند با تهیه فیلم و گزارش از عملیات تخریب و آشوب و آتش سوزی کار خود
را به نحوی شایسته انجام دادند! گزارش ها و فیلم های آن ها به عنوان سند آشوبگر ی
و هرج و مرج طلبی دانشجویان به خوبی مورد استفاده قرار گرفت و علاوه بر پخش مکرر
از تلویزیون ایران در اختیار خبرگزاری ها نیز قرار داده شد
تدارک و سازماندهی راهپیمایی به حمایت از رهبر
آخرین پرده ی سناریوی گرفتن ابتکار عمل و خفه کردن مخالفان دعوت به راهپیمایی در
حمایت از رهبر برای روز 24 تیر ماه بود همراه با این دعوت و به دنبال ایجاد فضایی که در بالا
به آن اشاره گردید شایع شد که قرار است نیروهای راست و خشنونت گرای حاکم در همین
روز دانشگاه را تصرف کنند نشریات وابسته به جبهه ی دوم خرداد و روز نامه های مستقل را
تعطیل و سرکوب های شدید و دستگیری های گسترده را آغاز کنند
شایعه ی کودتا بیشتر قوت گرفت نامه ی تهدید آمیز 24 تن از فرماندهان سپاه به رییس
رجمهور گر چه هنوز به طور علنی انتشار نیافته بود
جسته و گریخته مورد بحث و اشاره قرار می گرفت ..با این جو و زمینه ی روانی اعمال فشار
به جبهه ی خاتمی برای حمایت از راهپیمایی و شرکت در آن بالا گرفت به طوری که بالاخره
هم رییس جمهور و هم بخشی از جبهه ی دوم خرداد مردم را به شرکت در این راهپیمایی
دعوت کردند
عقب نشینی و لحن برخی از مطبوعات و گروه های وابسته به اصلاح طلبان نشانی بارز از
نگرانی و تسلیم بود . راهپیمایی 24 تیرماه به این ترتیب تدارک و سازمان داده شد
و در آن پیام رهیر مبنی بر محارب و مفسد شمردن دانشجویان و تهدید به سرکوب شدید
قرائت گردید
به دنبال این نمایش قدرت که در حقیقت نمایش ضعف بود موج دستگیری ها آغاز گردید . با
افتادن ابتکار عمل به دست نیروهای سرکوبگر نظام و آغاز ضد حمله ی زمامداران جمهوری
اسلامی عوامل آن ها پس از چند روز وحشت و سراسیمگی روحیه ی خود را دو باره باز
یافتند و التهاب و هیجانات به طور موقت فروکش کرد
واکنش و موضع گیری خاتمی در قبال این حوادث 18 تیر
در بالا دیدیم که چگونه باند حاکم با بهره گیری از همه ی امکانات از به میدان فرستادن نیروهای
سرکوب رسمی و غیررسمی تا جو سازی و ارعاب و خشونت از به کار انداختن شبکه ی تبلغاتی
تا نشان دادن چهره ی ترسناک فرماندهان سپاه از تدارک توطئه های پنهانی تا فشار و تهدید و
سرکوب آشکار می کوشد فریادهای آزادیخواهی مردم و اعتراضات گروهای ناراضی درون نظام را
خفه کند
در چنین شرایطی رییس جمهوری که می خواهد قانون را حاکم سازد و از حقوق و آزادی مردم
دفاع کند در برابر این همه تجاوز به قانون تجاوز به آزادی و حقوق مردم در این 5 روز پر حادثه
ابتدا سکوت می کند و در 22 تیر ماه در پایان جلسه ی شورای امنیت ملی ناگهان اعلام می کند
حادثه ای که پنجشنبه رخ داد بعد از یکی دو روز جریانی انحرافی در آن پیدا شد
تکیه از ماست و به نظر من این جریان خیر کشور را نمی خواهد و هدفش لطمه زدن به اصل نظام
و ایجاد آشوب و تشنج در جامعه است
خوشبختانه جامعه ی دانشجویی برائت خود را از این جریان اعلام کرد
در این سخنان اولاً شبیخون وحشیانه به کوی دانشگاه که وزیران خاتمی پس از بازدید آثار آن به
گریه افتادند و وزیر فرهنگ و آموزش عالی و رییس دانشگاه در اعتراض به چنین توحشی استعفا
کردند از اهمیت می افتد.ثانیاً تظاهرات و راه پیمایی شبه دانشجویی انصار حزب الله علی رغم
تمام شواهد انکار ناپذیر و با این که جامعه دانشجویی مورد بحث خاتمی آن را به نیروهای خشونت
طلب نسبت داد جریانی انحرافی در درون جنبش دانشجویی خوانده می شود روز قبل از این
اظهارات رییس جمهور شورای منتخب متحصنین که ظاهراً خاتمی آن را به عنوان نماینده ی جامعه
دانشجویی پذیرفته است طی اطلاعیه ای با صراحت اعلام داشته بود که این جریان انحرافی نه
تنها ارتباطی به درون جنبش ندارد بلکه در واقع همان جریانی است که به کوی دانشگاه شبیخون
زده است و اینک با نام و نقش دیگر مشغول اجرای سایر بخش های پروژه ی سرکوب است
اطلاعیه ی شورای منتخب متحصنین خاطرنشان می کند که چنین اعمالی از سوی کسانی انجام
می شود که می خواهند انگشت اتهام را به سوی حرکت های دانشجویی نشانه بگیرند
اما چرا خاتمی این چنین دو پهلو سخن می گوید و چرا بالا خره به این موضع گیری کشیده می شود
که تظاهرات شبه دانشجویی انصار این موضع کیری کشیده می شود که تظاهرات شبه دانشجویی
انصار حزب الله را جریانی در درون جنبش دانشجویی بخواند در حالی که به خوبی آگاه بود که آن
تظاهرات بخشی از سناریو ی نیروهای حاکم جهت متوقف کردن جنبش دانشجویی و مالاً سرکوب
آن بود و سرانجام نیز سناریوی نام برده را از جمله به یاری رییس جمهور و سکوت و موضع گیری و
نهایتاً سازش او با جناح راست به اجرا در آوردند
به هر حال این موضع گیری و اظهار نظر خاتمی پیرامون حوادث کوی دانشگاه مبارزات دانشجویان
و تظاهرات انصار حزب الله به نام دانشجو و این که او نیز همانند سردمداران جناح راست این صحنه
سازی را جریانی در درون جنبش دانشجویی معرفی می کند بسیاری را مبهوت و شگفت زده کرد
با توجه به این که ماهیت این افراد و سازماندهندگان آن ها و هدف های آنان بر رییس جمهور کاملاً
آشکار بود مردم بار دیگر با این سئوال روبه رو شدند که چرا خاتمی این گونه عمل می کند؟
چرا این چنین دو پهلو و پرتناقض سخن می گوید چرا این چنین جنایت های خشونت گران را
نادیده می گیرد؟
چه چیز این مدافع قانون و اخلاق را به سکوت در برابر تجاوز به قانون به قلب واقعیت ها و پرده پوشی
جنایت ها و هویت جنایتکاران وادر می سازد؟
و بالاخره این که چرا رییس جمهور تن به سازش و تسلیم داد؟ آیا تنها امکان موجود سازش و تسلیم
به سود جناح راست است و کمک به ان برای آغاز ضد حمله ی جدید بود؟ گروهی از مردم و بخش هایی
از جبهه دوم خرداد این رفتارها و سازش را به دلیل توازن نیروی کنونی در نظام تمرکز قدرت در دست
گروه های مسلط بر جمهوری اسلامی و فشارهای آن ها اجتناب ناپذیر می دانند و بر آنند که خاتمی
از این طریق مانع استقرار سرکوب گسترده و انجام کودتای نیروهای خشونت گرا شده است
روشن است که حربه ی کودتا و احتمال اقدام به آن از جانب کسانی که حاکمیت خود را در معرض خطر
جدی می بینند تا مدت ها همواره وجود دارد. اگر قرار باشد هر بار پس از روبه رو شدن با تهدیدها و
حرکت های کودتاگرانه مردم و مخالفان تسلیم شوند و تن به سازش دهند به کودتاگرانه امتیاز دهند و
قدرت متزلزل شده را به آن ها باز گردانند نه فقط در خنثا کردن و مهار آن اقدامی نشده بلکه به عکس
به تداوم سلطه کودتاگران و کارایی تهدید آن ها کمک شده است مهار کودتاگران تنها از طریق نشان
دادن قدرت و مقاومت میسر است نه با اتخاذ سیاست عقب نشینی و تسلیم باید در هر فرصتی به
جای دادن امکان ارایش نیرو و تجدید قوا با وارد آوردن ضربه های مؤثر آن ها را تضعیف کرد باید در زمانی
که در تنگنا و ضعف و وحشت اند به جای دادن امتیاز از آن ها امتیاز گرفت باید به جای ایجاد زمینه
برای ادامه ی تهدیدها و تعرض نشان داد که اقدام به کودتا شکست قطعی آن ها را تسریع خواهد کرد
اما چرا خاتمی به گونه ای دیگر عمل می کند و هر بار پس از حمله نیروهای خشونت گرا و با روبه رو
شدن با بحران سیاست عقب نشینی و یا کنار آمدن با نیروهای مسلط را دنبال می کند
واکنش خاتمی نسبت به تعرض نیروهای مسلط علیه یاران و همکاران او استضاح و برکناری عبداله
نوری کتک زدن معاون رییس جمهوری و وزیر ارشاد نسبت به دستگیری و محاکمه ی کرباسچی
دستگیری و شکنجه ی معاونان شهرداری تهران دستگیری مدیران و نویسندگان مطبوعات نسبت به
خودسری ها و تجاوزات آشکار قوه ی قضاییه علیه حقوق مردم و یا بر خوردهای او در مورد ترور
لاجوردی انتخابات مجلس خبرگان و ناپیگیری در مسئله ی قتل های زنجیره ای بازتاب های بارز چنین
سیاست و رفتاری است
به همین دلیل باید به سیاست و رفتار خاتمی در برابر حادثه ی کوی دانشگاه و رویدادهای پس از آن
نه به عنوان امری استثنایی بلکه به منزله ی حلقه ای از زنجیره ی سیاستی برخورد کرد که رییس
جمهور طی دو سال گذشته دنبال کرده است
چرا خاتمی چنین سیاستی را دنبال می کند؟ چرا هر بار در لحظه های حساس عمل کرد خاتمی
آرام سازی مردم سازش با نیروهای مسلط و دعوت همگان به تبعیت از رهبری است؟
به نظر ما پاسخ این پرسش را باید قبل از هر چیز در دیدگاه های فلسفی سیاسی آقای خاتمی در
تصورات و هدف های او و در ظرفیت ها و توانایی های وی جستجو کرد
اندیشه ها و دیدگاه های فلسفی - سیاسی خاتمی
خاتمی فبل از رسیدن به ریاست جمهوری دو کتاب یکی بیم موج- و دیگری از دنیا شهر تا شهر
دنیا انتشار یافته است. این دو کتاب به اضافه ی گفتارها و نوشتارهای دوران ریاست جمهوری
مجموعه ای را می سازد که باز گو کننده ی افکار تصورات و برداشت های وی از حکومت
اسلامی جامعه ی مدنی حاکمیت قانون و آزادی و حقوق مردم است
این مجموعه در عین حال که انعکاس اندیشه ای التقاطی و متناقض است خط فکری واحدی را
نشان می دهد که از سال های قبل از ریاست جمهوری تا کنون همچنان دنبال شده است
در این نوشته ها سه زمینه ی مهم دیده می شود که اساس اندیشه و فکر نویسنده را تشکیل
می دهند . این سه زمینه عبارتند از الف: اسطوره ی خمینی ب: نظریه ی حکومت اسلامی و
ولایت فقیه ج : تأثیر تمدن غرب و دستاوردهای جامعه ی بشری بر روی نویسنده و انعکاس آن
به صورت تمایل وی به نوگرایی قانون گرایی و مشارکت مردم در امور
الف اسطوره ی خمینی
کتاب بیم موج - که بخش اصلی آن در سال 1370 نوشته شده و برای اولین بار در سال 1372
انتشار یافته است میزان تأثیر و نفوذ اسطوره ی خمینی را در اندیشه و مبانی فلسفی و
دیدگاه های سیاسی نویسنده ی کتاب نشان می دهد
اولین مقاله از کتاب نیز با عنوان احیا گر اسلام ناب تماماً به بررسی نقش وسیع و آرای راهگشا
و دوران ساز امام به مثابه ی سلسله جنبان مهمترین حرکت فکری انقلابی زمان ما اختصاص یافته
و تا آخر کتاب مبنای احکام و استنتاجات نویسنده است
خاتمی در این نوشته ها خمینی را بزرگترین احیاگر دین در زمان غیبت معصوم می داند و این احیاگری
را به ویژه در زمینه ی ایستادگی خمینی در برابر قدرت های زورگو و مطامع دنیاخوران و در مجاهدت
خستگی ناپذیرشان علیه تحجر و جمود واپسگرایان و نمایاندن چهره ی منور و شاداب دین بر می
شمارد.
در صفحه ی 23 کتاب نام برده در این ارتباط چنین می خوانیم در عصر حاضر نیز در آفاق اسلامی
مصلحان و احیاگران بزرگی ظهور کرده اند که جایگاه امام خمینی قده در این میان از رفعت خاصی
برخوردار است و گزافه نیست اگر امام فقید را بزرگترین احیاگر دین به هر دو معنی در زمان غیبت
معصوم بدانیم
خاتمی در این کتاب پس از صدور حکم ناکامی و ناتوانی ایسم های گوناگون چون سوسیالیسم
ناسیونالیسم و حرکت های ملی گرا در نجات محرومان و تأمین عدالت اجتماعی به این نتیجه می رسد
که بر خلاف این ایسم های ناکام و ناتوان خمینی دین را به عنوان عامل بزرگ نجات جامعه ی اسلامی از
جنایت های مستبگران و منشا حرکت در مسیر استقلال و سربلندی به صحنه آورد
در این کتاب و در ذهن نویسنده ی آن خمینی نه فقط بزرگترین احیاگر دین و تجلی بلندترین قله ی معارف
اسلامی اعم از عرفان و حکمت و فقه و سلسله جنبان مهم ترین حرکت فکری انقلابی روزگار ما می
باشد بلکه پرهیزگاری بی نظیر و مجاهدی ستم ستیز است که طی یک دهه نظامی مؤسس بر دین را
با موفقیت هدایت کرده است خاتمی آن چنان شیفته ی خمینی و نظرات فلسفی سیاسی و بینش
روشن و ممتاز او است که کارنامه ی سیاه ده سال ستم و خفقان و سرکوب و فجایع و جنایت های
تاریخی بی مانندی چون کشتار چند هزار زندانی سیاسی در فاصله ی چند روز در تابستان 67 نتایج
فاجعه بار سیاست ادامه ی جنگ سیاست های اقتصادی و یرانگر چپاول ثروت های ملی و رواج فقر و
فساد و ناامنی را که ره آورد ده سال سلطه ی حکومت اسلامی و رهبری خمینی است تجربه ای
موفق می خواند و بر آن است که بینش وسیع و راهگشا و دوران ساز خمینی در سال های آخر عمر
ایشان به برکت همین تجربه ی عملی هدایت یک نظام و حکومت اسلامی غنا و صفای بیشتری یافت
نویسنده ی کتاب پس از بیان این احکام می کوشد در یک جمع بندی کوتاه بزرگی و عظمت خمینی
را در 8 زمینه از جمله در طرح نظریه ی حکومت اسلامی و ولایت فقیه توضیح دهد و یا شیفتگی ویژه از
آن دفاع کند
اندیشه های سیاسی خاتمی
ب- نطریه حکومت اسلامی صفحه دوم
گر چه سراسر کتاب مدح نامه ای است از خمینی و برای نویسنده کتاب هر گفتار او حجتی
تردید ناپذیر است ولی نظریه ی حکومت اسلامی خمینی از نکات خاص و اساسی مورد توجه
خاتمی به شمار می رود
به باور نویسنده ی کتاب خمینی با استقرار حکومت اسلامی راه حاکمیت انسان بر سرنوشت
خویش را نشان داد و دورنمای روشن پیشرفت و سربلندی را گشود
در صفحه ی 25 کتاب در این ارتباط چنین گفته می شود: قرن ها پس از اعلام حذف دین از
صحنه ی سرنوشت و تلاش بشر برای اداره ی زندگی با تکیه بر عقل جزوی محدود به زمان
و مکان و بریده از وحی اسلام در ایران حرکت شکوهنمدی را جهت حاکم کردن انسان بر سر
نوش خود و گشودن آفاق پیشرفت و سربلندی برای او پدید آورد
به نظر خاتمی حکومت اسلامی می تواند حلال همه ی مشکلات و معضلات بشر امروز باشد
او در صفحه های 32 و 33 کتاب در این زمینه می نویسد
از محوری ترین نکاتی که در مواضع و آرای خمینی به چشم می خورد و وجهه ی احیاگری شخصیت
خمینی را بر جسته و درخشان می کند تکیه بر این نکته ی حساس و حیاتی است که اسلام باید
بتواند در صحنه ی عمل حلال مشکلات و معضلات بشر امروز باشد و اجتهاد ی مورد نظر خمینی است
که در مصاف با آیین ها و مرام های فکری و سیاسی و اقتصادی و در مقابله با توطئهها و دشواری ها
و در حل مشکلات و مسایل روز بتواند پیروز صحنه باشد
برای تحقق این منظور اما ضروری است روحانیت فعالانه وارد میدان شود و ابتکار عمل را در دست گیرد
خاتمی پس از استناد به این گفته ی خمینی که روحانیون باید همه ی مساعی خود را به کار برند تا
خدای ناکرده اسلام در پیچ و خم های اقتصادی نظامی اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره ی
جهان تکیه از ما نگردد خود در صفحه ی 36 کتاب می نویسد
روحانیت شریف ما نه تنها حق ندارد درهای تفکر خویش را به روی دنیای پرماجرا و جریان های فکری و
اجتماعی عالم ببندد و منفعلانه در انتظار حوادث بماند بلکه باید ابتکار عمل را در صحنه های فکری
و اجتماعی در دست بگیرد
نویسنده کتاب پس از آن به توصیف این حکومت اسلامی که محور فقه سیاسی خمینی و بر بینش روشن
و ممتاز ایشان استوار است می پردازد
به نظر خاتمی آن چه در سایه ی چنین حکومتی باید تحقق یابد و فرمول معجزه آسای ترقی جامعه ی
بشری به شمار می رود همان کلیات شعار گونه و مبهم و مشتی احکام ارتجاعی است که توسط
خمینی برای ایجاد استقلال و خودکفایی و عدالت نگاشته شده اند و خاتمی آن ها را به نقل از صحیفه
نور صفحه ی 40 کتاب تکرار می کند
اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلو گیری از ستمگران و حکومت جابرانه و بسط عدالت فردی و
اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجروی ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال خود کفایی
و جلو گیری از استعمار و استثمار و استبداد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلو گیری
از فساد و تباهی و صدها از این قبیل پس از طرح این برنامه که صرف نظر از کلی گویی شعار گونه و
احکام ارتجاعی حدود و قصاص و تعزیر است
در این برنامه ره آورد حکومت اسلامی درست عکس آن یعنی حاکمیت ستمگران و حکومت جابرانه و
گسترش فساد و فحشا و انواع کج روی ها بود خاتمی به سایر مزیت های حکومت اسلامی می پردازد
به نظر خاتمی برتری این نظام نسبت به سایر نظام ها در این است که حکومت دینی مورد نظر وی با
آمیزه ای از نقش عقل بشری و شرع و وحی بهترین شیوه ی اداره ی جامعه و زندگی را پیش پای
انسان می گذارد
وی در بخش های مختلف این کتاب و همچنین در از دنیای شهر تا شهر دنیا در این باره قلم فرسایی
می کند
شخصیت ضعیف و ناتوانی های خاتمی به عنوان رییس جمهوری
گر چه همان گونه که نشان دادیم ضعف و دشواری های کار خاتمی اساساً از اندیشه ها و
مبانی فکری او سرچشمه می گیرند ولی نمی توان نادیده گرفت که ظرفیت ها شخصیت
ضعیف وی نیز نقشی مهم در عدم موفقیت های تا کنونی داشته اند
بررسی های بالا نشان می دهند که گر چه خاتمی به دنبال توهم حاکمیت یک دولت دینی
است اما به هر حال این دولت و جامعه ی اسلام مورد نظر وی با آن چه حکام کنونی و
نیروهای مسلط بر جمهوری اسلامی در پی آن هستند تفاوت دارد
در جامعه ی اسلامی مورد نظر آقای خاتمی در کنار حاکمیت ولی فقیه پاره ای ارزش های
جامعه ی مدنی نظیر حکومت قانون رعایت حقوق و آزادی های مردم در چار چوب قانون و
توجه به الزامات جامعه امروز نیز باید وجود داشته باشد و او در واقع برای استقرار یک جامعه
اسلامی این چنانی وارد میدان شد
برنامه و شعارهای انتخاباتی او هم گر چه عده ای آن را یک بازی عوامفریبانه تلقی می کنند
نه دروغ و فریب مردم بلکه بیان آرزو و تمایل او در تحقق این آرزو و ایجاد چنین چشم اندازی است
اجرای این برنامه اما از همان نخستین آزمایش و در اولین گام یعنی تعیین وزیران مطلوب با موانع
و سدهای غیرقابل عبور روبه رو گردید و باز نشان داد که در جمهوری اسلامی دولت واقعی
مافیای حاکم است
در این جمهوری ولی فقیه حکومت می کند نه قانون و دولت منتخب مردم و این دو سازگار و قابل
جمع نیستند . اما به هر حال کسانی چون خاتمی که در پی حاکمیت قانون است باید حداقل از
تجربه ی مستقیم خود به این نتیجه برسد که حاکمیت قانون را باید به قدرت های مافوق قانون و
متجاوزان به قانون تحمیل کرد
در جمهوری اسلامی که قانون شکنان تمامی اهرم های قدرت را در دست دارند و قانونی جز
سرکوب و ترور و جنایت نمی شناسد . اگر هم از دیدگاه خاتمی قانون گرایی ممکن به نظر آید
قطعاً مسلزم مبارزه ای سخت و دشوار است
بنابراین ایشان برای اقدام در جهت برداشت ها و تصورات خود از حکومت اسلامی برای انجام وعده های
انتخاباتی و عمل کردن در همان محدوده ی درک خویش از توسعه ی سیاسی حکومت قانون و آزادی
باید چالش های بزرگ با باندهای جنایتکار مسلط بر نظام را نیز می پذیرفت و با برنامه و سیاسی روشن
و بهره گیری از همه ی امکانات با قاطعیت به مصاف آنان می رفت
هدف هایی که آقای خاتمی در دستور کار خود قرار داده است بدون شک از نظر او و کسانی که تحقق
آن ها را در رژیم ولایت فقیه امکان پذیر می دانند امری بزرگ و دشوار است و گام برداشتن در راستای
آن نیازمند جسارت درایت و استواری و داشتن عزم راسخ برای مقابله با موانع و نیروهای بازدارنده است
نیازمند داشتن ابتکار عمل و سیاست و برنامه ی روشن و مشخص است در حالی که اقدامات و عمل
کرد خاتمی طی دو سال ریاست جمهوری نشان می دهد که او فاقد این توانایی هاست
خاتمی نه از چنین خصوصییاتی برخوردار است و نه می تواند برای مهار حاکم از جنبش عمومی مردم
بخواهد زیرا بیم آن دارد که با گسترش جنبش مردم و عدم امکان کنترل آن موجودیت نظام مورد مخاطره
قرار گیرد
در نتیجه کوشش اصلی او این است که از طریق سازش و مصالحه با نیروهای مسلط تجاوز افسار
گسیخته ی آنان علیه حقوق و آزادی های مردم را محدود کند
با اندرز و یاد آوری لزوم توجه به قانون و به اخلاق و فضیلت نیروهای وحشی ضد قانون و ضد انسانیت را
به رعایت قانون و فضایل انسانی وادار سازد . از طریق گفتمان سیاسی و با مصلحت گرایی یا نوشتن
نامه به رهبر معظم و یا مذاکره ی پنهانی با او بر بحران ها غلبه کند
به دلیل چنین سیاست و رفتاری است که ابتکار عمل در تمام این دوران به طور عمده در دست نیروهای
راست و خشونت گرا بوده است و آن ها با حادثه آفرینی ها و برنامه های از قبل تدارک دیده شده رییس
جمهور را در زیر فشار و تنگنا قرار داده و غاالباً به سازش و تسلیم وادار سا خته اند
این سیاست و نتایج آن بدون شک نه تنها در میان بخش هایی از مردم ضرورت اتکا به نیروی خود را بیش
از پیش دامن زده بلکه در عین حال توهم زدایی در میان نیروهایی از جبهه دوم خرداد را هم سبب شده
است .. کسانی که هنوز تصور می کردند می توان یک جمهوری اسلامی خوب جمهوری اسلامی مبتنی
بر قانون و آزادی و مشارکت مردم داشت با مشاهده ی حوادث دو سال اخیر هر روز بیشتر با این واقعیت
رو به رو شدند که ولایت فقیه با حاکمیت مردم اساساً ناسازگار می باشد و حکومت دینی نمی تواند
پاسخگوی الزامات آزادی و رشد جامعه باشد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen