دمکراسی را باید مهمترین اختراع بشر دانست , زیرا که در سایۀ آن میلیاردها انسان در جوامع
بشری امکان می یابند در محیطی امن و آزاد همه جانبه رشد کنند و کوششهای علمی و هنری
.در فضایی باز به ثمر بنشیند
دمکراسی بزرگترین اختراع بشری است, زیرا که در عصر روشنگری لوازم و ضروریات آن در اندیشه
اندیشمندان طراحی گشت و سپس در انقلاب های آمریکا و فرانسه به بوتۀ آزمایش گذاشته شد
و از آن پس مانند لوکوموتیوی عظیم مدام مورد اصلاح و نوسازی قرار گرفته همواره نیرومندتر و
.مدرن تر می شود
دمکراسی در کشاکش دائمی با خود بسر می برد اما این کشاکش , هدر رفتن انرژِی نیست که
بر عکس با بر ملا نمودن نارسایی ها و بر کشیدن لایق ترین افراد سالم تر و سرزنده تر می شود
قدرت دمکراسی در آن است که کلاً و کاملاً با خرد و اندیشه انسانی پرداخته شده و چون مورد
تأیید هر خردمندی است , نشان می دهد که خرد و موهبت و اندیشه ی ایست مشترک میان
.همه اعضای خانواده بشری از این دیدگاه نیاز مبرمی است
حکومت دینی در هر شکلی با اصل آزادی وجدان یعنی انتخاب آزاد دین و اندیشه های سیاسی و
باورهای شخصی در تضاد بوده و تحمیلی بر دگر اندیشان است. چنین نظامی باورهای یک گروه را
.برتری داده و آنرا پایه ای برای تصمیمات عمومی جامعه قرار می دهد
دین را در امور سیاسی مدخل نه ؟ بلکه تعلق دین به عالم اخلاق است و امری است روحانی و وجدانی تعلق به قلوب دارد
نه عالم اجسام روسای دین باید به ترتیب و تعلیم نفوس پردازند و ترویج حسن اخلاقی نمایند ولی در امور سیاسی مداخله ننمایند
بشری امکان می یابند در محیطی امن و آزاد همه جانبه رشد کنند و کوششهای علمی و هنری
.در فضایی باز به ثمر بنشیند
دمکراسی بزرگترین اختراع بشری است, زیرا که در عصر روشنگری لوازم و ضروریات آن در اندیشه
اندیشمندان طراحی گشت و سپس در انقلاب های آمریکا و فرانسه به بوتۀ آزمایش گذاشته شد
و از آن پس مانند لوکوموتیوی عظیم مدام مورد اصلاح و نوسازی قرار گرفته همواره نیرومندتر و
.مدرن تر می شود
دمکراسی در کشاکش دائمی با خود بسر می برد اما این کشاکش , هدر رفتن انرژِی نیست که
بر عکس با بر ملا نمودن نارسایی ها و بر کشیدن لایق ترین افراد سالم تر و سرزنده تر می شود
قدرت دمکراسی در آن است که کلاً و کاملاً با خرد و اندیشه انسانی پرداخته شده و چون مورد
تأیید هر خردمندی است , نشان می دهد که خرد و موهبت و اندیشه ی ایست مشترک میان
.همه اعضای خانواده بشری از این دیدگاه نیاز مبرمی است
حکومت دینی در هر شکلی با اصل آزادی وجدان یعنی انتخاب آزاد دین و اندیشه های سیاسی و
باورهای شخصی در تضاد بوده و تحمیلی بر دگر اندیشان است. چنین نظامی باورهای یک گروه را
.برتری داده و آنرا پایه ای برای تصمیمات عمومی جامعه قرار می دهد
دین را در امور سیاسی مدخل نه ؟ بلکه تعلق دین به عالم اخلاق است و امری است روحانی و وجدانی تعلق به قلوب دارد
نه عالم اجسام روسای دین باید به ترتیب و تعلیم نفوس پردازند و ترویج حسن اخلاقی نمایند ولی در امور سیاسی مداخله ننمایند
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen