Freitag, 18. Oktober 2013

حسن فریدون روحانی رییس جمهور ایران

وی گر چه در جای دیگر همین مصاحبه از قول یکی از بزرگان مورد احترام کشور برخوردهای فله ای با
مطبوعات را ناپسند می خواند ولی به هر حال بر آن است که یکی از مشکلات مطبوعات واقعاً عدم 
.تحفط های منطقی و اخلاقی بود, و توقیف مطبوعات هزینه ی آن است

به این ترتیب مطبوعات توقیف شده نویسندگان زندانی نه تنها از جانب قوه ی قضاییه بلکه همچنین از جانب
رییس جمهوری که خواستار آزادی و توسعه سیاسی است متهم می شوند که از چارچوب تحفظ های منطقی
.و اخلاقی خارج شده اند 

حسن فریدون روحانی مقایسه و در پایان توصیه می کند که مطبوعات اگر بخواهند در آینده امکان انتشار
 .داشته باشند باید دست از پا خطا نکنند و به خود سانسوری تن دهند 

بدون شک اظهارات فوق ناشی از ملاحظات مربوط به مصالح نظام و انعکاس درک و باور حسن فریدون 
.روحانی از آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی است

اما تأمل در مطالب بالا نشان می دهد که مسئله تنها به این ملاحظات و یا درک از آزادی محدود نمی شود
 .بلکه اتهامات او به مطبوعات اصولاً نادرست و عاری از حقیقت است

مطبوعات توقیف شده و نویسندگان زندانی نه حرف های عجیب و غریب زدند و نه قتل ها را به کل نظام
.رساندند

.گناه آن ها تنها پافشاری بر پیگیری مسئله ی قتل ها بوده است 

این مطبوعات نبودند که قتل های زنجیره ای را به کل نظام رساندند بلکه این رفتار قوه ی قضاییه با مطبوعات 
مصر بر پیگیری قتل ها توسط قوه قضاییه و کمیسیون های تشکیل شده و بالاخره حکم حکومتی رهبر ولایت فقیه 
در جلو گیری از تغییر قانون مطبوعات است که موضوع را به کل نظام می رساند و شرکت و دخالت باند حاکم و 
.بالاترین مقامات آن را دراین جنایات نشان می دهد

حسن فریدون روحانی طرفین قضیه را مورد اتهام قرار می دهد اما این نکته ی مهم را ناگفته می گذارد که چرا یک 
طرف قضیه یعنی جنایتکاران و کسانی در این موارد سخن می گوید با صراحت به دفاع از او بر می خیزد برای وی 
سو گواری می کند و دستگاه ریاست جمهوری را به دخالت در قتل های زنجیره ای متهم می سازد آزادانه می چرخند 
دستگاه های قضایی نظام را هدایت می کنند به نام قاضی و هئیت منصفه حکم تعطیل مطبوعات را می دهند ولی طرف
.دیگر قضیه یعنی مطبوعاتی که خواهان پیگیری قتل های زنجیره ای بودند همچنان تعطیل و نویسندگان آن ها زندانی اند

پس مشکل قضیه در کجا است و چرا کار پیگیری قتل ها پس از چندین سال گذشته با چنین سرنوشتی روبه رو است؟؟؟

پس چه کسی و چه گروهی بر جمهوری اسلامی حکومت می کند؟؟

رییس جمهوری که به اعتراف خود از اقتدار و اختیار لازم برخوردارنیست و آن قدر زیر فشار است که حتا باید به استعفا 
.نیز بیاندیشد

رهبر ولایت فقیه مافوق قانون هم با چهره ای که حسن فریدون روحانی از او ترسیم می کند گویا از تجاوز به حقوق مردم 
.انزجار دارد و جنایت هایی که انجام می گیرد برایش تکان دهنده است 

پس چه کسی مسئول جنایت و فساد و خشونت و تجاوز روزمره به حقوق مردم است؟؟

ریشه های این فساد و جنایت و تولید و بازتولید مستمر آن درجمهوری اسلامی در کجا است ؟؟؟

از دو حال خارج نیست یا حسن فریدون روحانی به آن چه می گوید باور دارد که در این صورت دیگر نمی توان برای
او حسابی جدا از سایر گردانندگان نظام باز کرد و یا به آن چه می گوید  باور ندارد و به اقتضای سیاست و 
.مصلحت گرایی این گونه عمل می کند و سخن می گوید

آیا می توان این مشاط گری رهبر ولایت فقیه این همه قلب حقایق و در پناه گرفتن جنایتگاران و عاملان فساد و جنایت
 را با مصلحت گرایی توجیه کرد ؟؟؟

بالاخره مرزهای اخلاق و صداقت و درستی در کجاست ؟؟؟
و چگونه می توان به سایر اعمال و گفتار یک چنین مصلحت گرایی اعتماد کرد و به آن باور داشت؟؟؟

حسن فریدون روحانی به مردمی که سی پنج سال 35 سال سلطه ی و استبداد این نظام و ولایت فقیه مطلق رهیری ایران 
را تجربه کرده اند می گوید که قتل های و اعدام های زنجیره ای برای رهبر تکان دهنده بود یعنی برای کسی که از لحاظ
.قانونی ولی امر و رهبر دینی - سیاسی نظام و در تفسیر باند حاکم از قانون و در حیطه ی عمل مافوق قانون است 

در قانون اساسی جمهوری اسلای قوای حاکم بر کشور و از جمله قوه ی قضاییه زیر نظر ولایت فقیه رهبری ایران است و
.رییس قوه ی قضاییه را رهبر تعیین می کند

.طبق اصل 162 انتصاب رییس دیوان عالی و دادستان کل کشور نیز از اختیارات رهبری است

.شورایعالی قضایی نیز عملاً نماینده و مجری اوامر رهبر است

طبق اصل 156 قانون اساسی وظیفه ی کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمان و اجرای حدود را همین
. قوه ی قضاییه بر عهده دارد

حال چگونه است که با وجود تصریحات رهبری و حمایت و عنایت ایشان در پیگیری جنایتی که برایش تکان دهنده بوده
است پس از این چندین ماه گذشته حسن فریدون روحانی رییس جمهور باید در گزارش به مردم با شرمساری از نافرجامی 
کار پیگرد عاملان و امران این جنایت سخن بگوید؟؟؟

تازه آن چه اشاره کردیم فقط بخشی است که به اختیارات قانونی رهبر در قوه ی قضاییه مربوط می شود.

طبق قانون اساسی رهبر نه فقط در این زمینه بلکه در تمام عرصه ها صاحب اختیار می باشد و قانون اساسی سراسر
.توجیه قانونی حاکمیت رهبر ایران است

فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل و نصب رییس ستاد مشترک و فرمانده سپاه پاسداران عزل و نصب فقهای شورای نگهبان
.حل اختلافات و تنظیم روابط قوای سه گانه و تعیین سیاست های کلی نظام نیز از اختیارات رهبری است

.این ها البته موارد تصریح شده در قانون اساسی است

آن چه به صحنه ی عمل مربوط می شود در جمهوری اسلامی همه ی دستگاه ها به ویژه قوه ی قضاییه خود را مطیع
.رهبر و اوامر ایشان می داند و بر حاکمیت و ولایت مطلق او اصرار دارد

خود رهبر نیز در عمل به این همه اختیارات بسنده نمی کند و در صورت لزوم با صدور فرمان ما و رای قانون حتا 
.اختیارات قانونی قوه ی مقننه را نیز از آن می گیرد 

با همه ی این ها حسن فریدون روحانی می کوشد نزد مردمی که نه فقط در چند ماه اخیر و آینده بلکه در تمامی طول حیات
جمهوری اسلامی این واقعیت ها را دیده و تجربه کرده اند و نتایج فاجعه بار ولایت مطلقه ی خامنه ای رفسنجانی و مافیای 
حاکم را با گوشت و پوست خود احساس کرده اند دامن رهبر را پاک کند وزارت اطلاعات را که عامل جنایت های هولناک و 
ابزار سال ها فشار و پیگرد و شکنجه و اختناق بوده است دستگاهی خدوم و مؤمن و در خدمت انقلاب با بینشی مؤمنانه و 
.منطقی دستگاهی با آن همه ی خدمت ها که دیروز می کرد و امروز می کند معرفی کند

آیا حسن فریدون روحانی رییس جمهور ایران با چنین اظهاراتی باز هم خود را نماینده ی مردمی می داند اما ایشان در
.این جا نیز فقط اشاراتی مبهم و گمراه کننده دارد



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen