در کشورهای اروپایی و آمریکا دانشجویان ایرانی از اوایل سال های 1960 مبارزه ای گسترده را علیه
اختناق و سرکوب رژیم شاه در ایران در چارچوب کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی
سازمان دادند.و
آمریکا پس از جنگ دوم جهانی در شرایطی که اقتصاد و صنایع سایر کشورهای پیشرفته ی
سرمایه داری متلاشی شده بود به عنوان قدرت پیروزمند در جنگ تهاجم اقتصادی و سیاسی خود را
به دیگر نقاط جهان با استفاده از این موقعیت آغاز کرد. و
سرکوب جنبش های آزادیبخش سرکوب نیروهای استقلال طلب و آزادیخواه دست اندازی به مناطق جدید
تهاجم نظامی به کشورهای سازماندهی کودتا تقویت نیروهای ارتجاعی دست نشانده ایجاد
گروه بندی های نظامی و بالاخره غارت جهان سوم اساس سیاست خارجی آمریکا در سال پس از جنگ
بود آمریکا به اتکای توان سیاسی اقتصادی و نظامی خود و اعمال این سیاست توانست در سرزمین های
زیر سلطه ی استعمارگران قبلی انگلیس فرانسه و نفوذ کند و به تدریج در بسیاری از مناطق جای آن ها
را اشغال کرد و به یک ابر قدرت نیرومند با ظرفیت و امکانات گسترده ی نظامی اقتصادی تبدیل گشت
شرایط جنگ سرد امکان می داد که امپریالیسم آمریکابتواند تجاوزها و جنایت های خود را به نام مقابله
با کمونیسم و دفاع از دمکراسی و جهان آزاد توجیه کند و از این طریق به جای روبه رو شدن با
مخالفت و مقاومت افکار عمومی آمریکا و کشورهای سرمایه داری غرب از حمایت و پشتیبانی آن ها نیز
برخوردار گردد. و
این سیاست بر این روال بدون برخورد با مانع داخلی بدون برخورد با مخالفت در جامعه ی آمریکا و در
شرایط وجود کامل آرامش در این کشور تا اوایل سال های 1960 ادامه یافت. و
از اوایل دهه ی 60 دولت آمریکا با دو حادثه و دو مشکل بزرگ یکی داخلی و دیگری خارجی رو به رو
شد به طوری که دیگر ادامه ی کار و پیش برد سیاست های پیشن به سادگی ممکن نبود . و
این دو حادثه یکی جنبش گسترده ی سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی در داخل آمریکا و دیگری جنگ ویتنام
بود. مبارزه ی سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی به سرعت سرتاسر آمریکا را فرا گرفت. و
این جنبش با برملا کردن شرایط واقعی زندگی سیاه پوستان در آمریکا و میزان تبعیض اجحاف و ستمی که
برآنان وارد می شد توهم و تصویری کاذب را که در اذهان عمومی دنیا نسبت به رهبر جهان آزاد وجود
داشت شکست و نه تنها توجه بلکه حمایت بخشی بزرگ از افکار عمومی کشورهای سرمایه داری و بخشی
از جامعه ی آمریکا را نسبت به خود برانگیخت. طلسم سرزمین آزادی و برابری و رفاه شکست وضعیت
سکوت و تأیید و همراهی کامل مردم با دولت شکاف برداشت و دوران انتقاد و فشار و شورش آغاز شد. و
در حالی که سرمایه داری آمریکا هنوز از این جنبش رهایی نیافته بود و برای خروج از این شرایط تلاش
می کرد گزارش های مربوط به جنایات ارتش این کشور در ویتنام به رسانه های گروهی غرب رسید و با
انعکاس آن ضربه ای دیگر بر وجدان عمومی جامعه ی آمریکا وارد شد. و
حماسه های مقاومت مردم ویتنام و تهاجم و کشتار وحشیانه ی آمریکا در آن سرزمین ناباوری مردم آمریکا
را نسبت به تبلیغات رسمی و عدم اعتماد آن ها را به رهبران سیاسی به طور روز افزونی دامن زد. و
بسط دامنه ی جنگ و آگاهی بیشتر را هر روز بیشتر برای بخش هایی بزرگ از مردم آمریکا آشکار ساخت
اما چرا آمریکا با همه ی منافعی که در کشور ایران داشت نتوانست از سقوط رژیم شاه ایران جلوگیری کند
که به گواه همه ی رویدادهای یک تاریخ 25 ساله حافظ منافع آن ها در ایران و منطقه بود؟ برای پاسخ به
این پرسش باید قبل از هر چیز موقعیت و شرایطی را که در سال های قبل از انقلاب آمریکا در آن قرار
داشت مرور کنیم. و
سیاست خارجی آمریکا با طرح مسئله ی حقوق بشر از همان آغاز با مشکلاتی جدی و بزرگ رو به رو
شد دولت های دوست آمریکا که غالباً با توطئه و کودتا و دخالت نظامی آمریکا و انگلیس و سازمان های
آن ها به حکومت رسیده بودند و اعمال قهر و سرکوب و نقض کامل همه ی حقوق سیاسی اجتماعی مردم
به حیات خود ادامه می دادند نمی توانستند با این سیاست حقوق بشر هیچ گونه قرابتی پیدا کنند. و
طرح این سیاست بیش از همه برای رژیم شاه ایران ناگوار و مشکل ساز شد. اگر این رژیم می توانست
در داخل کشور در سایه ی حاکمیت دیکتاتوری و اختناق موضوع حقوق بشر رئیس جمهور آمریکا کارتر
را نادیده گیرد در خارج از کشور اما می بایستی خود را موافق با این سیاست نشان دهد. و
همین امر رژیم شاه و آمریکا را با مشکلات لاینحل مواجه ساخت. و در نتیجه طرح حقوق بشر در ارتباط
با ایران از همان آغاز مسئله ای پیچیده و آمیخته با مشکلات بزرگ گشت. و
کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی
اختناق و سرکوب رژیم شاه در ایران در چارچوب کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی
سازمان دادند.و
آمریکا پس از جنگ دوم جهانی در شرایطی که اقتصاد و صنایع سایر کشورهای پیشرفته ی
سرمایه داری متلاشی شده بود به عنوان قدرت پیروزمند در جنگ تهاجم اقتصادی و سیاسی خود را
به دیگر نقاط جهان با استفاده از این موقعیت آغاز کرد. و
سرکوب جنبش های آزادیبخش سرکوب نیروهای استقلال طلب و آزادیخواه دست اندازی به مناطق جدید
تهاجم نظامی به کشورهای سازماندهی کودتا تقویت نیروهای ارتجاعی دست نشانده ایجاد
گروه بندی های نظامی و بالاخره غارت جهان سوم اساس سیاست خارجی آمریکا در سال پس از جنگ
بود آمریکا به اتکای توان سیاسی اقتصادی و نظامی خود و اعمال این سیاست توانست در سرزمین های
زیر سلطه ی استعمارگران قبلی انگلیس فرانسه و نفوذ کند و به تدریج در بسیاری از مناطق جای آن ها
را اشغال کرد و به یک ابر قدرت نیرومند با ظرفیت و امکانات گسترده ی نظامی اقتصادی تبدیل گشت
شرایط جنگ سرد امکان می داد که امپریالیسم آمریکابتواند تجاوزها و جنایت های خود را به نام مقابله
با کمونیسم و دفاع از دمکراسی و جهان آزاد توجیه کند و از این طریق به جای روبه رو شدن با
مخالفت و مقاومت افکار عمومی آمریکا و کشورهای سرمایه داری غرب از حمایت و پشتیبانی آن ها نیز
برخوردار گردد. و
این سیاست بر این روال بدون برخورد با مانع داخلی بدون برخورد با مخالفت در جامعه ی آمریکا و در
شرایط وجود کامل آرامش در این کشور تا اوایل سال های 1960 ادامه یافت. و
از اوایل دهه ی 60 دولت آمریکا با دو حادثه و دو مشکل بزرگ یکی داخلی و دیگری خارجی رو به رو
شد به طوری که دیگر ادامه ی کار و پیش برد سیاست های پیشن به سادگی ممکن نبود . و
این دو حادثه یکی جنبش گسترده ی سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی در داخل آمریکا و دیگری جنگ ویتنام
بود. مبارزه ی سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی به سرعت سرتاسر آمریکا را فرا گرفت. و
این جنبش با برملا کردن شرایط واقعی زندگی سیاه پوستان در آمریکا و میزان تبعیض اجحاف و ستمی که
برآنان وارد می شد توهم و تصویری کاذب را که در اذهان عمومی دنیا نسبت به رهبر جهان آزاد وجود
داشت شکست و نه تنها توجه بلکه حمایت بخشی بزرگ از افکار عمومی کشورهای سرمایه داری و بخشی
از جامعه ی آمریکا را نسبت به خود برانگیخت. طلسم سرزمین آزادی و برابری و رفاه شکست وضعیت
سکوت و تأیید و همراهی کامل مردم با دولت شکاف برداشت و دوران انتقاد و فشار و شورش آغاز شد. و
در حالی که سرمایه داری آمریکا هنوز از این جنبش رهایی نیافته بود و برای خروج از این شرایط تلاش
می کرد گزارش های مربوط به جنایات ارتش این کشور در ویتنام به رسانه های گروهی غرب رسید و با
انعکاس آن ضربه ای دیگر بر وجدان عمومی جامعه ی آمریکا وارد شد. و
حماسه های مقاومت مردم ویتنام و تهاجم و کشتار وحشیانه ی آمریکا در آن سرزمین ناباوری مردم آمریکا
را نسبت به تبلیغات رسمی و عدم اعتماد آن ها را به رهبران سیاسی به طور روز افزونی دامن زد. و
بسط دامنه ی جنگ و آگاهی بیشتر را هر روز بیشتر برای بخش هایی بزرگ از مردم آمریکا آشکار ساخت
اما چرا آمریکا با همه ی منافعی که در کشور ایران داشت نتوانست از سقوط رژیم شاه ایران جلوگیری کند
که به گواه همه ی رویدادهای یک تاریخ 25 ساله حافظ منافع آن ها در ایران و منطقه بود؟ برای پاسخ به
این پرسش باید قبل از هر چیز موقعیت و شرایطی را که در سال های قبل از انقلاب آمریکا در آن قرار
داشت مرور کنیم. و
سیاست خارجی آمریکا با طرح مسئله ی حقوق بشر از همان آغاز با مشکلاتی جدی و بزرگ رو به رو
شد دولت های دوست آمریکا که غالباً با توطئه و کودتا و دخالت نظامی آمریکا و انگلیس و سازمان های
آن ها به حکومت رسیده بودند و اعمال قهر و سرکوب و نقض کامل همه ی حقوق سیاسی اجتماعی مردم
به حیات خود ادامه می دادند نمی توانستند با این سیاست حقوق بشر هیچ گونه قرابتی پیدا کنند. و
طرح این سیاست بیش از همه برای رژیم شاه ایران ناگوار و مشکل ساز شد. اگر این رژیم می توانست
در داخل کشور در سایه ی حاکمیت دیکتاتوری و اختناق موضوع حقوق بشر رئیس جمهور آمریکا کارتر
را نادیده گیرد در خارج از کشور اما می بایستی خود را موافق با این سیاست نشان دهد. و
همین امر رژیم شاه و آمریکا را با مشکلات لاینحل مواجه ساخت. و در نتیجه طرح حقوق بشر در ارتباط
با ایران از همان آغاز مسئله ای پیچیده و آمیخته با مشکلات بزرگ گشت. و
کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen