Samstag, 17. Juni 2017

خانه زمین اتاق بچه هایم را گرو گذاشتم

از زبانم در رفت, اما دیگر کار از کار گذشته بود خانم ایشان تصمیم خود را گرفته بود. و
خانم گفت: بله, آقا عزیز, من هم برای خوابیدن این خانه دیگر ایاب و ذهاب نمی خواهم. و
چون دیگر حوصله  صدای همسایه که در گوش خانه ما صبحها در باره فرزند ما حرف
می زنند و او دشمن ملت ایران می شناسند . و

گفتم زن عقل از سرت پریده, یکی نان نداشت بخورد, و اتاق برای خوابیدن داشت. و
گفت: اتاق که داشت. زمین خانه واتاقش را گرو دادگاه جمهوری اسلامی ایران گذاشت
تا عزیزان او از زندان جمهوری اسلامی ایران آزاد بشوند و بعد اگر بچه ها دیگر من
بزرگ شده اند جا برای خوابیدن ندارند. و

زمین و خانه واتاق را گرو بگذاریم. آدم اگر تو این دنیا فقط یک بچه داشته باشد همه
چیز دارد, نا سلامتی در دادگاه جمهوری اسلامی کارگشایی هستی و راه و چاه کار را
بلدی. و

آقا گفت: زن تمام دار و ندار ما همین زمین و خانه و اتاق است تو که نمی دانی پدرم با چه
آرزو به دلی این زمین و خانه را سرهم کرد؟ گروش که گذاشتیم پول از کجا در بیاوریم از
گرو درش بیاوریم؟. و

گفت: تا آن وقت خدا بزرگ است. آب دهانش را فرو داد و گفت: ببین عزیزم از تو کاخ
ولایت فقیه رهبر خواستم؟ سفر اروپا خواست؟ تو حتی یک عروسی درست و حسابی برایم
نگرفتی. و آرزوی لباس سفید و تور سفید به دل ماند.  و

خانم و آقا- گذارم از این راه دادگاه افتاد گفتم خدمت برسم, سلامی عرض کنم. سرکار که لطف
نمی کنید سرفرازمان بفرمایید. باور کنید از روزی که پسرم پایش را از کشور ایران بیرون
گذاشت خوراکم اشک چشمم است. درگوچه خانه گذشته من نشسته ام ناگهان چنان هوا برم
می دارد که سرمی گذارم به کوچه می روم خانه همسایه مان. غذای شبش را آماده می کنم
تا بلکه به درد دلم گوش بدهد.. می روم پارک لاله می گردم, مردم را که تماشا می کنم پیش
خودم می گویم کدامشان پسرش اسیر دیار غربت است؟ کدام مادر از فراق بچه اش به روز
من افتاده؟ پسرها را که می بینم زیر درختها نشسته اند مسأله حل می کنند دلم خون می شود. و

چقدر بچه ام زیر این درختها راه رفت و درس از حفظ کرد؟ چقدر نشست مسأله حل کرد, آخرش
هم که در کنکور رد شد. جای خالیش را که تو خانه گذشته می بینم.. نه به جان خودتان گریه
نمی کنم... چشمم آب افتاد. و


Montag, 12. Juni 2017

Minderheitenrecht oder Menschenrecht?

Minderheitenrechte oder Menschenrechte?
Seit in Europa Religion als Privatsache und Frage der Toleranz gilt, stehen
Bei der Diskussion von Minderheitenfragen.

Was ist eine Minderheit?
In Demokratien sollen Mehrheiten kollektive Fragen entscheiden, damit der
Größere Teil der Gesellschaft seine Selbstbestimmung verwirklichen kann,
Wenn die Gesellschaft nicht zu einem Konsens findet.
in diesem Fall können Sich Politische Minderheit gelegentlich Armut im Alter
als arm geltend Menschen ist seit 1995 um knapp 60 Prozent gestiegen, vor
allem Rentner/innen sind betroffen. Und die jungen Leute von heute sind
zuhause Werden betroffen sein.
Und der Hoffnung trösten, eines Tages zur Mehrheit zu werden, wenn Vernunft
Und Weltgeist auf ihrer Seite sind.
Wenn nicht ausnahmsweise die Hoffnung besteht, durch höhere Kinderzahlen
Einst zur Mehrheit zu werden. Angehörige ethnischer Minderheiten lassen sich
Häufig an langfristigen oder unveränderlichen Merkmalen wie Sprache, Kultur,
Religion und Rechts Rasse zu erkennen.
Da der Internationalismus der Industriezivilisation wie ein US-Präsident
Unterschiede einebnet, stellt die Minderheitenpolitik nicht mehr objektive
Merkmale, sondern Persönliche Entscheidung als Grundlage für die
Zugehörigkeit zu einer Minderheit Ein Massendemonstration in den Vordergrund.
Die individuelle Entscheidung soll vielmehr auf objektiven Kriterien beruhen,
Die den einzelnen als Angehörigen der Minorität ausweisen und für seine
Persönlichkeit relevant sind.

Das Macht die Zugehörigkeit zu einer Minderheit exklusiver, als eine
Staatsangehörigkeit sein sollte. Die völkerrechtliche Anerkennung der
Staatsangehörigkeit kann zwar vom Bestehen einer tatsächlichen Brziehung
Zwischen der Person und dem Staat abhängig gemacht werden.

Die Entscheidung, sich für eine ethnische Minderheit zu erklären, ist an keine
Form gebunden. Sie kann daher auch beschränkt sein und jederzeit
zurückgenommen werden. Ethnische Minderheiten besitzen also eine Variable,
Wachsende oder abnehmende Mitgliedschaft.

Die international einflußreichste Definition einer ethnischen Minorität Stammt
Von Francesco Vapotorti: (Eine Minderheit ist eine Gruppe, die zahlenmäßig
Kleiner als die übrige Bevölkerung des Staates ist und sich nicht in einer
Herrschenden Position befindet, deren Mitglieder ethnische, Religiöse oder
Sprachliche Merkmale besitzen, die sie von der übrigen Bevölkerung unter-
scheiden, und die, implizit oder explizit, ein Gefühl der Gruppensolidarität pflegen
mit dem Ziel der Erhaltung ihrer Kultur, ihrer Traditionen, ihrer Religion Oder Sprache.
Die Definition betont die nichtherrschende Stellung der Minorität Um koloniale oder a
ndere Situationen auszuschließen, in denen eine Minderheit Die Mehrheit der
Bevölkerung dominiert.
Die Meisten der entsprechenden Bestimmungen im nationalen und im Völkerrecht
sind restriktiver. Sie beschränken Minderheitenrechte auf traditionelle
Minderheiten und setzen die Staatsangehörigkeit des Staates, in dem sie in
Anspruch genommen werden sollen, voraus.

Eine solche Auffassung schließt Gastarbeiter und andere neu eingewanderte
Gruppen von Minderheitenrechten aus. Für diese Haltung haben die
Westeuropäischen Staaten gute Gründe, insbesondere wollen sie eine neue
Ethnische Spaltung der Gesellschaft vermeiden.

کمیته 300 باشگاه رم صفحه هفت

                    در برنامه عملیات پژوهش تاویستاک این جمله ها به چشم می خورد
پژوهش های ما نشان می دهد که ساده ترین راه به دست گیری مهار مردم, نگاه داشتن آنان در موقعیتی
بدون نظم و مبهم و در همان حال, رها کردنشان در ورطۀ بی سامانی, بی سازمانی و سرگرم کردنشان
به مسائل جزئی است. و

افزون بر روش های نفوذی بلند مدت, دستیابی به هدف می تواند از راه دور نگاه داشتن مردم از
کوشش های ذهنی, تهی نگاه داشتن برنامه های آموزش و پرورش همگانی, به ویژه در زمینه های
ریاضیات, منطق, نظام طراحی و اقتصاد و دلسرد کردنشان از آفرینش های فنی حاصل شود. و

ماهیت کار ایجاب می کند که از انگیزه های احساسی, افزودن بر استفاده از شیوه های بزرگ نمایی که
اتکاء به نفس را کاهش می دهد, و برنامه های تلویزیونی و تبلیغات استفاده کنیم. و

ما در تاویستاک به این نتیجه رسیده ایم که بهترین راه رسیدن به هدف, توهین و حمله به احساسات
تجاوز ذهنی مردم است که می تواند به محدودیت های جنسی, تشویق عصیان و آشوبگری, جنگ و
برخوردهای نژادی در رسانه های الکترنیکی و نگارش بینجامد. و
این شیوه دائمی می تواند به نام تغذیه روانی باغذاهای گندیده نامیده شود. و

از مهمترین عامل ها باید از تجدید نظر در تاریخ قانون و تسلیم مردم به آفرینش های انحرافی و در نتیجه
دور نگاه داشتن اندیشه آنان از نیازهای شخصی و به چارچوب های از پیش ساخته شده اولویت های جهان
نام برد. قاعده بر این است که از تشویق, بهره مندی پدید آید. هرچه تشویق بیشتر باشد, بهره مندی زیادتر
است. یکی از راه های که می تواند این هدف را به مدحله عمل نزدیک کند, پدید آوردن مشکلات و سپس
پیشنهادد کردن راه حل هاست. و

                                                           دنباله صفحه ششش
               اداره امور اردوگاه ها تعلیماتی, از دفاتر کنگره ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران
شیخ رحمان که در توطئه قتل رئیس جمهور گذشته مصرانورالسادات بی گناه شناخته شد, پس از آزادی
به ایالات متحده عزیمت کرد تا هم آهنگی کوشش های بنیادگرایان را از مسجدی در نیوجرزی بر عهده
گیرد. و
گفته شده که شیخ رحمان, چندین صد نفر عرب را که به علت فعالیت های آشکار و پنهان, زیر فشار
آمریکا, از پاکستان اخراج شده اند؛ گردهم آورده است. عملیات پنهان علیه پاکستان هم به اشکال گوناگون
ترتیب داده می شود؛ اما مهمترین آنها رشوه دهی به شمار می آید. و

مرکز یکی از گسترده ترین عملیات پنهان در نوار غزه و اسرائیل قرار دارد. طرف های این عملیات
سیا, حماس, سوریه و دولت جمهوری اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران هستند. حماس که یکی از
بنیاد گراترین گروه ها به شمار می رود, زندگی را بر اسرائیل سخت کرده است. ایالات متحده, در یک
عملیات پنهان برنامه ریزی شده و دیپلماتیک, توانست عربستان سعودی را راضی کند تا زیر عنوان
خطر آفرین بودن بنیادگرایان, از پشتیبانی آنان دست بردارد. از آن زمان, دولت ایران جانشین عربستان
سعودی در امر پشتیبانی از بنیادگرایان شده است. و

دولت جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه رهبر ایران, شیوه های مناسب تماس با حماس را اموخته و
بدان عمل می کنند. سازمان جاسوسی اسرائیل که در نفوذ و برخورد با سازمان آزادی بخش فلسطین
ورزیدگی لازم را به دست آورده, در رویارویی با حماس, نتوانسته به نتایج موفقیت آمیزی دست پیدا
کند. پرونده مرگ نسیم تولیدانو عضو گارد مرزی اسرائیل, یکی از آن نمونه هاست. و

سازمان امنیت درون مرزی اسرائیل شین بت, هنوز نتوانسته است ردپایی از عامل های قتل تولیدانو که
در 14 دسامبر 1992, در مرز اسرائیل رخ داد, پیدا کند. در همین زمینه, قتل حیم ناهام, عضو دیگر
شین بت, که در 3 ژانویه سال 1993, در آپارتمان اش روی داد, تاکنون در ابهام و تاریکی کامل باقی
مانده است. بنابر پاره ای منابع در بیروت, اسرائیل در خلوت اعتراف کرده است, انفجاری که به کشته
شدن 415 نفر از رهبران حماس انجامید, آنان را از انجام عملیات, در همان سطح و کیفیت باز نداشته
است. و

اسرائیلی ها بدین باور رسیده اند که ساختار سازمانی حماس برپایۀ نمونه ای است که ام.ای.6, برای
ایران پایه گذاری کرده است. آن ساختار از سلول های کوچک پراکنده بدون ارتباط با یکدیگر بنا شده
و هیچ جبهه آشکاری که بتوان در آنها شکاف ایجاد کرد, وجود ندارد. و

گمان می رود شخصی که در قلب سازمانی حماس قرار گرفته, عزالدین القاسمی باشد. بنابر گزارش
منابع اطلاعاتی, در ساختار حماس, حدود 100 سلول, هر یک با پنج عضو وجود دارد. هریک از این
سلول ها دارای استقلال هستند. اما یک گروه هفت نفری که به احتمال یکی از آنان تارق دالقمونی باشد
امر هم آهنگی را بر عهده دارند. گفته می شود که دالقمونی, جانشین شیخ احمد یاسین شده که از
سال 1989 در زندان به سر می برد. و

حماس با استفاده از یاری رسانی های ایران, طی یک عملیات پنهان که زیر پوشش دیپلماتیک در دمشق
انجام گرفت, پویایی پیدا کرد. در ماه مارس 1987, در جلسه ای که در نوار غزه با حضور نمایندگان
دولت جمهوری اسلامی ایران و سوریه تشکیل شد, انتفاضه تولد یافت. در این جلسه, رئیس سازمان
جاسوسی سوریه به ژنرال علی دوبا نیز شرکت داشت. این یک نمونه آشکار از انجام عملیات پنهان
است که با به کارگیری عوامل دیپلماتیک و بخش خصوصی شکل می پذیرد. و

در پی جلسه موفقیت آمیز 21 اکتبر 1992, مجلس مشورتی که مرکز آن در بیروت بود, نمایندگانی
همراه با ابومرزق, یک رهبر بنیادگرا, به تهران اعزام شدند. این هیأت در تهران, با دیگر رهبران
بنیادگرا مانند احمد جبرئیل, جزب الله, الفتح و حماس ملاقات هایی صورت داد. دست آورد گفتگوهای
این گروه و نمایندگان دولت جمهوری اسلامی ایران, امضاء موافقت نامه ای برای تأسیس اردوگاه های
آموزشی سودان, با پشتیبانی مالی و تدارکاتی دولت جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه رهبر
ایران بود. و

در نشست دولت ولایت فقیه رهبر ایران, یک گروه رهبری دوازه نفره. برگزیده شد که از افراد زیر
تشکیل می شود: و
محمد سیم( از خارطوم), موسی ابومرزوق ( از دمشق), عبدالنمیر درویش, عمادالعالمی, عبدالعزیز
الرانتیسی ( غزه) و یکی از نمایندگان 415 فلسطینی که اسرائیل آنها را تبعید کرده بود. ابراهیم قوشه
و محمد نظام ( از عمان) و ابومحمد مصطفی ( از بیروت) از دیگر این افراد بودند. آموزش این گروه
با شیوه های ام. ای. 6, به گونه ای انجام گرفت که آنان توانستند در سرنگونی شاه ایران هم نقش مهمی
بازی کنند. اما تا به امروز نفوذ در سازمان حماس امکان پذیر نشده است. و

هنگامی که موافقت بین ایران و آمریکا در مورد بحران گروگان گیری, از سوی آمریکا نادیده گرفته شد
دولت ایران در قبال سیاست طرفداری آمریکا از اسرائیل چهره مخالف به خود گرفت. ایران از گروه
حزب الله به عنوان یک اهرم عملیات پنهان, در راستای زیر فشار قرار دادن آمریکا و دگرگون کردن
سیاست جانبداری از اسرائیل, استفاده کرد. در اینجا, روحانیون روزه خوان ایرانی شیوه های مؤسسۀ
روابط انسانی تاویستاک را که برای سرنگونی شاه به مخالفان آموزش داده شده بود, به کار گرفتند. و

دولت ایدئولوژی ایران, روحانیون در غربت نمونه خمینی, اجازه آغاز کردن گونه ای عملیات پنهان به
نام طرح تأسیس حزب الله, را صادر کرد. و

پسانتر, حزب الله, شماری از آمریکاییان و دیگر شهروندان بیگانه را در بیروت و دیگر نقاط خاورمیانه
ربودند و در مخفی گاه پنهان کردند. در اینجا نظام سلول های 5 نفری کارآیی خود را نشان داد. هیچ یک
از دو سازمان ورزیده جاسوسی ام. ای. 6, و سیا نتوانستند رمزهای حزب الله را کشف کرده و
گروگان های خود را آزاد کنند. گروگان ها تا هنگامی که آمریکا به شکست خود اعتراف نکرد و با
حزب الله به توافق نرسید, در اسارت باقی ماندند. و

براساس توافق میان دولت جمهوری اسلامی ایران و آمریکا, زمان کوتاهی پس آزادی آخرین گروگان که
در اسارت حزب الله بود, ایالات متحده, می بایست حساب های بانکی و دارایی های دولت ایران را که
بالغ بر 36 میلیارد دلار برآورد می شد , آزاد کند. ایالات متحده همچنین موافقت کرده بود که آن دسته از
تجهیزات نظامی را که در زمان حاکمیت شاه سفارش داده شده و پول آنها نیز پرداخت شده بود
در حدود 300 میلیون دلار به دولت ولایت فقیه رهبر ایران تحویل دهد. افزون بر آن, به دولت ایران
اجازه داده شود که برای یاری رسانی به آزادی سرزمین های اشغالی و اسرائیل, به شورای همکاری
خلیج فارس بپیوندد. و از سوی دیگر, ایالات متحده تعهد کرده بود که در درون مرزهای ملی آن کشور
هیچ گونه عملیات پنهانی بر پا ندارد و اعضاء حزب الله که در تهران پناه گرفته اند و در عملیات
گروگان گیری شرکت داشته اند. مورد پیگرد قرار نگیرند. و

با وجود همه این موافقت ها, تهران, واشنگتن را به خاطر زیر پا نهادن پیمان و کژخویی مورد سرزنش
قرار داد. حساب های بانکی آزاد نشدند. تجهیزات نظامی که در زمان شاه خریداری شده و وجوه آنها
پرداخت شده بود, به دولت جمهوری اسلامی ایران تحویل داده نشد... سیا کوشش های عملیات پنهان خود
را در درون مرزهای ایران شتاب بخشید و تا هم اکنون نیز, ایران به شورای همکاری خلیج فارس راه
پیدا نکرده است. تهران همچنین از اقدامات تروریستی که از سال 1992, در کشور آغاز شده, ابراز
ناخشنودی به عمل آورده است. فرمانده پاسداران, سیا را متهم کرد که شبکه ای از طرفداران خمینی را
گرد آورده و با یاری رسانی به مسعود رجوی و بابک خرم دین, موجبات حمله به پادگان های پاسداران
ساختمان های همگانی, از جمله کتابخانه ها و سوء قصد به یک روحانی جانی در تولت خمینی را فراهم
آورده است. خبر این حمله ها در رسانه های آمریکا بازتاب نیافته است. با این همه, روابط دیپلماتیک
ایالات متحده و ایران, به طور غیر رسمی خوب گزارش شده است. و

لازم است یکبار دیگر به حماس بازگردیم ایران و سوریه با به کارگیری راه های دیپلماتیک و برای جلب
موافقت فرانسه, در راستای پشتیبانی از حماس کوشش فراوان به عمل آوردند. یک میلیونر لبنانی به نام
راجر ادی که به عنوان واسطه میان فرانسه و سوریه در رفت و آمد بود, دست آخر با رونالد دوماس وزیر
امورخارجه فرانسه ملاقاتی را ترتیب داد. سوریه برای خرید یک سیستم رادار پیشرفته فرانسه را زیر
فشار قرار داد و در عین حال, به وزیر امورخارجه فرانسه یادآور شد, چنانچه به خواست های بنیادگرایان
ایدئولوژی گردن ننهد, ممکن است پرداخت بدهی های فرانسه به تعویق بیفتند. دولت فرانسه به طور
رسمی در برابر این خواسته ایستادگی کرد و قرار داد سفارش رادار را به شرکت آمریکایی ریتؤن واگذار
کرد. بازپرداخت بدهی های سوریه با تأخیر روبرو شد و نگرانی هایی را برای فرانسه به دنبال آورد. در
ظاهر, روابط فرانسه و سوریه به صورت صمیمانه, ادامه دارد. و

دولت جمهوری اسلامی ایران از بابت عملیات پنهان سال 1941 که توسط ام.ای.6, علیه عراق صورت
گرفت و نیز عملیاتی که در سال 1952, علیه دکتر محمد مصدق با همکاری سیا به اجراء درآمد, با این
دو سازمان حساب تسویه نشده ای دارد. از آنجا که بررسی در این زمینه به همین فصل مربوط می شود
دخالت های افرادی مانند آچسن, راکفلر, روزولت و ترومن در اوضاع ایران را به فصل دادو ستد نفتی
راکفلر در خاورمیانه وا می گذاریم. و

هنگامی که شاه ایران, بررسی خود را نسبت به دزدی های آشکار شرکت های نفتی آمریکایی و انگلیسی
آغاز کرد, سیا و ام.ای.6, یک بار دیگر دست به کار شدند. شرکت های نفتی با کمک رئیس جمهور وقت
آمریکا جیمی کارتر, توطئه ای را سامان دادند و نسخۀ قدیمی عملیات زمان مصدق را به مرحله اجراء
گذاشتند. شانزده مأمور سیا و جاسوس ام. ای.6, برای سرنگونی شاه ایران و دست آخر, قتل او در غربت
به تهران اعزام شدند. و

اصطلاح ( عملیات پنهان ) همیشه به معنای عملیات جاسوسی و اقدامات گروه های تروریستی با پشتیبانی
دولت مربوطه به کار نمی رود. این عملیات می تواند به شکل همکاری های فن اوری به ویژه در
زمینه های بازرسی و شنود ارتباطات به کار رود که به کار می رود. این عملیات, سر و صدای زیادی
پدید نمی آورد و توجه ویژه ای به خود جلب نمی کند. از این روست که یکی از روشن ترین نمونه های
به کارگیری سیاست پردازی و نیرنگ به شمار می رود. و

دو پایگاه, از بهترین پایگاه های شنود جهان یکی در بریتانیا و یکی در کوبا قرار دارند. سازمان اصلی
مراکز دولتی ارتباطات بریتانیا که در چلتنهام قرار گرفته, یکی از متجاورترین سازمان های کسب
اطلاعات به گونه غیر قانونی است. با آنکه قانون اساسی آمریکا, هر گونه دخالتی را در امور خصوصی
شهروندان منع کرده است, با این همه, آژانس امنیت ملی آن کشور, با همکاری تنگاتنگ مراکز دولتی
ارتباطات بریتانیا, در همه امور خصوصی شهروندان خود دخالت کرده و با شنود تلفن ها و بازبینی
اسناد و بازرسی کلیه رسانه های ارتباطی, مردم هر دو کشور را فریب می دهند. کنگره ایالات متحده
یا از آنچه می گذرد نا آگاه است( که قابل پذیرش نیست ) یا آنکه برای متوقف کردن این اقدامات
غیر قانونی که هر روز در آژانس امنیت ملی روی می دهد, ناتوان است. و

دولت بریتانیا جدای از استفاده از مرکز چلتنهام, از مرکز مخابرات اوبری بریج رود در لندن, همه
مکالمات تلفنی شهروندان خود را زیر شنود دارد. و

سیاست پردازی و نیرنگ
دکتر جان کولمن
ترجمه یحیی شمس



Donnerstag, 8. Juni 2017

کمیته 300 باشگاه رم صفحه سوم

                                           جنگ غیر قانونی و وحشیانه خلیج فارس
                                                                دنباله صفحه دوم
آخرین جنگی که از راه دیپلماسی با نیرنگ در خلیج فارس به وقوع پیوست, دست کم در یک مورد, با
دیگر جنگ ها تفاوت داشت و آن, به جا ماندن آثار دخالت کمیتۀ 300-شورای روابط خارجی آلومیناتی
.و گروه بیلدر برگرها بود که تاکنون هم نتوانسته اند برای پاک کردن آثار آن, اقدام جدی به عمل آورند

بریتانیا که از موقعیت پیش آمده ناراضی بنظر می رسید, برای تقویت موضوع خویش, به طرح یک
توطئه خونین دست آزید. مأموران جاسوسی ام.ای.6 بریتانیا, برای ایجاد یک بلوا در میان کردها به
منطقۀ موصل اعزام شدند. کردها که از جانب رهبرشان شیخ محمود تشویق می شدند. و
در 18 جون 1922 به یک شورش بزرگ دست زدند. مأموران جاسوسی ام. ای. 6, ماه ها به شیخ
محمود تلقین کرده بودند که برای به دست آوردن خود مختاری کردها, هیچ فرصتی بهتر از این به
دست نمی آید. و

پرسش این است که چرا مأموران جاسوسی ام. ای..6 کردها را به شورش برانگیختند؟
پاسخ در به کارگیری سیاست پردازی نیرنگ آمیز است. در همان حالی که به کردها گفته می شد که
درخواست دائمی آنان برای دستیابی به یک کشور خودمختاری در شرف تحقق یافتن است,
آقای کاکس در بغداد به رهبران عراقی هشدار می داد که کردها در صدد عصیانگری اند. گفته شده که
یکی از دلائل درخواست رهبران عراقی از کاکس, برای ادامه حضور نیروهای نیروهای بریتانیایی در
آن کشور همین نکته بوده است. کردها پس از دوسال جنگ خونین شکست خوردند و رهبرشان اعدام
شد. و

در سال 1923, کشورهای ایتالیا, فرانسه, و روسیه برای امضاء یادداشت تفاهمی که استقلال عراق را
تضمین کند, بریتانیا را زیر فشار قرار دادند. در این یادداشت تفاهم پیش بینی شده بود که در هر حال
عراق پیش از سال 1926 باید به جامعه ملل بپیوندد. این امر, خشم مقامات شرکت نفتی رویال داچ شل
را برانگیخت. شرکت نفت بریتانیا و شرکت نفتی شل هر دو برای تمدید قرار داد خود درخواست اقدام
فوری داشتند. چه, آنان که قرار دادشان در سال 1926 به پایان می رسید, از تمدید نشدن آن بیمناک
بودند. ضربه جدی دیگری که از این هنگام به دولت توسعه گرای بریتانیا وارد آمد, آگاهی جامعه ملل
از وجود منابع غنی در منطقه موصل عراق بود. و

سازمان جاسوسی ام. ای. 6 , طرح توطئه دیگری را در ایجاد شورش میان کردها به مرحلۀ اجراء
گذاشت که از فوریه تا آوریل 1925 به درازا کشید. در این زمان, ضمن آنکه به رهبران عراق وعده های
دروغینی داده می شد, آنان از اینکه دولت بریتانیا از پشتیبانی شان بردارد و نیروهای خود را از آن منطقه
بیرون بکشد, بیمناک بودند. از سوی دیگر, بریتانیا خود کردها را هم با ایجاد بلوا به گژراهه می کشید. و
هدف بریتانیا آن بود که به جامعۀ ملل نشان دهد, آگاهی یافتن از منابع نفت موصل یک اشتباه است و اگر
یک دولت [بی ثبات] مسؤولیت ذخایر مهم نفتی را بر عهده داشته باشد, در جهان پژواک خوبی نخواهد
داشت. امتیاز دیگر این شیوه برای دولت انگلیس ها آن بود که کردها یکبار دیگر رهبران خود را به دم
تیغ می سپردند. اما این بار توطئه کارگر نیفتاد. زیرا جامعه ملل در مورد موصل ایستادگی کرد و تصمیم
سریعی را به موقع اجراء گذارد. اما طغیان کردها یک بار دیگر به شکست انجامید و رهبرانشان اعدام
شدند. و

کردها هرگز درنیافتند که دشمن واقعی آنان عراقی نیست, بلکه منافع نفتی بریتانیا و آمریکاست که آفت
زندگی شان گردیده است. در سال 1929, وینستون چرچیل به نیروی هوایی سلطنتی انگلستان دستور
بمباران روستاهای کردنشین را صادر کرد. اما کردها چنین پنداشتند که این اقدام عراقی ها بوده است
علت این حمله اعتراض کردها به منابع نفتی بریتانیا در مناطق نفت خیز موصل بود. چه آنان در این
هنگام به ارزش و اهمیت آن آگاهی یافته بودند. و

ماه های آوریل, مه و جون 1932, شاهد توطئه دیگری از سوی ام.ای.6, در جهت ایجاد بلوا در درون
کردها بود. این بار هدف طغیان, متقاعد کردن سازمان ملل برای تغییر تصمیم شان در باره منطقه
موصل بود. اما از آنجا که شورش کردها با شکست روبرو شد و در ضمن در 13 اکتبر 1932, عراق به
صورت کشور مستقلی پا به عرصه بین المللی گذاشت و منطقه موصل نیز در حاکمیت آن قرار گرفت, و
کوشش های عوامل جاسوسی بریتانیا بی نتیجه ماند. شرکت های نفتی بریتانیا حتی دوازده سال پسانتر
هم, در موصل به بهره برداری سرگرم بودند. تا آنکه در سال 1948, با فشار دولت عراق از آن کشور
خارج شدند. و

گفتنی است که بریتانیا حتی پس از خروج اجباری از عراق, زیر عنوان آنکه کویت بخشی از کشور
عراق نیست و کشور جدا گانه ای به شمار می آید, از خروج اجباری از آن منطقه خود داری کرد. پس
از قتل عبدالکریم قاسم رئیس جمهور وقت عراق, دولت آن کشور, از بروز طغیان دیگری از سوی
کردها احساس نگرانی می کرد. زیرا, کردها هنوز زیر مهار عوامل جاسوسی بریتانیا قرار داشتند
کردها در 10 جون 1963, زیر فرماندهی مصطفی بارزانی, بغداد را تهدید به جنگ کردند. باید یادآور
شد که در این هنگام, بغداد برای مبارزه بنیادی با کمونیسم, با مشکلات فراوانی در آن کشور روبرو
بود. از این رو, دولت بغداد طی موافقت نامه ای, پاره ای شرایط خودگردانی کردها را پذیرفت . در این
باره اعلامیه ای نیز صادر کرد. و

از آنجا که در اجرای موافقت نامه خودگردانی سال 1963 کردها پیشرفتی حاصل نشده بود, در
آوریل 1965, آنان با وسوسه جاسوس های بریتانیا بر آن شدند که مبارزه مسلحانه خود را با دولت
عراق از سرگیرند. با توجه به این ناآرامی ها, دولت بغداد, بریتانیا را مسؤول دخالت در امور داخلی
خود و شورش کردها معرفی کرد. این بار, مبارزه کردها چهار سال به طول انجامید, تا در مه 1970
خودگردانی کردها به مرحله عمل در آمد. با این همه, از مجموع شرایط مندرج در موافقت نامه بین
کردها و دولت عراق, تنها چند مورد محدود به مرحله اجرا در آمد. در واقع, در سال 1923, همه آن
ترتیبات نادیده گرفته شده بود. چه, در آن سال به اصرار کشورهای ترکیه, آلمان و فرانسه, جامعه ملل
برای تصمیم گیری در این مورد در لوزان سوئیس, تشکیل جلسه داد. و

علت اصلی تشکیل کنفرانس سال 1923 لوزان, کشف منابع نفتی, در منطقه موصل در شمال عراق بود
در این جریان, ترک ها به طور ناگهانی, نسبت به منطقه نفت خیزی که در سرزمین کردها واقع شده بود
ادعای مالکیت کردند. آمریکا نیز در این هنگام, به مسائل نفتی عراق اظهار علاقه کرد. چرا که
را مجاب Warren Harding جان. دی. راکفلر, توانست رئیس جمهور وقت آمریکا وارن هار دینگ
می سازد که ناظری به کنفرانس اعزام دارد. ناظر آمریکایی وجود شرایط نامناسب در کویت را تأیید
کرد. چه راکفلر, تا هنگامی که می توانست سهم خود را از مناطق تازه نفتی به دست آورد, علاقه ای
به ایجاد خطر برای منافع بریتانیا نداشت. و

با توجه به موافقت نامه قدیمی شرکت نفت ترکیه, عراق حقوق خود را بر منطقه نفتی از دست داد و
وضعیت کویت نیز بلاتکلیف و بدون تغییر باقی ماند. بر اثر اصرار هیأت نمایندگی بریتانیا, موضوع
نفت موصل, به طور عمدی و بدون گرفتن هیچ گونه تصمیمی در ابهام را شد. هیأت نمایندگی بریتانیا
اظهار داشتند که موضوع با [ توافق های آینده ] حل خواهد شد. به هر روی خون سربازان آمریکایی
برای حفظ نفت موصل و منافع شرکت های نفتی بریتانیا و آمریکا, همان گونه که بر سرنفت کویت, در
جنگ کویت و عراق تکرار شد, بر زمین ریخته شد. و

در ماه 25 جون سال 1961, نخست وزیر عراق, حسن عبدالکریم قاسم به مناسبت انجام نگرفتن
.توافق های وعده داده شده در کنفرانس لوزان, بریتانیا را بر سر موضوع کویت مورد حمله قرار داد
قاسم اعلام داشت که سرزمین کویت, بخش جدائی ناپذیر عراق است و از نظر تاریخی نیز, در
طول 400 سال حاکمیت امپراتوری عثمانی, چنین بوده است. بریتانیا در واکنش به این ادعا, کویت را به
عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخت. و

روشن است, روش ابهام آمیز و چند جانبه بریتانیا در مورد وضعیت کویت و منطقه نفتی موصل, مورد
پذیرش عبدالکریم قاسم قرار نداشت. بدین سان, بریتانیا و آمریکا ناگزیر بودند پیش از دیگر کشورها
استقلال کویت را به رسمیت بشناسند. همان گونه که بریتانیا به روشنی آگاهی داشت, در آن هنگام کویت
بخشی از منطقه نفت خیز رومالیا بود که از آن جدا شده و به شرکت های نفتی انگلیس واگذار شده بود
و بنابراین هرگز  نمی توانست کشوری مستقل به شمار آید. و

در صورتی که عبدالکریم قاسم می توانست کویت را پس بگیرد, حاکمان بریتانیا, میلیاردها دلار از در
آمدهای نفتی خود را از دست می دادند. پس از آنکه کویت به اصطلاح استقلال یافت و عبدالکریم قاسم
از میان برداشته شد, جنبش مبارزه با بریتانیا هم فروکش کرد و از جوشش افتاد. با دادن استقلال به کویت
در سال 1961, و رد درخواست عراق به این بهانه که سرزمین کویت دیگر متعلق به بریتانیا نیست, آنها
توانستند ادعاهای عراق را هم مردود بشمارند. همان گونه که تاریخ گواهی می دهد, بریتانیا همین شیوه
را در مورد ایران, هند و پسانتر افریقای جنوبی به کار گرفته بود. و

در سی سال پسانتر, کویت به عنوان یکی از توابع بریتانیا, به شرکت های نفتی اجازه داد میلیارد دلار
درآمدهای نفتی را به جیب بانک های آن کشور سرازیر کنند و به عراق دیناری نپردازند. بانک های
انگلیسی که از وایت هال شهر لندن اداره می شدند, با شتاب, شعب خود را گسترش دادند. و

این جریان تا سال 1965 ادامه داشت. افزون بر آن, الصباح حاکم کویت, باشیوه سخت حکومتی خود
پرونده اداره جامعه بع روش مردم سالاری [ یکنفر یک رأی] را در هم پیچید. در واقع, می توان گفت
که او برای مردم کویت هیچ حق رأیی قائل نشد. ناگفته پیداست که توجه به این موضوع, حتی در دائره
علاقه مندی بریتانیا و دولت ایالات متحده هم قرار نداشت. و

دولت بریتانیا با خانواده الصباح قرار و مدار محکمی استوار کرد و تضمین نمود که از آن پس, حاکمیت
کویت یعنی بخش جدا شده از سرزمین عراق متعلق به خانواده الصباح بوده و زیر حمایت بریتانیا قرار
گیرد. بدین ترتیب, می توان گفت که در واقع کویت از عراق ربوده شد. با توجه به اینکه, برخلاف
عربستان سعودی, کویت در آن هنگام درخواست عضویت در سازمان ملل متحد را به جای نیاورده بود
خود دلیلی است که در واقعیت و به معنای درست واژه, کشور به شمار نمی آمد. و

آفرینش کویت به عنوان یک کشور مستقل, با اعتراض شدید دولت های پسانتر عراق روبرو شد. اما در
برابر نیروی نظامی برتر بریتانیا, توان طرح دوباره ادعای خود را نداشتند. در اول جولای 1961, پس
از سالهای اعتراض به جدا کردن کویت از خاک عراق, آن کشور, دست آخر توانست توجه همگان را
به موضوع جلب کند. امیرالصباح برای اجرای موافقت نامه سال 1899, به دولت بریتانیا متوسل شد
و آن دولت به نوبه خود, نیروی نظامی به درون کویت اعزام داشت. بغداد یک بار دیگر عقب نشینی
کرد: گرچه که هرگز از ادعای خود دست نکشید. و

تصرف بخشی از خاک عراق از سوی بریتانیا و دادن نام کویت و تضمین استقلال آن, باید به عنوان یکی
از بدترین گونه های عملیات به شیوه دزدان دریایی در روزگار کنونی که در ماجرای جنگ خلیج فارس
هم تکرار شد, به شمار آید. نویسنده برای روشن کردن پیشینه رخدادهایی که به جنگ خلیج فارس انجامید
اندکی تفصیل چاشنی به بررسی خود افزوده تا اقدام نا عادلانه ایالات متحده و قدرت کمیته 300 را به
نمایش بگذارد. و

            کوتاه شده رخدادهایی که جنگ خلیج فارس انجامید, به شرح زیر است: و
در سال های 1818-1811, وهابیون عربستان برای تصرف مکه بدان شهر حمله کردند. اما براثر اعزام
نیرو از سوی پادشاه مصر, ناگزیر به عقب نشینی شدند. و
در 25 نوامبر سال 1899, شیخ مبارک الصباح, بخشی از رومالیا منطقه  نفت خیز کویت را به بریتانیا
واکذار کرد. سرزمین واگذار شده به نام کویت به مدت 400 سال بخش شناخته شده ای از عراق به شمار
می آمد. در سال 1914, کویت با جمعیت اندک خود زیر قیمومت بریتانیا قرار گرفت. و

در سال های 1915-1919, بریتانیا, سرهنگ توماس لورنس, عامل اطلاعاتی خود را مأمور جلب دوستی
از ورود Gen.Admund Allenby اعراب کرد. لورنس به اعراب اطمینان داد که ژنرال ادموندالنبی
یهودیان به سرزمین فلسطین جلوگیری خواهد کرد. وی اعراب را از هدف های اصلی بریتانیا, آگاه
نکرد. و

شریف حسین که برمکه حکومت می راند, نیرویی از اعراب برای حمله به ترک ها گرد آورد. حضور
امپراتوری عثمانی در فلسطین و مصر وسیله اقدامات شریف حسین از میان برده شد. و

در سال 1913, بریتانیا به طور محرمانه با تجهیز و آموزش نظامی خانواده های وهابی و عبدالعزیز
برای تصرف شهرهای کوچک حاشیه خلیج فارس موافقت کرد. و

در سال 1916, نیروهای نظامی بریتانیا به صحرای سینا و سرزمین فلسطین اعزام شدند. و
 این اقدام را یک نوع پیشگیری برای ورود یهودیان به  Sir archibal Murry سر آرچیبال موری
فلسطین, به سرهنگ لورنس معرفی نمود. شریف حسین در 27 جون همان سال, تأسیس یک کشور
عربی را اعلام و خود را پادشاه آن خواند. و
در 6 نوامبر 1916, کشورهای بریتانیا, فرانسه و روسیه, حسین را به عنوان رئیس اعراب به رسمیت
شناختند و دولت بریتانیا در 15 دسامبر, این شناسایی را مورد تأیید قرار داد. و

در سال 1916, در یک اقدام شگفت آور, بریتانیا هند را وادار کرد که پاره ای از شهر - کشورهای
عرب را به رسمیت بشناسد. از جمله آنها می توان از نجد, طائف, جوبیه نام برد. این شهرها در اختیار
خانواده عبدالعزیز آل سعود قرار داشتند. و

در سال 1917, نیروهای بریتانیایی بغداد را به تصرف خود در آوردند. اعلامیه بالفور را لرد راتچیلد
که به آرمان اعراب خیانت کرده و سرزمین فلسطینی ها را به عنوان کشوری مستقل در اختیار
یهودیان قرار داده بود, امضاء کرد. در همین حال ژنرال آلنبی هم بیت المقدس را به اشغال خود در آورد

که استقلال ترکیه و مرافعات نفتی را به راه حل و  San Remo در سال 1920, کنفرانس سان ریمو
توافق رساند, تشکیل شد. این کنفرانس در عین حال, آغاز مهار کشورهای غنی نفت خیز خاورمیانه از
سوی بریتانیا به شمار می آید. دولت بریتانیا حکومت دست نشانده ای در بصره که زیر حاکمیت
ملک فیصل سوریه قرار داشت, برپا کرد. عبدالعزیز آل سعود به شهر طائف حمله برد و پس از یک
سال زد و خورد, آن را به تصرف خویش درآورد. و

در سال 1922, عبدالعزیز جوف را غارت کرد و اعضاء دودمان شالان را به قتل رساند. در این سال
اعلامیه بالفور در جامعه ملل مورد تصویب قرار گرفت. و

در سال 1923, ترکیه و فرانسه و آلمان با اعتراض به اشغال عراق توسط بریتانیا, خواستار تشکیل
کنفرانس لوزان شدند. بریتانیا با تخلیه عراق موافقت کرد, اما برای ایجاد یک واحد جفرافیایی جدید در
شمال عراق, قوای خود را در منطقه نفت خیز موصل نگاه داشت. در ماه می همین سال, بریتانیا
می کوشید امیر عبدالله ابن حسین, پسر شریف حسین, حاکم مکه را برکنار کند و کشور جدید ماوراء
اردن را به وجود اورد. و

دکتر جان کولمن
ترجمه دکتر یحیی شمس
کمیته 300 باشگاه رم

 







Donnerstag, 1. Juni 2017

عشق اشعار حافط

دل بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بال بکند
عتاب یار پر چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آنکه خدمت  جام جهان نما بکند
طبیب عشق ولایت فقیه دمست و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند کرا دوا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
حافط