رئیس قسمتمان عوض شد, رئیس جدید از آخوند شارلاتان های هفت خط است که زیر آرواره اش
ماشین پرحرفی نصب شده است. وقتی که چانه اش به حرکت می افتد, مثل ساعتی که فنرش در
رفته باشد, با ژست های مخصوصی که به رقص رئیس جمهور گذشته ایران احمدی نژاد شبیه
است, چندین ساعت مسلسل حرف می زند و در هر جمله شانزده مرتبه کلمه مقدس رهبر ایران
علی خامنه ای وطن را چاشنی او می دهد. و
به عقیده دوست ما این روحانی بزرگوار با این همه شارلاتانی که دارد برای سناریو فیلم سازی
برنامه و نمایش ها و اگر صد سال پیش بود برای تغزیه گردانی و معرکه گیری جان می داد ولی
فعلاً رئیس قسمت ما است و بر همه ما با اطوار مضحکی ریاست می کند. تخصص یا سبب
موفقیتش فقط در این است که در محاور, طرف را از تلویزیون صدای سیمای ایران پرچانگی
خسته می کند, از همه بالاتر اینکه راه وطن پرستی را به خوبی بازی کرده و اشک حقه بازی را
همیشه در آستین خود ذخیره دارد. و
دهمین روزی که به افتخار شناسایی او نایل شدیم دور میز ریاست خود دعوتمان نموده و فصل
مشبعی در باب روحانیون مطالبی که نه خود و نه ما چیزی از آن دستگیرمان نشد! بیان فرموده
در هر جمله که نام مقدس روحانیون ایرانی از وطن را قالب می زد تعظیم غرایی نموده, در آخر
سر کاغذی را از جلوی میز خود بلند کرده, در حالی که چهار انگشت دست دیگرش روی میز
کوبیده می شد اظهار کرد که برای خشنودی نام مقدس وطن, طرح نقشۀ وسیعی برای اصلاح امور
اداری ارائه نموده و به نام وطن مقدس پروژه بی نظیری که در دست دارد بلافاصله شروع به عمل
خواهد کرد! و
از سرعت عمل و نشاط خدمت گزاری و روح جوانی که این آخوند جوان در کلۀ بی موی خود دارد
با دلی گرم و خاطری مملو از امید از اطاقش خارج شدیم, غروب دوست ما با صرف یک دوهزار
تومان توسط پیش خدمت مخصوص کپی پروگرام کذایی را به دسمان داد. از تعجب گیج و مبهوت
شدیم! و
آن پروژه عالی و پروگرام ماهرانه که نام مقدس وطن, برای اصلاح امور اداری و توسعه شعبات و
دوایر و بالاخره خشنودی مادر مقدس وطن طرح ریزی شده بود, به قدری پرت و پلا و دور از
حقیقت بود که حتی تصور آن هم برایمان اشکال داشت! لذا به هر حقه و نیرنگی بود داخل اطاق شده
روی میزش نقشۀ بی نظیر را به دو چشم خودمان دیدیم و تا نصف شب از خنده نتوانستیم خودداری
نماییم. و
دوست مان پروژه جانانه را به صدای بلند و با همان ژشت آخوندی کذایی برایمان قرائت کرد: و
حضرت آقای روحانی.. دندان های عاریه شما که برای پاک کردن فرستاده اید بسیار با سیلقه ساخته
شده و غیر از دو دندان ثنایای چپ که روپوش طلا دارد بقیه را باید از تو تهیه نموده, اخلاص کیش
دوست مان دندان های سفید را با انگشت سبابه نوازش داده خنده کنان گفت: به به , واقعاً عجب پروژه
بی نظیری است, رفقا قدر دندان های طبیعی خود را بدانید والا به دندان های عاریه دچار خواهید شد. و
دوست مان دستی به شکم گرفته با مسخره جدی گفت اشتباه نکنید عالی ترین اصلاحات اساسی, مسواک
کردن دندان است, زیرا اگر دندان خراب شود, معده فاسد می شود و فساد معده تولید سوء هاضمه, تولید
بدخلقی؛ تنبلی, بی حوصلگی, منفی بافی, بدبینی و همۀ اینها تولید فساد اجتماعی می نمائیم! و
خلاصه تمام اصلاحات اساسی مربوط به حفظ الصحه دندان ها است و پروگرامی که در مطلب
دندانسازی طرح و به دست یک چنین وطن پرستی اجرا شود, در اهمیت آن هر گونه تردیدی دور از
انصاف و خارج از مروت است! و
از اداره که بیرون آمدیم, ارجمند پره های دماغش را بالا کشیده با تأثر تمامی گفت دیگر این خیلی بی
شرفی است که مقدسات ایدئولوژی ولی فقی را دست آویز اغراض شخصی کنند! ما وطن را از تخم
چشم و خون قلبمان بیشتر دوست داریم و به خاطر نام مقدسش تحمل هرگونه ناملایمی را می کنیم ولی
حتی الامکان کوشش داریم که این بوزینه های مسخره و بادمجان فرهنگی دور قاب چین های بی آبرو
اغراض شخصی را با نام مقدس وطن لفافه بندی نکنند! و
وطن پرستی با حقه بازی و وطن را برای فرزندان وطن ولایت فقیه رهبر ایران قرار دادن و یک چنین
لفظ مقدسی را آلت نیل به مقامات و مشاغل کردن چه ارتباطی دارد؟
بدون نیم جو لیاقت مصدر امری شدن و بدون یک ذره اطلاع اظهار تخصص کردن, به همه توهین نموده
و به همه دروغ گفتن و با این همه کثافت در دامن پاک وطن پناهنده شدن و به احترام او خود را از هر
گونه تعرضی حفظ نمودن نهایست دنائتی است که زیان آن دامنگیر احساسات و مقدسات ملی ما خواهد شد
آهی کشیده گفتم: این مطلب تازگی ندارد همیشه این روحانی و از مقدسات مذهبی ایدئولوژی ولایت فقیه
رهبر ایران حرف می زد ما دست خوش نیرنگ و سالوس یک مشت شیاد و استفاده چی بوده است! و
رنگ ارجمند به کلی سفید شده با لب های لرزان و قیافۀ جدی گفت خیر با این همه مسخره بازی ها نمی
شود مردم ایران را فریب داد این تشبثات پوچ, این تظاهرات بی حقیقت, این ایده های رفو کرده, این
جامه های هزار وصله که مکرر امتحان پوسیدگی و دوزندگی خود را داده است ممکن نیست در بازار
اجتماع دیگر خریدار ابلهی برای خود دست و پا کند! و
وطن پرستی محتاج به این تظاهرات نیست
از زیر این جامه های عاریه و ننگین, گوشه های دنائت و حرص و ریاکاری به خوبی نمودار است, هر
کس بیشتر مدعی چیزی شود کمتر از آن بهره مند است, آنهایی که به سالوس و ریا دم از تقدس می زدند
و سنگ دیانت را بیشتر از همه به سینه می کوبیدند آنهایی بودند که شکمشان همیشه بوی زعفران پلو
می داد و سینه شان تشنه شربت به لیمو بود و بالاخره ریاکاری همان ها عکس العمل فعلی را در
موضوع دیانت به وجود اورد. و
گفتم تقصیر از ماست, ما بی عرضه هستیم, ما جاهلیم, آنها همیشه اغراض و تسلط طلبی و افتخار
دوستی و ریاست خواهی خود را لای لفافه وطن پرستی مستور نموده و ما را آلت اجرای مقاصد شخصی
خود قرار داده اند و ما گول الفاظ و حقه بازی آنها را خورده, کورکورانه اوامر آنها را اطاعت نموده و
اگر احیاناً به اشتباه و فریب خود واقف شده ایم بدون اینکه از فریب دهنده مؤاخذه و بازخواستی نماییم
در عقب جار و جنجال دیگری دویده و در کنار معرکه دیگری قرار گرفته ایم. و گفت راست است ما
تقصیر داریم ما بی عرضه و نالایق هستیم آنها که سکۀ وطن پرستی آنها قلب و فاسد از کار درآمد چه
شدند؟ آنها که سال ها ما را فریب داده به اسم مصالح عمومی و احتیاجات وطنی برگرده مان سوار شده
خونمان را مکیدند پس از کشف نیرنگ و پاره شدن پرده سالوس و ریای آنها کجا رفتند؟ در زندان
مجازات؟ خیر
همین روحانیون نظام ایران توی قصرها و میان باغ هایی که در بهترین نقاط مملکت ایران برای خود
تهیه کرده بودند چپیده و ما نهایت هنرمان در این شد که به آنها با کمال احترام بگوییم تا به حال هر چه
به چنگ آورده اید بس است, حالا بروید بقیه عمر عزیزتان را با صرف اندوخته های تمام نشدنی به
خوشی و عشرت گذارانیده و میدان ریاکاری را به حریف های تازه نفس که تشنۀ پول و مقامند واگذار
نمایید. و
ما اصل مقدس مالکیت را محترم می شماریم ولو مبنای آن دزدی و غارت و یا املاک وسیع خالصه باشد
که در دورۀ ننگین ولایت فقیه رهبر ایران به رقاص های آمریکائی و اروپائی و تخم ایدئولوژی مغفور
بخشیده باشند. و
ماشین پرحرفی نصب شده است. وقتی که چانه اش به حرکت می افتد, مثل ساعتی که فنرش در
رفته باشد, با ژست های مخصوصی که به رقص رئیس جمهور گذشته ایران احمدی نژاد شبیه
است, چندین ساعت مسلسل حرف می زند و در هر جمله شانزده مرتبه کلمه مقدس رهبر ایران
علی خامنه ای وطن را چاشنی او می دهد. و
به عقیده دوست ما این روحانی بزرگوار با این همه شارلاتانی که دارد برای سناریو فیلم سازی
برنامه و نمایش ها و اگر صد سال پیش بود برای تغزیه گردانی و معرکه گیری جان می داد ولی
فعلاً رئیس قسمت ما است و بر همه ما با اطوار مضحکی ریاست می کند. تخصص یا سبب
موفقیتش فقط در این است که در محاور, طرف را از تلویزیون صدای سیمای ایران پرچانگی
خسته می کند, از همه بالاتر اینکه راه وطن پرستی را به خوبی بازی کرده و اشک حقه بازی را
همیشه در آستین خود ذخیره دارد. و
دهمین روزی که به افتخار شناسایی او نایل شدیم دور میز ریاست خود دعوتمان نموده و فصل
مشبعی در باب روحانیون مطالبی که نه خود و نه ما چیزی از آن دستگیرمان نشد! بیان فرموده
در هر جمله که نام مقدس روحانیون ایرانی از وطن را قالب می زد تعظیم غرایی نموده, در آخر
سر کاغذی را از جلوی میز خود بلند کرده, در حالی که چهار انگشت دست دیگرش روی میز
کوبیده می شد اظهار کرد که برای خشنودی نام مقدس وطن, طرح نقشۀ وسیعی برای اصلاح امور
اداری ارائه نموده و به نام وطن مقدس پروژه بی نظیری که در دست دارد بلافاصله شروع به عمل
خواهد کرد! و
از سرعت عمل و نشاط خدمت گزاری و روح جوانی که این آخوند جوان در کلۀ بی موی خود دارد
با دلی گرم و خاطری مملو از امید از اطاقش خارج شدیم, غروب دوست ما با صرف یک دوهزار
تومان توسط پیش خدمت مخصوص کپی پروگرام کذایی را به دسمان داد. از تعجب گیج و مبهوت
شدیم! و
آن پروژه عالی و پروگرام ماهرانه که نام مقدس وطن, برای اصلاح امور اداری و توسعه شعبات و
دوایر و بالاخره خشنودی مادر مقدس وطن طرح ریزی شده بود, به قدری پرت و پلا و دور از
حقیقت بود که حتی تصور آن هم برایمان اشکال داشت! لذا به هر حقه و نیرنگی بود داخل اطاق شده
روی میزش نقشۀ بی نظیر را به دو چشم خودمان دیدیم و تا نصف شب از خنده نتوانستیم خودداری
نماییم. و
دوست مان پروژه جانانه را به صدای بلند و با همان ژشت آخوندی کذایی برایمان قرائت کرد: و
حضرت آقای روحانی.. دندان های عاریه شما که برای پاک کردن فرستاده اید بسیار با سیلقه ساخته
شده و غیر از دو دندان ثنایای چپ که روپوش طلا دارد بقیه را باید از تو تهیه نموده, اخلاص کیش
دوست مان دندان های سفید را با انگشت سبابه نوازش داده خنده کنان گفت: به به , واقعاً عجب پروژه
بی نظیری است, رفقا قدر دندان های طبیعی خود را بدانید والا به دندان های عاریه دچار خواهید شد. و
دوست مان دستی به شکم گرفته با مسخره جدی گفت اشتباه نکنید عالی ترین اصلاحات اساسی, مسواک
کردن دندان است, زیرا اگر دندان خراب شود, معده فاسد می شود و فساد معده تولید سوء هاضمه, تولید
بدخلقی؛ تنبلی, بی حوصلگی, منفی بافی, بدبینی و همۀ اینها تولید فساد اجتماعی می نمائیم! و
خلاصه تمام اصلاحات اساسی مربوط به حفظ الصحه دندان ها است و پروگرامی که در مطلب
دندانسازی طرح و به دست یک چنین وطن پرستی اجرا شود, در اهمیت آن هر گونه تردیدی دور از
انصاف و خارج از مروت است! و
از اداره که بیرون آمدیم, ارجمند پره های دماغش را بالا کشیده با تأثر تمامی گفت دیگر این خیلی بی
شرفی است که مقدسات ایدئولوژی ولی فقی را دست آویز اغراض شخصی کنند! ما وطن را از تخم
چشم و خون قلبمان بیشتر دوست داریم و به خاطر نام مقدسش تحمل هرگونه ناملایمی را می کنیم ولی
حتی الامکان کوشش داریم که این بوزینه های مسخره و بادمجان فرهنگی دور قاب چین های بی آبرو
اغراض شخصی را با نام مقدس وطن لفافه بندی نکنند! و
وطن پرستی با حقه بازی و وطن را برای فرزندان وطن ولایت فقیه رهبر ایران قرار دادن و یک چنین
لفظ مقدسی را آلت نیل به مقامات و مشاغل کردن چه ارتباطی دارد؟
بدون نیم جو لیاقت مصدر امری شدن و بدون یک ذره اطلاع اظهار تخصص کردن, به همه توهین نموده
و به همه دروغ گفتن و با این همه کثافت در دامن پاک وطن پناهنده شدن و به احترام او خود را از هر
گونه تعرضی حفظ نمودن نهایست دنائتی است که زیان آن دامنگیر احساسات و مقدسات ملی ما خواهد شد
آهی کشیده گفتم: این مطلب تازگی ندارد همیشه این روحانی و از مقدسات مذهبی ایدئولوژی ولایت فقیه
رهبر ایران حرف می زد ما دست خوش نیرنگ و سالوس یک مشت شیاد و استفاده چی بوده است! و
رنگ ارجمند به کلی سفید شده با لب های لرزان و قیافۀ جدی گفت خیر با این همه مسخره بازی ها نمی
شود مردم ایران را فریب داد این تشبثات پوچ, این تظاهرات بی حقیقت, این ایده های رفو کرده, این
جامه های هزار وصله که مکرر امتحان پوسیدگی و دوزندگی خود را داده است ممکن نیست در بازار
اجتماع دیگر خریدار ابلهی برای خود دست و پا کند! و
وطن پرستی محتاج به این تظاهرات نیست
از زیر این جامه های عاریه و ننگین, گوشه های دنائت و حرص و ریاکاری به خوبی نمودار است, هر
کس بیشتر مدعی چیزی شود کمتر از آن بهره مند است, آنهایی که به سالوس و ریا دم از تقدس می زدند
و سنگ دیانت را بیشتر از همه به سینه می کوبیدند آنهایی بودند که شکمشان همیشه بوی زعفران پلو
می داد و سینه شان تشنه شربت به لیمو بود و بالاخره ریاکاری همان ها عکس العمل فعلی را در
موضوع دیانت به وجود اورد. و
گفتم تقصیر از ماست, ما بی عرضه هستیم, ما جاهلیم, آنها همیشه اغراض و تسلط طلبی و افتخار
دوستی و ریاست خواهی خود را لای لفافه وطن پرستی مستور نموده و ما را آلت اجرای مقاصد شخصی
خود قرار داده اند و ما گول الفاظ و حقه بازی آنها را خورده, کورکورانه اوامر آنها را اطاعت نموده و
اگر احیاناً به اشتباه و فریب خود واقف شده ایم بدون اینکه از فریب دهنده مؤاخذه و بازخواستی نماییم
در عقب جار و جنجال دیگری دویده و در کنار معرکه دیگری قرار گرفته ایم. و گفت راست است ما
تقصیر داریم ما بی عرضه و نالایق هستیم آنها که سکۀ وطن پرستی آنها قلب و فاسد از کار درآمد چه
شدند؟ آنها که سال ها ما را فریب داده به اسم مصالح عمومی و احتیاجات وطنی برگرده مان سوار شده
خونمان را مکیدند پس از کشف نیرنگ و پاره شدن پرده سالوس و ریای آنها کجا رفتند؟ در زندان
مجازات؟ خیر
همین روحانیون نظام ایران توی قصرها و میان باغ هایی که در بهترین نقاط مملکت ایران برای خود
تهیه کرده بودند چپیده و ما نهایت هنرمان در این شد که به آنها با کمال احترام بگوییم تا به حال هر چه
به چنگ آورده اید بس است, حالا بروید بقیه عمر عزیزتان را با صرف اندوخته های تمام نشدنی به
خوشی و عشرت گذارانیده و میدان ریاکاری را به حریف های تازه نفس که تشنۀ پول و مقامند واگذار
نمایید. و
ما اصل مقدس مالکیت را محترم می شماریم ولو مبنای آن دزدی و غارت و یا املاک وسیع خالصه باشد
که در دورۀ ننگین ولایت فقیه رهبر ایران به رقاص های آمریکائی و اروپائی و تخم ایدئولوژی مغفور
بخشیده باشند. و
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen