دنباله صفحه شانزده
اصلاحات و روحانیت
فوت آیت آلله بروجردی 22 اسفند 1340 و یک سال بعد فوت آیت الله کاشانی فرصت مناسبی برای
شاه به نظر می رسید تا خود را از شرّ روحانیون رها سازد
پس تلگرافی به آیت الله حکیم کرد تا بلکه حوزه قم را تضعیف و مرجعیت را به کشور عراق منتقل
کند . این کار سبب شد که تمرکز قدرت مذهبی در ایران به پریشانی انجامد و به دنبال آن روحانیون
جوان و افراطی و جویایی نام میدان عمل بیشتری به دست آورند
پس از کودتاه شاه و رجال سیاسی خود را ناگزیر از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی یافتند . زیرا
دریافته بودند که تنها با قدرت نظامی ادامه حکومت میسرّ نیست . اما نه ایران اوضاع مالی مناسبی
داشت و نه هم پیمانان خارجی رغبتی به رفورم در ایران نشان می دادند
جان اف کندی به ریاست جمهوری آمریکا رسید و با سیاست دروازه های باز در پی استحکام اوضاع
اقتصادی و سیاسی جهان سوم بر آمد . دولت دکتر علی امینی به پیشنهاد شاه و تأیید دولت کندی بر سر
کار آمد و برنامه اصلاحات ارضی شروع شد. جالب توجه آنکه دکتر علی امینی همان تز دروازه های
باز کندی را برنامه دولت خویش اعلام کرد
اما وی چندان توفیقی در حل بحران کار و اقتصادی کشور نیافت. وی اولین سیاستمداری است که در
به شهر قم با مراجع تقلید به مشاوره نشست و حاج روح الله را هم در آخر ملاقاتی کوتاه کرد از این
زمان خمینی وجهه ای دیگر یافت که بعدها از آن سود برد
پس از علی امینی اسدالله علم به نخست وزیری رسید و برنامه شاه و مردم آغاز شد و انقلاب سفید در
مقابل انقلاب سرخ در زمستان 1341 با اعلام مواد آن ماشین اصلاحات و رفورم از بالا را به کار ا
انداخت
روحانیون و به ویژه خمینی که هنوز بمقام آیت اللهی نرسیده بود با اصلاحات ارضی و به ویژه اعطای
حقوق سیاسی به زنان مخالفت خود را آغاز کردند . شاه در چهارم بهمن 42 به قم رفت و اسناد مالکیت
کشاورزان اطراف قم را شخصاً به آنها داد و در آنجا در لفافه روحانیون را ارتجاع سیاه و کرمهایی
که در کثافت غوطه ورند و بی خبرند و آنهایی که مغزشان هزار سال است تکان نخورده و جامد مانده
است نامیدو به تهران بازگشت
با تأسیس سازمان اوقاف کشور که منبع مالی روحانیت را تهدید می کرد روحانیون را با همه اختلافات
و رقابتهایی که بین خود داشتند بر سر این عقیده متفق نمود که مقام و منزلت آنان در نزد عوام با خطری
جدّی روبرو شده است
این اتفاق و همگامی را در گزارشی می خوانیم که در همان ایام و چند روز پیش از غوغای مخالفت با
اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رأی به زنان که بعداً به غائله پانزده خرداد انجامید توسط یکی از
وعاظ تهران به نام علی نخعی معروف به افصح المتکلمین تنظیم شده است
او احتمالاً به توصیه ساواک سفری به قم کرد و با مراجع دینی آن زمان مذاکره و جریان گفتگوهای خود
را با آنان به سازمان اطلاعات و امنیت کشور گزارش داد
علی نخعی گزارش خود را چنین آغاز می کند : حضور محترم جناب آقای سرهنگ نشاط دامت برکاته
محترماً این جانب که به قم مسافرت کرده بودم ملاقاتهایی از آقای حاج شیخ عبدالنبی عراقی آیت الله اراکی
و آقای حاجی شریعتمداری و آقای حاج روح الله خمینی نیز به عوامل آوردم که مقصودشان را از مخالفت
خوانی نسبت به دولت تحقیق نمایم
در فروردین 1342 ماجرای مدرسه فیضیه قم اتفاق افتاده بود علی نخعی عقیده آقای اراکی را راجع به
حوادث قم می پرسد. آیت الله اراکی پاسخ می دهد: به عقیده من هر دو دسته هم مسئولین دولت و هم مراجع
روحانیت تجاورزی کاری کرده اند زیرا مسئولین دولت تکلیفشان انحصاراً اجراحی قانون اساسی می
باشد که دخالت زنان را در رتق و فتق قوه مقننه نفی و نهی نموده و دلیلی موجود نبود
مداخله ایشان را در انتخابات تجویز کنند که دینداران را ناراضی گردانند و در مقابل آنها اقایان هم سنخ
خودم هم متجاوزند
آیت الله اراکی وظیفه روحانیون را تنها و فقط امر به معروف و نهی از منکر می شمارد و مصلحت دولت
را در سکوت می داند
علی نخعی سپس به ملاقات آیت الله شریعتمداری می رود و جویای نظر وی در مورد حقوق بانوان می شود
وی پس از مقدماتی تذکر می دهد که مقامات اجنبی به جهت تأمین نیّتهای استعماری روز افزونشان نمایندگی
نسوان را بهانه نفوذ و رسوخ خود در مجلسهای ایالتی و ولایتی و شورا و سنا قرار داده اند و دیانت تکلیف
فرداً فرد ما را مبارزه با اعادی دشمنان دین مبین نموده طبق قواعد دین نسوان نباید در امور سیاسی و قضایی
اظهار رأی کنند
آیت الله سریعتمداری روحانیون را راسخترین نگهبانان استقلال مملکت می نامد و خود و روحانیون هم سنخ
خود را با الفاظی تحقیر آمیز نسبت به مقام سلطنت حافظ تاج و تخت سلطنتشان می شمارد و نوعاً امثال ما
روحانیتی بوده ایم که مانع از اخراج شاه از مملکت و تسلط طرفداران بالشویک بر دولت می شده ایم و ملک
و مال و مذهبشان را نگاه می داشتیم می داند و در پایان گوشزد می کند که در راه حفظ دینی که به ما سپرده
شده دفاع خواهیم کرد
علی نخعی در گفتگو با حاج روح الله خمینی متوجه می شود که وی سیاسی تر از آقایان اراکی شریعتمداری
گلپایگانی و نجفی مرعشی در مخالفت با دولت اقدام می کند
خمینی بی پرده به رابط ساواک می گوید: مادام که این دولت علم مصدر کار باشد داخل هیچ قسم مذاکره صلح
و مصالحه ای نخواهیم شد زیرا این دولت ترتیبی با اهل علم معامله کرده است که تماس سران حوزه علمیه
انتحار روحانیت است
ما موقعی که یقین پیدا کردیک که محافل لامذهب بهایی های یهودی الاصل ایران و آمریکا اراده دارند در
خواست تساوی حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حریم مذهب رسمی این مملکت قرار دهند و دین اسلام
را که موجب بقاء استقلال ظاهری این ملک و ملّت است تضعیف کنند به مخالفت برخاستیم
حاج روح الله خمینی سپس به بازگو کردن این واقعیت می پردازد که در مراسلات متعددی دولت را برحذر
داشتیم و در خواست کردیم که مجدداً از زمزمه موهون نمایندگی نسوان در مجلس شورا و سنا که نقض
ظواهر قرآن می باشد دست بردارند
اصلاحات و روحانیت
فوت آیت آلله بروجردی 22 اسفند 1340 و یک سال بعد فوت آیت الله کاشانی فرصت مناسبی برای
شاه به نظر می رسید تا خود را از شرّ روحانیون رها سازد
پس تلگرافی به آیت الله حکیم کرد تا بلکه حوزه قم را تضعیف و مرجعیت را به کشور عراق منتقل
کند . این کار سبب شد که تمرکز قدرت مذهبی در ایران به پریشانی انجامد و به دنبال آن روحانیون
جوان و افراطی و جویایی نام میدان عمل بیشتری به دست آورند
پس از کودتاه شاه و رجال سیاسی خود را ناگزیر از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی یافتند . زیرا
دریافته بودند که تنها با قدرت نظامی ادامه حکومت میسرّ نیست . اما نه ایران اوضاع مالی مناسبی
داشت و نه هم پیمانان خارجی رغبتی به رفورم در ایران نشان می دادند
جان اف کندی به ریاست جمهوری آمریکا رسید و با سیاست دروازه های باز در پی استحکام اوضاع
اقتصادی و سیاسی جهان سوم بر آمد . دولت دکتر علی امینی به پیشنهاد شاه و تأیید دولت کندی بر سر
کار آمد و برنامه اصلاحات ارضی شروع شد. جالب توجه آنکه دکتر علی امینی همان تز دروازه های
باز کندی را برنامه دولت خویش اعلام کرد
اما وی چندان توفیقی در حل بحران کار و اقتصادی کشور نیافت. وی اولین سیاستمداری است که در
به شهر قم با مراجع تقلید به مشاوره نشست و حاج روح الله را هم در آخر ملاقاتی کوتاه کرد از این
زمان خمینی وجهه ای دیگر یافت که بعدها از آن سود برد
پس از علی امینی اسدالله علم به نخست وزیری رسید و برنامه شاه و مردم آغاز شد و انقلاب سفید در
مقابل انقلاب سرخ در زمستان 1341 با اعلام مواد آن ماشین اصلاحات و رفورم از بالا را به کار ا
انداخت
روحانیون و به ویژه خمینی که هنوز بمقام آیت اللهی نرسیده بود با اصلاحات ارضی و به ویژه اعطای
حقوق سیاسی به زنان مخالفت خود را آغاز کردند . شاه در چهارم بهمن 42 به قم رفت و اسناد مالکیت
کشاورزان اطراف قم را شخصاً به آنها داد و در آنجا در لفافه روحانیون را ارتجاع سیاه و کرمهایی
که در کثافت غوطه ورند و بی خبرند و آنهایی که مغزشان هزار سال است تکان نخورده و جامد مانده
است نامیدو به تهران بازگشت
با تأسیس سازمان اوقاف کشور که منبع مالی روحانیت را تهدید می کرد روحانیون را با همه اختلافات
و رقابتهایی که بین خود داشتند بر سر این عقیده متفق نمود که مقام و منزلت آنان در نزد عوام با خطری
جدّی روبرو شده است
این اتفاق و همگامی را در گزارشی می خوانیم که در همان ایام و چند روز پیش از غوغای مخالفت با
اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رأی به زنان که بعداً به غائله پانزده خرداد انجامید توسط یکی از
وعاظ تهران به نام علی نخعی معروف به افصح المتکلمین تنظیم شده است
او احتمالاً به توصیه ساواک سفری به قم کرد و با مراجع دینی آن زمان مذاکره و جریان گفتگوهای خود
را با آنان به سازمان اطلاعات و امنیت کشور گزارش داد
علی نخعی گزارش خود را چنین آغاز می کند : حضور محترم جناب آقای سرهنگ نشاط دامت برکاته
محترماً این جانب که به قم مسافرت کرده بودم ملاقاتهایی از آقای حاج شیخ عبدالنبی عراقی آیت الله اراکی
و آقای حاجی شریعتمداری و آقای حاج روح الله خمینی نیز به عوامل آوردم که مقصودشان را از مخالفت
خوانی نسبت به دولت تحقیق نمایم
در فروردین 1342 ماجرای مدرسه فیضیه قم اتفاق افتاده بود علی نخعی عقیده آقای اراکی را راجع به
حوادث قم می پرسد. آیت الله اراکی پاسخ می دهد: به عقیده من هر دو دسته هم مسئولین دولت و هم مراجع
روحانیت تجاورزی کاری کرده اند زیرا مسئولین دولت تکلیفشان انحصاراً اجراحی قانون اساسی می
باشد که دخالت زنان را در رتق و فتق قوه مقننه نفی و نهی نموده و دلیلی موجود نبود
مداخله ایشان را در انتخابات تجویز کنند که دینداران را ناراضی گردانند و در مقابل آنها اقایان هم سنخ
خودم هم متجاوزند
آیت الله اراکی وظیفه روحانیون را تنها و فقط امر به معروف و نهی از منکر می شمارد و مصلحت دولت
را در سکوت می داند
علی نخعی سپس به ملاقات آیت الله شریعتمداری می رود و جویای نظر وی در مورد حقوق بانوان می شود
وی پس از مقدماتی تذکر می دهد که مقامات اجنبی به جهت تأمین نیّتهای استعماری روز افزونشان نمایندگی
نسوان را بهانه نفوذ و رسوخ خود در مجلسهای ایالتی و ولایتی و شورا و سنا قرار داده اند و دیانت تکلیف
فرداً فرد ما را مبارزه با اعادی دشمنان دین مبین نموده طبق قواعد دین نسوان نباید در امور سیاسی و قضایی
اظهار رأی کنند
آیت الله سریعتمداری روحانیون را راسخترین نگهبانان استقلال مملکت می نامد و خود و روحانیون هم سنخ
خود را با الفاظی تحقیر آمیز نسبت به مقام سلطنت حافظ تاج و تخت سلطنتشان می شمارد و نوعاً امثال ما
روحانیتی بوده ایم که مانع از اخراج شاه از مملکت و تسلط طرفداران بالشویک بر دولت می شده ایم و ملک
و مال و مذهبشان را نگاه می داشتیم می داند و در پایان گوشزد می کند که در راه حفظ دینی که به ما سپرده
شده دفاع خواهیم کرد
علی نخعی در گفتگو با حاج روح الله خمینی متوجه می شود که وی سیاسی تر از آقایان اراکی شریعتمداری
گلپایگانی و نجفی مرعشی در مخالفت با دولت اقدام می کند
خمینی بی پرده به رابط ساواک می گوید: مادام که این دولت علم مصدر کار باشد داخل هیچ قسم مذاکره صلح
و مصالحه ای نخواهیم شد زیرا این دولت ترتیبی با اهل علم معامله کرده است که تماس سران حوزه علمیه
انتحار روحانیت است
ما موقعی که یقین پیدا کردیک که محافل لامذهب بهایی های یهودی الاصل ایران و آمریکا اراده دارند در
خواست تساوی حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حریم مذهب رسمی این مملکت قرار دهند و دین اسلام
را که موجب بقاء استقلال ظاهری این ملک و ملّت است تضعیف کنند به مخالفت برخاستیم
حاج روح الله خمینی سپس به بازگو کردن این واقعیت می پردازد که در مراسلات متعددی دولت را برحذر
داشتیم و در خواست کردیم که مجدداً از زمزمه موهون نمایندگی نسوان در مجلس شورا و سنا که نقض
ظواهر قرآن می باشد دست بردارند
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen