شیطان روح الله خمینی صفحه اول
اعلامیه معروف 13 آبان 1343 خمینی علیه تصویب قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان
نظامی آمریکا در ایران منتشر شد و در نیمه شب همان روز خمینی دستگیر و به ترکیه تبعید گردید
و پس از مدتی به نجف رفت
خمینی قبل از تبعید و خروج از ایران فرصت آن را یافت تا با چند هیئت روضه خوانی و سینه زنی
در اطراف بازار و میدانها ی تره بار در میدان شوش و باقیمانده اعضای سازمان تروریستی فداییان
اسلام را در سازمان جدیدی متحد و بکار اندازد. به هر روی به توصیه خمینی اینان با هم متحد شدند
و زیر نام هیئتهای مؤتلفه اسلامی شروع به کار کردند
پیش از واقعه پانزده خرداد حزب ملل اسلامی وجود داشت که در تظاهرات خیابانی فعال بود و
اعلامیه های خمینی را به عنوان یک برادر مبارز پخش می کرد. اما به زودی همگی دستگیر و به
زندان روانه شدند . فکر تأسیس حکومت اسلامی از جانب این گروه تبلیغ می شد که گرایشهایی به
مبارزه مسلحانه نشان می داد
پیش از این فداییان اسلام و نهضت آزادی ایران و جمعیتهای مؤتلفه اسلامی و شخص خمینی در اندیشه
تأسیس حکومت اسلامی نبودند . حتا در زندان اعضای این احزاب و گروهها بر این عقیده بودند که
حکومت اسلامی از آن امام زمان است و هرگونه حزب گرایی را مخالف آرمان مهدویت می دانستند
فکر حکومت اسلامی با اوج گرفتن مبارزات مسلحانه در اواخر سالهای 49 -1348 در میان گروههای
رادیکال مذهبی مخالف شاه رفته رسوخ یافت . آیت الله خمینی در نجف دروسی را برای عده ای از
طلاب به صورت شفاهی مطرح می کرد و هنوز کتاب ولایت فقیه شکل مدونی نیافته بود . هر چه دامنه
مبارزات مسلحانه در ایران وسعت بیشتری می گرفت به همان شدت و حرارت مضمون دروس خمینی
در نجف قهر آمیزتر می گردید
اولین اقدام مسلحانه هیئتهای مؤتلفه اسلامی ترور حسنعلی منصور نخست وزیر در اواخر سال 1343 بود
ضاربین منصور محمد بخارایی حاج صادق امانی مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی از اعضای
قدیمی سازمان فداییان اسلام بودند که زیر نام هیئتهای مؤتلفه اسلامی فعالیت می کردند . چهار نفر مذکور
اعدام و عده زیادی از اعضای هیئت مؤتلفه دستگیر و به زندانهای طولانی محکوم شدند ..عده ای از
روحانیون که به اصطلاح جناح سیاسی و نیمه مخفی هیئتهای مؤتلفه را تشکیل می دادند به اعدام و زندانی
شدن اعضای هیئتهای مؤتلفه اعتراض کردند و به این سبب تعدادی از آنان نیز به زندان افتادند
پس از ترور منصور امیر عباس هویدا برای مدت طولانی نخست وزیر شد . دو ماه بعد از ترور منصور
سرباز گارد شمس آبادی در کاخ به سوی شاه آتش گشود که شاه بطور معجز آسایی از این ترور جان سالم
به در برد
رهبری خمینی در عراق با کمکهای بی دریغ دولت و سازمانهای اطلاعاتی عراق و سازمان آزادیبخش
فلسطین رفته رفته میان روحانیت ساکن ایران تثبیت می شد. هر چند که رقابتهای پنهانی بین وی و
روحانیون طراز اول مقیم نجف و قم چشمگیر بود اما خمینی در عراق دیگر به شاه و دولتهایش نصحیت
نمی کرد بلکه با رادیکال شدن مبارزات علیه شاه و سیاستهای بلند پروازانه صنعتی و اقتصادی وی که
هیچ زمینه مناسب اجتماعی نداشت دامنه فعالیتهای خمینی وسعت بیشتری می گرفت
رفورمهای شاه به سبب عدم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود نه تنها باعث قبول مردم نمی گردید
بلکه بیش از پیش آنان را سرخورده و خشمگین می کرد و شاه را از سرشت اصلی جامعه ایران دور می
ساخت . هر چه شاه در رؤیای تمدن بزرگ از یک پهلو به پهلوی دیگر در گردش بود به همان نسبت مردم
با اشتیاق بیشتری به ملی مذهبی ها و گروههای رادیکال چپ و راست نزدیکتر می شدند و هر چه این
مبارزات در جامعه ایران شکل سازمان یافته ای پیدا می کرد به همان مقدار خمینی یا زیرکی بر امواج
مبارزات داخل کشور سوار می گردید
خمینی تا سال 1347 به روش فداییان اسلام از ترور افراد معروف سیاسی پشتیبانی می کرد . اما در
شهریور 1347 یک افسر بازنشسته اطلاعاتی و مرموز عراقی به نام محمد صادق فهمی که ظاهراً با
جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جرج حبش کار می کرد . با خمینی تماسهایی را آغاز کرد
این دو پس از گفتگوهای طولانی به توافق و تفاهم بیسابقه تاریخی رسیدند که نتیجه آن فتوایی خمینی در
جواب استفتایی از جانب محمد صادق فهمی افسر بازنشسته اطلاعاتی عراقی بود که در مقابل جبهه خلق
تعلیم و تربیت طرفداران خمینی را در اردوگاههای چریکی خود تعهد می کرد . نماینده جبهه خلق برای
آزادی فلسطین استفتایی به شرح زیر به خمینی داد
محضر مبارک پیشوای مجاهد آیت الله العظمی خمینی ادام الله ظله العالی . پیشوای جلیل القدر. از نظر
مبارک پوشیده نیست که دست خیانت و جنایت پیشه کفار حربی یهود بر مسجد اقصی و زمینهای اسلامی
دیگری مستولی گشته و مسلمانان بیگناه آن سامان را آواره بیابانها نموده است و اکنون به منظور
استخلاص اماکن مقدسه و استرداد زمینهای اسلامی جز مقاومت مسلحانه که به نام عملیات فدایی خوانده
می شود چاره ای نیست و در چنین شرایط و زمینه ای آیا مسلمانی که توانایی حمل سلاح و جهاد داشته
و در صورت وجود مقاومت آیا جایز است از مورد حقوق شرعیه از قبیل زکات و غیره در مورد مسلح
نمودن مسلمانان و تربیت آنان استفاده کرد یا خیر؟؟متمنی است رأی مبارک را در این باره بیان فرمایید
آیت الله خمینی در جواب استفتاء شرعی نماینده جبهه خلق برای آزادی فلسطین فتوا می دهد : بسم الله
الرحمن الرحیم . قبلاً هم تذکر داده ام که دولت غاضب اسراییل با هدفهایی که دارد برای اسلام و ممالک
مسلمین خطر عظیم دارد لازم است بر دول اسلامی بخصوص و بر سایر مسلمین عموماً که دفع این
ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعیین کوتاهی نکنند و جایز است از محل
زکات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند
از همین زمان برای اولین بار یک مجتهد شیعه پرداخت زکات شیعیان را به مسلمانان غیر شیعه مجاز
می شمرد و به پشتیبانی از جنگهای چریکی بر می خیزد . فتوای خمینی به تهران رسید و میان طرفداران
و مخالفان وی انتشار یافت آموزش طلاب و افراد مذهبی ایرانی در اردوگاههای سازمان آزادیبخش
فلسطین برای کسب تعلیمات چریکی آغاز گردید
اعلامیه معروف 13 آبان 1343 خمینی علیه تصویب قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان
نظامی آمریکا در ایران منتشر شد و در نیمه شب همان روز خمینی دستگیر و به ترکیه تبعید گردید
و پس از مدتی به نجف رفت
خمینی قبل از تبعید و خروج از ایران فرصت آن را یافت تا با چند هیئت روضه خوانی و سینه زنی
در اطراف بازار و میدانها ی تره بار در میدان شوش و باقیمانده اعضای سازمان تروریستی فداییان
اسلام را در سازمان جدیدی متحد و بکار اندازد. به هر روی به توصیه خمینی اینان با هم متحد شدند
و زیر نام هیئتهای مؤتلفه اسلامی شروع به کار کردند
پیش از واقعه پانزده خرداد حزب ملل اسلامی وجود داشت که در تظاهرات خیابانی فعال بود و
اعلامیه های خمینی را به عنوان یک برادر مبارز پخش می کرد. اما به زودی همگی دستگیر و به
زندان روانه شدند . فکر تأسیس حکومت اسلامی از جانب این گروه تبلیغ می شد که گرایشهایی به
مبارزه مسلحانه نشان می داد
پیش از این فداییان اسلام و نهضت آزادی ایران و جمعیتهای مؤتلفه اسلامی و شخص خمینی در اندیشه
تأسیس حکومت اسلامی نبودند . حتا در زندان اعضای این احزاب و گروهها بر این عقیده بودند که
حکومت اسلامی از آن امام زمان است و هرگونه حزب گرایی را مخالف آرمان مهدویت می دانستند
فکر حکومت اسلامی با اوج گرفتن مبارزات مسلحانه در اواخر سالهای 49 -1348 در میان گروههای
رادیکال مذهبی مخالف شاه رفته رسوخ یافت . آیت الله خمینی در نجف دروسی را برای عده ای از
طلاب به صورت شفاهی مطرح می کرد و هنوز کتاب ولایت فقیه شکل مدونی نیافته بود . هر چه دامنه
مبارزات مسلحانه در ایران وسعت بیشتری می گرفت به همان شدت و حرارت مضمون دروس خمینی
در نجف قهر آمیزتر می گردید
اولین اقدام مسلحانه هیئتهای مؤتلفه اسلامی ترور حسنعلی منصور نخست وزیر در اواخر سال 1343 بود
ضاربین منصور محمد بخارایی حاج صادق امانی مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی از اعضای
قدیمی سازمان فداییان اسلام بودند که زیر نام هیئتهای مؤتلفه اسلامی فعالیت می کردند . چهار نفر مذکور
اعدام و عده زیادی از اعضای هیئت مؤتلفه دستگیر و به زندانهای طولانی محکوم شدند ..عده ای از
روحانیون که به اصطلاح جناح سیاسی و نیمه مخفی هیئتهای مؤتلفه را تشکیل می دادند به اعدام و زندانی
شدن اعضای هیئتهای مؤتلفه اعتراض کردند و به این سبب تعدادی از آنان نیز به زندان افتادند
پس از ترور منصور امیر عباس هویدا برای مدت طولانی نخست وزیر شد . دو ماه بعد از ترور منصور
سرباز گارد شمس آبادی در کاخ به سوی شاه آتش گشود که شاه بطور معجز آسایی از این ترور جان سالم
به در برد
رهبری خمینی در عراق با کمکهای بی دریغ دولت و سازمانهای اطلاعاتی عراق و سازمان آزادیبخش
فلسطین رفته رفته میان روحانیت ساکن ایران تثبیت می شد. هر چند که رقابتهای پنهانی بین وی و
روحانیون طراز اول مقیم نجف و قم چشمگیر بود اما خمینی در عراق دیگر به شاه و دولتهایش نصحیت
نمی کرد بلکه با رادیکال شدن مبارزات علیه شاه و سیاستهای بلند پروازانه صنعتی و اقتصادی وی که
هیچ زمینه مناسب اجتماعی نداشت دامنه فعالیتهای خمینی وسعت بیشتری می گرفت
رفورمهای شاه به سبب عدم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود نه تنها باعث قبول مردم نمی گردید
بلکه بیش از پیش آنان را سرخورده و خشمگین می کرد و شاه را از سرشت اصلی جامعه ایران دور می
ساخت . هر چه شاه در رؤیای تمدن بزرگ از یک پهلو به پهلوی دیگر در گردش بود به همان نسبت مردم
با اشتیاق بیشتری به ملی مذهبی ها و گروههای رادیکال چپ و راست نزدیکتر می شدند و هر چه این
مبارزات در جامعه ایران شکل سازمان یافته ای پیدا می کرد به همان مقدار خمینی یا زیرکی بر امواج
مبارزات داخل کشور سوار می گردید
خمینی تا سال 1347 به روش فداییان اسلام از ترور افراد معروف سیاسی پشتیبانی می کرد . اما در
شهریور 1347 یک افسر بازنشسته اطلاعاتی و مرموز عراقی به نام محمد صادق فهمی که ظاهراً با
جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جرج حبش کار می کرد . با خمینی تماسهایی را آغاز کرد
این دو پس از گفتگوهای طولانی به توافق و تفاهم بیسابقه تاریخی رسیدند که نتیجه آن فتوایی خمینی در
جواب استفتایی از جانب محمد صادق فهمی افسر بازنشسته اطلاعاتی عراقی بود که در مقابل جبهه خلق
تعلیم و تربیت طرفداران خمینی را در اردوگاههای چریکی خود تعهد می کرد . نماینده جبهه خلق برای
آزادی فلسطین استفتایی به شرح زیر به خمینی داد
محضر مبارک پیشوای مجاهد آیت الله العظمی خمینی ادام الله ظله العالی . پیشوای جلیل القدر. از نظر
مبارک پوشیده نیست که دست خیانت و جنایت پیشه کفار حربی یهود بر مسجد اقصی و زمینهای اسلامی
دیگری مستولی گشته و مسلمانان بیگناه آن سامان را آواره بیابانها نموده است و اکنون به منظور
استخلاص اماکن مقدسه و استرداد زمینهای اسلامی جز مقاومت مسلحانه که به نام عملیات فدایی خوانده
می شود چاره ای نیست و در چنین شرایط و زمینه ای آیا مسلمانی که توانایی حمل سلاح و جهاد داشته
و در صورت وجود مقاومت آیا جایز است از مورد حقوق شرعیه از قبیل زکات و غیره در مورد مسلح
نمودن مسلمانان و تربیت آنان استفاده کرد یا خیر؟؟متمنی است رأی مبارک را در این باره بیان فرمایید
آیت الله خمینی در جواب استفتاء شرعی نماینده جبهه خلق برای آزادی فلسطین فتوا می دهد : بسم الله
الرحمن الرحیم . قبلاً هم تذکر داده ام که دولت غاضب اسراییل با هدفهایی که دارد برای اسلام و ممالک
مسلمین خطر عظیم دارد لازم است بر دول اسلامی بخصوص و بر سایر مسلمین عموماً که دفع این
ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعیین کوتاهی نکنند و جایز است از محل
زکات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند
از همین زمان برای اولین بار یک مجتهد شیعه پرداخت زکات شیعیان را به مسلمانان غیر شیعه مجاز
می شمرد و به پشتیبانی از جنگهای چریکی بر می خیزد . فتوای خمینی به تهران رسید و میان طرفداران
و مخالفان وی انتشار یافت آموزش طلاب و افراد مذهبی ایرانی در اردوگاههای سازمان آزادیبخش
فلسطین برای کسب تعلیمات چریکی آغاز گردید
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen