دنباله صفحه هیوده
علی نخعی اظهار می کند که خمینی تصادفاً یکی دو ماه است ترقی غیر منتظره ای نموده و هیچ
چاره ای از برای رفع خطر مخالفتهای آینده ایشان نیست
مگر اینکه یکی از علمای معتدلتر مانند آقای نجفی یا آقای عراقی تقویت شده دست او را از حوزه
قم کوتاه کنند
علی نخعی معروف به افصح المتکلمین به ساواک توصیه می کند
نظر به اینکه اقای ایت الله مرعشی نجفی مثلاً به طرفداری از دربار و دولت معرفی و معروف شده
است تصور نمی کنم تقویت ایشان نتیجه ای داشته باشد و به همین جهت تنها راه حلی که برای عقب
نشاندن نامبردگان به نظر می رسد اینست که اقای ایت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی اراکی که عالمی
معمرتر و موجه تر از سه چهار نفر رقیب و به خودی خود دارای مذاق محافظه کاری است توسط
طرحهای خیلی ماهرانه ای که نتوانند دست تهران را در آن طرحها هویدا ببینند تقویت شود تا مرجعیت
تقلید ایران منحصر به ایشان گردد و در راه اجرای نظر راههایی وجو.د دارد که در صورت لزوم
معروض خواهیم داشت
و در 15 خرداد 1342 به واقع واکنش ارتجاع در برابر رفورم ها و اصلاحات شاه بود
این اصلاحات نخست با شتاب و نیروی انقلابی آغاز شد و اگر با دقت و صمیمیت و بدون عجله دنبال
می شد می توانست نتایج نیکویی به بار آورد.
هر چند که بعداً مواد انقلاب سفید به بیش از بیست ماده رسیده بود و تنها ظاهری فریبنده داشت و با
روح جامعه سنتی و سیاسی ایران سازش نداشت اما نباید فراموش کرد که سبب تحول و ترقی جامعه
مدنی ایران شد و ریشه در فرهنگ سیاسی ایران دوانید بطوری که ارتجاعی ترین انقلاب تاریخ بشریت
با مرتجع تر رهبر نتوانست آنچه را که پس از کودتای 28 مرداد تا سقوط شاه انجام گرفته و در بطن
جامعه ایران رسوخ کرده بود از بین ببرد
با اعلام مواد انقلاب سفید احزاب چپ و راست مخالفت شاه در تنگنای سیاسی شدیدی قرار گرفتند و
عملاً نمی توانستند با این قوانین جنجال برانگیز و مترقی و متجدد مخالفتی نمایند
هرگونه مخالفت با پیشنهادات شاه تهمت ارتجاعی و ضد منافع دهقانان و کارگران و طرفداری از
نظام ارباب و رعیتی را به همراه می داشت
رفراندوم ظاهراً با شش میلیون رأی موافق و دو سه هزار رأی مخالف به تصویب رسید
خمینی که تا آن زمان اشتهاری نداشت و به قول دکتر علی امینی و حاج مهدی عراقی با نام حاج روح
الله در حوزه قمتدریس می کرد و هنوز عنوان آیت اللهی دریافت نکرده بود
در تشویق و تحریک مردم مذهبی علیه اصلاحات ارضی و حقوق زنان چندین اعلامیه تند و زننده
منتشر کرد . خمینی در پی انتشار این اعلامیه ها دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد
دولت علم جای خود را به دولت حسنعلی منصور داد
وی در مهرماه 1343 لایحه قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان نظامی آمریکا در ایران را به
مجلس برد که پس از مباحثات طولانی به تصویب رسید
این لایحه به حق از جانب مخالفان نام کاپیتولاسیون گرفت و به عناصر چپ جبهه ملی و گروهای مذهبی
افراطی مخالف اصلاحات بهانه مناسبی داد تا شاه و همه رفورم های او را که به نام انقلاب شاه و مردم
در رسانه های گروهی تبلیغ می شد زیر سئوال ببرند و لبه تیز حملات خود را مستقیماً متوجه شاه نمایند
و وی را دست نشانده آمریکا و استعمار جهانی بنامند و دخالت شاه را در امور سیاسی کشور غیر قانونی
و مخالف اصول قانون اساسی بشمارند
اصلاحات و رفورم خواسته همه آزادیخوهان بود و اصولاً با قانون اساسی مشروطه ایران مغایرتی نداشت
و از اهداف اساسی انقلاب مشروطیت ایران بود
پس از تصویب قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان نظامی امریکا در ایران مخالفان عامدانه
اصلاحات و رفورم را به بیگانگان نسبت دادند و آن را یک برنامه و طرح غیر ایرانی قلمداد کردند
نسبت دادن رفورم و اصلاحات به آمریکا و صهیونیسم از جانب روحانیت قشری جبهه ملی چپ و راست
اسلامی و چپ رادیکال حقانیت اصلاحات را سئوال آمیز نمود
تبلیغات گروه مخالف کارسازتر بود زیرا رجال سیاسی از اینکه همه چیز را به شاه نسبت دهند خسته
نمی شندند
روحانیون قشری با علم کردن بازگشت به احکام اسلام و اینکه فکر اصلاحات با جامعه شیعی و فرهنگ
بومی ایران غریبه است و گروه های چپ اسلامی و چپ رادیکال با نسبت دادن این اصلاحات به
امپریالیسم آمریکا به بیگانه سازی آن پرداختند
در حالیکه اصلاحات نه با اصول انقلابات مردمی مغایرتی و نه با فکر دموکراسی و نهایتاً مردم سالاری
مخالفتی داشت ..قدم در راه مدر نیزه کردن کشور و رفورم مستمر از بنیان با اندیشه و ایدئولوژی انقلاب
مشروطیت توافق داشت و تحصیل کردگان و نیروهای مترقی تنها و فقط در همان رؤیای انقلاب
مشروطیت مانده بودند و کاری در خور توجه برای نگهبانی آرمانهای انقلاب مشروطیت نمی کردند و
جامعه به فراموشکاری جمعی گرفتار شده بود
واقعه پانزده خرداد 1342 برای شاه و مخالفانش بازتابی یکسان نداشت . شاه متوجه شد که برای ماندن می
باید تن به اصلاحات فوری بدهد پس نیازمند پشتیبانی توده ایرانی بود دولتمردان و نظریه پردازان شاه با
آگاهی بسیار سطحی و ناچیزی که از روند تاریخی اجتماعی ایران داشتند به چند نتیجه شتابزده رسیدند
بر آورد آنان چنین بود
علی نخعی اظهار می کند که خمینی تصادفاً یکی دو ماه است ترقی غیر منتظره ای نموده و هیچ
چاره ای از برای رفع خطر مخالفتهای آینده ایشان نیست
مگر اینکه یکی از علمای معتدلتر مانند آقای نجفی یا آقای عراقی تقویت شده دست او را از حوزه
قم کوتاه کنند
علی نخعی معروف به افصح المتکلمین به ساواک توصیه می کند
نظر به اینکه اقای ایت الله مرعشی نجفی مثلاً به طرفداری از دربار و دولت معرفی و معروف شده
است تصور نمی کنم تقویت ایشان نتیجه ای داشته باشد و به همین جهت تنها راه حلی که برای عقب
نشاندن نامبردگان به نظر می رسد اینست که اقای ایت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی اراکی که عالمی
معمرتر و موجه تر از سه چهار نفر رقیب و به خودی خود دارای مذاق محافظه کاری است توسط
طرحهای خیلی ماهرانه ای که نتوانند دست تهران را در آن طرحها هویدا ببینند تقویت شود تا مرجعیت
تقلید ایران منحصر به ایشان گردد و در راه اجرای نظر راههایی وجو.د دارد که در صورت لزوم
معروض خواهیم داشت
و در 15 خرداد 1342 به واقع واکنش ارتجاع در برابر رفورم ها و اصلاحات شاه بود
این اصلاحات نخست با شتاب و نیروی انقلابی آغاز شد و اگر با دقت و صمیمیت و بدون عجله دنبال
می شد می توانست نتایج نیکویی به بار آورد.
هر چند که بعداً مواد انقلاب سفید به بیش از بیست ماده رسیده بود و تنها ظاهری فریبنده داشت و با
روح جامعه سنتی و سیاسی ایران سازش نداشت اما نباید فراموش کرد که سبب تحول و ترقی جامعه
مدنی ایران شد و ریشه در فرهنگ سیاسی ایران دوانید بطوری که ارتجاعی ترین انقلاب تاریخ بشریت
با مرتجع تر رهبر نتوانست آنچه را که پس از کودتای 28 مرداد تا سقوط شاه انجام گرفته و در بطن
جامعه ایران رسوخ کرده بود از بین ببرد
با اعلام مواد انقلاب سفید احزاب چپ و راست مخالفت شاه در تنگنای سیاسی شدیدی قرار گرفتند و
عملاً نمی توانستند با این قوانین جنجال برانگیز و مترقی و متجدد مخالفتی نمایند
هرگونه مخالفت با پیشنهادات شاه تهمت ارتجاعی و ضد منافع دهقانان و کارگران و طرفداری از
نظام ارباب و رعیتی را به همراه می داشت
رفراندوم ظاهراً با شش میلیون رأی موافق و دو سه هزار رأی مخالف به تصویب رسید
خمینی که تا آن زمان اشتهاری نداشت و به قول دکتر علی امینی و حاج مهدی عراقی با نام حاج روح
الله در حوزه قمتدریس می کرد و هنوز عنوان آیت اللهی دریافت نکرده بود
در تشویق و تحریک مردم مذهبی علیه اصلاحات ارضی و حقوق زنان چندین اعلامیه تند و زننده
منتشر کرد . خمینی در پی انتشار این اعلامیه ها دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد
دولت علم جای خود را به دولت حسنعلی منصور داد
وی در مهرماه 1343 لایحه قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان نظامی آمریکا در ایران را به
مجلس برد که پس از مباحثات طولانی به تصویب رسید
این لایحه به حق از جانب مخالفان نام کاپیتولاسیون گرفت و به عناصر چپ جبهه ملی و گروهای مذهبی
افراطی مخالف اصلاحات بهانه مناسبی داد تا شاه و همه رفورم های او را که به نام انقلاب شاه و مردم
در رسانه های گروهی تبلیغ می شد زیر سئوال ببرند و لبه تیز حملات خود را مستقیماً متوجه شاه نمایند
و وی را دست نشانده آمریکا و استعمار جهانی بنامند و دخالت شاه را در امور سیاسی کشور غیر قانونی
و مخالف اصول قانون اساسی بشمارند
اصلاحات و رفورم خواسته همه آزادیخوهان بود و اصولاً با قانون اساسی مشروطه ایران مغایرتی نداشت
و از اهداف اساسی انقلاب مشروطیت ایران بود
پس از تصویب قانون عدم مجازات مستشاران و وابستگان نظامی امریکا در ایران مخالفان عامدانه
اصلاحات و رفورم را به بیگانگان نسبت دادند و آن را یک برنامه و طرح غیر ایرانی قلمداد کردند
نسبت دادن رفورم و اصلاحات به آمریکا و صهیونیسم از جانب روحانیت قشری جبهه ملی چپ و راست
اسلامی و چپ رادیکال حقانیت اصلاحات را سئوال آمیز نمود
تبلیغات گروه مخالف کارسازتر بود زیرا رجال سیاسی از اینکه همه چیز را به شاه نسبت دهند خسته
نمی شندند
روحانیون قشری با علم کردن بازگشت به احکام اسلام و اینکه فکر اصلاحات با جامعه شیعی و فرهنگ
بومی ایران غریبه است و گروه های چپ اسلامی و چپ رادیکال با نسبت دادن این اصلاحات به
امپریالیسم آمریکا به بیگانه سازی آن پرداختند
در حالیکه اصلاحات نه با اصول انقلابات مردمی مغایرتی و نه با فکر دموکراسی و نهایتاً مردم سالاری
مخالفتی داشت ..قدم در راه مدر نیزه کردن کشور و رفورم مستمر از بنیان با اندیشه و ایدئولوژی انقلاب
مشروطیت توافق داشت و تحصیل کردگان و نیروهای مترقی تنها و فقط در همان رؤیای انقلاب
مشروطیت مانده بودند و کاری در خور توجه برای نگهبانی آرمانهای انقلاب مشروطیت نمی کردند و
جامعه به فراموشکاری جمعی گرفتار شده بود
واقعه پانزده خرداد 1342 برای شاه و مخالفانش بازتابی یکسان نداشت . شاه متوجه شد که برای ماندن می
باید تن به اصلاحات فوری بدهد پس نیازمند پشتیبانی توده ایرانی بود دولتمردان و نظریه پردازان شاه با
آگاهی بسیار سطحی و ناچیزی که از روند تاریخی اجتماعی ایران داشتند به چند نتیجه شتابزده رسیدند
بر آورد آنان چنین بود
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen