Montag, 29. Juli 2013

مطبوعات جمهوری اسلامی ولایت فقیه ایران

مطبوعات 
خودداری دولت از اعطای مجدد اجازه انتشار نیز بعنوان یک اقدام تلافی چویانه عمل می کند
مطابق ماده 8 قانون مطبوعات نشریات می بایست قبل از آغاز انتشار از وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی ولایت فقیه آخوندی جواز بگیرند

ماده 7 ( آ ) انتشار نشریاتی را که جواز ندارند یا جواز آنها بی اعتبار اعلام شده و یا موقتاً یا
بطور دائم از سوی دادگاه شده را ممنوع می کند

یک شورا پنج نفری از وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی ولایت فقیه مطبوعات ( 3 ) می بایست
دلایل خود را برای خودداری از اعطای اجازه انتشار به نشریه ای بطور مشخص ذکر کرده و وزارت
( فرهنگ و ارشاد اسلامی را ظرف سه ماه از تصمیم خود مطلع سازد ( ماده 11 و 13 

پس از آنکه نشریه ای اجازه انتشار گرفت این وزارتخانه باید ظرف دو ماه جواز مربوط را صادر کند و
( نشریه می بایست طی شش ماه بعد منتشر شود.( ماده 13 و 16 

قانون مطبوعات صلاحیت افراد برای انتشار نشریه را بشدت محدود می کند

حق انتشار روزنامه ها و مطبوعات تنها محدود به آن گروه از اتباع  ایران است که بنظر دولت صلاحیت
( اخلاقی دارند ( ماده 4 و 9 

افراد که بین سالهای 1392 و 1388 مقام رسمی داشته اند افرادی که وابسته به گروه های سبز
و نیز دیگر گروه ها بوده اند و افراد که از آن گروه سبز حمایت میکردند به هیچوجه حق انتشار نشریه
( و روزنامه ندارند ( ماده 9 

روزنامه نگاران ایرانی نیز می بایست از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ولایت فقیه جواز بگیرند
در بخشی که اینک می آید وابستگی سیاسی روزنامه های سبز مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد

در این بخش سپس چند نمونه از تحت تعقیب قرار گرفتن کارکنان نشریه و روزنامه ها توسط
دولت و حملات گروههای مهاجم علیه مطبوعات ذکر میشود

در موقیعت کنونی انسانها سیاسی آزادیخواه در حال حرکت هستند

در موقیعت کنونی انسانهای سیاسی آزادیخواه در حال حرکت هستند
از یک سوی کارگران آزادیخواه و زحمتکشان که با اعتراضات اجتماعی 
خود به مبارزه علیه استبداد رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه ادامه 
میدهند و از سوی دیگر جناح هایی که با جناح خامنه ای اختلاف دارند
و هدفشان حفظ نظام سرمایه داری است

تجارب مختلف و نیز مبارزات جاری نشان داده که اعتراضات اجتماعی
هر چقدر هم وسیع باشند و علیرغم جانفشانی های بسیار اگر تحت
نیروها سیاسی و انسانها آزادیخواه و هدایت طبقه کارگران و
زحمتکشان قرار نگیرد این امکان وجود دارد

تا جناح ها و احزاب مختلف بورژوازی هدایت و مهار نیروهای سیاسی
آزادیخواه را به دست گیرند و با آرایش جدیدی شرایط مطلوب و مورد
نظر سیستم جهانی سرمایه برای استثمار هر چه بیشتر کارگران
فراهم نمایند
این تجارب مختلف به ما آموخته که اگر خواهان جامعه ای هستیم عاری
از اعدام شکنجه و سرکوب و کشتار و زندان باید در امر مبارزات اجتماعی
مسیری مستقل از نیروهای سیاسی آزادیخواه و جریانات بورژوازی
برگزیده تحقق این امر و ایجاد جامعه ای انسانی در گرو تشکل یابی
نیروهای سیاسی طبقه کارگران و رهبری مبارزات نیروها سیاسی
آزادیخواه توسط این گروه بر پائی حکومتی دمکراسی است


در آن صورت جامعه ای خواهیم داشت شایسته شان بشریت آنگاه
دیگر استبداد رژیم جمهوری اسلامی آخوندی نخواهد توانست از فراز
سر جامعه تصمیم گرفته و اهداف ایدئولوژی اسلامی و نظرات خود را
به مردم دیکته کند و یا آنها را ابزاری برای صندوقهای رای تلقی نماید
بلکه انسانها از فاعلیت اجتماعی سیاسی کامل بر خوردار گردیده و
خواهند توانست ضمن پاسداری از آزادی زنان بیان اجتماعات تشکل
اعتصاب و حفظ حرمت انسانی در جهت نابودی کامل طبقات و دولت
حرکت نمایند

Samstag, 27. Juli 2013

رمیده : فروغ فرخ زاد

رمیده : فروغ فرخ زاد

نمی دانم چه می خواهم از این جمع
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خستۀ من 
چرا افسرده است این قلب پرسوز

ز جمع آشنایان می گریزم 
به کنجی می خزم آرام و خاموش 
نگاهم غوطه ور در تیره گی ها 
به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به عقل و شعر من دوصد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوش بو شکفتند
ولی آندم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانۀ من
که می سوزم از این بیگانگی ها
مکن دیگر زدست غیر فریاد
جمع را بس کن از این دیوانگی ها

فروغ فرخ زاد

برای آزادی کشور ایران بر پا خیز ایرانی

درد مشترک برای مبارزه متحدانه علیه استبداد ولایت فقیه آخوندی جمهوری اسلامی ایران



برای مبارزه با فقر، ستم ملی وبی عدالتی های اجتماعی و فرهنگی و مذهبی وجود دارد که
 بدون توجه به آن و یا کم بها دادن به مبارزه متحد برای یک ایران دمکراتیک ، متحد و قدرتمند
 که براساس اتحاد داوطلبانه همه ملیت های ایران شکل بگیرد، هیچ ملیتی در ایران بطور 
جداگانه نخواهد توانست زنجیر اسارت را بگشاید و به آزادی و به یک زندگی شایسته انسانی
 دست یابد

با پول نفت و پول گاز آخوند و روحانیون هار شده اند

رییس شورا نگهبان احمد جنتی این همه سرمایه رو می خواهد چه کار
با  پول نفت و پول گاز آخوند  هار شده
سرمایه احمد جنتی
احمد جنتی (بلژیک 490 میلیون یورو، امارات متحده عربی 270
میلیون دلار، 101 میلیون دلار کانادا، مالزی 310،میلیون دلار آفریقای جنوبی 123، میلیون دلار UBS / اعتباری سوئیس / Hottinger و CIE/ Mercantil بانک 1.4 میلیارد یورو)
علی جنتی (باربادوس 240 میلیون دلار، سوییس 19 حساب اضافه کردن به 890 میلیون یورو،امارات متحده عربی، 41 میلیون دلار، آلمان 57 میلیون یورو،هنگ کنگ ,400 میلیون دلار)ترکیه

احمد جنتی منبع خبر سی ان ان
(Belgium 490 million Euros,
UAE $ 270 million, Canada C$ 101 million, Malaysia $310, S.
Africa $123, UBS/Credit Suisse/ Hottinger & Cie/Mercantil Bank 1.4 billion Euros) Ali Janati ( Barbados $240 million, Switzerland 19 accounts adding to 890 million Euros, UAE $41 million, Germany 57 million Euros, Hong Kong A$ 400 million )

Freitag, 26. Juli 2013

علی دشتی سودای غنیمت

علی دشتی : سودای غنیمت 
پاره ای از محققان اندیشمندان غرب اسلام را یک حادثه محلی می دانند و بر بسیاری از احکام آن خُرده گرفته و 
نامتناسب  با اجتماع مترقی دانسته بطور مَثل می گویند : پنج مرتبه در شبانه روز وضو گرفتن و به نماز ایستادن 
و برای هر نماز به مسجدی روی آوردن ماههای قمری را مأخذ سال قرار دادن و یک ماه آن را روزه گرفتن یعنی
تمام روز را از طلوع فجر تا غروب آفتاب از هر گونه عمل حیاتی اجتناب کردن آن هم با عرض جغرفیایی کره
زمین که روزها در بعضی از کشورها عرض جغرفیایی کره زمین که روزها در بعضی از کشورها گاهی به بیست 
ساعت و گاهی به چهار ساعت می رسد و در نقاطی چند روزی آفتاب غروب نمی کند نشان می دهد که شارع روزه 
.فقط محیط حجاز آن هم حجاز قرن هفتم میلادی را ملاک قرار داده و از جاهای دیگر دنیا بی خبر بوده است
 
همچنین نهی از ربا و تنزیل با رشد اقتصادی و به کار انداختن سرمایه سازگار نیست . اباحه مباح بودن بردگی و آدمی 
را در ردیف چهارپایان در آوردن عدم تساوی زن و مرد در ارث بردن با انکه زن بیش از مرد مستحق ارث است زیرا 
در اجتماع مشغول کار و تولید ثروت نیست بر خلاف منطق و در ادای شهادت او را نصف مرد فرض کردن مخالف 
.حقوق انسانی است
 
بریدن دست سارق و در صورت تکرار بریدن یک پای وی مستلزم زیاد شدن افراد علیل و ناقص و بیکار و مخالف
مصالح اجتماع است .تعدد زوجات عقدی و نامحدود بودن زنان برده و اجازه همبستری با زن شوهرداری که به اسارت
در آمده است تأیید و پذیرفتن احکام شریعت یهود در باره زناکار و اجازه سنگسار کردن او با مبادی انسانی سازگار نیست
و محروم کردن شخص از تعیین تکلیف دارایی خود پس از مرک و محصور شدن مفاد وصیت فقط در ثلث اموال خود
.خلاف اصل مالکیت و حتی خلاف اصل خود شریعت اسلامی است که می فرماید
 
النّاس مسلطون علی اموالهم و انفسهم یعنی مردم اختیار دار نفوس و اموال خویشند
 
خُرده گیری هایی از این دست آنان را بدین نتیجه کشانیده است که چنین کیشی نمی تواند جهانی و دائمی باشد 
چنانکه مشاهدات به ثبوت رسانیده است بسیاری از این احکام در بسیاری از کشورهای اسلامی به حال تعطیل افتاده 
است مانند رجم زنا سنگسار زنا کار و بریدن دست
سارق یا قصاص چشم به چشم گوش به گوش و سایر قصاص475
 
چنانکه بانکها در همه کشورهای اسلامی ربا را به کار انداخته اند آنگاه اندیشمند غرب با طنزی خراشنده اشاره به
حج کرده و بتخانه ای را بیت الله نامیدن و سپس بوسیدن سنگ سیاهی را به رسم بت پرستان  قرن 654 میلادی از 
شعائر خداوند گفتن و خلاصه تمام مناسک حج را منافی با شریعتی می گویند که مخالف شرک است و مدعی است 
که می خواهد مردم را از اوهام و خرافات دوران جاهلیت نجات دهد وهمه اینها را نوعی نژاد پرستی قرض می کنند 
و مدعی هستند دینی می تواند جهانی و دائمی باشد که مردم را به خیر و صلاح بشریت رهنمون شود و از هر گونه
 .تعصّب ملّی و قومی و نژادی کناره گیری کند
 
اینها فراموش کرده اند که بهترین شرایع آن است که چاله عمیقی را پر کند و بر ضد شرّ و فساد موجوده در جامعه خود
برخیزد در سرزمینی که قتل نفس راهزنی تجاوز به حقوق و مال و ناموس دیگران امری جاری و متداول است چاره ای
.جز شدت عمل نیست 
 
احکام سخت قصاص و بریدن دست سارق و سنگسار کردن زانی یگانه راه علاج است 
بردگی در تمام اقوام متمدن آن عصر و پیش از آن خاصه در آشور و کلده و رم رایج بوده است ولی در عوض کفّاره بسی
از گناهان در اسلام آزاد کردن بنده است
 
چنانکه در فصل 15 زن در اسلام فصل ششم از بخش سوم زیر عنوان سیاست اشاره شد زن قبل از اسلام شأن و حیثیتی 
نداشت و حتی جزء تَرَکه میّت چون ارث به وارث او می رسید احکام اسلامی در باب زن نوعی انقلاب و تحول مترقی
.به شمار می رود
 
نباید و موجه هم نیست که اعمال و احکام رهبری را که در اوایل قرن هفتم میلادی زندگی می کرده است از زاویه افکار و
دید قرن 19 و 20 بنگریم مثلاً از حضرت محمد متوقع باشیم که در مسئله بردگی نقش آبراهام لینکلن را ایفا کند
 
بسیاری از ایرادها را می توان با دلایل نقصی جواب داد. حتی مسئله مهم آزادی فکر و عقیده و اینکه مسلمین در کشورهای
 مغلوبه مردم را بین قبول دیانت اسلام یا ادای جزیه مخیر می کردند قابل توجیه است
 
بدیهی است با افکار مترقیانه قرن بیستم این کار زیبا و عادلانه نیست که به زور شمشیر مردم را به قبول دیانت اسلام مجبور
کنند و فکر امروزی بشری نمی تواند قبول کند که خداوند متعال اعراب جزیرة العرب را مأمور هدایت مردم کرده باشد
 
زیرا اگر خداوند تا این درجه علاقه به مسلمان شدن اهالی سوریه و مصر و ایران داشت
 
بسی آسانتر بود که آنها را مطابق آیه یُضِلُّ مَن یَشاءُ وَیَهدی مَن یَشاءُ 476
به راه راست هدایت کند. در خود قرآن نیز این روش مطلوب و پسندیده تلقی نشده است و جمله
لِیَهِلکَ مَن هَلَکَ عَن بَیَّنةَّ وَ یَحیی مَن حَیَّ عَن بَیَّنةِِ477 یعنی از راه دلیل و برهان باید به
هلاکت یا به رستگاری رسید مبیّن این معنی است که نمی توان به ضرب شمشیر مردم را
هدایت کرد
 
لَکُم دینُکُم وَلِیَ دیِن
یعنی دین شما برای خود شما
و دین من از آن من است
 
این نصّ قرآن است و به دهها آیه بدین مضمون و مفهوم می توان استشهاد کرد. و همین معنی ما
 را به این نتیجه شگفت انگیز می کشاند

هانا آرنت نویسنده

هانا آرنت 
پس از پایان جنگ جهانی دوم به عضویت کمیسیون jcr در آمد که هدفش جمع آوری و حفظ
میراث معنوی یهودیان اروپا ( از جمله کتابهای بجا مانده )بود 
 بدین سبب مجبور شد بارها به آلمان مسافرت کند. ( طولانی ترین مدت اقامت او از تابستان
 1949 م . تا بهار 1950 م . در wiesbaden بود. )

او که در جوانی خود را صهیونیست غیر مذهبی می دانست توانست در سالهای نخست در
نیویورک ژرف اندیشانه به مسایل یهودیان بیندیشد.
در نتیجه رفته رفته از صهیونیسم فاصله گرفت. زیرا بنیان سیاست را  تأمین آزادی و عدالت
می دانست و در مقایسه با جریانات سوسیالیستی و لیبرالی جنبش صهیونیستی را برای رسیدن
به این هدف مناسب نمی یافت .
هانا آرنت که به نقش اقلیت یهودی در تحول و تکامل اروپا آگاه بود, یهودی زاده شدن را مانند
تعلق به فرهنگی ملی می دانست: تاریخ و هویت اتوبوس نیست که بتوان از آن پیاده شد.
او امید داشت که اگر یهودی بودن تا بحال برای یهودیان جز سختی و ظلم و تبعیض ببار نیاورده
پس از هولوکاست ( واژه یونانی بمعنی نسل کشی ) شاید بتوان از آنان برای پیشرفت اجتماعی
بشر استفاده کرد.
بدین صورت که تأمین آزادی و عدالت برای یهودیان سرمشقی برای همه دیگر اقلیتهای مذهبی قومی و
 .ملی گردد
هانا آرنت گفته : تصور رایج از نامداران غرب این است که آنان اغلب درشهرت و محبوبیت زیسته اند 
در حالیکه تنها انگشت شماری چنین بوده اند و اکثریت نواندیشان حتی در دوران معاصر , نه
تنها با مخالفت بلکه با دشمنی ها و اتهامات ناروا روبرو شده اند

از جمله { چپ ها } هانا آرنت را ؛؛ فلسفه بافی ارتجاعی ؛؛ قلمدادکردند که در دنیایی خیالی و من
 در آوردی زندگی می کند.
فراتر از آن نظرات سیاسی او را بعنوان نظرات آدمی عقده ای به مسخره می گرفتند و حتی
شایعه پراکندند که حقوق بگیر سازمان جاسوسی CIA است. 

برخی رابطه کوتاهش با مارتین هدیدگر را نقطه عطفی در زندگی وی دانستند که به برخوردی دشمنانه با
یهودیان منجر شده بود و برخی  دیگر او را - چون در بحبوبه جنگ جهانی از
اروپا به آمریکای امن گریخته بود- از نظر اخلاقی محکوم می کردند.

Mittwoch, 24. Juli 2013

او بر این باور است که پیروزی انسان ها به سادگی به دست نمی آید

 باید راه هموار پیروزی را باکار و فعالیت پیگر در سنگلاخ ها گشود و باز کرد
ژاله ایده آلیست با آرزوی پیوستن ب هه جنبش رهائی انسان ها در سروده
ای ایده آل ها چنین می سراید
ای ایده آل ها
من در ره شما
گاهی فراز سلسله کوه های دور
گاهی درون پیچ و خم دره های ژرف
چون آهوی دچار خطر گشته می دوم
در سایه سار جنگل انبوه رازناک
آنجا که بانگ باد و نوای پرندگان
آمیخته به نعره غولان جنگلی
از هر طرف که راه به بن بست می رسد
برگشته می دوم
هرگه دل ام در آتش غم شعله ور شود
از خویشتن گریزان
همچون کسی که غرق شررگشته می دودم
ای ایده آل های هماغوش آفتاب
من سوی تان چه عاشق و سرگشته می دوم
بدین وسیله او با اراده راسخ به آغوش ایده آل ها می دود و می خواهد با آن ها همره
شود. تا پیروزی نهائی ژاله انقلابیون را چراغ راه جنبش ها در جوامع می داند و در قطعه
چراغ ره عمل آنان را پر ثمر خوانده که گروه گروه عاشقان به آنها خواهند پیوست
تو ای نام آور نوساز نستوه
دلت دریا غمت کوه
شبان گاهان به راه کاروان ها
چراغ ره شدی باید بسوزی
اگر افتد کسی در تیره راهی
فروغ جان و گرمی تن ات را
درون سینه او برفروزی
که برخیزد زجا
راهی شود باز
تو ای سنگر نشین نغمه پرداز
زبان بی زبانان زمانی
به دل های پر آتش سایبانی
تو فریاد هزاران آرمانی
که در زندان دل ها مانده خاموش
بیا از خار صحرای سیه پوش
بر افروزیم خرمن های آتش
چنین بود آخرین نجوای آن انسان
که اینک خفته در خاک ست
نمی خواهم کتاب سرگذشتم راز سرگیرم
نمی خواهم زمان رفته باز آید
حساب ام با زمین پاک ست
حدیث هستی ام یکسر
پژوهش بود و کوشش بود
که این سیاره زیبا
رهائی یابد از هنگامه دیوان
که فریاد حقیقت ها
نگردد در گلو پنهان
که آید روزگارانی
که انسان را نباشد ترس از انسان
و اکنون با نوای آرزومندی
درون جنگلی بی انتها در حال پروازم
به امیدی که بر گوشی رسد زه آوازم
ویژه نامه ی ژاله اصفهانی

فروغ فرخ زاد : رستاخیز نزدیک شده و ماه بشکافت

فروغ فرخ زاد 
,رستاخیز نزدیک شده و ماه بشکافت,
,اگر معجزه ای ببینند ,
,روی بگردانند و گویند جادویی مستمر است,
,تکذیب کردند و هوسهای خویش را پیروی کردند و هر کاری را قرار هست,
,از اخبار سلف چیزها سوی ایشان آمد که مایۀ جلوگیری در آن هست,
,حکمتی رساست اما بیم رسانان سودشان نمی دهند,
,آنروز که دعوتگر بچیزی ناخوش آیند دعوت می کند روی ایشان بگردانند
با دیدگان فرو افتاده از گورها بیرون می شوند و گوئی ملخهای پراکنده اند,
شتابان سوی دعوتگر شوند و کافران گویند این روز سخت است ,
پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند,
بندۀ ما را تکذیب کردند و گفتند ,
دیوانه ایست و ناروا شنیده ,
پس پروردگارش را بخواند که پروردگارا من مغلوبم پس انتقام بگیر,
و درهای آسمان را بروی آبی که می ریخت گشودیم ,
و زمین را چشمه ها بشکافتیم و آب زمین و آسمان برای کاری که مقدر
شده بود بهم پیوست ,
او را به چیزی که تخته ها و میخها داشت برداشتیم ,
که بمراقب ما روان بود و توفان جزای کافران بود ,
و آنرا نشانه ای واگذاشتیم ,
آیا پند پذیری هست؟
عادیان نیز تکذیب کردند و عذاب کردن و بیم دادن من چسان بوده ,
و توفانی سخت بروزی شوم و پر شئامت بآنها فرستادیم ,
که مردم را از جا همی کند,
گوئی تنه های نخل از ریشه بر آمده بودند,
عذاب کردن و بیم دادنهای من چسان بود,
آیا پند پذیری هست ؟
ئمودیان نیز بیم رسانان را تکذیب کردند ,
گفتند : آیا انسانی از خودمان را که تنهاست پیروی کنیم که قرض
ضلال و جنون خواهیم بود ,
چگونه از میان ما وحی بر او نازل شده او دروغ پیشه ای خود پسند
است ,
فردا خواهند دانست دروغ پیشۀ خود پسند کیست ,
ما این شتر را برای امتحان ایشان می فرستیم مراقبشان باش و
صبوری کن ,
و آنها را خبر ده که آب میانشان قسمت شده و هر حقابه ای
مشخص گردیده است ,
پس رفیق خویش را ندا دادند و سلاح بر گرفت و ناقه را بشکست ,
عذاب من و بیم دادنهای من چگونه بود ,
یک صیحه بر آنها فرستادیم و چون علف خشک ریزریز شدند.
آیا پند پذیری هست ,
قوم لوط نیز بیم رسانان را تکذیب کردند ,
و باد ریگباری به آنها فرستادیم مگر خاندان لوط که سحرگاهی
نجاتشان دادیم ,
نعمتی از جانب ما بود و هر که سپاس دارد پاداش او چنین دهیم ,
لوط ایشان را عذاب ما ترسانید اما بیم رسانان چنین مجادله کردند,
ناچوانمردانه از او خواستند تا از مهمانانش کام بستانند و دیدگانشان
را محو کردیم ,
عذاب من و بیم دادنهایی مرا بکشید ,
بامدادی عذابی پیوسته بدیشان رسیده ,
عذاب بیم دادنهایی مرا بکشید ,
آیا پند پذیری هست.
فرعونیان را نیز بیم رسانان آمدند همه آیه های ما دروغ شمردند و چون
گرفتن نیرومند مقتدری ,
بگرفتیمشان. آیا کافران شما از آنها بهترند ,
یا شما را در کتابهای آسمانی برائتی هست و یا می گویند ما گروهی
هستیم که یاری همدیگر کنیم ,
بزودی این جمع شکست می خورد و پشت به جنگ می کنند ,
بلکه موعدشان رستاخیز است و رستاخیز سخت تر است و تلختر ,
حقا گناهکاران قرین ضلال و جنونند .
روزی که بچهرۀ آرامش کشیده شوند و گویندشان تماس جهنم را
بچشید ,
ما همه چیز را باندازه آفریده ایم ,
فرمان ما جز یکی نیست چون بهم خوردن چشم ,
نظایر شما را هلاک کرده ایم ,
آیا پند پذیری هست و هر چه کرده اند در نامه هاست ,
و هر کوچک و بزرگی بقلم رفته است.
پرهیزگاران در باغهایند و جویبارها ,
سورۀ قمر , قرآن
فروغ فرخ زاد

جمهوری اسلامی ولایت فقیه در کشور ایران با قانون تازی بر قدرت است


جمهوری اسلامی ولایت فقیه در کشور ایران با قانون تازی برقدرت است اگر اینو نمیدونی کمی به تاریخ گذشته ایران
سر بزنید. علی دشتی می نویسد هجرت محمد به یثرب تحولات عظیمی که در سرنوشت قوم عرب روی داد و پس از
آن تغییر شگرفی که در سیر تاریخ جهان آن زمان پدید آمد ,از اینگونه پیشامدهاست . این رویداد ظاهراً یک حادثه
ناچیز محلی است ولی موجب توالی حوادث و اتفاقاتی شد که برای محققان تاریخ زمینه گسترده ای فراهم می کند تا
حوادث را به یکدیگر ربط داده و موجبات بروز آن حوادث را بیان کنند و خلاصه علل کامن پنهان و پوشیده در
اجتماع آن عصر را هویدا سازد. در این میان امری که بیش ازهر چیز دیگر جالب توجه و باعث حیرت است , تغییر
 شخصیت یکی از سازندگان تاریخ بشری است, شاید این تغییر , تغییر شخصیت چندان رسا نباشد و اگر بگوییم ظهور
 و بروز شخصیت جدیدی که در ژرفای محمد نهفته است, به حقیقت نزدیکتر باشد.هجرت نبوی مبداٌ تاریخ و مصدر 
تحولی است بزرگ ولی خود این رویداد معلول تحول شگرفی است که در شخصیت محمد پدید آمده و سزاوار است 
زیر ذره بین روانشناسان و دانشمندان و جویندگان اسرار روح آدمی قرار گیرد. مردی زاهد و وارسته از آلودگیهای 
زمان خود که دنیا را در مراحل آخرین خود تصور کرده و روز بازخواست را قریب الوقوع می داند, مردی که پیوسته
به آخرت اندیشیده قوم خود را به ستایش خداوند جهان دعوت می کند, زور و ستم را نکوهش و افراط در خوشگذارانی 
و غفلت از حال مستمندان را ملامت می کند, چنین مردی که به روش مسیح سراپا شفقت است, یکباره مبدل به جنگجویی
می شود سرسخت و بی گذشت که می خواهد دیانت خود را به زور شمشیر رواج دهد. لذا در مقام تأسیس دولتی بر می
آید که در راه تحقق آن هیچگونه وسیله ای رویگردان نیست مسیح به قیافه داود ظاهر می شود , مرد آرامی که بیش از 
.بیست سال با زنی بیست و چند سال از خود او مسن تر بسر برده بود, به شکل اغراق آمیزی به زن روی می آورد
 او تصور می کند آدمیان پیوسته در حال تحول و تغییرند و این تبدیل به اهستگی و مرور انجام می گیرد و از همین روی 
به آن توجه نداریم و خیال می کنیم شخص پنجاه ساله همان شخص بیست ساله است. در صورتی که چیزی از آن جوان 
.بیست ساله در او نیست و به تدریج تغییر کرده است
 این فرض از این لحاظ صحیح است که قوای حیاتی رو به ضعف و افول می گذارند و از طرف دیگر قوای معنوی در اثر 
خواندن اندیشیدن و آزمودن به سوی کمال می گرایند. تفاوت شخص پنجاه ساله با همان آدم بیست ساله , فرو نشستن هیجانها
, شهوات و خواهشهای شدید جسمی و روحی است. به ویژه پخته شدن تدریجی فکر به واسطه تجربه و مطالعات و شکل
گرفتن معقولات و خلاصه نمود تدریجی معنویات.این فرض که در جای خود واجد ارزش است ابداً درباره محمد صدق نمی کند 
زیرا او در 53 سالگی وارد مدینه شده است. یعنی در همان سنی که همه قوای جسمی و معنوی به حال متوسط و عادی
برگشته اند. ولی از آغاز ورود به یثرب محمدی دیگر از گریبان محمد سر در می آورد و در مدت ده سال در مکه مردم را
به مردمی دعوت می کرد فرق می کند. از لباس پیغمبری که به مفاد خویشان و کسان خود را از تاریک عادات سخیف جاهلیت
برهاند بیرون می آید تا نخست همان عشیره اقربین را زبون سازد و همان کسانی را که سیزده سال او را مسخره
.کردند و آزار رسانیدند به زانو در آورد

.علی دشتی : عایشه می گوید, در قرآن مکه ی فقط سخن از بهشت و دوزخ است, حلال و حرام پس از نمو اسلام پدید آمد
اما در مدینه امر چنین نیست. تمام احکام و فرایض در ده ساله اخیر صادر و مقرر گردید و اسلام نه تنها به شکل شریعتی
.نو در آمد بلکه مقدمات تشکیل یک دولت عربی فراهم شد. نخستین اقدام برگرداندن قبله از مسجد الاقصی به کعبه بود 
این تدبیر هم خرج مسلمانان را از یهود جدا کرده و عقده حقارتی را که اعراب مدینه در خود داشتند زایل کرد و هم
نوعی حمیت قومی را در اعراب برانگیخت , چه همه قبایل به کعبه احترام داشتند کعبه علاوه بر این که مرکز اصنام و 
ستایشگاه بود, خانه ابراهیم و اسماعیل بود که اعراب خود را از نسل آنان می دانستند 


Samstag, 20. Juli 2013

علیرضا داودنژاد : اینها می خواهند خانه مان را بگیرند

علیرضا داوودنژاد: اینها می خواهند خانه مان را بگیرند!

جواد شمقدری رئیس سازمان سینمائی وزارت ارشاد، در آخرین «خدمت» خود به سینمای ایران، دستور پلمپ 
خانه سینما را از وزیر گرفت که شرح آنرا در خبرها می خوانید. بامداد امروز (سه شنبه) سینماگران بسیاری
به نشانه اعتراض در مقابل محل خانه سینما در خیابان سمنان جمع شدند. سخنان داوونژاد سینما گر باسابقه 
ایران در این جمع خواندنی است. به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا داوودنژاد نویسنده و کارگردان سینمای 
ایران با حضور در تجمع اهالی سینما در مقابل خانه سینما گفت: بیایید قول دهیم تا یک بار عمیق‌تر و جدی تر
به کلیت این موضوع نگاه کنیم. من نمی خواهم بدبینانه صحبت کنم. فرض کنید یک جریان نفوذی قصد دارد 
ملت ایران را از تولید کارهای فرهنگی عاجز کند. این جریان خائن چاره ای ندارد جز اینکه خود را در ظاهر 
.مقبول نشان دهد تا همه چیز را به مدار منافع استعمار برگرداند
وی ادامه داد: این جریان می خواهد جریان کالای فرهنگی را در کشور منحل کند. چرا کسی پول به سینما 
نمی آورد؟ چون سرمایه‌گذاری را ناامن کرده‌اند. نظام تولید و عرضه کالای فرهنگی را زیر سئوال برده‌اند و نظام
تولید و توزیع نیز منهدم شده است. ممیزی رابطه بین سینما و هنر را قطع کرده و در عوض بازار سیاه قاچاق 
مملکت را گرفته است. من کنار خیابان راه می روم و حاصل کارم را در پیاده‌رو می فروشند. در صورتی که
پلیس نیز در خیابان‌هاست. چرا جلوی آنها را نمی گیرند. متاسفانه کانال های ماهواره ای شب ها ساعت هایی از
وقت مردم را می گیرد، اینها می خواهند نظام صنفی را از بین ببرند و صنف را نابود کنند. اینها می خواهند 
خانه مان را بگیرند. داوودنژاد در صحبت های پایانی خود بسیار عصبانی بود و فریاد می زد در خانه را باز کنید 
بگذارید به خانه مان برویم و در داخل ساختمان بایستیم.
خبر از تامینه میلانی