Samstag, 31. August 2013

ایران در اشتغال متفقین

پایان جنگ اروپا و تسلیم آلمان 18 اردبیهشت 1324 برابر هشتم .مه 1945 تسلیم ژاپن و پایان
رسمی جنگ دوم 11 شهریور 1324 برابر دوم سپتامبر 1945.و

این حاشیه مفید را برای آن آوردم تا جناب و انشالله خوانندگان جوان این نوشته مطلب را بتوانند
خودشان را در صحنه قرار بدهند. اگر آن روزها را دیده اند به یاد بیاورند و اگر ندیده اند ,بروند و
بپرسند و یا کتاب های درست و حسابی که در این باره نوشته شده بخوانند حاشا و کلاُ که به
نوشته های حقیر اعتبار نشاید که مصداق واقعی یافتن رطب و یابس است

ارتش آلمان در همۀ جبهه ها شکست خورده و به سرعت در حال متلاشی بودند عقب می
نشست و تسلیم می شد . کشورهایی که توسط ارتش آلمان اشغال شده بودند یکی پس از
دیگری آزاد می شدند جبهه دوم هم در اروپا باز شده بود متفقین داشتند وارد خاک اصلی آلمان
می شدند .
صدای توپ های ارتش شوروی در برلین شنیده می شد جنگ جهانی دوم برای رسیدن به پایان
خود روزشماری می کرد طبعاً همۀ اینها در تهران باز تابی تند داشت

ایران در اشغال متفقین بود : شمال در اشغال  ارتش شوروی تا شریف آباد بین کرج و قزوین 
غرب و جنوب در اشغال ارتش انگلیس رقیق تر و ناپیدا تر از اشغال شمال تهران در اشغال ارتش
آمریکا شهر تهران پر از سرباز آمریکایی آخر شب درشکه ها کنار خیابان ها صف می کشیدند
و سربازهای آمریکایی با زنان هرجایی در آنها حال می کردند و درشکه چی ها به انتظار پایان
ماجرا و آمدن مشتری جدید سیگار دود می کردند یا به چپق پک می زدند

این صف در دو طرف خیابان پهلوی از شاهرضا تا آب کرج میدان ولیعصر طولانی تر از هر جای 
دیگر بود و کافه رستوران ها همه شب با بدمستی این سربازان به هم می ریخت و برای ورود
به باشگاه سربازان آمریکایی صف زنان و دختران در میدان 24 اسفند میدان فعلی انقلاب 
تماشایی بود که در آنجا کامیون های ارتشی آمریکا این زنان و دختران را سوار می کردند و
می بردند و زیر پرده صف طولانی سیاستمداران برای نزدیک شدن به سفارت آمریکا و چه
مشکل بود

طبق قرار داد متفقین مکلف بودند شش ماه پس از پایان جنگ ایران را تخلیه کنند و بنابراین
گروه های سیاسی غیر از طرفداران آلمان ها که علی الظاهر از آنها کسی وجود نداشت برای
جاگیری های آینده به سر و کول هم می زنند 

اسم کتاب جامۀ آلود در آفتاب
محمد تقی دامغانی

Donnerstag, 29. August 2013

متحدان سرمایه داری بزرگ جهانی روسیه چین با آمریکا


شوروی در دوران جنگ سرد به مدت 25 سال به مثابه یک ابرقدرت جهانی در برابر آمریکا و غرب قرار داشت و به 
اتکای قدرت نظامی اقتصادی و سیاسی توازن قدرت و تعادلی معین را در جهان ایجاد کرده بود که در نتیجه ی آن
 تغییرات جهانی و منطقه ای در چارچوب رقابت یا توافق دو ابرقدرت انجام می گرفت و مخالفت یا موافقت هر یک از
 .آن ها غالباً در وقوع و روند حوادث مؤثر بود

فروباشی شوروی ضعف روزافزون روسیه در دهه ی 90 و وضعیت کنونی آن زمینه و امکانات تاثیر گذاری قابل
 .توجه در سیاست جهانی را از آن سلب کرده است

در حوزه ی اقتصادی روسیه وارث ابرقدرتی که چهارمین قدرت اقتصادی جهان بود امروز به کشوری با در آمد ناخالص
 .ملی در حد سوییس تنزل یافته است

پیوستن به مدار جهانی شدن مالی در نیمه ی دوم سال های 90 به تولیدات و صنایع این کشور ضربات بزرگ وارد 
.آورده و آن را با بحران مالی و اقتصادی عمیقی روبه رو ساخته است

در زمینه ی نظامی ارتش نیرومند شوروی تحت تأثیر مجموعه ی تحولات توانایی پیشین را از دست داد و به
 .وضعیتی دچار شد که قادر به پرداخت حقوق نظامیان و کارکنان خود نبود

.در زمینه ی داخلی نیز این کشور با مشکلات متعدد و جنبش های استقلال طلبانه ای چون چچن مواجه بوده و است

این اوضاع نه فقط امکانات مانور و هماوردی جهانی را از روسیه سلب کرد بلکه کار به جایی رسید که جمهوری های 
سابق شوروی که حتا در دوران تزاری نیز حیات خلوت روسیه به شمار می رفتند به محل اسقرار پایگاه های نظامی
 .آمریکا تبدیل شدند

روسیه امروز در شرایطی قرار دارد که ناگزیر باید در قبال آمریکا سیاست دوستی و سازش را دنبال کند تا به ازای
 روابط دوستانه حمایت از جنگ آمریکا علیه تروریسم اسد سوریه و همکاری با ناتو بتواند مشکل دایمی شدن حضور 
آمریکا در آسیای میانه را به گونه ای حل کند و پشتیبانی واشنگتن را برای پذیرفته شدن در سازمان تجارت جهانی
 .برای کاهش فشار قرضه ها و برای سرمایه گذاری ده میلیارد دلاری اکسون موبیل در نفت روسیه به دست آورد

نتیجتاً آمریکا امروز می تواند با بهره برداری از ضعف مفرط رقیب نیرومند دیروز به سود پیشبرد مقاصد و برنامه ی
 .جنگی خود استفاده کند

جمهوری توده چین با داشتن نیروی اتمی ارتش بزرگ و یک میلیارد و دویست میلیون جمعیت و منافع خاص و متضاد 
.با منافع آمریکا بالقوه یک نیروی بازدارنده در برابر خودسری ها و تجاوزات افسار گسیخته ی آمریکا است

معهذا این قدرت جهانی هم امروز در شرایطی قرار دارد که در عمل نمی تواند یا نمی خواهد در قبال آمریکا سیاست
 .تنش و تصادم را اتخاذ کند و سعی دارد از هر گونه برخوردی با آن اجتناب ورزد

چین در شرایط کنونی نیازمند یک سیاست خارجی با ثبات است. استراتژِی چین در این شرایط استقرار و تحکیم 
.موقعیت خود به مثابه ی نیروی رهبری کننده و مسلط در آسیا است

در معاملات بازرگانی خارجی چین آمریکا پس از ژابن مقام دوم را دارد. بازار آمریکا محل صدور کالاهای مختلف 
.چینی از وسایل الکترونیک تا اسباب بازی و پوشاک است

.علاوه بر این سرمایه گذاری های آمریکا در چین یک عامل مهم توسعه و صرف نظر نکردنی است
 .پیش از300 شرکت بزرگ آمریکایی در چین فعالیت دارند و سرمایه گذاری آن ها بالغ بر 350 میلیارد دلار است

با وجود اهمیت اقتصادی چین و بازار های آن برای آمریکا و بازار کار این کشور در تجارت خارجی آمریکا چین
 در مرتبه ی چهارم قرار دارد و به عبارت دیگر با وجود سود متقابل دو کشور از روابط موجود به نظر رهبران چین
 .روند رشد این کشور بدون تکنولوژی و سرمایه گذاری های آمریکا ضعیف و کند خواهد شد.

به بیان دیگر بدون چنین امری برنامه و استراتژِی آن ها را برای قدرتمند شدن و تبدیل چین به نیروی مسلط در
 .آسیا و به یک قدرت جهانی نیرومند مختل می سازد

بر اساس این محاسبه رهبران چین ترجیع می دهند در شرایط کنونی سیاستی مبتنی بر همکاری و عدم در گیری را در
 .قبال آمریکا در پیش گیرند سیاستی که رییس جمهوری چین آن را رقص با گرگ می نامد

با توجه به چنین سیاستی طبیعی است آمریکا می کوشد از آن برای تحمیل برنامه و استراتژِی جهانی خود استفاده کند

پس از جنگ آمریکا با طالبان افغانستان به گونه ای چین را در معاصره گرفت.پاکستان محتد چین تحت نفوذ بیش از
 .پیش  آمریکا در آمد

متحد دیگر چین کره شمالی از سوی آمریکا محور شر خوانده شد. حضور آمریکا در آسیا جنوبی افزایش یافت
 سربازان  آمریکایی به جنوب فیلیپین اعزام شدند و حتا صحبت از استفاده ی آمریکا از پایگاه نظامی ویتنام به
 .میان آمد

آسیای میانه و کشورهای هم مرز چین به پایگاه نظامی آمریکا تبدیل شدند. در ارتباط با تایوان که چین آن را 
.بخشی از خاک خود می داند , آمریکا اعلام کرد از این کشور در برابر تجاوزاحتمالی به هر قیمت دفاع خواهد کرد 

اجرای برنامه دفاع موشکی آمریکا نیز که احتمالاً تایوان ژاپن و کره جنوبی را در بر خواهد گرفت تهدیدی است علیه 
چین و این کشور را ناگزیر خواهد ساخت در یک مسابقه ی تسلیحاتی ویرانگر وارد شود و هزینه های نظامی خود را
بالا برد

این امر بدون شک به رشد اقتصادی چین زیان های بزرگ وارد خواهد ساخت و چه بسا منجر به اختلالات جدی در
 .سیستم حاکم گردد



Mittwoch, 28. August 2013

رژیم دیکتاتورها به پایان رسیده


با رفتن آن ها اقتدار گرایان در برابر مردم قرار خواهند گرفت و این خطری بزرگ برای نظام جمهوری
 .ولایت فقیه رهبر ایران است

.جبهه ی حاکم هیچ امکان و راهی برای خروج از شرایط قفل شده ی کنونی ندارد
هم اکنون در کشور ایران در کنار قدرت مطلقه ی ولایت فقیه رهبر ایران فقط رهبر به نام الله به قدرت های 
.مطلقه ی متعدد در زمینه های مختلف عمل می کنند

آمریکا و انگلیسش جنگ با کشورها سوریه و روسیه و ایران
  جنگ با تروریسم ولایت فقیه رهبر ایران و اسد پادشاه سوریه

آمریکا همواره تلاش داشته است هر بحرانی را با توسل به ابزارهای نظامی حل کند, در حالی
.که تجربه نشان می دهد این کوشش نه به حل بحران به ایجاد بحران های دیگر منتهی شده است

این بار نیز تدارکات کسترده ی جنگی آمریکا می تواند بر علیه خشم تروریست بر خیزد به همه
.چیز منجر شود جز ریشه  کن خشم توریست ابزار های نظامی آمریکا است

نتیجه ی این اقدامات و لشکر کشی ها نظامی  آمریکا و انگلیس و تهدیدهای نه حل معضل جهانی
بلکه ایجاد مشکلات و بحران های جدید و از جمله ایجاد یک فاجعه ی بزرگ انسانی دیگر در
.سوریه و ایران است

هم اکنون به دنبال این تهدیدها هزاران تن از مردم سوریه و ایران از زن و مرد و کودک برای 
.فرار از خطرات جانی و مالی و یافتن پناه گاه به سوی مرزهای کشور روانه شده اند

این سیل جدید آوارگان بدون تردید قربانی های دیگر و مرگ دردناک پناه جویان بی شماری را 
.به همراه خواهد داشت

تهدیدها و تدارکات جنگی آمریکا و انگلیس در عین حال کشورهای آسیای و میانه به کشورهای
افریقائی را در معرض بحران و تجاوزات جدی قرار می دهد.

استفاده از پایگاه های  نظامی آمریکا و انگلیس در کشورهای همسایه ایران از اعراق و
هندوستان و پاکستان و افغانستان و عربسان سعودی و مصر و سوریه و ترکیه و ازبکستان
و قفقاز و آذربایجان  و نقشه های احتمالی برای دایمی کردن حضور نظامی آمریکا و انگلیس
.در آسیای  میانه - همچنان که جنگ خلیج فارس زمینه سازی چنین حضوری در آن منطقه گردید

بدون شک تنش های درونی کشورهای آسیای میانه را دامن خواهد زد و مقاومت هایی جدید را
علیه دولت های نام برده بر خواهد انگیخت


در زمینه ی نظامی ارتش نیرومند شوروی تحت تأثیر مجموعه ی تحولات توانایی پیشین را از دست داد و به
 .وضعیتی دچار شد که قادر به پرداخت حقوق نظامیان و کارکنان خود نبود

در زمینه ی داخلی نیز این کشور با مشکلات متعدد و جنبش های استقلال طلبانه ای چون چچن و کرجستان مواجه 
.بوده و است

این اوضاع نه فقط امکانات مانور و هم آوردی جهانی را از روسیه سلب کرد بلکه کار به جایی رسید که
 جمهوری های سابق شوروی که حتا در دوران تزاری نیز حیات خلوت روسیه به شمار می رفتند به محل اسقرار 
پایگاه های نظامی آمریکا تبدیل شدند

روسیه امروز در شرایطی قرار دارد که ناگزیر باید در قبال آمریکا سیاست دوستی و سازش را دنبال کند تا به ازای
روابط دوستانه حمایت از جنگ آمریکا علیه تروریسم اسد سوریه و همکاری با ناتو بتواند مشکل دایمی شدن حضور 
آمریکا در آسیای میانه را به گونه ای حل کند و پشتیبانی واشنگتن را برای پذیرفته شدن در سازمان تجارت جهانی
.برای کاهش فشار قرضه ها و برای سرمایه گذاری ده میلیارد دلاری اکسون موبیل در نفت روسیه به دست آورد

نتیجتاً آمریکا امروز می تواند با بهره برداری از ضعف مفرط رقیب نیرومند دیروز به سود پیشبرد مقاصد و برنامه ی
.جنگی خود استفاده کند

روسیه نیز گر چه هم اکنون با استفاده از بحران ایجاد شده می کوشد مشروعیتی برای سرکوب
مردم معترض سوریه به دست آورد , ولی در دراز مدت در برابر چنین حضوری در منطقه ای
که کماکان آن را منطقه نفوذ خود می داند نمی تواند سکوت کند و در این صورت باید در آینده
.در انتظار کشمکش ها و تنش هایی تازه آمریکا و انگلیس باشد

به هر حال جنگ و تجاوز تروریسم اسد را ریشه کن نمی سازد و وسیله ی مبارزه با آن نمی باشد
.بلکه به عکس عامل تولید و بازتولید آن است 

برای کاهش تروریسم باید به جای جنگ و تجاوز عوامل بحران و کانوهای بحرانی را از بین برد
و یا حداقل محدود کرد, باید حقوق ملت ها را به رسمیت شناخت و به ستم و تجاوز علیه آن ها 
پایان داد, به سیاست هایی از نوع حمایت از دولت سوریه و رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه
رهبر ایران و رژیم های دیکتاتوری پایان داد, باید حقوق مردم سوریه و مردم ایران را به رسمیت
.شناخت و به تروریسم دولت سوریه و ایران خاتمه بخشید



Sonntag, 25. August 2013

رویداد دوران ریاست جمهوری حسن فریدون روحانی شروع شد

رویدادهای دوران ریاست جمهوری حسن فریدون روحانی شروع شد طی این چندین سال 
تغییراتی قابل ملاحظه در روحیه و جسارت مبارزه جویی مردم مبارز و در آرایش نیروهای 
.سیاسی به وجود آمد

طباطبایی آخوند امام جمعه اصفهان و نمایندۀ آخوند علی خامنه ای رهبر ایران تا چند روز قبل
 .در اصفهان فرموده  چون نمی توانیم در معدن پرده بکشیم. دختران نباید مهندسی معدن بخوانند

به رغم قدرت نمایی های حاکمان بن بست جمهوری اسلامی ایران و ناتوانی آن در خروج
از مدار بسته ی موجود در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد گذشت بیش از پیش به 
.نمایش گذارده شد

در واقع آزمون جریان ولایت فقیه و نظام سپاه پاسداران و بسیج در محدوده ی نظام تجربه ای
.بزرگ و دوره ای پر تلاطم در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است

بخش هایی بزرگ از نیروهای وابسته به نظام امید به تغییرات جدی در چارچوپ ساختارهای 
.کنونی را از دست دادند و روند جدایی از نظام و انفراد آن شتابی بیشتر یافت

حسن فریدون روحانی به مثابه سخنگوی ریاست جمهوری و از اصلاح طلبان در جستجوی راه

.حل است ولی ظاهراً راه حلی نمی یابد

.و هم فکران او اصلاح طلبان ناتوان از یافتن راه حل در انتظار معجزه هستند

ساختن این راه حل غیر قابل عبوراند , این کوشش در باز سازی گذشته و امید بستن به 


.حسن فریدون روحانی که تاریخ مصرف شان در پایگاه انرژئی اتمی گذشته است





Samstag, 24. August 2013

این فقط روشنفکر سرمایه داری ست که در جشن پیروزی مردم لباس میهمانی به تن می کند

چقدر رنگ عوض داری و رنگ را باید عوض داشت
شعاریست که همیشه در جمع نیروهای سیاسی دیده میشد و میشود این نیرو به اقتضای 
وضعیت و تربیت طبقاتی خود با پایگاه محدود سرمایه داری دارای دیدگاهی با افق محدود
.فکری است

او نه تنها به شناخت محدود از قوانین اجتماعی زندگی حزبی و عوامل تحول مبارزاتی می رسد
بلکه وقتی نمی تواند خود را از وضعیت محدود خویش فراتر برویاند تمامی تلاش خود را به کار 
.می بندد تا تشکیلات را در حد درک خود محدود نگهدارد 

دید گاه ی که همیشه و در همه حال به وضع موجود و آنچه که باید تغییر پذیرد گردن می نهد و

.در ادامه خود رفرمیسم و سازشکاری در می غلطد

نمونه بر جسته حاملین چنین گرایشی سازمان فدائیان خلق اکثریت های بودند که در مواجهه با 

معظلات سرسخت مبارزه طبقاتی قیمومیت سرمایه داری را پذیرفتند تا خود را از بار مصائب و 
.دشواریهای مبارزه رها سازند

نمونه دیگر این تفکر در سال 1388 همان دسته گروه ها مارکسیست های هستند با پذیرش انتقادات

مکرر و بدون محتوا با حسین موسوی نه انقلاب کارگری رو دنبال داشتند در عین حال که هیچگونه
 ,تغییری در وضعیت و روش کار خود ایجاد نمی کنند

انقلاب کرامت انسانی را پذیرفتند با همراه ی حسین موسوی شعار را خواندن و  انتقاد را سریعاً 

می پذیرند تا خود را در معضل مسئولیت اشتباه مبرا نمایند و یا همچنین آن دسته دیگری که بدون
 .
آگاهی دقیق از خط و مشی و  برنامه اجتماعی کورگورانه همه چیز را می پذیرند و یا بدون تعمق
و دغدغه خاطر از یک مشی سیاسی به مشی دیگر رجعت می کنند

این فقط روشنفکر سرمایه داری است که در جشن پیروزی مردم لباس میهمانی به تن می کند 

.و در صورت شکستهای موقت از اولین کسانی است که صفوف مبارزه را ترک می گوید

جذب چنین افرادی در میان نیروه ها سیاسی مردم نه تنها مفید نیست , بلکه نیروه سیاسی را با خطرات
 . بسیار مهلکی روبرو خواهد ساخت
آنهائی که در لحظات افت و خیز نیروه ها سیاسی صفوف مردم را ترک می گویند در میان هیچ گروه
.و یا هرگز جایگاهی نخواهند داشت و نمی توانند مورد اعتماد نیروه مبارز سیاسی قرار بگیرند



Sonntag, 18. August 2013

نهج البلاغه , خطبه 124 , و از سخنان آن محمد است



نهج البلاغه
خطبه 124
و از سخنان آن محمد است
زره پوشیدگان را پیش بدارید. و کسانی را خُود ندارند, واپس بگمارید
دندانها را سخت بفشارید, که شمشیرها را از رسیدن به کاسۀ سر باز می گرداند

و پیرامون نیزه ها بپیچید , که آن پیچیدن نیزه ها را این سو و آن سو می راند, و دل را بهتر آرام نماید,
 .و بانگها را آهسته کنید, که بد دلی را بیشتر می زداید

و پرچم خود را بالا بدارید, و پیرامون آن را خالی مگذارید, و میدهد آن را جز به دست دلاوران , و آنان که حمایت کنند 
چیزی را که واجب است حمایتِ آن , که شکیبایان هنگام نازل شدن بلاها کسانی هستند, که گرد پرچم خود را دارند , و 
دو پهلو
 و پشت  و پیش آن را خالی نمی گذارند, نه از آن پس می مانند تا به دشمنش بسپارند, و نه از آن پیش 
.می افتند , که تنهایش گذارند
هر یک از شما کار حریف خود بسازد , نیز به یاری برادر مسلمان خویش بپردازد, و کار هماورد خود را به عهدۀ برادر 
.خویش وانگذارد تا او ناچار شود دو تن را از پا درآرد

به خدا سوگند , اگر از شمشیر این جهان گریختند, شمشیر
.آن جهان را به روی خود آهیختید3
شما دلاورانِ ( عرب ید ), و چابکسواران , و مردمان دیداری , و شناختگان گریختن , خشم خدا را بر می انگیزاند
 و خواری و ننگ آن همیشه می ماند
آن که گریزد عمر خود را نیفزاید, و نرهد از آنچه روزی برسرش آید
آن که سوی خدا روی نماید چون تشنه ای است که به آب در آید
بهشت زیر کناره های نیزۀ دلاوران است, و امروز آشکار شود
که چه در دل است و چه در سر زبان است.4
به خدا, که من به دیدار آنان - دشمنان شیفته ترم تا آنان به بازگشت به خانه هاشان .

بار خدایا! اگر از حق سر باز زنند جعمیّتشان را پریشان ساز, و میانشان اختلاف افکن, و به خاطر خطا کاری شان به
.هلاکت در انداز
آنان جای خود نشوند تا پی در پی زخم نیزه خورند, زخمی که تنشان را سوراخ نماید, چنانکه نسیم از این سو بدان در
شود و از آن سو در آید, و ضربتی که کاسۀ سر را درانّد و استخوانها را خرد, و بازوها , و پاها را پرانّد, تا آنگاه که
دسته های لشکر پیاپی بر آنان حمله کنند, و سواران هجوم آرند و صفهاشان را درهم شکنند, و سپاهیان هزاران پس
هزاران به شهرهاشان در آیند , و اسبان,سرزمینهاشان را که روی در روی یکدیگر است , زیر سم بسایند

اگر نیک بنگریم تاریخ اسلام جز تاریخ رسیدن به قدرت نیست . تلاش مستمری است که رساست طلبان در راه وصول به
امارت و 
سلطنت به کار بسته اند و دیانت اسلام وسیله بوده است نه هدف در سیزده ساله میان بعثت و هجرت دعوت 
حضرت صرفاً روحانی است . آیات قرآنی در این دوره همه وعظ است. و ارشاد و خواندن مردم به نیکی و اجتناب از
زشتی و پلیدی .:: قتل عثمان بیعت با علی بن ابطالب و سه جنگ صفّین و جمل و نهروان در طول پنج سال خلافت او دسایس
عمرو عاص و. معاویه و پیدایش خلافت اموی فاجعه کربلا هتک حرمت کعبه برای دست یافتن بر عبدالله بن ریبر دعوت بنی
هاشم و سقوط دولت بنی امیه روی کار آمدن عباسیان نهضت فاطمیان در مغرب حرکت انقلابی اسماعیلیان و حوادثی که تا 
استیلای هلاکو بر بغداد روی داد همه علامات تبی است که بر مزاج عرب مستولی شده بود. تب امارت و رسیدن به قدرت 
اما زیر عنوان جانشینی پیقمبر

Freitag, 16. August 2013

چقدر رنگ عوض داری و رنگ را باید عوض داشت

مصطفی مدنی 
اول - خرداد ماه 1364
ما الان در سال 1392 هستیم

روشنفکری خرده بورژوا دوست دارد هر چیز و هر کس را به مسخره بگیرد از هر حقیقتی چشم بپوشد تا
 خود را بهترین جلوه دهد, این قهرمان فداکار همه آرزویش این است تا با ایثارگری های بدون جسارت و
 قهرمان بازی بی شجاعت دست به کارهای  به قهرمانانه بزند, تا اعجاز و تحسین دیگران را برانگیزد و
 در دنیای خیال با مشغله های ذهنی خود خویشتن را آرام کند

حاملین این گرایش به هرکاری نه از زاویه منافع اعتراضی و اهداف مردم انقلاب بلکه اساسا از زاویه
 منافع خود می نگرن الزامات عینی و ذهنی هر عملکردی را برای چنین افرادی الزامات و حساب و
 .کتابهای شخصی خود تعیین می کند 

مهم نیست که منافع و اهداف انقلابی گروه چه اقدام و عملگردی را و با چه پیگیری و تلاش ایجاب می
 .کند
هرکاری فی نفسه فقط برای آن مهم است که عامل اظهار وجود شخصی او باشد
الزامات عملی جنبش اعتراضی نیز تنها در حکم وسائلی هستند که قدرت نمائی او را توجیه کنند
به عبارت دیگر از این دیدگاه کل مجموعه در خدمت افراد قرار دارد نه افراد در خدمت کل سیستم 
.منظم باشد
همانطور که گفتیم اندیویدو آلیسم در کار گروه ی عمدتاً به شیوه کار غلو آمیز خودستائی و بی انضباطی 
.بروز می کند

از گزارش یک حرکت اعتراضی مردمی گرفته تا گزارش پخش یک اطلاعیه که از جانب نیروی روشنفکر
 خرده بورژوا تنظیم می شود, خلاصه هر جائی که عرصه فعالیت او باشد همیشه گزافه گوئی و اغراق به
 صورت یک عادت دائمی در می آید و هر کجا کار منضبط گروه یافته و با برنامه پیش برود , مورد تضادم
 .با او قرار می گیرد
روشنفکر خرده بورژوا بطور مفرطی از انضباط و گروه مردمی گریزان است ! برای او مرز بندی سیاس 
ایدئولوژیک گروه ی مردمی همانقدر عذاب آور و ملال انگیز است که انضباط مردمی و مرزبندی گروه ا 
بطور چشمگیری مشتاق آزادیهای بی قید و شرط سیاسی جانبدار سر سخت آشتی طبقاتی و شیفته بی بندو باری
 .گروه ی است 

او از هر گونه وظیفه و مسئولیت فقط عنوان آن را برداشت می کند نه اهمیت کار و مضمون مسئولیت خود
 را ! این درک صوری و کاذب از مسئولیت تاثیرات عملی خود را بصورت کاذبی تکمیل می کند و وظیفه نیز
 حالت صوری و نمایشی به خود می گیر 

کسی که از اهمیت وظیفه عنوان را فهمیده باشد می باید هم در عمل جبراً سطح کار خود را تا حد عنوان
 تنزل دهد و ظاهر سازی را روش متداول کار خود نماید

اینجا دیگر مضمون و محتوای اصلی وظیفه فراموش می شود و بوروکراسی به کعبۀ آمال او
بدل می گردد! نمونه بارز این گرایش را در سطوح دیگر علاوه بر بوروکراسی می توان در 
تمایلات ائتلافی خردهبورژوازی شیفتگی به دیپلماسی و پناه بردن به زدوبندهای از بالا
و یا ایجاد فرقه گرائی سکتاریسم و محفل بازی مشاهده کرد.

در سطح محدودتر روشنفکر خرده بورژوا از آنجا که از اهمیت کار خود در کاذب دارد , به جای
کار مسئولانه شکیبائی انقلابی و ایجاد روابط دوستانه به پرخاشگری می پردازد , 
طاقت خود را از دست می دهد وظیفه اصلی و عملی خود را فراموش می کند مضمون 
واقعی کار خود را از یاد می برد و بطور عجیبی به خرده کاری و حاشیه پردازی می افتد.

این گرایش همیشه ضد خود را در خود می پروراند ! چسبیدن به عنوان مسئولیت به موضع 
ضعف می انجامد و نتیجه این می شود که از هرگونه اشتباه سخت  می ترسد و دست 
دلش از کار می لرزد و از بیم آنکه عدم صلاحیتش اثبات گردد چاره ای برایش باقی نمی
ماند تا در نهایت به نیروی ضعیف النفس بی اراده و چاپلوسی تبدیل شود که در مقابل 
مسئولین خود غرولندهای چاکرمنشانه و در پائین تر از مسئولیت خود به تحقیر و تهدید
و زورگوئی و شانتاژ دست بزند.

به مسئولین خودتکریم و تمکین می کند و از نیروی تحت مسئولیت خود تمکین و تمجید
و اطاعت را می طلبد!

اما تاثیرات این گرایش در همین جا باقی نمی ماند . درک کاذب از وظیفه و مسئولیت 
همانگونه که گفتیم با لطبع سطح فعالیت را محدود می سازد و مسیر رشد و تکامل
حرکت را سد می کند. 

روشنفکر پر مدعا اساسا فاقد انگیزه تاریخی است. این نیرو به اقتضای وضعیت و 
تربیت طبقاتی خود با پایگاه محدود خرده بورژوائی دارای دیدگاهی با افق محدود فکری
است.

او نه تنها به شناخت محدود از قوانین اجتماعی زندگی گروه ی و عوامل تحول مبارزاتی 
می رسد بلکه وقتی نمی تواند خود را از وضعیت محدود خویش فراتر برویاند
تمامی تلاش خود را به کار می بندد تا گروه را در حد درک خود محدود نگهدارد!
دیدگاهی که همیشه و در همه حال به وضع موجود و آنچه که باید تغییر پذیرد گردن
می نهد و در ادامه خود به رفرمیسم و سازشکاری در می غلطد.


نمونه برجسته حاملین چنین گرایشی اکثریتی های بودند که در مواجهه با معضلات
سرسخت مبارزه طبقاتی قیمومیت بورژوازی را پذیرفتند تا خود را از بار مصائب و 
دشوار یهای مبارزه رها سازند.

نمونه دیگر این تفکر همان دسته از دوستانی هستند که با پذیرش انتقادات مکرر و
بدون محتوا در عین حال هیچگونه تغییری در وضعیت و روش کار خود ایجاد نمی کنند

انتقاد را سریعا می پذیرند تا خود را از معضل مسئولیت اشتباه مبرا نمایند و یا همچنین
آن دسته دیگری بدون آگاهی دقیق از خط و مشی و برنامه کورکورانه همه چیز را می 
پذیرندو یا بدون تعمق و دغدغه خاطر از یک مشی سیاسی به مشی دیگر رجعت
می کنند.

این خصوصیت نیروی اجتماعی سیالی است که نه جایگاه خود را به درستی می 
شناسد نه دیکتاتوری نظام امروز جمهوری اسلامی ولایت فقیه آخوندی استبدادی
را جدی می گیرد و نه خواهان تغییر و تحولات زندگی اجتماعی کارگران و زندانیان 
سیاسی و وضعیت جامعه است. 

این گونه افراد چنانچه در روند حرکت گروه ی و  مبارزه بی امان درونی گروه سیاسی
مردم روحیه انفراد منشی و تک روانه شان روبیده نشود و به گرایشات مردمی 
آغشته نگردند به خارج از حوزه فعالیت گروه سیاسی مردمی پرتاب می گردند.

اینها در این صورت اگر به زائد بورژوازی تبدیل نشوند که می شوند در بهترین حالت جز
انفعال یاس سردرگمی و سرخوردگی هیچ دستاوردی نخواهند داشت.

خرده بورژوا وقتی کمر به اصلاح و تربیت خود می بندد کولاک می کند! او همانند 
اسلاف پیشین خود یعنی افکارهای تخیلی قرن هیجدهم دست به کار شوالیه گری
جدیدی می شود و روحیه قهرمانی اش دوباره زبانه می کشد.

مرتاض بازی و اقدام به کارهای شاق معمول این راه و روش است .
روشنفکر خرده بورژوا بدون توجه به شرایط و میحط و بدون اهمیت به روند تکامل با 
کارهای طاقت فرسا و شاق پیش از آنکه فردگرائی به مرگ طبیعی بمیرد او را می 
کشد تا بقول انگلس از ائدیویدوآلیسم شهیدی درست کند تا بر عمرش بیافزاید.

او گاه به سلک کارگران در می آید و در کارخانه و دیگر محل کاری شروع به کار می
کند تا به شیوه های مکانیکی خود را بر مردمی کند و تمایلات فردی را از خود دفع 
نماید! گرایش که تاکنون بدنبال کارهای نبوغ آمیز می گشت تا خود را تمجید کند
در اینجا نیز بدون تغییر تمامی شرایط و زمینه فعالیت دست به کار تطهیر خود 
می شود!
باید بدانیم تنها آنگاه که روشنفکر خرده بورژوا را مجموعه ای از خصائل مردمی از هر
طرف محاصره کند, تنها آنگاه که قوانین زندگی گروه ی و انضباط پولادین و بدون چون
و چرای مردمی او را از هر طرف زیر فشار بگیرد , و آن وقت که گریزی برای ارضاء 
تمایلات فردی وجود نداشته باشد و زمینه برای بازتاب پیدا نکند. 

آری تنها آنگاه است که روشنفکر خرده بورژوا اگر صف طبقه کارگر را رها نکند تمایلات
فرد گرایانه در او تضیعف می گردد و بتدریج رو به زوال می رود و به گرایشات مردمی
آغشته می گردد!
این مسئله از آنجا اهمیت دارد که بتوانیم اندیویدوآلیسم حتی در میان آحاد کارگران و
به ویژه کارگرانی که در تجمع های کوچک و متوسط تولید کار می کنند عمیقاً وجود
دارد.
اما نه بمثابه خصوصیات یک طبقه بلکه به صورت نمودی در افراد کارگر و دارای تمایلات
فردی ناشی از فرهنگ اجتماعی حاکم .

فقط در شرایطی که جنبش طبقه کارگر ضعیف باشد , تفکرات محفلی و گرایشات 
اندیویدوآلیستی شکل می گیرد.گروه های سیاسی طبقه کارگر باید با تمامی 
گرایشات بازمانده از دوران گذشته پیوند بگسلد و با هر گونه مظاهر فردیت و بروز
اندیویدوآلیسم تکلیف نماید تا بتواند وظائف خود را بمثابه گروه طبقه کارگر با جدیت
پشتکار و پیگری بی نظیر به انجام رساند.

فقط با گسترش گروه از طریق عناصر مردمی است که می توان تمامی آثار محفل
گرائی برخوردهای شخصی فردگرائی و انفرادمنشی را از گروه سیاسی مردم یا 
ریشه کن ساخت.

تنها با نظم و انضباط آگاهانه اراده ای استوار و عزمی پولادین می توان مبارزه 
پیروزمندانه ای را پیش برد و با اعتقاد عمیق به اهداف تشکیلات به مبارزه 
قاطعانه با تزلرلات خرده بورژوائی فائق آمد و با دست یا زیدن به پیچیده ترین 
گروه ای در هر شر ایطی قدرت خلاقه مردم را در ایجاد جامعه نوین به نمایش 
گذاشت و ایمان به آرمان مردم را در پیگری گروه ای در تمامی زمینه ها استحکام
بخشید .

مگر از طریق نظم اگاهانه و نقد هر گونه تن سپردن به سیر حوادث و چشم پوشی
از ضعفها و نواقص