Donnerstag, 28. November 2013

زنده باد 16 آذر روز همبستگی دانشجو

زنده باد 16 آذر روز همبستگی دانشجو و دانش آموزان ما صدای جامعه و سخنگوی خواسته ها و منافع اساسی دانشجو 
.هستیم تشکل های مستقل دانشجویی حق مسلم ماست

.برای گرفتن این حق مبارزه کنیم رسالت جنبش دانشجویی اینست که یک جنبش سیاسی و آگاه گرانه باشد 

تجربه این جنبش در ایران و همه دنیا نشان داده که گاه می تواند با طرح خواسته ها و منافع اساسی مردم تحت ستم و
استثمار با دفاع از مقاومت و مبارزه آنان و با انتشار آگاهی سیاسی در سطح جامعه جرقه جنبش های عمقیتر و گسترده تر
.و تعیین کننده تر را بزند

.جنبش دانشجویی می تواند به اتحاد بخش های گوناگون مردم مبارز آزادیخواه و جنبش های اجتماعی مختلف کمک کند

جنبش دانشجویی از طریق فعالیت و جهت ده ی دانشجویان معترض می توانند و می باید رابطه کمک و همکاری متقابل
را با جنبش کارگری جنبش زنان جنبش معلمان و دانش آموزان و جنبش های حق طلبانه در مناطقی که از ستم ملی رنج
 .می برند .بر قرار کند

جنبش دانشجویی می تواند و می باید به افشای پیگیرانه دستگاه سرکوبگر و استبدادی مذهبی ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر 
ایران با همه قوانین و محاکم و زندان هایش دست بزند و به ویژه برای آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی دانشجویان
. اسیر مبارزه کند

رژیم جمهوری اسلامی دیکتاتور که حاصل تلافی منافع سرمایه جهانی در به انحراف کشیدن و شکست یکی از عظیم ترین
جنبشهای توده ای بود تلاش نمود مدارس را همچون مساجد به سنگر ارتجاع تبدیل نماید و با تسخیر مدارس و اشاعه 
اجباری درس دینی و تربیت جوانان و نوجوانان در خدمت دستگاه فقهی در عرصه ی فرهنگ و تعلیم و تربیت نیز اهداف
.ایدئولوژی مذهبی ارباب ضد انقلابی اش را دنبال نماید

جنبش دانشجویی می تواند و می باید با مردسالاری و پدرسالاری و شکل ها و روش های حکومتی و غیر حکومتی غیر
.حکومتی ستم جنسیتی در دانشگاه و جامعه به مخالفت برخیزد
جنبش دانشجویی می تواند با پیگری و پایداری شعار ایجاد تشکل ها و انجمن های مستقل دانشجویی را جلو بگذارد و
دستگاه حاکمه را در زمینه این حق مهم و پایه ای دانشجویان
.به عقب نشینی وادر کند 

جنبش دانشجویی می تواند عیله تبعیضات و امتیازاتی که حکومت به وابستگان و عوامل خود در میان دانشجویان و کادر
 آموزشی می دهد مبارزه کند و دست کسانی که به جای علم به واسطه ریش و انگشتر عقیق و چادر خودمسندها را اشغال
.کرده اند رو کند

بیایید تا با توجه به شرایط مشخص در هر محیط آموزشی راه های مناسب برای بزرگداشت 16 آذر روز دانشجو و 
.دانش آموزان را پیدا کنیم و این روز را بر پایه سیاست ها و خواسته هاییکه بالاتر مطرح کردیم گرامی بداریم

روز جمعه 26 مهر 18 اکتبر هنگام سخنرانی حسن روحانی در دانشگاه تهران چند تن از دانشجویان اقدام به خواندن سرود
 .یاردبستانی کرده و سپس دست کم دو تن از ایشان توسط حراست دانشگاه بازداشت شدند







Dienstag, 26. November 2013

انسان ایرانی اسیر,من هم اسیر, انسان ایرانی خارج از ایران هم اسیر


 
مقام رهبر ولایت فقیه رهبر ایران ارکان دولت را در کنترل خود دارد مردم بیکار و فقر را در کنترل خود دارد و
همه ی حرکات با اشارات ایشان انجام می شود.هیچ مخالفتی حتا محرمانه؛ پذیرفته نمی شود.

وقتی تعدادی از اعضای قوه ی مجریه و نمایندگان مجلس طی نامه ای خصوصی نسبت به انتصاب اعضای مجمع
 تشخیص مصلحت نظام از یک جناح خاص , انتقاد کردند تعدادی از آن ها به بیت رهبری احضار و به آن ها گفته شد
که مقام رهبری فرموده اند نوشتن آن پیام[فعل حرام ] بوده است.

تمام بازداشت های سیاسی -مطبوعاتی با دستور مستقیم ایشان صورت می پذیرد.

لذا طی چندین سخنرانی اعلام کردند که دست قضات مذکور[ قضات فرمایشی ] را باید بوسید.
متن حاضر نیز واکنش شدید ایشان را برخواهد انگیخت و به دستور مستقیم ایشان با نویسنده برخورد شدید خواهد شد و
 بر محدودیت هایش خواهند افزود.

چرا رهبر ولایت فقیه رهبر ایران خود را مشاوران و هواداران و پیروان اهل نظر و منطق محروم کرده است و لذا
چاره ای جز برخورد قضایی و حبس و زندان و تنبیه فیزیکی ندارند.

یک انسان ایرانی حقیر و پر ترس است, یک انسان محروم و ناتوان است
.انسانی است که در درون خودش فقیر است, بی ریشه و بی عمق است و صدها مسأله دیگر دارد 
چنین انسانی از خودش ناراضی است, در خانه خودش ناخوش است و درکشور خودش ناخوش است بنابراین
 مجبور است مدام به طریقی از این خانه ناخوش فرار کند و از کشور خودش فرار کند تا بلکه در جایی اندکی
. خوشی و رضایت حاصل نماید

او می و معشوق و افیون را می خواهد تا این وجود ناخوش را در آنها گم کند. بعبارت دیگر او خوشی را 
.جست و جو می کند تا آنرا پوششی بر روی ناخوشی درونی خود قرار دهد

همه ی اینها برای او حکم داروی مسکّن را دارند- بی آنکه دردش را ریشه کن کند. تمام زندگی او تلاش و 
.جست و جوی است برای این مسکّن ها - و یکی از این مسکّن ها هم تمسک به زندگی,, دم غنیمتی ,, است 

حالا شما بگویید در محتوای آنچه من گفته ام توصیه به کدام یک از این دو نوع کیفیت و دو نوع زندگی به چشم
 می خورد؟

انتقاد دیگری مطرح شده که مربوط به تکامل است. گفته شده است که چرا من تکامل ,, امید بستن به آینده 
خواستن ,, و شدن را نفی می کنم؟ یا چرا می گویم پیشرفت و بهبود تدریجی وجود دارد؟,,

.درنوشته های گذشته هم توضیح داده شده که اولاً بحث ما از ,, تکامل,, مربوط به امور روانی و معنوی است
در زمینه های  مادی و غیر روانی نمی شود گفت تکامل یا پیشرفت تدریجی وجود ندارد. یا نمی شود گفت امید 
.بستن به آینده کار بیهوده ایست 

من بتدریج  با  دوستان در این راه آشناء شدم.اگر می خواهم با دوستان در این راه آشناء بشوم باید نسبت به تحقق 
خواسته خود امید هم داشته باشم, باید آینده نگر هم باشم , باید در جهت مقصود خود قدم به قدم پیش بروم تا در آنچه 
.می خواهم بشوم به کمال ممکن نزدیک گردم

.پس اول امور مادی و فیزیکی را از امور معنوی جدا کردیم 

.بعد خود معنویت را هم به معنویت اصیل و معنویت غیر اصیل یا  شبه معنویت تقسیم کردیم

گفتیم منظور از معنویت اصیل حالات و کیفیات فطری و مجموعه استعدادهای بالقوه ای است که جزء ذات انسان است
و او را بعنوان موجود آدمی از سایر موجودات متمایز می نماید

منظور از شبه معنویت نیز همان قالب لفظی اعتباری و سایه مانندی است که یا از ارزش های قراردادی در حافظه ثبت
 .شده است یا از سایه و تصویر حالات و معنویات اصیل و ذاتی

,,در مورد حالات و کیفیات معنوی اصیل هم نمی گوییم رشد وتکامل وجود ندارد.وقتی از,,تکامل,,»تدریج», مرور زمان 
 , خواستن,,شدن,, و ,, دلبستن به آینده ,, صحبت می کنیم و اینها را نفی می کنیم موضوع صحبت مان هویت لفظی یا
 .قالب فکری است بنابراین باید موضوع را محدود به همین زمینه کنیم تا ببینیم وضع چگونه است

چیزی که من در این زمینه می گویم کاملاً ساده است و یک جنبه مثبت و مفید دارد, ولی نمی دانم چرا بعضی از دوستان 
.مانند دوستانی از وب سایت اینترنت میل دارند در آن یک جنبه منفی و نامطلوب ببینند 

خوب توجه کنید که من در مورد این مسایل چه می گویم.اول بیاید این موضوع را دقیقاً روشن کنیم که من و شما می 
,خواهیم چه چیز را در آینده بتدریج و مرور زمان تکامل بخشیم می خواهیم چه چیز را از بین ببریم یا چه چیز بدست آوریم
به چه چیز امید بسته ایم و می خواهیم چه چیز بشویم؟

.چیزهایی که ما به آن می اندیشیم و می خواهیم به آن  برسیم از این قبیل است





Sonntag, 24. November 2013

زندانبان و دادستان دادگاه جمهوری اسلامی

,محاکماتی که این روزها در ایران برقرار است, و اغلب هم سرکردگان خودی حکومت را بپای میز محاکمه کشانده
.بسیار حیرت انگیز است
,اما این برای خود مجریان هنوز هم عبرت انگیز نیست,که همدستان دیروز و هم سفره گان خود را به زیر تیغ 
نشانده اند,درحقیقت این خود مثال زنده و پیش چشمی است

..که گردش دوران را به ساده ترین وجهی در مقابل حاکمان و خود متهمان گذاشته است
از اولین روزهای و دوران نوجوانی کتابی در مورد زندانبان تلخ شکنجه گری خواندم. که در هنگام شکنجه به
.چهره اسیران زیر دستش نگاه نمی کرد

,نمی خواست دچار هیچگونه ای از احساس ترحم شود و در کارش خللی ایجاد گردد, روزی جوانی را به او سپردند
و او کماکان با تعهدی که خاص او بود به شیوه معمولش اسیر را در زیر شکنجه از پای در آورد و به مرگ کشاند
زندانی اما ساعتی مچی را پیش از آنکه او را به شکنجه گر سپرده باشند در پاکتی گذاشته تقاضایش این بود تا
بعد از اتمام کار شکنجه گر به او تحویل دهند, شکنجه گر سال های در کارش سخت کوشیده بود بسان انسانی
 که درست درکاری نیک کوشیده باشد او در این کار هرگز غم کسی را نخورده بود غمی نداشت او گمان نمی
..برد روزی پاسخ چشم های بسته خود را آنچنان بگیرد که دیگر درمانی بکارش نیاید

شکنجه گر گریست و چه دیر زیرا مچی را که اینبار او بریده بود همان بود که خود زمانی آن ساعت را به رسم پدری
بر آن بسته بود دیر بود دیگر دیر بود و حالا هم دیگر دیر است که نمونه ای چون مرتضوی رئیس دادگاه جمهوری
اسلامی و اسدالله لاجوردی و سعید امامی مجری بخشی از کشتار های بعد از انقلاب  در ایران به همکاری این
.چند تن حکومت داراند به واقعیت بر قدرت جمهوری اسلامی حکومت داشته اند

اما این تا حد دیر هنگامی به پای شکنجه رفتن و بردن زندانی و زندانبان شدن خود نشان از واقعیتی برتر سرسختر
از شکنجه به همراه دارد ,این تکرار علامتی فراتر از ترس و عبرت را با خود دارد,در واقع بایستی در این میان چیزی
مهمتر از شکنجه و پست تر از خود آن مطرح باشد که سیستم شکنجه از کارش دست نمی کشد و زندانی و در
واقع جامعه را به قربانی خود بدل می سازد, و این گردونه تا زمانی که این پستی مهم این واقعیت برتر از شکنجه 
در کار باشد به همین منوال خواهد چرخید و سخن از عبرت را هم بیهوده می کند رمز گشایی از این تکرار گشوده
.شدن دست منافع است این منافع است که قرین شکنجه زندان است

و برای زندانبان و شکنجه گر و آمران آنچنان ارج و تشخصی دارد, تا از تکرارش حتا اگر کریبان خودشان را هم بگیرد
.درس و عبرتی نگیرند 

این منافع را آنچنانکه رو اویانی فرهیخته در تاریخ گفته و بسیاری را نیز باور بر آن است به جامعه طبقاتی و منافع
.طبقات حاکم مربوط دانسته اند

به این ترتیب زندان و شکنجه زیر مجموعه و فرمانبردار منافع طبقاط مسلط بر جامعه است و این است که بطور
.ناگزیر آمران و عاملان را متعهد به آن می کند
.در حقیقت همچون روحانیون که از اصل و نسبی بر خوردار بود وهمواره بدان اتکا داشت و بر آن اساس می بالید
.زندان و شکنجه و مرگ آفرینی نیز نجیب زاده گانی اصیل از تبار جامعه طبقاتی هستند
به همین خاطر زندان و شکنجه و مرگ را بایستی امروزه در قامت شوالیه ای اما مربوط به دنیای مدرن و پست مدرن
درک نمود که تمامی پستی دردی را که از ابتدای بشریت تا کنون تجربه شده هنوز در تمام جهان و هم اینک در
,مقابل چشمان همین جهان در ایران و در چاردیواری سلول های نمونه ای همچون اوین و کهریزک به نمایش می گذارد
این واقعیت تا به امروز سی پنج سال است که در جامعه  ما تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تکرار می شود و اکنون
.بار دیگر چشم ها بدان خیره شده اند, باشد که روزی بساط زندان و زندانبان به معنای جامعه طبقاتی بر چیده شود


Samstag, 23. November 2013

نماینده دادستان کل انقلاب اسلامی با همکاری ولایت فقیه رهبر ایران

پس از پایان یافتن کیفرخواست رئیس دادگاه از  زندانی سیاسی سئوال کرد با شنیدن کیفرخواست آیا صلاحیت
 دادگاه را قبول دارید یا نه ؟

زندانی سیاسی پاسخ داد با اجازه توضیح می دهم و اظهار داشت مسئله صلاحیت فعلا مورد نظر نیست,اما
 در مورد کیفرخواست توضیحی می دهم زندانی سیاسی اظهارات خود را با عبارت: به نام نامی مردم و به
 یاد جانباختگان بخون خفته خلق آغاز کرد و گفت معروف است که می گویند تاریخ 2 بار تکرار می شود
 یکبار به صورت تراژدی و بار دیگر به صورت کمدی درام و این بار ما با صورت دوم این تاریخ روبرو
. هستیم

هنوز زمان بسیاری نمی گذرد شاید حدود 2 سال از آن روزهایی که ما به صورت خرابکار تروریست قاتل
 مقدمین علیه امنیت کشور بر هم زنندگان اساس حکومت جمهوری اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران مورد 
.اتهام و محاکمه قرار گرفتیم

بعد از تحمل شکنجه های استخوان سوز و گذراندن ماه های زندان سیاه جلاد اسدالله لاجوردی و طولانی در
 سلول های انفرادی با این همه در آن روزها یک چیز مشخص بود, یک چیز اساسی و تعیین کننده , و آن 
.صفوف دو طرف بود 

ما واقعاً علیه اساس و موجودیت آن حکومت می جنگیدیم .یعنی علیه جمهوری اسلامی با قوانین و قانون 
اساسی جدید ولایت فقیه امام خمینی  ناشی از آن و علیه سلطه امپریالیسم و تمام قدرت های دست نشانده آن
 قیام کرده بودیم و ما حقیقتا امنیت و ثبات هیات حاکمه و نظام موجود را مورد تهدید قرار داده بودیم. ما 
.واقعاً نه تنها به نظر رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه امام خمینی در واقعیت امر

حاکم شرح : شما گر اصرار دارید, دفاعیات خود را مقدم بر پاسخ به سئوال دادگاه نمائید دادگاه تحمل می 
.کند ولی هیچ احیتاج و دلیلی وجود ندارد

.زندانی سیاسی: این مقدمه ای است بر رد صلاحیت دادگاه

رئیس دادگاه: اگر یک فرد تمام تاریخ انسان و جهان و مبارزات اول و آخر انسان را در یک جا به یک عنوان
. مطرح کند و 30 ساعت هم وقت بگیرد

زندانی سیاسی: همان طور که آقای دادستان تمام تاریخ و جریان های قبل و بعد از انقلاب را بطور وارونه بدون
 اینکه هیچ ارتباطی به من و سازمان داشته باشد, مطرح کردند. من هم این مطالب را دقیقاً در رابطه با زندگی 
خودم و زندگی تشکیلاتمان می گویم. و برای روشن کردن اذهان ملت ایران من موظف هستم روشن کنم که ما
 چی هستیم و کی هستیم باید توضیح دهم که آیا سازمان ما یک سازمان مافیای و کانگستری بوده است ؟؟؟؟؟
یا یک سازمان انقلابی بوده است؟؟ من موظف هستم تشکیلات خود را برای ملت ایران و اعضای دادگاه روشن
. کنم

رئیس دادگاه: شما ملت ایران را در بحث مربوط به دفاعیات خود روشن کنید, ولی اگر می خواهید بگوئید اگر
 اعضای یک سازمان انقلابی دست به جنایت بزنید در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست که به این مسئله رسیدگی 
کند و اصولا عضویت در یک سازمان انقلابی انسان را در مقابل هر جنایتی بیمه می کند و عضویت در یک
. سازمان انقلابی برای اعضای آن عصمت می آورد این قابل قبول نیست

.زندانی سیاسی: اگر شما از هم اکنون این مسئله را جنایت انگاشته اید من فکر می کنم ادامه بحث بی فایده باشد
 من می خواهم همین مسئله را توضیح دهم که این عمل آیا در یک سازمان مافیائی و گانگستری انجام شده است؟؟
و یا یک سازمان انقلابی و اینکه آیا ما قاتل و خرابکار بودیم؟ من میخواهم خصوصیات تشکیلات خودمان را 
.توضیح بدهم 

رئیس دادگاه: هر تشکیلاتی هر قدر هم انقلابی باشد وقتی اعضای آن مرتکب جنایت بشوند دلیلی نمی شود که در
. دادگاه انقلاب محاکمه نشوند

زندانی سیاسی : محاکمه من در اینجا یعنی محاکمه یک تشکیلات انقلابی محاکمه یک تشکیلات در طول سالیان
. متمادی بحرانی که دست به مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه امام خمینی زده است 
.یعنی در واقع شما عملا یک تشکیلات انقلابی را محاکمه می کنید
حقانیت خون صدها جانباختگان و هزاران مبارزی که در زیر پرچم این تشکیلات مبارزه کردند محاکمه می شوند
 دفاع من دفاع از شخص نیست بلکه دفاع از تشکیلات است و با توجه به این مسئله آیا این دادگاه انقلاب برای
 رسیدگی به این مسئله بر طبق قوانین موجود جمهوری اسلامی نه بر اساس قوانینی که ما در فکرمان داریم صالح
 می باشد یا نه ؟ دفاع من یعنی رد صلاحیت دادگاه و برای روشن شدن اذهان مردم ایران. من باید روشن کنم که
 چه دست هایی بوده است که این مسئله را به دادگاه انقلاب کشانده است؟؟ من موظف هستم این مقدمات را ذکر 
کنم و چاره ای ندارم و در مقابل این همه فشارها که پشت سر این قضایا هست لااقل بنده این فرصت را داشته
. باشم که مسائلی را به عرض ملت ایران برسانم

رئیس دادگاه: این توضیحات را که می دهید اگر روشن کردن ذهن مردم ایران دردادگاه باشد و مغالطه نباشد ما
 در بست قبول کردیم که تشکیلات شما یک تشکیلات سیاسی و انقلابی است. ولی اگر داخل این تشکیلات مبارزی 
بقتل می رسید آیا نباید این جنایت در دادگاه انقلاب تحت رسیدگی قرار گیرد؟؟

زندانی سیاسی : بحث بر سر این است که اگر یک مبارز انقلابی در داخل یک تشکیلات انقلابی به قتل رسیده است 
این شخص به دست چه کسی به قتل رسیده است؟ آیا کسی که این کار را انجام داده است بخاطر یک هدف انقلابی 
بوده است یا نه ؟

رئیس دادگاه : با اینکه برخلاف ضابطه است یک ربع به شما فرصت داده می شود که درباره صلاحیت دادگاه 
.صحبت کنید

زندانی سیاسی: هیچگاه من فکر نمی کردم که در دادگاه برای من وقت تعیین شود. تمام بخث عمده من راجع به رد
. صلاحیت  رئیس دادگاه  جمهوری اسلامی با قوانین خمینی است من دفاع عمده ای ندارم 

رئیس دادگاه:شما می خواهید با دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی ولایت فقیه امام خمینی بازی کنید. این را همه  می
 .دانند که در دادگاه های انقلاب دفاع را کسی نمی آورد در مسئله صلاحیت مطرح کند و با لعکس

.زندانی سیاسی:شما این قاعده 15 دقیقه ای را از کجا آوردید؟مسائلی که می خواهم به آنها اشاره کنم مسائلی است
 که برای ملت ایران جنبه تاریخی دارد من فکر می کنم برای صلاحیت بحث مفصل تری انجام دهم. من می دانم 
.قبل از اینکه بخواهم حرف هایم را بزنم برنامه هایی برای این دادگاه چیده شده است. من نمی گویم مسئوولین دادگاه
 .در این مسئله دست دارند اما چیزهایی است که من تهدید شده ام به این مسئله

رئیس دادگاه: در جای خودش مشخص می شود که این تشکیلات سازمان شما چه ضربه هایی به پیکر انقلاب اسلامی
. ولایت فقیه رهبر فقط خمینی زده است

زندانی سیاسی: اگر اینطور است من دادگاه را ترک می کنم و شما رای دادگاه را غیابی صادر کنید . بنده 15 ساعت
. می توانم صحبت کنم

رئیس دادگاه: در دفاع می توانید این مقدار صحبت کنید. صلاحیت دادگاه یک آری یا نه است: شما فکر می کنید اگر
 .شرط شما در دادگاه این است که هرچه دلتان می خواهد بگوئید. دادگاه بیشتر از این به شما اجازه نمی دهد

زندانی سیاسی : بنده 15 ساعت در دفاع می توانم صحبت کنم ولی در مورد صلاحیت دادگاه در هیچ کدام از بندهای
. آئین نامه قوانین خمینی توضیح داده نشده است که چه مقدار وقت لازم است پس وقت آن نا محدود است

عضو حقوقدان : حرف های شما دارد ایجاد جو غلطی علیه دادگاه جمهوری اسلامی ولایت فقیه رهبر امام خمینی می
 کند شما اظهار می کنید صحنه سازی شده و فشارهایی است دقیقا این مسائل را در دفاع خودتان توضیح دهید. شما در
. دفاع15 ساعت نه بلکه 30 ساعت و بیشتر وقت دارید که از خودتان و سازمان دفاع کنید
ولی در مورد صلاحیت در چند دقیقه می توانید عقیده خود را ابزار کنید. ولی عقاید خود را به دادگاه جمهوری اسلامی
. ولایت فقیه امام خمینی تحمیل نکنید

رئیس دادگاه : دادگاه نمی تواند بیش از این بازیچه شما بشود. انقلاب اسلامی دربرابر آمریکا تسلیم نشده چه برسد به
سازمانی که 4 تا اسلحه کش دارد. در دادگاه  چند تن از تماشاجیان چندین بار تکبیر 

رئیس دادگاه: خطاب به مردم گفت: خواهش می کنم نظم دادگاه را مراعات کنید و شعار ندهید. سپس به متهم گفت اگر
 می خواهید از وقت دادگاه استفاده کنید والا دادگاه به شما بیش از این اجازه نمی دهد

زندانی سیاسی : اصل مطلب راجع به عدم صلاحیت است, آقایان خبرنگاران بدانند اصل مسئله عدم صلاحیت است. من
 راجع به دفاع شاید بیشتر نیم ساعت وقت نمیخواهم . ملت ایران بداند اصل مسئله عدم صلاحیت دادگاه است.اگر ملت
 .ایران می خواهد حقایق را بداند اگر می خواهد آنچه را که پشت پرده می گذرد بداند

رئیس دادگاه جمهوری اسلامی از طرف ولایت فقیه رهبر امام خمینی به زندانی سیاسی می گوئید :
. شما قیم ملت ایران نیستید

.زندانی سیاسی : من قیم نیستم , من پاسخگوی ملت ایران هستم,من خاک پای ملت ایران هستم 

رئیس دادگاه: ملت ایران را نمی شود با این شعارها فریفت داد,گوش ملت ایران از این شعارها پر است. مسئله 
منطقی را با این شعارها مخوط نکنید چون بجایی نمی رسید 

یکی از تماشاچیان از رئیس دادگاه اجازه صحبت خواست. رئیس دادگاه گفت به هیچ وجه به کسی اجازه داده نمی
. شود که صحبت کند 

رئیس دادگاه :مسئله ای است که دادگاه به طور طبیعی در هر کجا که بوده صلاحیت دادگاه مسئله روشنی است
 این مملکت که تابع سلیقه شما نیست: این جمهوری اسلامی ولایت فقیه امام خمینی است , مردم به آن رای داده اند
 و مرکز قانونگذاری دارد و آن هم شورای انقلاب روحانیون و آخوندها مفت خور است. شما می توانید بدون اینکه
 وقت را تلف کنید به طور مختصر و فشرده روشن کنید, این بر خلاف فلان ماده آئین نامه شورای انقلاب اسلامی
. ولایت فقیه امام خمینی است

زندانی سیاسی : یک راه دیگر می ماند و آن این است که من دادگاه را ترک کنم و شما رای غیابی خود را صادر
. کنید
رئیس دادگاه : اگر شرط شرکتتان در دادگاه این است که هرچه شما می گوئید و می خواهید تحمیل کنید, ما نمی
 .پذیریم
زندانی سیاسی : من قدرتی ندارم که تحمیل کنم, من اسیر شما هستم شما به من تحمیل دارید و تمام تحمیلات از 
.جانب شماست

رئیس دادگاه : اگر دادگاه یک دادگاه تحمیلی و زوری بود 2 ساعت خود ودیگران را معطل نمی کرد که در 
.اینجا بنشینند و عرق بریزند تا میل شما بکشد و تشریف بیاورید

.زندانی سیاسی : اجازه بدهید من مسئله عدم صلاحیت را روشن کنم
.رئیس دادگاه جمهوری اسلامی ولایت فقیه امام خمینی بدون شرکت زندانی سیاسی  جلسه دادگاه را تشکیل داد
زندانی سیاسی : به علت اعتراض به صلاحیت دادگاه در جلسه دادگاه شرکت  نکرده بود و دادگاه بدون
.حضور وی به کار خود ادامه داد





Mittwoch, 20. November 2013

ایدئولوژیک سنتی کهنه ولایت فقیه رهبر ایران با همکاری اصلاح طلب ها

. جنبش مردم مبارز آزادیخواه
اوج گیری اعتراضات مردم در ایران علی الخصوص در 6 دی ماه نشان داد که این تنها رژیم اسلامی نیست 
که از رادیکال و گسترده تر شدن جنبش آزادیخواه جاری هراس دارد بلکه اصلاح طلب ها هم دائماً در وحشت
از این امر به سر می برند تا جایی که به بهانه های مختلف مردم معترض را به آرامش و عدم عبور از خط
 .قرمز نظام فرا می خوانند

حال باید پرسید که چرا اصلاح طلب و سنتی از عروج یک جنبش انقلابی در هراس هستند و اصولاً خشونت 
.انقلابی با کدام منافع آنان در تقابل قرار می گیرد

بورژوازی ایران امروز به خوبی ناپیگر بودن خود را در جهت متحق ساختن مطالبات دموکراتیک جنبش نشان
..داده است
با رادیکالتر شدن جنبش و چرخش سریع مطالبات و شعارهای از مسئله انتخابات و هدف قرار گرفتن 
پایه های نظام  اصلاح طلب و جناحهای دیگر بورژوازی سریعاً دست به کارشده و در پی نجات نظام شروع
.به بیانیه پراکنی در مورد مضرات خشونت و مبارزه رادیکال کردند

این ناشی از این واقعیت می باشد که درست است که اصلاح طلب ها و نمایندگان واقعی شان بر روی 
.کاغذ و از روی باور مکتبی شان مطالبات مذهبی ولایت فقیه رهبر ایران را به رسمیت می شناسند 

یک جنبش و گروه آزادیخواه را در بغل گوش خود احساس می کنند بنابراین بر خلاف بورژوازی اروپایی در
یک مقطع تاریخی امروز در ایران طبقه سرمایه دار اصولاً نیازی به این آزادیهای دموکراتیک ندارد و تنها به
 یک نظام دموکراتیک و و نهاد آن  یعنی ارتباط مردمی آزاد نیاز دارد تا بتوانند در یک پروسه رقابتی آنها نیز
 .به راس قدرت راه یابند و در این میان تنها قربانی میدان طبقات زحمتکش و کارگر مزدبگیر جامعه خواهند بود

اعتراض گروه آزادیخواه امروزه تنها به این دلیل برعلیه اصلاح طلبان و  از اهمیت برخوردارند که اهرم
 .فشاری باشند

اما از طرف دیگر می دانند که ماندن طولانی مدت مردم در خیابان و میدان مبارزه این امکان را فراهم می 
سازد,که از مطالبات سطحی اصلاح طلبان که ما علی رغم تناقضاتی که در آن افتاده اند هنوز چشم امیدشان به
پیشروی آنان است, عبور کرده و عروج گرایشات رادیگال تری را سبب شود و در انتهای پروسه دموکراتیسم
انقلابی توده ها کار دستشان بدهد این است که با کمال وقاحت مردم را در مقابل این رژیم سرکوبکر - که
.حتی اصلاح طلبان حکومتی را بر نمی تابد دعوت به آرامش و عدم نشان دادن خشونت می کنند

اصلاح طلب از خشونت فقط نوع انقلابی آن را مذموم می دانند نمونه آن را مردم در اعتراض 6 دیماه مشاهده
داشتند که آنها چشم خود را بر تمامی خشونت وحشیانه ماموران رژیم بستند و اگر هم درجاهای مجبور به
اعتراف آن شدند گناه را به حساب خشونت معترضان نوشتند و از آنان خواستند که از اعمال خشونت پرهیز
کرده و فعلاً تا اطلاع ثانوی به خانه هاشان برگردند و همه چیز را به سیاست های اصلاح طلبانه و قانون مند
. آنها بسپارند. اما باید خطاب به آنها گفت که

شما سالهاست که چشم تان را برانواع خشونت در این نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران استبداد
.سنتی کهنه بسته اید
.شما سالها در برابر قتل عام زندانیان سیاسی سکوت کردید 

شما سالها در مقابل عمل وحشیانه و غیر انسانی سنگسار و اعدام سکوت نمودید زندانی کردن و شلاق زدن
.به  فعالین آزادیخواه و دانشجویی و نیز زنان را دیده و باز هم با این رژیم مماشات نمودید

شما شاهد همه انواع خشونت علیه زنان و کودکان بیکار هزاران کارگر زحمتکش این جامعه و گرسنگی و فقر
زحمتکشان بوده اید اما انگار اینها نزد شما اصلاح طلب ها محترم خشونت محو می شود فقط هنگامی خشونت
.را اخلاقاً محکوم می کنید که پای به خطر افتادن منافع تان در میان باشد

نظرتان راجع به این همه خشونت چیست, و به راستی شما چگونه می توانید با رجوع به قانون اساسی
ولایت فقیه رهبر ایران سنتی را این رژیم جمهوری اسلامی و تحمیل قوانین وحشیانه بازار آزاد این خشونت ها
.را از بین ببرید, و یا شاید هم اینها را خشونت محسوب نمی کنید

آری آخوندها سنتی این مردم برای ریشه کن کردن این نوع خشونت ها به میدان مبارزه پا گذاشته اند ولی انگار
.شما در مقابل مردم خواهان باقی ماندن این نظام وحشیانه و غیر انسانی هستید

در آخر باید اشاره کرد که تجربه تاریخی نشان داده است نظام جمهوری اسلامی آخوندی ولایت فقیه سنتی
.کهنه  همیشه از یک دموکراسی همه گیر و گسترده که همه طبقات و قشرها را در بگیردهراس داشته است