مقام رهبر ولایت فقیه رهبر ایران ارکان دولت را در کنترل خود دارد مردم بیکار و فقر را در کنترل خود دارد و
همه ی حرکات با اشارات ایشان انجام می شود.هیچ مخالفتی حتا محرمانه؛ پذیرفته نمی شود.
وقتی تعدادی از اعضای قوه ی مجریه و نمایندگان مجلس طی نامه ای خصوصی نسبت به انتصاب اعضای مجمع
تشخیص مصلحت نظام از یک جناح خاص , انتقاد کردند تعدادی از آن ها به بیت رهبری احضار و به آن ها گفته شد
که مقام رهبری فرموده اند نوشتن آن پیام[فعل حرام ] بوده است.
تمام بازداشت های سیاسی -مطبوعاتی با دستور مستقیم ایشان صورت می پذیرد.
لذا طی چندین سخنرانی اعلام کردند که دست قضات مذکور[ قضات فرمایشی ] را باید بوسید.
متن حاضر نیز واکنش شدید ایشان را برخواهد انگیخت و به دستور مستقیم ایشان با نویسنده برخورد شدید خواهد شد و
بر محدودیت هایش خواهند افزود.
چرا رهبر ولایت فقیه رهبر ایران خود را مشاوران و هواداران و پیروان اهل نظر و منطق محروم کرده است و لذا
چاره ای جز برخورد قضایی و حبس و زندان و تنبیه فیزیکی ندارند.
یک انسان ایرانی حقیر و پر ترس است, یک انسان محروم و ناتوان است
.انسانی است که در درون خودش فقیر است, بی ریشه و بی عمق است و صدها مسأله دیگر دارد
چنین انسانی از خودش ناراضی است, در خانه خودش ناخوش است و درکشور خودش ناخوش است بنابراین
مجبور است مدام به طریقی از این خانه ناخوش فرار کند و از کشور خودش فرار کند تا بلکه در جایی اندکی
. خوشی و رضایت حاصل نماید
او می و معشوق و افیون را می خواهد تا این وجود ناخوش را در آنها گم کند. بعبارت دیگر او خوشی را
.جست و جو می کند تا آنرا پوششی بر روی ناخوشی درونی خود قرار دهد
همه ی اینها برای او حکم داروی مسکّن را دارند- بی آنکه دردش را ریشه کن کند. تمام زندگی او تلاش و
.جست و جوی است برای این مسکّن ها - و یکی از این مسکّن ها هم تمسک به زندگی,, دم غنیمتی ,, است
حالا شما بگویید در محتوای آنچه من گفته ام توصیه به کدام یک از این دو نوع کیفیت و دو نوع زندگی به چشم
می خورد؟
انتقاد دیگری مطرح شده که مربوط به تکامل است. گفته شده است که چرا من تکامل ,, امید بستن به آینده
خواستن ,, و شدن را نفی می کنم؟ یا چرا می گویم پیشرفت و بهبود تدریجی وجود دارد؟,,
.درنوشته های گذشته هم توضیح داده شده که اولاً بحث ما از ,, تکامل,, مربوط به امور روانی و معنوی است
در زمینه های مادی و غیر روانی نمی شود گفت تکامل یا پیشرفت تدریجی وجود ندارد. یا نمی شود گفت امید
.بستن به آینده کار بیهوده ایست
من بتدریج با دوستان در این راه آشناء شدم.اگر می خواهم با دوستان در این راه آشناء بشوم باید نسبت به تحقق
خواسته خود امید هم داشته باشم, باید آینده نگر هم باشم , باید در جهت مقصود خود قدم به قدم پیش بروم تا در آنچه
.می خواهم بشوم به کمال ممکن نزدیک گردم
.پس اول امور مادی و فیزیکی را از امور معنوی جدا کردیم
.بعد خود معنویت را هم به معنویت اصیل و معنویت غیر اصیل یا شبه معنویت تقسیم کردیم
گفتیم منظور از معنویت اصیل حالات و کیفیات فطری و مجموعه استعدادهای بالقوه ای است که جزء ذات انسان است
. و او را بعنوان موجود آدمی از سایر موجودات متمایز می نماید
منظور از شبه معنویت نیز همان قالب لفظی اعتباری و سایه مانندی است که یا از ارزش های قراردادی در حافظه ثبت
.شده است یا از سایه و تصویر حالات و معنویات اصیل و ذاتی
,,در مورد حالات و کیفیات معنوی اصیل هم نمی گوییم رشد وتکامل وجود ندارد.وقتی از,,تکامل,,»تدریج», مرور زمان
, خواستن,,شدن,, و ,, دلبستن به آینده ,, صحبت می کنیم و اینها را نفی می کنیم موضوع صحبت مان هویت لفظی یا
.قالب فکری است بنابراین باید موضوع را محدود به همین زمینه کنیم تا ببینیم وضع چگونه است
چیزی که من در این زمینه می گویم کاملاً ساده است و یک جنبه مثبت و مفید دارد, ولی نمی دانم چرا بعضی از دوستان
.مانند دوستانی از وب سایت اینترنت میل دارند در آن یک جنبه منفی و نامطلوب ببینند
خوب توجه کنید که من در مورد این مسایل چه می گویم.اول بیاید این موضوع را دقیقاً روشن کنیم که من و شما می
,خواهیم چه چیز را در آینده بتدریج و مرور زمان تکامل بخشیم می خواهیم چه چیز را از بین ببریم یا چه چیز بدست آوریم
به چه چیز امید بسته ایم و می خواهیم چه چیز بشویم؟
.چیزهایی که ما به آن می اندیشیم و می خواهیم به آن برسیم از این قبیل است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen