Dienstag, 30. September 2014

آقای حسن روحانی این است ارزش های جامعه ی مدنی شما

پایداری جسورانه روشنفکران, نویسندگان, دانشجویان, گروه های سیاسی آزادیخواه و زحمتکشان
و اقشار گوناگون مردم ایران در داخل کشور و خارج از کشور ایران فعالیت گسترده ی ایرانیان
در خارج سرانجام برنامه و استراتژی رعب و وحشت  جمهوری اسلامی ایران را درهم شکستند
و طراحان و عاملان آن را هر چند به طور موقت به عقب نشینی مفتضانه ای وادار ساختند. و 

این رویداد و به طور کلی حوادث ماه های اخیر در عین حال که خود بازتاب روند تحول اوضاع
در کشور ایران و ضعف رئیس جمهور و ولایت فقیه رهبر ایران استیصال گردانندگان نظام حاکم
است, بیش از هر چیز کیفیت این اوضاع و شرایط کنونی و فضای سیاسی ایران, تناسب نیروها و
ساختار آن, توانایی ها و ناتوانی های نظام رئیس جمهور و ولایت فقیه رهبر ایران و آمادگی و
ظرفیت های بالفعل و بالقوه ی جامعه را آشکار ساخت. به هین واقعی موجود و ادامه ی پیروزمند
مبارزه ی جاری دارد. این بررسی زمینه های متنوعی را در بر می گیرد که طبعاً هر یک نیازمند
بحثی جامع و مستقل است. در این جا برخی جوانب و نکات مهم این تجربه ی بزرگ را مرور 
می کنیم. و 

از فردای سال 1388 نیروهای مسلط بر نظام جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه رهبر پس از رهایی
 ازگیجی و بهت ناشی از شکست, تلاشی همه جانبه را برای بازگشت به شرایط قبل ازسال1388
 آغاز کردند. از به کارگیری ماشین های تبلیغاتی صدا و سیما, مطبوعات وابسته؛ قلم به دستان
 مرتجع,و منبرهای مساجد و روضه خوانی ها و نماز جعمه ها تا تهاجم چماقداران و گروه های فشار
 غیر رسمی, از اقدامات و حملات قوه ی قضاییه و مجلس شورای اسلامی تا تعرض ها و تهدیدهای
 قوای نظامی و انتظامی و قداره بندان سپاه که در این مدت بی وقفه جریان داشته است, همه
 بازتاب های روشن این تلاش است. و 

کوشش جدید طراحان و برنامه ریزان روحانیان و رئیس جمهور و ولایت فقیه رهبر ایران اما همانند
بسیاری از اقدامات و تکاپوهای چندین سال حکومت جمهوری اسلامی ایران و دو ساله ی حکومت
رئیس جمهور اخیر برای از پا در آوردن مخالفان و درهم شکستن مقاومت آن ها به سرعت عقیم ماند
و به نتایجی معکوس منتهی گردید. و 

اقای حسن روحانی رئیس جمهور کشور ایران به صرف خواست و تمایل هیچ مسئله ی بزرگ 
سیاسی اجتماعی را نمی توان حل کرد یا تغییر داد. انجام کار بزرگ مستلزم داشتن جسارت و شهامتی
متناسب با آن , مستلزم مبارزه ی پیگیر با موانع و نیروهای بازدارنده اراده و استواری و درایت و 
داشتن برنامه و سیاست مشخص و روشن است. و شما به گواه کارنامه ی ریاست جمهوری تان 
همه ی این ویژگی ها را در سازش و کنار آمدن با نیروهایی که در برابر هر گونه تغییر جدی و هر 
گام مؤثر در راستای آزادی و عدالت و پیشرفت اجتماعی مقاومت می ورزند و منافع آن ها در حفظ
شرایط موجود است, خلاصه گرده اید. و 

آقای روحانی مبنای داوری مردم نه ادعاهای افراد و خواست و نیت آن ها, بلکه گام های عملی و 
نتایج عمل است. بنابراین با فرض تمایل شما به حکومت قانون اساسی باید دید که نتایج عمل شما 
تا کنون تا چه حد به تحقق عملی و واقعی این خواست منجر شده است و چگونه در این راه گام 
برداشته اید؟

آقای روحانی رئیس جمهور کشور ایران نگاهی به رخدادهای چندین ماهه ی ریاست جمهوری شما
نشان می دهد که ابتکار عمل به طور عمده در دست نیروهای حاکم بوده است و شما بدون داشتن
برنامه و سیاست به دنبال تیله های آن ها روان بوده اید. آن ها بدون این که به شما فرصت دهند,و
با مسئله سازی ها و حادثه آفرینی ها ی برنامه ریزی شده شما را به دنبال خود کشانده و سرگرم
ساخته اند و شما به جای گرفتن ابتکار عمل و اقدام جدی به جای اتکای به مردم برای مهار کردن
افسار گسیختگی نیروهای ضد آزادی, همواره تلاش داشته اید مسایل را از طریق کنار آمدن و 
سازش با جناح مسلط حل کنید و از آن بدتر این سیاست مماشات و سازش را به نام مسالمت جویی
.و خشونت  توجیه کرده اید

انتشار خبر این جنایت ها, جامعه ایرانی را در داخل و خارج از کشور تکان داد . خشم و نفرت نسبت 
به این جنایت ها و آمران و مجریان آن سراسر ایران را فرا گرفت. اولین واکنش مردم ایران و بلکه 
جهانیان نشانه گرفتن انگشت اتهام به سوی حاکمان نظام جمهوری اسلامی ایران بود و هست. با توجه
به تجربه ی تاریخی و کارنامه ی 35 ساله ی حکومت جمهوری اسلامی  ایران اعمال خشونت و قتل
و شکنجه توسط نیروهای  نظامی ولایت فقیه رهبر ایران جمهوری اسلامی با توجه به شیوه ی ارتکاب
این جنایت ها و تشابه آن با مواردی چون قتل نیروهای سیاسی که برای آزادی بیان و قلم نیز در پیش
گرفته بودند . و 

رسوایی جهانی تروریسم جمهوری اسلامی ایران با توجه به تبلیغات و تحریکات مستمر مطبوعات و 
مهره های جبهه ی مسلط بر نظام علیه مخالفان و تهدیدهای صریح فرمانده ی کل و قائم مقام سپاه
پاسداران ولایت فقیه مبنی بر بریدن زبان ها و زدن گردن ها که در ماه های پیش از انجام جنایت ها
به طور گسترده ای جریان داشت, و جریان دارد, مردم به درستی ولایت فقیه رهبری ایران و حاکمان 
نظام جمهوری اسلامی ایران را طراح و آمر و مسئول این جنایت ها دانستند و تنفر و اعتراض خود را
به اشکال مختلف نشان دادند. و 

به موازات روشن شدن این واقعیت که جنایت ها و موج تهدید و آدم کشی و آدم ربایی بخشی از 
استراتژی وحشت و برنامه ی وسیع سازمان یافته ی است که به منظورایجاد رعب و ترس در جامعه
طرح ریزی شده است, مقاومت در برابر آن و برای درهم شکستن آن به طور بی سابقه ی گسترش
یافت. مردم به جای ترک صحنه ی مبارزه , با ابراز خشم و نفرت نسبت به این جنایت ها و عاملان
آن به مقاومت در برابر جنایتکاران حاکم برخاستند. نویسندگان و روشنفکران و گروه آزادیخواه که 
در معرض تهدید و خطر مستقیم قرار داشتند, با جسارت و بی هراس از مخاطرات به ایستادگی و 
پایداری خود ادامه دادند. گروه آزادیخواه اعتراضی دانشگاه های از طریق تبلیغات رادیو و اینترنت
ایران را فرا گرفت. و

مبارزان سیاسی و گروه های آزادیخواه تسلیم ناپذیر و ده ها هزار نفر از مردم با شرکت  در تظاهرات
 در خیابان ها  تهران و شهرهای  دیگر ایران و خارج از کشور ایران با شعار دل خواستشان مرگ بر
استبداد و زنده باد آزادی عزم راسخ خویش را در ادامه ی بی وقفه ی مبارزه نشان دادند.و 

در خارج از کشور ایران نیز ایرانیان آزادیخواه و نیروهای سیاسی گوناگون با سازمان دادن گروه های
آزادیخواه سراسری و متحد علیه جنایت های جمهوری اسلامی ایران با برانگیختن حساسیت مردم جهان
به رویدادهای کشور ایران و تبدیل افکار عمومی به اهرم فشاری نیرومند علیه جانیان حاکم بر کشور ما
به این مبارزه بعد و مقیاسی جهانی بخشیدند, و ادامه دارد. و


Montag, 29. September 2014

راه نجات آمریکا در مبارزه با تروریسم


راه نجات آمریکا در مبارزه با تروریسم
آمریکا همواره تلاش داشته است هر بحرانی را با توسل به ابزارهای نظامی حل کند, در حالی که
.تجربه نشان می دهد این کوشش نه به حل بحران بلکه به ایجاد بحران هایی دیگر منتهی شده است
این بار نیز تدارکات گسترده جنگی آمریکا می تواند به همه چیز منجر شود جز ریشه کن ساختن
تروریسم نتیجه ی این اقدامات و لشکرکشی ها و تهدیدها نه حل این معضل جهانی بلکه ایجاد
مشکلات و بحران های جدید و از جمله ایجاد یک فاجعه ی بزرگ انسانی دیگر در کشور عراق و
.افغانستان و کشورهای عربی است

هم اکنون به دنبال این تهدیدها هزاران تن از مردم افغانستان و کشور عراق و کشور سوریه, از زن
و مرد و کودک و جوانان برای فرار از خطرات جانی و مالی و یافتن پناهگاه به سوی مرزهای
 .کشورهای اروپائی و آسیاه روانه شده اند
این سیل جدید آوارگان بدون تردید قربانی های دیگر و مرگ دردناک پناهجویان بی شمار را به
.همراه خواهد داشت

تهدید ها و تدارکات جنگی آمریکا در عین حال کشورهای آسیای میانه را در معرض بحران و تجاوزات
جدی قرار می دهد. استفاده از پایگاه های ازبکستان, قفقاز, پاکستان و نقشه های احتمالی برای دایمی
کردن حضور نظامی آمریکا در آسیای میانه همچنان که جنگ خلیج فارس زمینه ساز چنین حضوری
در آن منطقه گردید بدون شک تنش های درونی کشورهای آسیای میانه را ذامن خواهد زد و
 .مقاومت هایی جدید را علیه تجاوز و مداخله ی آمریکا و علیه دولت های نام برده برخواهد انگیخت

علاوه بر این کشور روسیه با کشور اوکراین نیز گر چه هم اکنون با استفاده از بحران ایجاد شده می کوشد
مشوعیتی برای سرکوب اوکراین به دست آورد, ولی در دراز مدت در برابر چنین حضوری در منطقه ای
که کماکان آن را منطقه نفوذ خود می داند, نمی تواند سکوت کند و در این صورت باید در آینده در انتظار
.کشمکش ها و تنش هایی تازه بود

به هر حال جنگ و تجاوز تروریسم را ریشه کن نمی سازد و وسیله ی مبارزه با آن نمی باشد, بلکه به
.عکس عامل تولید و باز تولید آن است

برای کاهش تروریسم باید به جای جنگ و تجاوز عوامل بحران و کانوهای بحرانی را از بین برد و یا حداقل
محدود کرد باید حقوق ملت ها را به رسمیت شناخت و به ستم و تجاوز علیه آن ها پایان داد, باید به
سیاست های از نوع حمایت از رژیم جمهوری اسلامی ایران دیکتاتوری پایان داد, باید حقوق شهروندان ایرانی
را به رسمیت شناخت و به تروریسم دولت ایران خاتمه بخشید. و






Samstag, 27. September 2014

کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از ایران


پیروزی مردم در انقلاب مشروطیت در عین حال پیروزی این ائتلاف بود. به طوری که اهمیت و
 ضرورت این ائتلاف به مثابه ی شرط پیروزی جنبش مردم نه تنها بلافاصله بعد از انقلاب
مشروطه بلکه در تمام دوران پس از آن تا انقلاب بهمن 57 در حافظه ی تاریخی مردم امری
تردید ناپذیری تلقی می گردد . در عمل نیز همه ی لحظه ها و حوادث تاریخی مهم پس از انقلاب
مشروطه تأییدی بر آن بود و سرنوشت آن ها همواره در ارتباط با این ائتلاف تعیین و به پیروزی
یا شکست منتهی شده اند. و

شعار خواست مشترک این ائتلاف رهایی از استبداد و سلطه ی بیگانگان بود. اما همان طور که
گفته شد از نتایج تحقق این خواست انتظارات و آرزوهای متفاوتی وجود داشت. نیروهای مذهبی
به مثابه ی نماینده ی ذهنیت حاکم بر جامعه از تحقق این شعار حفظ مناسبات جامعه ی سنتی
کهنه خمینی را انتظار داشتند و با نفوذ بیگانه به خاطر نقش آن ها شکستن این مناسبات و به خاطر
فرمانروایی بیگانگان غیر مسلمان بر جامعه ایدئولوژی خمینی و تبدیل حکومت به آلت دست
قدرت های خارجی مخالفت می کردند.و

با سرکوب نیروهای مترقی و ایجاد خلاُ سیاسی و فرهنگی تنها امکانی که باقی ماند تبیلغات مذهبی و فعالیت روحانیان بود 
مساجد, تکیه ها و مراسم مذهبی و ایدئولوژی به پایگاهی جهت تبلیغات روحانیت و در دو سال آخر قبل از انقلاب 57 
.سازماندهی مبارزه عیله رژیم مبدل شد
روحانیان با استفاده از عقب ماندگی فرهنگی و باورهای مذهبی مردم و توضیح علل بی عدالتی و فساد و سلطه ی بیگانگان
از دیدگاه واپس گرایانه و دفاع از فرهنگ و ارزش ها و روابط سنتی جامعه مردم را علیه شبه مدرنیسم تحمیلی و وارداتی و 
علیه فساد و نابرابری های زاییده ی آن و دیکتاتوری و سلطه ی خارجی مسئول این شرایط بسیج و آماده کردند آن ها در
روند این فعالیت و به اتکای هیرارشی و شبکه ی گسترده ی مذهبی در شهرها و مناطق مختلف به ویژه در یک سال آخر قبل
از انقلاب به تبلیغ حکومت عدل اسلامی به عنوان تنها امکان و چاره ای حل مشکلات و نابرابری های بزرگ اجتماعی 
دست زدند و آن را به تدریج به شعار عمومی مردم تبدیل کردند.و

به ویژه اوضاع داخلی و بین المللی در سالهای آخر قبل از انقلاب و وضعیت نیروها و توازن سیاسی
در سال 1357 که در زیر به آن ها خواهیم پرداخت نشان می دهد که گرد آمدن مردم به دور خمینی به
هیچ روی امری تصادفی و غیر عادی نبود. گرد آمدن مردم به دور خمینی و پذیرش رهبری وی
برخلاف پاره ای تصورات رایج نه به دلیل دروغگویی و فریب کاری او و نه نتیجه ی توطئه ی
بیگانگان بود . رهبری خمینی محصول شرایط اجتماعی سیاسی ایران نتیجه ی ذهنیت حاکم بر جامعه
و سختار توازن سیاسی موجود و همچنین بن بست و استیصالی بود که حامیان خارجی رژیم به ویژه
امپریالیسم آمریکا در آن زمان و در آن شرایط با آن روبه رو بودند.و

در کشور های اروپایی و آمریکا دانشجویان ایرانی از اوایل سال های 1960 مبارزه ای گسترده را علیه سلطنت
رژیم شاه در ایران در چارچوب کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی سازمان دادند.و

کنفدراسیون جهانی در جریان این مبارزه ی طولانی توانست واقعیت سلطنت شاه رو بر ایران مسئله ی نقض حقوق بشر 
فقدان آزادی ها و حقوق سیاسی و اجتماعی و آزادیخواهان و مهین دوستان ایرانی را به طوری وسیع در مطبوعات
و رسانه های گروهی و در میان افکار عمومی این کشورها منعکس کند و با برخورداری از حمایت نیروهای مترقی و 
افکار عمومی مبارزه ای پر دامنه و وقفه نا پذیر را علیه رژیم شاه و خطر های آن سازمان دهد.و

بر گزاری راهپیمایی ها و تظاهرات در شهرهای مختلف جهان از اروپا و آمریکا تا هندوستان و ژاپن سازماندهی اعتراض 
و تظاهرات برای آزادی میهن وطن ایران به اشغال سفارتخانه ها و کنسولگری های رژیم شاه در شهرها و کشورهای 
مختلف افشای شبکه ی گسترده ی ساواک و آن در ایران کوشش جهت اعزام هیئت های حقوقی هیئت های دفاع از حقوق بشر
نمایندگان پارلمان های کشورهای اروپای غربی و وکلای مدافع برای نجات زندانیان سیاسی و بررسی وضعیت حقوق بشر و 
دیدار از زنداان های ایران پخش وسیع گزارش های هیئت های اعزامی به زبان های مختلف و در کشورهای مختلف افشای
گسترده ی برنامه های جشن دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و ریخت و پاش ها و حیف و میل های رژیم در این ارتباط 
که سبب شد تا شماری از مدعوین و شخصیت های برجسته ی سیاسی فرهنگی وعلمی جهان از شرکت در آن مراسم
 خودداری کنند سازماندهی تظاهرات در جریان مسافرت های شاه به اروپا و آمریکا ( به ویژه دو تظاهرات
فراموش نشدنی سال 1967 در آلمان و سال 1978 در آمریکا )و از جمله فعالیت های مستمر و خستگی ناپذیر کنفدراسیون
طی 20 سال حیات آن بود.و

کنفدراسیون در جریان این فعالیت طولانی توانست از پشتیبانی و همکاری بسیاری از جوانان و دانشجویان شخصیت های 
اجتماعی نام دار مسجدهای روحانیون که هر روز بالای منابر مردم را بر علیه شاه سازماندهی داشته اند.و
مترقی آزادیخواه  حزب توده برخوردار گردد به طوری که کنفدراسیون در میان این نیروها و در میان افکار عمومی این 
کشورها به سمبل مبارزه با سلطنت شاه  دفاع از حقوق مردم و آزادیخواهان و به حلقه ی آشنایی و همبستگی جهانیان با مردم
.ایران تبدیل گشت

تأثیر و نتیجه ی بلاواسطه ی این مبارزات در خارج برانگیخته شدن موجی بزرگ از اعتراض افکار عمومی و
شخصیت های روحانیون اجتماعی سیاسی ایدئولوژی اسلامی قرون کهنه را با فرهنگی آزادیخواهان در اروپا و آمریکا علیه 
دولت های غربی و علیه حمایت آن ها از رژیم شاه بود.و

در چنین  شرایطی در شرایطی که ساواک و عملکرد آن حتا برای شهروندان عادی این کشور ها نامی آشنا با کارنامه ای 
روشن بود, در شرایطی که حتا بسیاری از سناتورهای آمریکا دیگر نمی توانستند حمایت آمریکا از این سلطنت شاه را
 توجیه کنند, دفاع کارتر از شاه کاری دشوار بود.و
در واقع مسئله ی ایران و حقوق بشر بارزترین آزمایش برای سنجش جدی بودن وعده هایانتخاباتی و سیاست خارجی 
.کارتر بود



Donnerstag, 25. September 2014

برای یک راهپیمایی طولانی در عمق اقیانوس آماده نمایند

ما باید در چنین شرایطی, فواصل گام هایمان آنقدر محدود ولی در عین حال قدمگاه بعدیمان آنقدر
مطمئن باشد که به هیچ وجه فرصت و موقعیت کله پا بر زمین زدنمان را به حریف ندهیم. و

گروه آزادیخواه به همبستگی توده زحمتکشان خود با دست خود پایه و نطفه یک انقلاب دیگر را
در کشور ایران به وجود می آورند. و

مضمون انحصارطلبانه قانون اساسی و قوانین قضائی جمهوری اسلامی ایران که از قرن هزار و
سیصد چند سال که همه چیز را درید قدرت خرده بورژوازی راست و بخش هایی از بورژوازی
قرار می دهد و روحانیت خمینی و علی خامنه ای ولایت فقیه رهبر ایران  ایدئولوژی  را تا به
عرش اعلا ارتقاء می دهد در واقع خود شیپور آماده باشی است برای یک انقلاب دیگر در ایران. و

زیرا اگر این درست است که مضمون این قانون و قانون اساسی و قوانین قضائی حقیقتاً مناسبات
نیروها را به طور صحیح منعکس نمود و آن را با شیوه های من درآوردی مجلس خبرگان و با
تحمیق مردم, با سوء استفاده از باور و ایمان مذهبی آنان به سود خرده بورژوازی راست ایدئولوژی
خمینی و بخش محدودی از بورژوازی تغییر سمت می دهد و اگر این درست است که چنین قانون
یا جانبه ای باید به عنوان بنیاد قانونی برای تنظیم مناسبات مابین کلیه طبقات و نیروها در جامعه
به کار انداخته شود,و

آنگاه واضح خواهد بود که زحمتکشان و در رأس آنها طبقه کارگر, که به هیچ وجه خواست های و
تمایلات آنان در این قانون منعکس نشده , به مجرد اینکه بخواهند این خواست ها را با تشکل و
اراده ای استوار محقق سازند ,  با چارچوب بسیار تنگ قانونی برخورد خواهند کرد که هیچ چاره ای
جز شکستن آن و انداختن طرحی نو برای قانون جدیدی که بتواند این خواست های زحمتکشان را
جوابگو گردد در مقابل خود نمی بینند. و
واضح است که این یعنی انقلاب! شاید این تعریف از انقلاب قدری غریب و یا بیش از اندازه قانونی
به نظر برسد. و

اما با این وصف تعریفی در عین حال رسا به مفهوم دقیق نیز هست. زیرا اگر قانون اساسی هر
مملکت و هر مردمی را انعکاس تعادل منافع و خواست های متضاد طبقات و نیروهای آن جامعه
بدانیم, منافع و خواست هایی که از طرف هریک از این طبقات با آگاهی و تشکل و پیگیری معینی
دنبال می شود, آنگاه در مورد آن قانون اساسی ای که خواست ها و منافع فهمیده شده و مطالبه شده
بخش های وسیعی از مردم, مثل خواست خود مختاری اقلیت های ملی و همچنین بسیاری از
خواست های کاملاً درک شده طبقات زحمتکش را نادیده می گیرد و یا درباره آن سکوت می کند و
یا حتی بعضا در موضع مخالف آن قرار می گیرد - رجوع کنید به آیین نامه دادگاه های فوق العاده
و محکومیت هایی که برای اعتصابگران کارخانه ها قائل شد!! - چه می توان گفت؟ جز این که این
قانون گورزادی است که تنها برای مردن متولد می شود؟

باری صحبت از ضرورت درک حساسیت بیش از حد شرایط توسط نیرو سیاسی بود و این که باید
 با درک این حساسیت با درک این که در کوتاه مدت چه نیروهایی با پشتوانه جهالت و عقب ماندگی
 و وسعت نفوذ مذهب در مردم می توانند بی محابا اسب هایشان را در میدان حکومت بتازانند و
 صحنه را حتی با خشونت و فشاری که بعدها مورد قبول خیلی ها قرار خواهد گرفت از هرگونه
 رقیب خالی سازند بسیار سنجیده و با احتیاط عمل کنند و از هر گونه نیرو سیاسی روی روشنفکرانه
 و تکیه یک پایه برروی احساسات و غلیان نیروهای جوان و روشنفکری گروه آزادیخواه خودداری
کنند؛ و در عوض تا آنجا که می توانند خود را برای یک راهپیمایی طولانی برای امسال بهمن 1393
در عمق اقیانوس آماده نمایند. و

این ساده ترین درسی است که از یک برخورد رویاروی با حریف و دیدن نیرو و امکانات او می توان
به دست آورد؛ نیرو و امکاناتی که البته به دلیل عدم سازمان یافتگی یا تشکل از هر 100 موردش 80
مورد آن هرز می رود . با این همه همان 20 موردش انرژی کوتاه مدت عظیمی را در اختیار او قرار
داده است. و


Samstag, 20. September 2014

واقعاً قدرت هم چیز عجیبی است

چقدر تجربه و فکر و جهان بینی وسیع می خواهد که کسی که دارای قدرت است, دچار این وسویه
احمقانه ولی بسیار دامنگیر قدرتمندان نشود که بوسیله زور می تواند به بعید ترین افکار و
ایده آل هایش هر چند که این افکار و ایده آلها در ذات خود و یا به تشخیص خود فرد, عالی و انسانی
و مفید به حال مردم  و اجتماع باشد, جامعه عمل بپوشاند . و

اولین قدم حکومت جمهوری اسلامی ایران مسلماً اعمال زور بوده است. اما زور داریم تا زور. فرق
است میان آن زوری که از اراده به تمایل و منافع اکثریت عظیمی سرچشمه گرفته و علیه اراده منافع
و تمایل اقلیت معدودی به کار گرفته می شود, تا آن زوری که منافع و تمایل و اراده اقلیت معدود تر,و
یا از آن بدتر, منافع و تمایل و اراده افراد معدودی را طبیعتاً علیه منافع آن اکثریت منعکس می سازد. و

وضعیتی که گروه حاکم و یا به عبارت صحیح تر گروه های مختلف حاکم در شرایط کنونی جامعه
کشور ایران دارند تقریباً چیزی است متفاوت با این هر دو حالت و یا به عبارت دیگر مجموعی از این
دو حالت . و

یعنی اگر واقعا بخواهیم بطور ساده رای گیری کنیم آنها به همان ترتیبی که قرار دارند, کمابیش در
موضع حاکم قرار خواهند گرفت, با مقداری پس و پیش . اما اگر بخواهیم به جای احساسات ایدئولوژی
ولایت فقیه رهبر ایران به جای عقب افتادگی های فرهنگی و سیاسی, به جای بی سوادی و نادانی و
جماعت عظیمی از مردم کشور ایران منافع واقعی و اساسی آنها را معیار و محک قرار بدهیم و اگر
نیروهای آگاه و انقلابی جامعه را که عموماً فاقد پشتوانه توده ای خاص خود هستند , به مثابه بیانگر
آگاه منافع واقعی سیاسی و اقتصادی آنها طبقات و قشرهای مختلف مردم تلقی کنیم , آنگاه قضیه صد
و هشتاد درجه فرق خواهد کرد. و

گروهای حاکم چیزی جز یک اقلیت بسیار معدود که فکر می کنند نه تنها برنامه های اقتصادی سیاسی
خود بلکه حتی آداب مستراح رفتن و طهارت گرفتن خود را هم می باید بر این مردم دیکته کنند و به انها
تعلیم بدهند, نخواهند بود. باری همان طور که شاید در صفحات پیش گفته باشم , نشئه قدرت چنان سران
و تصمیم گیرندگان و حتی اجزا ساده و دست چهارم و پنجم آنها را مست و مدهوش کرده است که واقعاً
تصور می کنند آنها به هر کاری قادرند از جمله قالب ریزی مجدد فکر و اندیشه میلیون ها آدم این
سرزمین بر اساس عقاید و اعتقادات خودشان . و

به نظر آنها مشکلی نیست که با زور و تفنگ و سرنیزه حل نشود. خصوص که آنها هرگز تصور آن
را که اندیشه و فکر دیگران هم ممکن است حداقل چیزهای صحیحی داشته باشد, اساساً به مخیله خود
راه نمی دهند و به خصوص و از همه مهمتر این که هرگز فکر نمی کنند روزی این جماعت و
 پشتیبانی بیمار گونه 98 درصدی جماعت را ممکن است از دست بدهند. و

آنها ساده لوحانه افتخار می کنند که 98 درصد مردم به آنها رأی داده اند در حالی که یک نگاه قدری
عمیق تر به مسئله عمق فاجعه ای را که در این رقم نهفته است بر ملا می کند.  در واقع اگر از مردم
راجع به ساده ترین عادات طبیعی خودشان یعنی مثلا این موضوع که شب ها می خوابند و استراحت
می کنند یا روزها؟ یا با لعکس شبها موقع کار و فعالیت آنهاست, یا روزها ؟ می پرسند, آنها می دیدند
که پاسخ ها به مراتب تفاوت و گوناگونیش بیشتر از این رقم مسخره 98 درصد و 2 درصد بود. و
آن هم برای تعیین نظام سیاسی یک مملکت! و

به هر حال از موضوع اصلی قدری پرت افتادم . منظور اشاره به آن نیروی است که در این جوان و
دیگر رفقایش می بینم؛ نیرویی که از داشتن قدرت و در عین حال از آرزو برای محقق ساختن همه آن
ایده آلهای دور و دراز سرچشمه می گیرد و به راحتی در چهره مصمم و بی تردید آن ها متجلی
 می شود. و

آیا چهره های مصمم بسیج ها و افسران سپاه پاسداران را در فیلم های مستندی نمکی که از روزهای
قبل از آغاز جنگ  ایران و کشور عراق در سالهای به اتمام جنگ تهیه شده دیده اید؟ براستی دنیایی
از انرژی دنیایی از اراده و امید غیر قابل بازگشت نسبت به هدف در آنها موج می زند . هیچکس
 شکی ندارد که محق است و پیروز و این چشم های همگی انها خوانده می شود. نه تنها از چشم آن
بسیج و سپاه پاسداران یونیفرم پوشیده که خود را ارتشی که در میان دریای بیکرانه از سپاه هموطنش
همچون قطره کوچکی می ماند بلکه از چشمان شوخ و خندان هزاران دختر و زن جوان یا پیری که با
شادی گل به پای سپاه می ریختند نیز این احساس و این ایمان به روشنی خوانده می شود . و

اما شما باید حتما چهره درهم فرورفته نا امید هراسان و در یک کلام خود باخته و تا مغز استخوان
شکست خورده همین بسیج ها و سپاه پاسداران و همین افسران را هنگامی که در خاک و باران
باد و بوران حوالی کشور عراق زیر ضربات ارتش عراق قرار گرفته بودند, می دیدید تا درجه را
افسون کرده مات و مبهوت و تسلیم نمود و بعد در مدت کوتاهی همچون تکه ای پنیر در گلو گاه
آتشین اش خرد و نابود و خاکستر کرد, متوجه می شدید بین این دوچهره یک دنیا یک تاریخ کامل
رنج و اسارت و بدبختی بشری فاصله بود و به راستی آیا ما شاهد یکی دیگر از آن رژه های افسون
کننده فکر و روح بشری نیستیم؟ و بعد چگونه به آن میعادگاه فاجعه به آن پهن دشت بی انتهای مرگ
و نیستی به آن پهن دشت کویر و خاک و باد و بوران عظیم خواهیم رسید؟ در حالی که دیگر خدایی
هم برای طلب آموزش وجود نخواهد داشت. و





Donnerstag, 18. September 2014

چهره نویسندگان ممنوع القلم

علی اکبر سعیدی سیر جانی
علی اکبر سعیدی سیر جانی , نویسنده مقاله نویس و منتقد اجتماعی مشهور ایران طی سی و یک
سال گذشته آشکارا از سیاستهای سانسور جمهوری اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران انتقاد کرده
 است.و

از سال 1989 به بعد هفده کتاب او بطور کامل ممنوع شده است. جمهوری اسلامی ایران مطابق
روش معمول خود دستور رسمی ممنوعیت آثار او را صادر نکرده است ولی با این همه این
 ممنوعیت همه جانبه بوده و خسارات مالی شدیدی به او خانواده و ناشران او وارد کرده است. و
روش جمهوری اسلامی ایران در قبال سعیدی سیرجانی با دورویی کامل همراه بوده است. و
در سال 1989 مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  ایران بوی اطلاع دادند بجز دو کتاب او
مخالفتی با سایر آثار او ندارند. و وزارتخانه رسماً ایندو کتاب را ممنوع نکرده بود بلکه فقط
بدرخواست او برای اعطای اجازه در رابطه با صحافی چاپ دوم کتاب[ در آستین مرقع ] که از
سال 1985 منتظر اجازه چاپ بود و نیز چاپ اول [ ای کوته آستینان ] که آن نیز از سال 1988
بلاتکلیف مانده بود پاسخ نداده بود [ 22 ]. نسخه های چاپ شده [ در آستین مرقع ] نهایتاً مصادره
و دوباره خمیر کاغذ شد. و

سعیدی سیر جانی با اعتماد به جمهوری اسلامی ایران ناشران خود را واداشت نسخه های فراوانی
از آثار او را چاپ کنند. ولی تا امروز هیچیک از آثار او منتشر نشده است . و

ممنوعیت آثار بدو شکل اعمال نشده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد برخی کتابهای
او اجازه اولیه را که برای صحافی نسخه های چاپ شده لازم است صادر نکرده است از جمله این
کتابها میتوان از دوره شش جلدی [ تفسیر سور آبادی ] و [ تفسیر قرآن توسط سور آبادی ] که در
سال 1990 برای آن اجازه در خواست شد, چاپ پنجم دوره دو جلدی [ طریق بیداری ایرانیان ] که
آن نیز از سال 1990 منتظر اجازه صحافی است و چاپ سوم دوره دو جلدی [ وقایع اتفاقیه ] که در
سال 1990 برای آن اجازه صحافی در خواست شد, نام برد. و

در مورد برخی دیگر از آثار سیرجانی, وزارت فرهنگ و آموزش عالی اجازه اولیه را صادر کرده
ولی پس از آن اعطای اجازه دوم برای انتشار کتابهای آماده شده خودداری کرده و تقاضاهای متعدد در
این رابطه را بی جواب گذاشته است. و

از جمله این کتابها میتوان از چاپ چهارم [ سیمای دو زن ] و چاپ پنجم [ ضحاک ماردوش ] که هر
دو از سال 1989 منتظر اجازه نهایی انتشار هستند و [ بیچاره اسفندیار] که از سال 1991 در انتظار
صدور  اجازه است و نیز [ ته بساط ] که در سال 1990 برای آن درخواست صدور اجازه شده نام
برد. ممنوعیت آثار سعیدی سیر جانی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فشارهای مالی شدیدی
بدنبال داشته است. مثلاً حروفچینی شش جلد [ تفسیر سور آبادی ]و
دو میلیون تومان ( معادل 11800 دلار ) هیزینه در بر داشته است. و

پانزده هزار نسخه چاپ پنجم [ ضحاک مار دوش ] 1200000 تومان ( تقریباً معادل 7000 دلار )و
هزینه روی جلد داشت. برخی آثار ممنوع شده سعیدی سیرجانی در ایران از محبوبیت فرق العاده ای
برخوردار بوده است . و

چهار چاپ اولیه ضحاک مار دوش که بالغ بر 25 هزار نسخه بود در عرض یک هفته بفروش رفت
سه چاپ اول شمای دو زن که به 20000 نسخه بالغ میشد در عرض شش ماه تمام شد. و

سعیدی سیرجانی یکی از افراد معدودی است که در ایران زندگی می کند و آشکارا از سیاستهای رژیم
جمهوری اسلامی ایران انتقاد می نماید. طی سی و یک سال گذشته او ضمن ارسال نُه نامه برای
مقامات از جمله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور , علی خامنه ای رهبر مذهبی و نمایندگان مجلس جویای
سرنوشت آثار خود شده و به سیاستهای سانسور رژیم جمهوری اسلامی ایران و سوء استفاده از قانون
اعتراض کرده است. و

وی در نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور در تاریخ 9 اکتبر 1992 با لحن کنایه آمیز
معمول خود می پرسد. و

اگر نوشته های من ایراد دارد چرا ایرادها را مشخص نمی کنید و مرا روشن نمی کنید, رژیم جمهوری
اسلامی ایران به هیچیک از این نامه ها جواب نداده و کلیه تقاضاهای او برای صدور اجازه انتشار
کتابهایش نیز بی جواب مانده است. و

کیهان هوای نوشت  سعیدی سیرجانی بهتر از هرکس دیگری دلیل ممنوعیت آثار خود را می داند که همانا
ضد ایدئولوژی خمینی و اسلامی بودن و ضد اخلاقی بودن آنها است.و




Dienstag, 16. September 2014

هر متهمی حق دارد وکیلی را آزادانه انتخاب کند

قانون اساسی و قوانین تشکیل دادگاهای جمهوری اسلامی ایران اما تصریح می کند که هر
متهمی حق دارد وکیلی را آزادانه انتخاب کند که به حقوق جزایی ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر
[ ایران و روحانیون تسلط داشته باشد. [ اصل هفت 

دادگاه سه وکیل را معرفی کرده بود که به نظر آن دارای شرایط فوق بودند, اما متهم این وکلا
 را 
.با این استدلال رد نمود که بدلایل سیاسی و شخصی به آنان اعتماد ندارد

زمانی که وکیل بلافاصله پیش از شروع محاکمه اصلی نزد رئیس قضات دادگاه جمهوری
 
اسلامی ایران آمد, به او ابلاغ شد که تنها بشرطی می تواند به عنوان مدافع متهم در محاکمه 
شرکت داشته باشد که در مقابل رئیس دادگاه , امتحان معارف حقوق ایدئولوژی ولایت فقیه
.رهبر ایران و روحانیون را بگذارند

طی نامه ای خطاب به ریاست جمهوری اسلامی ایران وکیل حتی اظهار داشت که از او
 درخواست
امتحان مذهبی ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران شده بود , که به استناد سوگندنامه شغلی و قانون
.اساسی جمهوری اسلامی ایران از انجام آن سر باز زده بود

حقوق جزایی ایدئولوژی اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران مدنی نیست, بلکه از قواعد و دستورهای
ایدئولوژی و ولایت فقیه رهبر ایران و روحانیون تفسیر آنها توسط خمینی و روحانیون در ایدئولوژی
 .اسلامی ولایت فقیه رهبر ایران تشکیل می شود

کیفر خواست علیه متهم نیز بر شالوده قوانین جزایی ایرانی مبتنی نبوده, بلکه بر پایه همان

دستورهای ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران است. همچنین برای وضعیت حقوق دادرسی متهمین 
در قانون تشکیل دادگاهای جمهوری اسلامی ایران تنها می توان شماری از قواعد انضباطی را 
.تشخیص داد

اینجاست که تفاوت های گاه عظیمی در ابعاد مجازات ها و نوع آنها در رای دادگاه های جمهوری 

اسلامی ایران تهران و شهرستان ها مشاهده می شود. بر اساس گزارش های روزانه به عنوان 
مثال در مورد دیگر متهمین انواع مجازات از محدودیت آزادی تا شلاق زدن و مجازات اعدام به چشم
.می خورد
مجازات سنگسار زنانی که مرتکب زنای محصنه شده باشند. این مجازات از سوی بسیاری از 
دادگاه های جمهوری اسلامی ایران شهرستان ها اجرا می شود. و 

اعظم طالقانی به صراحت این شکل مجازات را ضد اسلامی خوانده است. در این بین خود او عظم

.طالقانی به سبب اظهاراتش در برابر دادگاه جمهوری اسلامی  ایران قرار گرفته است

متهم به این نکته اشاره کرد گفت که حق دفاع متوازن در برابر اتهامات تنها از قانون اساسی و 
قوانین
جمهوری اسلامی ایران نشاَت نمی گیرد, بلکه در ورای آن حق هر انسانی آزادیخواه و فرا ملیتی هم 
.وجود دارد که حتی در شرایط خاص یک نظام حقوقی اسلامی نیز بایستی در نظر گرفته شود

روحانیون که بخش بزرگی از دوران تبعید [!] خود را در کشور آلمان گذرانده و بخوبی بر زبان آلمانی

تسلط دارد در این رابطه اظهار داشت که مجموعه سیستم حقوقی جمهوری اسلامی ایران مبتنی
.بر مبانی اسلامی است که با درک حقوقی اروپاییان قابل قیاس نیست

پیوستگی رهبر ان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با ایدئولوژِی اسلام به مثابه دین دولتی و شالوده

کل سازمان دولت به حدی است که به هیچ روی خود را نسبت به مبانی حقوقی در مفهومی که ما
.می فهمیم پاسخگوی نمی دانند



Freitag, 12. September 2014

ذهن ما از کودکی

ذهن ما از هنگام کودکی به علت اوضاع و احوال محیط و جبرسیاسی جمهوری اسلامی ایران محیط اسیر یکنوع 
.حرکت  برون گرا شده است 
منظور از برون گرا اینست که ذهن عادت کرده است هر تبعیضات و استبداد و استثمار  به اینکه خود را با موضوعات
.و چیزهای سیاسی مشغول کند
عادت کرده است که از خودش فرار کند . سعی می کند متوجه خودش نباشد . زیرا مصلحت هویت فکری اینطور ایجاب 
.می کند. هویت فکری نمی تواند در یک  ذهن دقیق و روشن جایی داشته باشد 

بنابراین هویت فکری ذهن را وا می دارد تا با خودش بیگانه بماند. نسبت به حرکت سیاسی خودش بی توجه باشد. من به 
چنین حرکت ذهنی ای می گویم برون گرا.؟؟؟؟؟

تشکل های مستقل گروه آزادیخواه

تشکل های مستقل گروه آزادیخواه حق مسلم ماست برای گرفتن این حق مبارزه کنیم گروه آزدیخواه  صدای اعتراض
!جامعه کشور ایران و سخنگوی خواسته ها و منافع اساسی توده های زحمتکش و کارگران هست
رسالت گروه آزادیخواه اینست که یک نیرو سیاسی و آگاه گرانه باشد. تجربه این نیرو سیاسی در کشور ایران و همه 
دنیا نشان داده که گاه می تواند با طرح خواسته ها و منافع اساسی توده های زحتمکش تحت ستم و استثمار, با دفاع از 
مقاومت و مبارزه آنان, و با انتشار آگاهی سیاسی در سطح جامعه ایران , جرقه نیروهای سیاسی عمیقتر و کسترده تر
.و تعیین کننده تر را برخیزند

گروه آزادیخواه می تواند به اتحاد بخش های سازمان ها و احزاب ها سیاسی گوناگون توده های مردم و نیروهای 
.سیاسی اجتماعی مختلف کمک کند
گروه آزادیخواه از طریق فعالیت چندین سال گذشته و امروز و جهت نیروهای سیاسی می تواند و می باید رابطه
کمک و همکاری متقابل را با گروه آزادیخواه کارگری زحمتکشان جامعه ایران و نیروهای سیاسی  حق طلبانه در
 مناطقی که از ستم ملی رنج می برند , اتحاد و همبستگی بر قرار کند

گروه آزادیخواه می تواند و می باید به افشای پیگرانه دستگاه سرکوبکر و استبدادی ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران و
روحانیون با همه قوانین و محاکم و قانون اساسی و زندان هایش دست بزند و به ویژه  برای آزادی همه زندانیان سیاسی
 .و آزادیخواه عقیدتی منجمله گروه آزادیخواه و نیروهای سیاسی اسیر مبارزه کند. و برخیزند

گروه آزادیخواه می تواند و می باید با مردم سالاری و پدر سالاری و شکل ها و روش های حکومتی و غیر حکومتی
 .ستم جنسیتی در اجتماع کشور ایران به مخالفت برخیزد

گروه آزادیخواه  می تواند با پیکری و پایداری, شعار اتحاد و همبستگی تشکل های توده های کارگری زحمتکش و
نیروهای سیاسی مستقل را پیام بفرستد و علیه تبعیضات و امتیازاتی که رژیم جمهوری اسلامی ایران به وابستگان و 
عوامل خود در میان نیروهای سیاسی و  کادر بسیج سپاه پاسداران آموزشی می دهد مبارزه کند و دست کسانی که به
.جای ایدئولوژی به واسطه روحانیون با ریش روضه خوانی عمیق و چادر خود مسندها را اشغال کرده اند رو کند

بیایید تا با توجه به شرایط مشخص در هر میحط  سیاسی راه های مناسب برای بزرگداشت بهمن امسال 1393 روز 
.انقلاب را پیدا کنیم  و این روز را بر پایه سیاست هاو خواسته هایی که بالاتر مطرح کردیم , گرامی داریم

گروه آزادیخواه از کشور ایران و خارج از کشور ایران


Montag, 8. September 2014

پائیز

پائیز, ای مسافر خاک آلود
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟

جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
جز سردی و ملال چه می بخشد
بر جان دردمند من آغوشت؟

در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارم

پائیز, ای سرود خیال انگیز
پائیز, ای ترانۀ محنت بار
پائیز, ای تبسم افسرده
بر چهرۀ طبیعت افسون کار



عصیان خدا

گر خدا بودم, ملائک را شبی فریاد می کردم
سکۀ خورشید را در کورۀ ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنیا را ز روی خشم می گفتم
برگ زرد ماه را از شاخۀ شب ها جدا سازند

نیمه شب در پرده های بارگاه کبریای خویش
پنجۀ خشم خروشانم جهان را زیر و رو می ریخت
دست های خسته ام بعد از هزاران سال خاموشی
کوه ها را در دهان باز دریاها فرو می ریخت

می گشودم بند از پای هزاران اختر تب دار
می فشاندم خون آتش در رگ خاموش جنگل ها
می دریدم پرده های دود را تا در خروش باد
دختر آتش برقصد مست در آغوش جنگل ها

می دمیدم در نی افسونی باد شبانگاهی
تا ز بسر رودها, چون مارهای تشنه, برخیزند
خسته از عمری بروی سینه ای مرطوب لغزیدن
در دل مرداب تار آسمان شب فرو ریزند

بادها را نرم می گفتم که بر شط شب تب دار
زورق سرمست عطر سرخ گل ها را روان سازند
گورها را می گشودم, تا هزاران روح سرگردان
بار دیگر در حصار جسم ها, خود را نهان سازند

گر خدا بودم, ملائک را شبی فریاد می کردم
آب کوثر را درون کورۀ دوزخ بجوشانند
مشعل سوزنده در کف, گلۀ پرهیزکاران را
از چراگاه بهشت سبز تر دامن برون رانند

خسته از زهد خدایی, نیمه شب در بستر ابلیس
در سراشیب خطایی تازه می جستم پناهی را
می گزیدم در بهای تاج زرین خداوندی
لذت تاریک و دردآلود آغوش گناهی را

چه فایده داشت این ماجرای تلخ نومید کننده را برای دیگران تعریف کند وقتی هیچ کس نمی تواند
به یاری اش بشتابد چرا از کسی کمک بخواهد ؟ سری تکان داد و گفت 

سرانجام حاضر شد لب به سخن باز کند و گفت: دوستی تمام معایب عشق را دارد , بدون اینکه
محاسن و مزایای آن را هم داشته باشد. اگر مجبور می شدم دوست دیگری مثل تو داشته باشم
هرگز این راه را انتخاب نمی داشتم