سانسور و کنترل ریشه های عمیق در کشور ایران دارند. بسیاری از کسانی که در ایران سانسور, و
زندانی و تعبید میشوند در گذشته نیز به همین نحو مجازات شده اند. ولی بهر جهت وضعیت فعلی از
برخی جهات بیسابقه است. ماهیت سانسور در کشور ایران از نظام حکومتی که از انقلاب 1357 به
بعد برقرار شد و بر پایه ولایت فقیه رهبر ایران استوار است, جدایی ناپذیر می باشد. و
ولایت فقیه رهبر ایران بر این اصل استوار است که هر فرد در کلیه شنونات زندگی روزمره خود,و
به یک قیم [ 13 ] نیازمند می باشد, که منحصراً از سوی فقیه رهبر ایران اعمال میشود . فقیه رهبر
ایران تنها روش قابل قبول زندگی و نظام جمهوری اسلامی ایران ارزشی را که بر پایه ایدئولوزی
فقیه رهبر ایران استوار است به مردم دیکته می کند. و
اعتقاد اساسی در این نظام جمهوری اسلامی ایران آنست که هر شهروند خوب و مؤمن ممکن است
مانند یک کودک توسط یک نوشته, نشریه و روزنامه و فیلم و یا موزیک ,, منحرف,, و به گمراهی
کشیده شود. و
بنابراین آنچه که او می خواند, می بیند و یا می شنود باید دقیقاً از سوی مقامات حاکم مورد بررسی قرار
گیرد. خمینی در این رابطه نوشت: [ اگر کسی از شما بپرسد : چرا خداوند قادر متعال به گروهی اقتدار
و اختیار اعطا کرده و به شما فرمان داده از آنها اطاعت کنید؟ باید به او جواب بدهید: بشر نمی تواند
براه درست برود و قوانین الهی را اجرا کند مگر آنکه یک فرد یا یک قدرت قابل اطمینان و حامی بر
آنها منصوب شود که آنان را از گام نهادن در راه خطا و تجاوز به حقوق دیگران باز دارد؛.( 14 ) و
بدین ترتیب در ایران نه تنها نویسنده, روزنامه نگار , کارگردان یا نقاش ایرانی موظف است آثار خود
را از مسایل حساس نظیر ارزیابی منتقدانه وفاشگویی نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران حکومتی
منابع قدرت و ایدئولوژی فقیه دور نگه دارد, وی باید علاوه بر این به نحوی بنویسد, کارگردانی یا
نقاشی کند که هماهنگ با ارزشهای نظام جمهوری اسلامی ایران حاکم باشد. و
در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون مطبوعات که در سال 1363تصویب شدند, این
وظیفه را بر عهده هر شهروند ایرانی می گذارند که در خدمت ارزشهای نظام حاکم ایدئولوژی باشد و
به تعبیر دولت جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد ؛ صلاح عموم ؛ بکوشد. و
بهر جهت از آنجا که اصول ایدئولوژی تعبیر و تفسیر های گوناگون دارد, کنترل محتویات یک اثر بر
اساس این اصول دشوار میشود, شخصی کارگردان ایرانی در مصاحبه با مجله و روزنامه ایرانی
سینه آسته میگوید: و
در کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران هر کسی برای خود تعبیر و تفسیرهای کاملاً متفاوت
دارد. آنها آزادند که هر طوری می خواهند فکر کنند. خطر هنگامی بوجود میآید که کسی بگوید: نه
تعبیر من تنها تعبیر درست است. تعابیر گوناگونی که از ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران میشود. و
در اختلافاتی که در درون جناح حاکم بویژه در رابطه با آزادی بیان وجود دارد بخوبی به چشم
می خورد. و
و بد نیست یاد آوری کنم که می گویند مراقبت هر انسان آزاد وقتی به کمین شکار می نشیند, مرافبت
عجیبی است- مراقبتی است کامل و تمام عیار . مثل اینکه از دنیا و مافیها می برد و تمام وجودش تبدیل
به شکار می شود و کاش مراقبت ما نیز چنین عمیق و کامل بود. کاش حتی یک لحظه از مراقبت خانه
خود غافل نمی شدیم. و آنوقت می دیدیم که چه می شود !و
هر گاه تمام وجود ما مراقبت بشود دوگانگی سیاست از میان اندیشه ما بر می خیزد و تنها هدف باقی
می ماند, نه هدف و ایدئولوژی: امیدوارم معنی مراقبت را درک کنید. و
زندانی و تعبید میشوند در گذشته نیز به همین نحو مجازات شده اند. ولی بهر جهت وضعیت فعلی از
برخی جهات بیسابقه است. ماهیت سانسور در کشور ایران از نظام حکومتی که از انقلاب 1357 به
بعد برقرار شد و بر پایه ولایت فقیه رهبر ایران استوار است, جدایی ناپذیر می باشد. و
ولایت فقیه رهبر ایران بر این اصل استوار است که هر فرد در کلیه شنونات زندگی روزمره خود,و
به یک قیم [ 13 ] نیازمند می باشد, که منحصراً از سوی فقیه رهبر ایران اعمال میشود . فقیه رهبر
ایران تنها روش قابل قبول زندگی و نظام جمهوری اسلامی ایران ارزشی را که بر پایه ایدئولوزی
فقیه رهبر ایران استوار است به مردم دیکته می کند. و
اعتقاد اساسی در این نظام جمهوری اسلامی ایران آنست که هر شهروند خوب و مؤمن ممکن است
مانند یک کودک توسط یک نوشته, نشریه و روزنامه و فیلم و یا موزیک ,, منحرف,, و به گمراهی
کشیده شود. و
بنابراین آنچه که او می خواند, می بیند و یا می شنود باید دقیقاً از سوی مقامات حاکم مورد بررسی قرار
گیرد. خمینی در این رابطه نوشت: [ اگر کسی از شما بپرسد : چرا خداوند قادر متعال به گروهی اقتدار
و اختیار اعطا کرده و به شما فرمان داده از آنها اطاعت کنید؟ باید به او جواب بدهید: بشر نمی تواند
براه درست برود و قوانین الهی را اجرا کند مگر آنکه یک فرد یا یک قدرت قابل اطمینان و حامی بر
آنها منصوب شود که آنان را از گام نهادن در راه خطا و تجاوز به حقوق دیگران باز دارد؛.( 14 ) و
بدین ترتیب در ایران نه تنها نویسنده, روزنامه نگار , کارگردان یا نقاش ایرانی موظف است آثار خود
را از مسایل حساس نظیر ارزیابی منتقدانه وفاشگویی نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران حکومتی
منابع قدرت و ایدئولوژی فقیه دور نگه دارد, وی باید علاوه بر این به نحوی بنویسد, کارگردانی یا
نقاشی کند که هماهنگ با ارزشهای نظام جمهوری اسلامی ایران حاکم باشد. و
در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون مطبوعات که در سال 1363تصویب شدند, این
وظیفه را بر عهده هر شهروند ایرانی می گذارند که در خدمت ارزشهای نظام حاکم ایدئولوژی باشد و
به تعبیر دولت جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد ؛ صلاح عموم ؛ بکوشد. و
بهر جهت از آنجا که اصول ایدئولوژی تعبیر و تفسیر های گوناگون دارد, کنترل محتویات یک اثر بر
اساس این اصول دشوار میشود, شخصی کارگردان ایرانی در مصاحبه با مجله و روزنامه ایرانی
سینه آسته میگوید: و
در کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران هر کسی برای خود تعبیر و تفسیرهای کاملاً متفاوت
دارد. آنها آزادند که هر طوری می خواهند فکر کنند. خطر هنگامی بوجود میآید که کسی بگوید: نه
تعبیر من تنها تعبیر درست است. تعابیر گوناگونی که از ایدئولوژی ولایت فقیه رهبر ایران میشود. و
در اختلافاتی که در درون جناح حاکم بویژه در رابطه با آزادی بیان وجود دارد بخوبی به چشم
می خورد. و
و بد نیست یاد آوری کنم که می گویند مراقبت هر انسان آزاد وقتی به کمین شکار می نشیند, مرافبت
عجیبی است- مراقبتی است کامل و تمام عیار . مثل اینکه از دنیا و مافیها می برد و تمام وجودش تبدیل
به شکار می شود و کاش مراقبت ما نیز چنین عمیق و کامل بود. کاش حتی یک لحظه از مراقبت خانه
خود غافل نمی شدیم. و آنوقت می دیدیم که چه می شود !و
هر گاه تمام وجود ما مراقبت بشود دوگانگی سیاست از میان اندیشه ما بر می خیزد و تنها هدف باقی
می ماند, نه هدف و ایدئولوژی: امیدوارم معنی مراقبت را درک کنید. و
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen