Donnerstag, 25. September 2014

برای یک راهپیمایی طولانی در عمق اقیانوس آماده نمایند

ما باید در چنین شرایطی, فواصل گام هایمان آنقدر محدود ولی در عین حال قدمگاه بعدیمان آنقدر
مطمئن باشد که به هیچ وجه فرصت و موقعیت کله پا بر زمین زدنمان را به حریف ندهیم. و

گروه آزادیخواه به همبستگی توده زحمتکشان خود با دست خود پایه و نطفه یک انقلاب دیگر را
در کشور ایران به وجود می آورند. و

مضمون انحصارطلبانه قانون اساسی و قوانین قضائی جمهوری اسلامی ایران که از قرن هزار و
سیصد چند سال که همه چیز را درید قدرت خرده بورژوازی راست و بخش هایی از بورژوازی
قرار می دهد و روحانیت خمینی و علی خامنه ای ولایت فقیه رهبر ایران  ایدئولوژی  را تا به
عرش اعلا ارتقاء می دهد در واقع خود شیپور آماده باشی است برای یک انقلاب دیگر در ایران. و

زیرا اگر این درست است که مضمون این قانون و قانون اساسی و قوانین قضائی حقیقتاً مناسبات
نیروها را به طور صحیح منعکس نمود و آن را با شیوه های من درآوردی مجلس خبرگان و با
تحمیق مردم, با سوء استفاده از باور و ایمان مذهبی آنان به سود خرده بورژوازی راست ایدئولوژی
خمینی و بخش محدودی از بورژوازی تغییر سمت می دهد و اگر این درست است که چنین قانون
یا جانبه ای باید به عنوان بنیاد قانونی برای تنظیم مناسبات مابین کلیه طبقات و نیروها در جامعه
به کار انداخته شود,و

آنگاه واضح خواهد بود که زحمتکشان و در رأس آنها طبقه کارگر, که به هیچ وجه خواست های و
تمایلات آنان در این قانون منعکس نشده , به مجرد اینکه بخواهند این خواست ها را با تشکل و
اراده ای استوار محقق سازند ,  با چارچوب بسیار تنگ قانونی برخورد خواهند کرد که هیچ چاره ای
جز شکستن آن و انداختن طرحی نو برای قانون جدیدی که بتواند این خواست های زحمتکشان را
جوابگو گردد در مقابل خود نمی بینند. و
واضح است که این یعنی انقلاب! شاید این تعریف از انقلاب قدری غریب و یا بیش از اندازه قانونی
به نظر برسد. و

اما با این وصف تعریفی در عین حال رسا به مفهوم دقیق نیز هست. زیرا اگر قانون اساسی هر
مملکت و هر مردمی را انعکاس تعادل منافع و خواست های متضاد طبقات و نیروهای آن جامعه
بدانیم, منافع و خواست هایی که از طرف هریک از این طبقات با آگاهی و تشکل و پیگیری معینی
دنبال می شود, آنگاه در مورد آن قانون اساسی ای که خواست ها و منافع فهمیده شده و مطالبه شده
بخش های وسیعی از مردم, مثل خواست خود مختاری اقلیت های ملی و همچنین بسیاری از
خواست های کاملاً درک شده طبقات زحمتکش را نادیده می گیرد و یا درباره آن سکوت می کند و
یا حتی بعضا در موضع مخالف آن قرار می گیرد - رجوع کنید به آیین نامه دادگاه های فوق العاده
و محکومیت هایی که برای اعتصابگران کارخانه ها قائل شد!! - چه می توان گفت؟ جز این که این
قانون گورزادی است که تنها برای مردن متولد می شود؟

باری صحبت از ضرورت درک حساسیت بیش از حد شرایط توسط نیرو سیاسی بود و این که باید
 با درک این حساسیت با درک این که در کوتاه مدت چه نیروهایی با پشتوانه جهالت و عقب ماندگی
 و وسعت نفوذ مذهب در مردم می توانند بی محابا اسب هایشان را در میدان حکومت بتازانند و
 صحنه را حتی با خشونت و فشاری که بعدها مورد قبول خیلی ها قرار خواهد گرفت از هرگونه
 رقیب خالی سازند بسیار سنجیده و با احتیاط عمل کنند و از هر گونه نیرو سیاسی روی روشنفکرانه
 و تکیه یک پایه برروی احساسات و غلیان نیروهای جوان و روشنفکری گروه آزادیخواه خودداری
کنند؛ و در عوض تا آنجا که می توانند خود را برای یک راهپیمایی طولانی برای امسال بهمن 1393
در عمق اقیانوس آماده نمایند. و

این ساده ترین درسی است که از یک برخورد رویاروی با حریف و دیدن نیرو و امکانات او می توان
به دست آورد؛ نیرو و امکاناتی که البته به دلیل عدم سازمان یافتگی یا تشکل از هر 100 موردش 80
مورد آن هرز می رود . با این همه همان 20 موردش انرژی کوتاه مدت عظیمی را در اختیار او قرار
داده است. و


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen