اگر چه باده فرحبخش و باد گل بیراست
ببانگ چنگ مخوری که محتسب تیز است
صراحئی و حریفی گرت بچنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
به آب دیده بشوئیم خرقه ها ازمی
که موسم ورع و روزگار پرهیز است
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سرخم جمله دردی آمیز است
سپهر بر شده رستم نیست خون افشان
که ریزه اش سر کسری و تاج رستم است
عراق و فارس گرفتی بشعر خود حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تهران است
حافظ
تحویل سال نو
ببانگ چنگ مخوری که محتسب تیز است
صراحئی و حریفی گرت بچنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
به آب دیده بشوئیم خرقه ها ازمی
که موسم ورع و روزگار پرهیز است
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سرخم جمله دردی آمیز است
سپهر بر شده رستم نیست خون افشان
که ریزه اش سر کسری و تاج رستم است
عراق و فارس گرفتی بشعر خود حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تهران است
حافظ
تحویل سال نو
به هنگام تحویل سال همه اعضای خانواده جامه های تازه خود را پوشیده و دور سفره هفت سین گرد می آیند
پدربزرگ و مادربزرگ در بالای سفره و پس از آن ها پدر و مادر و فرزندان در کنار سفره می نشینند
عقیده بر این است که به هنگام تحویل سال همگی باید به کتاب دیوان شاعران باز می کنند. قبل از تحویل
سال همه اعضای خانواده اشعار حافظ تحویل سال را بارها می خوانند. و
هم چنین از آیین های ویژه ی نوروز دیدار با اقوام و آشنایان است. این دید و باز دید رفتن ها تا پایان روز
دوازده فروردین ادامه دارد. ایرانیان روزهای نخست سال جدید را به دیدار اقوام درجه ی اول می روند. و
و روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا می رسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر می زنند و دیدارها
تازه می کنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورت هایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر
باز زده باشند, این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت می شمارند و راه آشتی و دوستی در پیش
می گیرند. و
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen