Montag, 30. November 2015

جنگهای ایران یونان صفحه دو

شاید کسانی بگویند: اگر درست نیست که یونانیان در دلیری بسیار برتر از ایرانیان بودند, پس علت
شکست دولت بزرگی همچون دولت هخامنشی در برابر یک مشت یونانی چیست؟
می گوییم این شکست علتهای بسیار داشته که ما فهرست وار می شماریم و به تفصیل آنها
نمی پردازیم. و
نخستین علت این کار آیین حکمرانی دو کشور را باید شمرد. به این معنی که مردم یونان آزاد می
زیستند و رشته حکمرانی بیشتر در دست خود مردم بود و به هر حال زندگانی از روی قانون می
کردند. و ولی ایرانیان اسیر استبداد یک پادشاهی بودند و این خود علت مهمی برای فیروزی یونان
و زبونی ایران بوده. و زیرا یونیان به دلخوا جنگیده و مقصود مهمی را در دل خود جا داده در راه
آن جانفشانی می نمودند, نیز هر کسی از ایشان امیدوار بود که اگر در سایه جانفشانی ها شهرتی
نزد مردم یافت به جایگاه والایی خواهد رسید و شاید یک روز بیاید که در نتیجه این جانفشانیها رشته
حکمرانی یا سرداری سراسری یونان را در دست بگیرد. ولی سپاه ایرانی بیشتر از بیم جان می جنگید
و برای جانفشانی های خود کمتر امید نتیجه در دل می پرورید. و
علت دوم: یونانیان خود را ستمدیده می شماردند و به نام جلوگیری از ستم می جنگیدند ولی ایرانیان
چنین حالی را نداشتند بلکه شاید بسیاری از اینان آن لشکر کشی را خود ستمگری و مردم آزاری شمرده
بیزاری از کار پادشاه خود می جستند. و
به هر حال گمان بیشتری براین بود که ایران نتیجه ای از آن لشکر کشی برندارد و اگر هم امروز چیره
گردیده دست در کارهای یونان در اندازد پس از اندگی ناگزیر از برکناری خواهد بود. و
پیداست که این اندیشه ها چه اثری در دلهای ایرانیان داشت. و
سوم: بیشتر سپاهیان ایران از مردمانی بودند که پادشاهان هخامنشی استقلال آنان را برانداخته و با زور
یوغ ایران را به گردن ایشان گذارده بودند. پیداست که چنین سپاهیانی نه تنها از خودشان کاری ساخته
نمی شد چه بسا که مانع کوشش و جانفشانی دیگران می شدند و چه بسا که در نهان رابطه با دشمن پیدا
می کردند. و
چنانکه داستان الکساندر بزرگ, پادشاه ماکیدونی, در همین جنگ پلاتای بهترین گواه این سخن می باشد. و
چهارم: در جنگهای دریایی یونانیان ورزیده تر از ایرانیان بودند. در جنگهای خشکی نیز گمان من بر آن
است که در فن صف بندی و هجوم و رزم سرکردگان یونانی ماهرتر بودند و به هر حال این اندازه یقین
است که یونانیان اگر هم یک دسته از ایشان ورزیده و آزموده بودند دسته های ناورزیده نیز در میان خود
فراوان داشتند. و
این است علتهایی که برای شکست ایرانیان می توان اندیشید. گذشته از نیرنگهای که سرکردگان یونانی به
کار برده اند و پلوتاریخ و دیگران یاد آنها را می کنند. به هر حال به دلیری یکایک سپاهیان ایران ایرادی
نتوان گرفت. و
اگر به نگارشهای خود یونانیان دقت کنیم ایرانیان چنانکه در هوش و خرد نیک نهادی و پاکدلی برتری بر
دیگران داشتند در دلیری و جانبازی نیز پای کم از یونانیان نداشتند و گرنه چگونه می توانستند بر آن همه
مردمان گوناگون چیره گردیده و سالیان دراز آنان را در زیر یوغ ایران نگهداری نمایند. و
اینکه یونانیان زبان بدگویی باز دارند و همیشه نام مردم ایران را ( باربار ) به ایرانیان می دهند این خود
دلیلی بر بی انصافی ایشان است. مگر اینکه دشمنی و کینه ای را که در میان دو توده کارگر بوده عذر آن
بشماریم و گرنه چگونه رواست مردمی را که به یک نیم بیشتر جهان آباد آن روزی فرمانروایی می نمودند
و سپاه از کنار رود سند تا آتن و اسپارت می بردند, به نام ( باربار ) خواند. و آری پوشیده نباید داشت که
حکومت استبدادی عیب ایرانیان بود. و ولی آیا کسانی که حکومت استبدادی دارند ( باربار ) شمرده می شوند. و

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen