Samstag, 21. Juni 2014

هویت فکری دو فرد به همدیگر

.سئوال کننده : مساله ی واکنشی بودن رفتار و زندگی انسانی که با هویت فکری زندگی می کند برای من روشن نشد
 اگر ممکن است توضیح بیش تری بدهید. اعمال واکنشی یعنی چه ؟

.جواب : موضوع خیلی ساده است. من امروز به شما اهانت می کنم  می گویم سئوال شما خیلی بچه گانه و. مبتذل است
یا بر عکس, می گویم عجب سئوال خردمندانه ای است. در هر دو صورت شما یک تصویری از من پیدا می کنید و یک 
تصویری از خودتان. فردا یا هفته ی آینده رابطه شما با من و با خودتان تأثیر تصویری است که امروز از من و از خودتان 
پیدا کرده اید. هفته ی آینده اگر من به شما بگویم یک میلیون تومان به من قرض بده تصمیم شما بستگی به تصویری دارد که 
از من پیدا کرده اید. تصمیم شما در این مورد یک تصمیم عکس العملی است. اما اگر هیچ تصویری از من و از خودتان
.نداشتید, تصمیم شما کیفیت عمل داشت, بکر و نو بود, نه تحت تأثیر تصاویر قبلی

سئوال کننده: ولی همین امروز وقتی شما به من اهانت می کنید یا احترام می کنید و من از شما و از خودم تصویری پیدا 
.می کنم این تصویر که کهنه و عکس العملی نیست. این تصویر نو است

جواب: نه همین تصویر امروز هم تحت تأثیر تصاویر قبلی شماست شما هم اکنون تصویری که از خودتان دارید اینست که
من آدم دقیق دانا و خردمند ی هستم . وقتی من به شما می گویم سئوالت مبتذل است, کلمه مبتذل دقیقاً حکم سوزنی را دارد
که در تصویر خردمند فرو می رودو آنرا آزار می دهد. و تمام رفتار و زندگی ما عکس العمل چنین سوزن هایی است. تمام
.زندگی ما کیفیت عکس العمل دارد - عکس اعمل دارد

سئوال کننده: ممکن است دقیقاً بگویید که اگر من هیچ تصویری از خودم نداشتم و شما به من اهانت می کردید , مثلاً می گفتید
.سئوالت احمقانه است, من چه واکنشی نشان می دادم؟ بالاخره انسان باید در مقابل اهانت یک واکنشی نشان بدهد

جواب : اگر من به شما بگویم احمق از دو حال  خارج نیست. یا قصدم بیان یک واقعیت است. یا فقط به قصد آزار و اهانت
این حرف را به شما می زنم. اگر قصد من بیان یک واقعیت است, در این صورت حرف من باید از نظر شما یک جنبه
.مثبت و سازنده داشته باشد

در هر صورت شما به من کمک خواهید کرد تا متوجه اشتباه یا نقص قضاوت خودم بشوم. اگر من بی جهت
به شما گفته ام احمق, مسلماً یک انسان رشد نکرده و نابالغ هستم. مثل یک بچه.  شما  با یک بچه ای که
.اشتباه می کند چه کار می کنید؟ سعی می کنید با یک کیفیت مفید و آموزنده به او حالی کنید که اشتباه می کند

با من هم که از لحاظ روحی و روانی عقب مانده ام همینطور رفتار خواهید کرد. ولی درد ما اینست که 
همه ی ما روحاً رشد نکرده و عقب مانده ایم . همه ی ما مثل بچه ها هستیم . جسماً بزرگ شده ایم ولی روحاً
به حالت بچگی مانده ایمو عمل من بچه گانه عکس العمل شما هم بچه گانه تر . من به شما می گویم احمق
و شما مثل یک سماور حلبی بی ظرفیت به جوش می آیید و با یک کیفیت انفجاری به من می گویید 
.احمق خودتی! زندگی و عمل ها و عکس العمل های ما اینجوری است

ما در رابطه ی با یکدیگر بسیار مخربیم. اگر مخرب نبودیم رفتارمان کیفیت دیگری داشت, کیفیتی سازنده
آموزنده و دوستانه صمیمانه و همه ی اینها به خاطر آنست عشق دلخوشیم. نفرت وجود ما را پر کرده 
.است و مدام به دنبال بهانه و مستمسک می گردیم تا مفری برای بیرون ریختن این نفرت پیدا کنیم
 
سئوال کننده: فرض کنیم شخصی با تعبیر و تفسیر آشنا نیست و همه چیز را آنطور که هست می بیند.
چنین شخصی با دیگران که قضایا را تعبیر و تفسیر می کنند چه رابطه ای دارند؟ فرض کنیم شما می آیید 
به منزل من و من به شما بی اعتنایی می کنم به مهمان های دیگر بیش تر از شما احترام می گذارم, حالا
سئوال من اینست که آیا شما اصولاً متوجه بی اعتنایی من می شوید؟

جواب : بله ولی تأثیر آن در من چنان است که انگار نسبت به دیگری بی اعتنایی کرده اید. من می بینم که
شما می خواهید به دیوار شخصیتی من لگد بزنید؛ ولی من فاقد آن دیواری هستم که شما دارید سعی می کنید
.تا آنرا خراب کنید. بنابراین لگدهای شما بی تأثیر است

سئوال کننده: در آن صورت آیا لگد من به خود شما نمی خورد؟

جواب: نه خود من یعنی خود بدون دیوار من محکم تر از آنست که لگد شما در آن تأثیری داشته باشد. و به 
این نکته توجه داشته باشید که هم لگد شما یک لگد لفظی است و هم دیوار شخصیتی من یک دیوار لفظی
است. در حقیقت شما دارید یک لگد هوایی را به یک دیوار هوایی می زنید- دیواری که ذهن خود من آنرا
.ساخته است




Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen