Dienstag, 17. Juni 2014

دریای آبی

ای سپید رود ای اهرس زیبای پرخروش تو از دشت و جنگل و کوه گذشتی, تو از دهکده ها و شهرهای شاد غمگین
 .گذشتی, چقدر زیبا و پرغرور, عاشقانه از کنار هر سبزه ای که عبور نمودی با رأفت آب را به ریشه های منتظر رساندی

ای سپید رود, ای اهرس نازنین می بینم تشنگانی را که هر روز از تو جرعه ای می نوشند و با جان مایه ی تو تکه
.زمین خشکی را برای کاشتن برنج و پُر ثمر آینده آبیاری می کنند.

این صبوری تمام انتظارها برای رسیدن تو به دریا خزر بود و امروز تو دریایی, دیگر تو دریایی هستی که رودهای کوچک
.امروز دوست دارند روزی در آینده در تو معنای آبی زندگی را درک کنند


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen