جنگ غیر قانون و حشیانه خلیج فارس
دنباله صفحه دوم
اگر دولت ایالات متحده, بر اصول قانون اساسی استوار می ماند, جنگ خلیج فارس هرگز آغاز
نمی شد و سربازان آمریکا در منطقه خاورمیانه و شاید هم در عربستان سعودی دیده نمی شدند. و
این چارچوب, از آن روی برای اعلان جنگ طراحی شده است که به ویژه شرایط درگیر ایالات
متحده در جنگ های مورو پیش نیابد. از سوی دیگر, به این نکته باید اشاره کرد که سازمان ملل
متحد نیز نمی تواند ایالات متحده را به تحریم های اقتصادی علیه ایران یا هر کشور دیگری وادر
کند. و
سازمان ملل, کمک های خارجی آمریکا را به عنوان ابزارهایی برای از بین بردن منابع کشورهایی
دارای حاکمیت به کار می برد. هیچ دزد یا سارقی تاکنون به این خوبی عمل نکرده است, اگر کشوری
مانند عراق و ایران, در واگذاری منابع طبیعی خود درنگ کند, سربازان سازمان ملل متحد به زور
حتی به بهای کشتار مردم بی دفاع عراق و ایران, همانند عملیاتی که در آن کشور صورت دادند
وارد کشور عراق شدند, و در آینده هم وارد کشور ایران می شوند و به کشتار مردم ایران و سپاه
پاسداران و بسیج ها و رهبر آن ولایت فقیه می پردازند. کوشش هایی که اخیراً برای کشتن صدام
حسین به عمل آمد, نمونه دیگری از چگونگی ستیز سازمان ملل با قوانین آمریکا و دیگر کشورهای
مستقل جهان است. و
پرسش اینجاست که ایالات متحده و کشورهای دارای حاکمیت, تا چه زمانی باید عضویت غیر قانونی
خود را, در جهان تک حکومتی سازمان ملل متحد تحمل کنند؟ تنها مردم دارای حاکمیت, می توانند
از ادامه چنین عضویتی سرباز زندد. و
در 13 اکتبر سال 1924, وهابی ها و عبدالعزیز, شهر مقدس مکه و تربت پاک حضرت محمد(ص)را
به تصرف خود در آوردند و دو پسر شریف حسین را ناگزیر از فرار کردند. و
در سال 1925, شهر مدینه نیز به تصرف ابن سعود در آمد. و
در سال 1926, ابن سعود خود را پادشاه حجاز و سلطان نجد خواند. و
در سال 1927, دولت بریتانیا با آل سعود و وهابی ها موافقت نامه ای مبنی بر آزادی کامل آنان در
شهر - کشورهای منطقه امارات امروز خلیج فارس به امضاء رساند. و
این آغاز مسابقه شرکت نفت انگلیس و شرکت های نفتی آمریکا, برای به دست آوردن امتیازات نفتی
در منطقه به شمار می رود. و
در سال 1929, دولت بریتانیا, با امضای یک پیمان دوستی تازه با کشور عراق استقلال ان را به
رسمیت شناخت. اما موضوع کویت را بلاتکلیف گذارد. در این سال, نخستین حمله های اعراب به
یهودیان آغاز شد. و
در سال 1930, دولت بریتانیا با انتشار دفتر سفید, توصیه های کمیسیون پس فیلد, را روشن ساخت. و
کمیسیون یادشده توصیه کرده بود که چون شمار فراوانی از اعراب زمین های خود را از دست داده اند
مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین بی درنگ متوقف شده و دیگر سرزمینی به یهودیان داده نشود. و
در سال 1932, کشور عربستان به کشور عربستان سعودی تغییر نام یافت. و
در سال 1935, بریتانیا یک خط لوله انتقال نفت از موصل به هایفه تأسیس کرد, در این سال کمیسیون
پیل با ارائه گزارشی به پارلمان انگلستانع امکان همزیستی عرب ها و یهودیان را غیر ممکن دانسته و
پیشنهاد محصور کردن فلسطین را مطرح کرد. و
در سال 1936, عربستان سعودی یک پیمان عدم تجاوز با کشور عراق به امضاء رساند, اما در جریان
جنگ خلیج فارس از این پیمان سرپیچی کرد. عربستان سعودی با پشتیبانی از ایالات متحده در این
جنگ, پیمان یاد شده را نادیده گرفت. و
در سال 1937, کنفرانس پان عرب, طرح کمیسیون پیل در مورد مهاجرت یهودیان به فلسطین را مردود
شناخت. بریتانیا رهبران عرب را بازداشت و به جزیره سیشل تبعید کرد. و
در سال 1941 بریتانیا برای جلوگیری از حضور آلمان ها و نجات ایران, دست به تصرف آن کشور زد
و چرچیل حکومت دست نشانده ای را که از دستورات لندن پیروی کند, در آن کشور گمارد. و
در سال 1946, بریتانیا استقلال ماوراء اردن را به نام کشور پادشاهی اردن, به رسمیت شناخت. و
در سال 1949, صهیونیست ها به شورش و بلوای خود ادامه دادند. در سال 1952, در کشور عراق
شورشی جدی علیه ادامه حضور بریتانیا برپا شد و مشاجرات سختی بر سر حضور شرکت های نفتی
آمریکا در گرفت. و
در سال 1953, دولت اردن دستور خروج نیروهای بریتانیایی از آن کشور را صادر کرد. و
در سال 1954, بریتانیا و ایالات متحده به علت عدم مذاکره اردن با اسرائیل, به آن کشور خیانت کردند
که سقوط کابینه آن کشور انجامید. ایالات متحده با اعزام ناوگان ششم خود به بیروت, کشورهای عربی
را مورد تهدید قرار داد. ملک حسین هم با نکوهش روابط نزدیک آمریکا و اسرائیل, واکنش اعتراض
آمیز خود را نشان داد. و
در سال 1955, فلسطینی های ساکن نوار غزه دست به جنبش اعتراض آمیز زدند. در این هنگام اسرائیل
اعلام کرد فلسطین ها مشکل کشور اردن هستند. و
در سال 1959, کشور عراق به عضویت کویت در پیمان سنتو اعتراض کرد و سعودی ها را به
یاری رسانی به بریتانیای توسعه طلب متهم نمود. مهار بریتانیا بر کویت افزایش یافت و لوله های نفت
عراق به خارج قطع شد. و
در سال 1961, عبدالکریم قاسم به بریتانیا هشدار داد که کویت سرزمینی متعلق به کشور عراق است
و در 400 سال نیز چنین بوده است. پس از این هشدار, عبدالکریم قاسم به وضع اسرار آمیزی به قتل
رسید, بریتانیا اعلام داشت کویت کشور مستقلی است و در نتیجه به شرکت های نفتی بریتانیا اجازه
استفاده گسترده ای در بخش بزرگی از منطقه رومالیا داده شد. کویت پیمان دوستی با بریتانیا را به
امضاء رساند. نیروهای نظامی بریتانیا برای حمله احتمالی عراق به کویت به حالت آماده باش در آمدند
در سال 1962, بریتانیا و کویت پیمان نظامی خود را لغو کردند. و
در سال 1965, شاهزاده صباح السالم الصباح در مقام امیر کویت فرمانروایی آن کشور را به دست
گرفت. و
در سال 1967, عراق و اردن علیه اسرائیل وارد جنگ شدند . عربستان سعودی از جانبداری طرف های
عرب خودداری کرد, اما 20000 سرباز خود را با شرط آنکه علیه اردن هم وارد جنگ نشوند به جبهه
اعزام داشت. در این هنگام, مهار کمیته 300 بر منطقه خاورمیانه به حد کمال رسیده بود. راهی که
بریتانیا و آمریکا باید طی می کردند, راه تازه ای نبود. اما لرد برتراندراسل شق تازه ای بر آن افزود
اگر قرار باشد یک حکومت جهانی به راحتی اعمال حاکمیت کند, باید پاره ای شرایط اقتصادی به تحقق
برسد. پاره ای از مواد اولیه برای پیشرفت صنعت نقش اساسی دارند. از میان آنها در حال حاضر
نفت مهم ترین است. با آنکه اورانیوم دیگر کاربردی در جنگ ندارد, اما برای پیشرفت صنعت تأمین
نیروی هسته ای مورد نیاز است. توجیهی وجود ندارد که این مواد اساسی در مالکیت بخش خصوصی
قرار گیرد. و
مواد اولیه ای که جریان صنعت بدون آنها امکان پذیر نیست باید در اختیار مقامات بین المللی قرار گیرد
و به کشورهای مصرف کننده داده شود. و
این بیان ژرف پیامبر کمیته 300, درست در هنگامی ارائه می شود که بریتانیا و ایالات متحده در اوج
درگیری های مسائل اعراب قرار دارند. یاد آور می شود که برتراند راسل در همان زمان, آگاهی داشت
که جنگ هسته ای در پیش نخواهد بود. وی این گرایش خویش را به رئیس جمهور بوش, طرفدار جهان
تک حکومتی یا نظم نوین جهانی به خوبی روشن ساخت, جنگ خلیج فارس در واقع ادامه کوشش های
پیشتر, برای تسلط بر نفت عراق و ایران و محروم کردن آن کشور از حق خود در کویت و پشتیبانی از
منافع کارتل های بزرگ نفت و کمیته 300 بود. و
دو دلیل عمده را می توان برای آغاز جنگ خلیج فارس برشمرد نخست, دشمنی با مسلمانان از جانب
مؤسسه بین المللی روابط انسانی و پسر عموی های آمریکایی او در شورای روابط خارجی است. افزون
بر آنکه,آمریکاییان پشتیبانی از نوزاد خود, اسرائیل را نیز مدنظر داشتند, دلیل دوم, اشتها و علاقه مندی
فراوان برای مهار همه کشورهای تولید کننده نفت در خاور میانه بود. و
در مورد ایالات متحده باید گفت مانورهای آن کشور سه سال پیش از آنکه رئیس جمهور بوش جنگ را
آغاز کند, شروع شده بود, ایالات متحده, نخست به مسلح کردن عراق پرداخت و سپس آن کشور را به
جنگ با کشور ایران برانگیخت که در اثر آن, به هر دو کشور خسارات جبران ناپذیری وارد آمد.و
جنگ خلیج فارس برای ناتوان ساختن ایران و عراق طرح ریزی شده بود, تا آنجا که این دو کشور
تهدیدی برای منافع نفتی بریتانیا و آمریکا به شمار نیایند و در عین حال, از نظر نظامی, نیز ناتوانی
آنها هر گونه تهدیدی را نسبت به اسرائیل از میان بردارد. و
در سال 1981, عراق برای خرید سلاح از یک شرکت ایتالیایی, از بانکو ناسیونال دولاوورو ایتالیا
یک خط اعتباری درخواست کرد. این شرکت پسانتر زمین های دارای معادن به عراق فروخت. پس
از آن, در سال 1982, رئیس جمهور رونالد ریگان, به درخواست وزارت خارجه, نام عراق را از
فهرست کشورهای پشتیبان تروریست برداشت. و
در سال 1983, وزارت کشاورزی ایالات متحده وامی به مبلغ 365 میلیون دلار, به ظاهری برای خرید
فرآورده های کشاورزی, در اختیار عراق قرار داد. سخن کوتاه دست آخر افشاء شد که مبلغ این وام
برای خرید سخت افزار نظامی مورد استفاده قرار گرفته است. و
در سال 1985, عراق از شعبه بانک یادشده در شهر آتلانتای ایالت جرجیا, درخواست می کند که وام
دریافتی را بتواند از بخش اعتبارات کالای وزارت کشاورزی ایالات متحده دریافت دارد. و
در ژانویه سال 1986, جلسه مهمی با شرکت مقام های بلند پایه سیا و آژانسی امنیت ملی ایالات متحده
در واشنگتن تشکیل شد. بحث اصلی جلسه بر سر این نکته بود که آیا ایالات متحده باید اطلاعات
جاسوسی خود را از عراق, در اختیار ایران قرار دهد یا خیر؟ معاون آژانس امنیت ملی, رابرت گیتس
با این امر مخالفت ورزید, اما این نظر از سوی شورای امنیت ملی مردود دانسته شد. و
در سال 1987, رئیس جمهور بوش, چند بار در سخنرانی های همگانی, به پشتیبانی از عراق اشاره
کرد. در یکی از این سخنرانی ها او می گوید ایالات متحده برای آینده باید روابط محکمی با عراق
برقرار سازد. و
بانکو ناسیونال دولاوورو, پس از این سخنرانی, پرداخت وامی به مبلغ 1/2 میلیارد دلار را برای عراق
تصویب کرد. در سال 1989, ستیز بین عراق و ایران به پایان خود نزدیک شد. و
در سال 1989, آژانس اطلاعاتی وزارت امور خارجه ایالات متحده گزارش محرمانه ای را برای
جیمز بیگر وزیر خارجه تهیه می کند که در آن هشدار می دهد عراق در روابط خارجی خود بسیار
فعال شده .. و برای ساختن سلاح های شیمیایی, میکروبی و موشک به سختی در تلاش است. و
بیکر هیچ اقدام جدی در مورد این گزارش انجام نداد و همان گونه که پسانتر خواهیم دید
صدام حسین را هم بر این باور تشویق کرد که ایالات متحده در سیاست های عراق نسبت به همسایگان
خاور میانه ای اش همراه خواهد بود. و
در آوریل همان سال, وزارت نیروی ایالات متحده در یک گزارش مفصل اشاره کرد که عراق در صدد
اجرای طرح ساختن بمب هسته ای است. در پی آن, در ماه جون, گزارش دیگری وسیله بانک اگزیم
سیا و بانک مرکزی آمریکا تنظیم شد که نشان می داد عراق, فن آوری آمریکایی را به طور مستقیم
به طرح های موشکی, ساختن تانک و صنایع حمل و نقل خود انتقال می دهد. و
در 14 اگوست 1989, پلیس فدرال آمریکا شعبه بانکوناسیونال در آتلانتا را مورد بازرسی قرار داد. و
پاره ای هنوز بر این تردیدند که آیا این حمله برای نابود کردن اسنادی بود که دلائل مصرف وام های
عراق, در خرید فن آوری تجهیزات حساس و دیگر دانش های نظامی را از میان ببرد, یا برای تحقیق
در مورد در خواست وزارت کشاورزی آن کشور بوده است. و
در جریان ماه سپتامبر, به گفته یکی از شاهدان سیا برای زدودن نکوهش از خویش, طی گزارشی به
جمیز بیکر اعلام داشت که عراق در صدد به دست آوردن توانایی ساخت سلاح های هسته ای است
عراق فن آوری را از شرکت هایی که گمان می رود با پاکستان در ارتباطند, به دست می آورد
مدت ها بود که پاکستان از جانب کمیسیون انرژی ایالات متحده در مظان اتهام و حتی متهم به ساختن
سلاح های هسته ای بود. این بدگمان به سرد شدن روابط دو کشور انجامید و گفته می شد که در
پایین ترین سطح روابط دیپلماتیک قرار داشت. و
در اکتبر سال 1989, وزارت خارجه به بیکر پیشنهاد کرد, موضوع برنامه اعتبارات وزارت
کشاورزی را از دسترس بازرسان در بانکوناسیونال به دور بدارد. بیگر در این زمینه یادداشتی را
امضاء می کند که پاره ای آن را به عنوان تأیید وی بر متن یادداشت تعبیر کردند. این یک اصل کلی
است که اگر شخصی سندی را امضاء کند, دلیل بر موافقت او بر متن سند است. و
اندکی پسانتر, در میان شگفتی همگان, رئیس جمهور بوش راهنمای شماره 26 شورای امنیت را که
بازرگانی میان ایالات متحده و عراق را مورد پشتیبانی قرار می داد, امضاء کرد. و
بخشی از متن بدین قرار است: دسترسی به خلیج فارس و کشورهای کلیدی دوست در آن منطقه, از
نکات با اهمیت و امنیت ملی آمریکاست. این موارد نشان می دهد که از اکتبر 1989, رئیس جمهور
آمریکا در مورد عراق سیاست پردازی نیرنگ آمیز را به کار گرفته است. چه در همان هنگام که
عراق را به عنوان یک متحد ایالات متحده معرفی می کرد, آمادگی های جنگی علیه آن کشور را
سازمان می داد. و
در 26 اکتبر 1989, سه هفته پسانتر, بوش عراق را یک کشور دوست اعلام داشت و وزیر خارجه
بیگر, از وزیر کشاورزی کلی تون یوتر درخواست کرد که اعتبارات بازرگانی کشاورزی را برای
عراق افزایش دهد. آقای یوتر, برغم تردیدهای وزارت خزانه داری, یک میلیارد دلار برای استفاده
دولت بغداد به تصویب رساند. و
معاون وزیر امور خارجه آمریکا لورانس ایگل برگر, به وزارت خزانه داری اطمینان داد که دادن
اعتبار یادشده به دلائل ژئوپولتیک ضرورت داشته است. ایگل برگر در ضمن ارائه دلائل, چنین
بیان می کند توانایی ما برای زیر نفوذ قرار دادن رفتار عراق, از لبنان تا روند صلح خاورمیانه
اشاره مبهم به اسرائیل می تواند از راه گسترش بازرگانی بهبودی یابد. و
با این همه, از دیدگاه عناصر دمکرات با سوء ظن در کنگره آمریکا و شاید هم بر اثر افشای اطلاعات
جاسوسی از سوی اسرائیل این گفته های قانع کننده به نظر نمی رسید. و
در سال 1990, کمیته بررسی وام ها در کنگره اعلام داشت, عراق و هشت کشور دیگر که از آمریکا
وام دریافت داشته اند, نسبت به آن کشور رفتاری ستیز جویانه دارند. این علامع در واقع طرح جنگ
با عراق را به میانه کشید. و
زیر فشار کنگره و داده های جاسوسی که رئیس جمهور بوش آگاهی کنگره از آنها را به مصلحت
نمی دانست, در ژانویه سال 1990, عراق را از کمک های کنگره محروم گردانید. و
جان کلی, متخصص وزارت امور خارجه, از بیم آنکه دخالت کنگره مسیر طرح های جنگ با عراق
را دگر گون سازد, یادداشتی به معاون آن وزارت رابرت کیمیت تسلیم می دارد که در آن, از وزارت
کشاورزی به علت تأخیری که در پرداخت وام های عراق به عمل آمد, انتقاد کرده بود. و
در رویداد فوریه سال 1990, روشن شد که رئیس جمهور, برای تجهیز عراق و شاید هم برای آنکه
تأخیری در در برنامه آغاز جنگ روی ندهد علاقه مندی فراوانی از خود نشان می دهد. و
در 6 فوریه جمیز کلی مشاور حقوقی بانک مرکزی در نیویورک که مسؤولیت سامان بخشی عملیات
بانکوناسیونال در ایالات متحده را بر عهده داشت یادداشتی به مقامات وزارت امور خارجه تسلیم کرد
که نگرانی های فراوانی را برانگیخت. و
مسافرت پژوهشگران جنایی بانک مرکزی آمریکا به ایتالیا منتفی شد و بانکوناسیونال از درج مطالب
روزنامه ها ابراز ناخشنودی کرد. و
کلی در بخشی از یادداشت 6 فوریه خود نوشته بود.. عدم تصویب وام های ما به صدام از عناصر
کلیدی روابط با وی به شمار می رود و موجبات شتاب بخشیدن به کوشش های مخالفت آمیز او را
فراهم می سازد. و
در صورتی که تا آن هنگام ایالات متحده از برنامه های طرح ریزی شده جنگ علیه صدام آگاهی
نداشته, بیان بخش دوم نوشته کلی شگفت آور به نظر می رسد. چه, اگر ایالات متحده از حرکت های
مخالفت آمیز, صدام بیمناک بوده چگونه به تجهیز نظامی او مبادرت می ورزیده است؟ از دیدگاه
منطق, اگر وزارت امور خارجه بر این باور بوده که ممکن است صدام به حرکت مخالفت آمیز علیه
آن کشور گرایش پیدا کند, باید اعتبارات و وام های داده شده به وی را معلق می ساخت. و
کمیته 300 باشگاه رم
دکتر جان کولمن
ترجمه دکتر یحیی شمس