Freitag, 29. Juli 2011

رابعه عدویه قیسی << کیشی

رابعه دختر اسماعیل عدویه فیسی یا کیشی <جزیره کیش متعلق به ایران >>است که قولی به قولی در بصره و به قول
دگر در بیت المقدس متولد شده و در سال 135 هجری قمری در فلسطین در همان بیت المقدس یا بصره وفات یافته است
در این باره در میان تاریخ نویسان اختلاف نظر است .رابعه از بنیانگذاران مکتب صوفیگری است .او هم عصر حسن
بصری <صوفی معروف بود.در تاریخ داستان ها و روایات چندی در باره ی رابعه گفته شده . او در قرنی که اعراب و
اسلام در ایران و عراق در اوج قدرت بودند یعنی در هزار و سیصد سال پیش در عصر حجاج بن یوسف 41-95 ه ق
و نظیر او سربسته و در پرده انسان خدائی را تبلیغ می نمود در قرنی که دگر اندیشان را زنده زنده پوست می کندند.
رابعه به سبک خود با خرافات حاکم بر جامعه مبارزه می کرد از او نقل است گویند .روزی دیدند که رابعه در بصره
می دود و مشعلی به دست داشت وقتی سبب را پرسیدند گفت می روم تا آتش به دوزخ و بهشت در زنم تا خلق خدای را
نه بدان سبب طاعت دارند <تاریخ جستجو در توف ایران زرین کوب ص 2 < شیخ عطار در تذکره الاولیاء جلد 2
صفحه 138 این داستان را به شبلی همرزم حلاج بدین ترتیب نسبت داده است که گویند ..شبلی را دیدند پاره یی آتش
بر کف نهاده می دود .تا گفتند .تا کجا؟ گفت می روم تا آتش در کعبه زنم تا خلق با خدای کعبه پردازند. و یک روز دیدند
شبلی چوبی در دست داشت به هر دو سر آن آتش در گرفته . گفتند چه خواهی کرد ؟ گفت ..می روم تا به یک سر این
چوب دوزخ را بسوزم و به یک سر آن بهشت را تا خلق را پروای خدا پدید آید ..نقل قول از نهضت های ملی و اسلامی
در ایران ض 163 بدون شک اگر این طور بوده پس شبلی از رابعه تقلید نموده چون شبلی حدود دو قرن بعد از رابعه
می زیسته است بهر حال در عصر رابعه ترس از خدای و سوختن به آتش دوزخ رواج مطلق داشت و حتی خرافه گویان
با فروش قطعات کوچک از بهشت حداکثر سوء استفاده را می کردند .رابعه همانند دیگر صوفیان اولیه انسان را مقدس
می شمرد و توهین به خدا بود در باره ی اعتقاد او به انسان خدائی گویند در یک شب بهاری ندیمه اش او را به بیرون
خواند و گفت رابعه بیرون آی تا آثار خدای بینی رابعه جواب داد که توبه درون آی تا خود خدابینی < نقل از نگاهی
گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق پارسان ص 38 ..رابعه بدین وسیله ندا می داد که خدا در وجود انسان است و نباید او را
آزار داد.او هیچ اعتقاد به زیارت خانه کعبه و غیره نداشت تذکره الاولیاء این داستان را چنین نقل کرده ..رابعه در باره
خانه کعبه گوید ..کجا روم من کلوخی و آن خانه سنگی و در راه کعبه می بیند که آن خانه سنگی به استقبال او می آید
و او می گوید وومرا رب باید با بیت چکار و خود را خدا و خانه خدا می داند .< همان جا جلد 1 صفحه 67 < بنا  بر این
بوسیدن و زیارت سنگ ها به نظرش کاری مسخره می آمده. به خاطر همین گفتارهای کنایه آمیزش روزی عده ای از
سران قوم صاحبنظر در امور اسلامی از او پرسیدند که در عبادت خویش خدا را هرگز می بینید گفت ..بی شک می
بینم اش که اگر نمی دیدم .نمی پرسیدم اش .از او پرسیدند خدا را دوست داری ؟ می گوید آری و از دشمنی با شیطان
می پرسند می گوید .دشمن ندارم گویند چرا ؟ جواب می دهد  ..از محبت رحمان پروای عدوات شیطان ندارم بیانات و
منطق رابعه عدویه به اندازه ای بُرا بوده که بسیاری از صوفیان نامی و هم عصر او را مجزوب خود ساخته بودند گویند
حسن بصری در مجلس و عظ لب به سخن نمی گشود تا رابعه عدویه حاضر نمی شد < تصوف و عرفان عمید زنجانی
ص 143 و < رابعه هرگز ازواج نکرد نه به خاطر این که گویا مردی لایق همنشینی با خود را نیافته بود .گویند هنگامی
که حسن بصری پیشنهاد ازدواج به او داد . رابعه چون نمی خواست طوری رد کند .که او بر نجد گفت .ازدواج بر وجودی
تعلق گیرد این جا وجود بر خاسته است. در واقع رابعه خود را در کهکشان می دید و مردان را بر زمین او افزون بر این
که دوستان و همرهانی در میان مردان مانند حسن بصری سفیان ثوری مالک دینار جیب عجمی محمد واسع ابوهاشم کوفی
داود طائی و شقیق بلخی داشت دشمنانی نیز داشت که همیشه دنبال بهانه بودند که او را به دام ارتدادبیاندازند .طوری که
راوندی در تاریخ اجتماعی ایران ج 6  ص 565 اورده است.روزی جمعی از ظرفانی بصره بر در صومعه رابعه عدویه
رفتند و گفتند ..ای رابعه مردان را سه فضیلت است که زنان را نیست .اول آن که مردان کامل العقل اند و زنان ناقص العقل
و دلیل بر نقصان عقل ایشان آن گواهی دو زن برابر یک مرد است ..دوم آن که زنان ناقص الدین اند و دلیل برنقصان دین
ایشان آن که در هر ماه به جهت حیص چند روز از نماز و روزه باز می مانند .سوم آنکه هر گز زنی به درجه پیغمبری
نرسیده در آن حال رابعه با ملاحظه و سنجیدن جو حاکم وضع را نابسامان دیده و بدون شک پیش خود فکر نموده اگر این
نظرات را رد کند یعنی قرآن را رد کرده است بنابراین زیرکانه در جواب آنان گفت ..راست می گویند اما زنان را سه
فضیلت است که مردان را نیست اول آن که در میان زنان مُخنث نیست و این صف خاصه مردان است .دوم ان که همه
انبیاء و صدیقان و شهیدان و صالحان در شکم زنان پرورش یافته اند و در کنار ایشان بزرگ شده اند سوم آن که هیچ
زنی دعوی خدائی نکرده است و این جرات و بی ادبی از مردان سرزده .او با چنین جواب طنز مانند ی به پرسش های
طنز آمیز از یک خطر مرگ جان بدربرد .
اهمیت مقام علمی و شخصیت کم همتای رابعه عدویه در قصاوت دانشمندان اسلام شناس هنگام بررسی تاریخ اسلام بر
جسته تر میشود که با احترام خاصی از اونام می برند .از جمله ریچارد فرایب اروپائی می گوید.از معروف ترین عضو
این حلقه حواریون حسن بصری رابعه عدویه از زنان عارف و زاهد بود که در بیت المقدس تولد یافت اما در بصره
زندگی کرد و در همان شهر در گذشت و از نخستین صوفیائی بود که مضمون عشق الهی و اتحاد را مطرح کرد
تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه جلد 4 ص 390
همچنین پطرو شفسکی روسی در باره زنان در تاریخ اسلام و به ویژه در باره رابعه عدویه می گوید ..اندیشه عشق به
خدواند با نیروی عجیبی در میان زنان تجلی کرد رابعه عدویه که در راس مخفلی از زنان زاهده مسلمان در بصره
قرار داشت به انشاء اشعار عاشقانه خطاب به افریدگار مشهور است او میگوید گذشته از رابعه که صوفیان بسیار
بزرگ اش می دارند می توان از عایشه دختر جعفر صادق امام ششم و نفسیه از خاندان علوی و فاطمه نیشابوری
وفات به سال 224 هجری قمری نام برد این فقط گوشه ای از اظهار نظر برخی از محققین در باره ی رابعه بود ..قابل
ذکر است چیزی که اسلام شناسان اروپائی قصدا و یا بطور عادت نمی خواهند به آن به پردازند مسئله مقاومت
شخصیت ها ی معروفی نظیر رابعه عدویه و هم مسلکان اش در برابر ترویج خرافات مذهب حاکم بوده اینان فقط از
جنبه های زهد و خدا پرستی حرف می زنند و با بی میلی  در تحقیقات خود بگوشه هائی از واقعیت اشاره می کنند
به این دلیل نمی خواهند سر عدوات و دشمنی را با حکام کشورهای اسلامی و مسلمانان باز کنند
همین شیوه بر خورد را با طاهره قره العین قزوینی نیز کرده اند

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen