مجموعه این کمیت های مختلفی که برشمردیم شکل و نظم می گیرد. نمایندگان نهادهای مختلف
اجتماعی مستقیم و غیر مستقیم با هم متحد عمل می کنند. و
روشنفکران و روحانیون نظام و نمایندگان نهادهای فرهنگی سیاسی و بازرگانانی و کسبه بعنوان
نهاد های اقتصادی با هم عمل می کنند. و
روشنفکران سیاسی و گروه مبارز آزادیخواه مترقی بعنوان نماینده نهادهای سیاسی و اجتماعی و
فرهنگی با ارتباط بگذشته ایران و امروز آموزش از دست آوردهای حرکت های انقلابی جوامع
امروز و دیگر نقش فعال بود را ببعهده دارند. و
تأثیر حوادث اروپا
از زمان شاه عباس ببعد و گسترش روابط بازرگانی با دنیا غرب پای اروپائیان بشرق و در نتیجه
با ایران و ایرانیان و شرقیان با اروپا باز شد. کم کم این رفت و آمدها توسعه پیدا کرد. رشد و توسعه
این رقبت و آمدها سبب شد که از اوضاع و بیشترفتهای اروپا صحبت شود. و
حتی شاه که از اروپا باز می گشت, بسیار از مزایا و پیشرفتهای آنجا صحبت می کرد, که همه اینها
زمینه ذهنی بوجود می آورد. و صحبت های که از جانب کسانی که به اروپا سفر میکردند, و یا خود
اروپائیان که تا سفرهایشان به ایران, چه از اوضاع آنجا صحبت می کردند, و یا با آشاری که با خود
داشتند, بیشرفت های اروپا را می شناساندند. حوادثی که در آن دوران بوقوع پیوسته بود, و از
پیک هائی که آن حوادث مترقی را به سراسر جهان می رساندند, در رشد ذهنی جامعه, تأثیر
می گذاشت و بیش از همه باید از حرکت های انقلابی در فرانسه و سپس در روسیه یاد گرد. و
الف- تأثیر انقلابات و دگرگونی های اجتماعی فرانسه در ایران: انقلاب کبیر فرانسه, کمون پاریس که
اولین تجربه حکومت سوسیالیستی را با خود داشت, جهان و ایران را نیز متوجه خود ساخت. و
انقلاب کبیر فرانسه و بر سر کار آمدن ناپلئون و جنگها بیش, تأثیر قابل توجه ای با خود داشت و حد
اقل این تأثیر را داشت که دولت ایران و فتحلیشاه را متوجه خود سازد, که شاید بتواند با پشتیبانی و بر
خورداری از کمکهای او شکست های ننگ آور از روسیه را, جبران سازد و وجود او سبب شود که
موقتاً از انگلیس کناره گیرد, و در مقابل روسیه اظهار وجود نماید. عده ای مستشار نظامی و قتی آورد
که ارتش را سر و سامان بخشد و باین ترتیب نیروهای ارتش و دیگر نیروهای اجتماعی هر یک بقدری
که در رابطه قرار گرفته بودند بطور نسبی بجنب و جوش افتادند, و در سر جبران شکست می پروراندند
و انگلیس و روسیه هم که انقلاب فرانسه, آنها را سخت ناراحت کرده بود و سرنگونی سلطنت و وجود
جمهوری در فرانسه و بدنبال آن فتوحات ناپلئون آنها را سخت بوحشت انداخته بود, و در واقع وجود
خطر از سوی فرانسه اختلافات و تضادهای آنها را, تا حدود تخفیف داده بود, و برای مقابله با دشمن
مشترک با هم کنار آمده بودند, و در ضمن می دانستند وجود ناپلئون و کمک او بایران ممکن است برای
آنها گران تمام شود: لذا موقتاً از فشار بایران و تا حدود تن دادن بخواسته های ایران, و بهرحال حدودی
از منافعی که در ایران برای خود قائل می شدند, موقتاً صرفنظر کنند, و خود اینها تا حدودی و به
نسبتی که نیروهای مختلف اجتماعی از این اوضاع جاری با خیر می شدند, زمینه ذهنی بوجود می آورد
کمون پاریس
کمون پاریس و تجربیاتی که حکومت سوسیالیستی ناشی از آن ببار آورد, در سطح جهان, و در نتیجه
بطور نسبی ضعیف تر در ایران اثر بخشی داشت, و در واقع اگر چه این حکومت موفق نشد, دائم چرخ
حکومتی را در دست نگرفت, و در نهایت بورژوای هوشیار و آشنا بکار خود, پیروزی را در دست
گرفت ولی بهرحال همه اینها زمینه ذهنی در سطح جهان و با للطبع در ایران بوجود آورد. و
چنانچه بهر اثری که در رابطه با مشروطیت مراجعه شود, از انقلاب کبیر فرانسه یاد شده, از همان
سالهای نخست که زمزمه قانون نویسی و .. این قبیل چیزها بود و شاه هم در این رابطه سخن می گفت
و بالاخره پس از انقلاب ناقص که صورت گرفت قانون اساسی از دستآوردهای انقلاب فرانسه برخوردار
شد. البته در این مدت و حتی هنوز هم, در ایران کسی بطور اساسی انقلاب فرانسه را تحلیل نکرده و
ویژیگیهای اساسی آن مورد بررسی قرار نگرفته است. تازگی ها چند کتاب چاپ شده است. و
بهرحال دستآوردهای آن, چه بصورت شعار و چه بصورت نوشته هائی که جنبه وقایع نگاری داشته و
از اتفاقاتی که افتاده بود و یاد شده بود و .. خود زمینه ذهنی با خود داشت, و نه البته دانشی که به مسائل
تئوریک انقلاب بپردازد. و
خود این کمبود ضعف بزرگی بود, که چه در آن دوران و چه در دوران بعدی گریبان تمام روشنگران
را چسبیده بود, و هنوز که هنوز است, اگر چه سطح دانش تئوریک از انقلابات جهان نسبت بآن دوران
در این سرزمین در میان روشنگران افزایش یافته, ولی متاسفانۀ بکار بردن و استفاده از دستآوردهای
انقلابی این انقلابات تحلیل هائی تئوریک آنها, نه بصورت کسب تجربه و استفاده منطقی بلکه دنباله
روانه و الگوار صورت می گیرد, که این دنباله روی الگواری بیشتری مواقع زیان می رساند و آدمی
را متوجه شرایط تاریخی و روابط موجود اجتماعی مثلا در فلان مقطع از زمان در فلان کشور نمی
سازد, و یا اگر کسی بحق باندیشمندی خرده بگیرد, و عملش را مورد انتقاد قرار دهد, آنچنان روابط
الگو برداری حاکم بر سازمانها و عناصر وابسته بآن, که در تابعیت آن جریان فکری قدم بر می دارند
شدت گرفته که با چشمانی بسته و گوشهائی پُر, راهی را طی می کنند که در بعضی مواقع ضررش
بیش از سودش خواهد بود. و
البته چنین قشریگری نیز در دیگر کشورها و حتی اروپا که سالهای بیشتری با مسائل تئوریک این
چنینی سرو کار دارند, و از نظر مکانی نیز پذیرفتنی تر و گویا تر است, باین علت که برخاسته از
روابط اجتماعی این اجتماعات می باشد و لذا با واقعیت روابط اجتماعی این مکانها گویا تر است
وجود دارد. و
البته گفتار پیشین هیچ رو رد آموزش از دستآوردهای تئوریک, انقلابها و پدیده های مختلف اجتماعی
که در سطح جهان صورت گرفته است را موجب نمی شود: که آسان از آنها گذشت و بآنها بی توجه
بود و سرسری گرفت: بلکه بایستی بدقت بمطالعه گذاشت, بازشناسی کرد, با واقعیت های اجتماعی
زمان مکانی تطبیق داد, و به استفاده گرفت, ولی نه قوانین ایدئولوژی ولایت فقیه در قوانین قضائی
و نه خدا سالاری که ولایت فقیه رهبر ایران امروز خدای ایران شناخته شده است. و
فشار ظلم و بی عدالتی نسبت به مردم ایران از سوی قوانین قضائی و حرکت ها و فعالیت های مترقیانه
این ملت ایران که معلول این نا مردی ها روحانیون بود و در گیری و رشد نهادهای اجتماعی و تأثیر
گذاری از اعترضات دیگر کشورها اروپا و کشورها دیگر درخواست کار و پناهندگی داشته اند. و
مردم ایران از روسیه هم بعلت همسایگی و مرزهای وسیع بین این دو کشور و هم بخاطر مسافرتهای
پی در پی و زیادی که توسط بازرگانان برای کسب تجارت انجام می گرفت و یا بیکارانی که برای کار
بآنسوی مرزهای روسیه و اروپا پناه می بردند و خلاصه تشابه فرهنگی و سیعی که بین ایران و قفقاز
و دیگر کشورهائی که از دولت تزار لشکرکشی و بی لیاقتی شدیدی که سراپای پادشاهان قاجاریه را
گرفته بود و آن قدرت کاذب و این ضعف ننگ آور, سبب جدائی و تجزیه شده بود, سبب می شد, که ظلم
حاکم براین دولت که ناشی از دو حکومت بود, که در فساد و دیکتاتوری و چپاول مردم بیداد می کردند
باعث شود هر یک بدیگری بدهد و از او بگیرد, و بمبارزات هر دو کشور ایران و روسیه غنا بخشیده
شود. و این دو سیستم رشد مبارزات ضد تزاری در روسیه و شکل گیری آن مراحلی را می گذراند که
بهر صورت هم از نظر دانش تئوریک و عامل ذهنی قویتر بود و هم از نظر عینی که ره بسوی
ارگانیزه شدن ببرد و مجموعه را بوجود آورد و به کیفیتی انقلابی بدل شود.و
این ویژگی خود کمک و دامن زدن به جریانات انقلابی داخل کشور ایران را موجب می شد و اثر بخشی
آنرا در حین روی آوردن بمبارزه مسلحانه در کشور ایران و مرکز غیبی بعنوان کمیته ای که در رابطه
با سازمانهای مسلح عمل می کرد و کارش ترورهای سیاسی بود, که بهر حال در آن دوران پذیرفتنی بود
و مردم از آن استقبال می کردند. کوشش برای پدید آمدن این کمیته را از انقلابیون کشور ایران باید
دانست. و
اجتماعی مستقیم و غیر مستقیم با هم متحد عمل می کنند. و
روشنفکران و روحانیون نظام و نمایندگان نهادهای فرهنگی سیاسی و بازرگانانی و کسبه بعنوان
نهاد های اقتصادی با هم عمل می کنند. و
روشنفکران سیاسی و گروه مبارز آزادیخواه مترقی بعنوان نماینده نهادهای سیاسی و اجتماعی و
فرهنگی با ارتباط بگذشته ایران و امروز آموزش از دست آوردهای حرکت های انقلابی جوامع
امروز و دیگر نقش فعال بود را ببعهده دارند. و
تأثیر حوادث اروپا
از زمان شاه عباس ببعد و گسترش روابط بازرگانی با دنیا غرب پای اروپائیان بشرق و در نتیجه
با ایران و ایرانیان و شرقیان با اروپا باز شد. کم کم این رفت و آمدها توسعه پیدا کرد. رشد و توسعه
این رقبت و آمدها سبب شد که از اوضاع و بیشترفتهای اروپا صحبت شود. و
حتی شاه که از اروپا باز می گشت, بسیار از مزایا و پیشرفتهای آنجا صحبت می کرد, که همه اینها
زمینه ذهنی بوجود می آورد. و صحبت های که از جانب کسانی که به اروپا سفر میکردند, و یا خود
اروپائیان که تا سفرهایشان به ایران, چه از اوضاع آنجا صحبت می کردند, و یا با آشاری که با خود
داشتند, بیشرفت های اروپا را می شناساندند. حوادثی که در آن دوران بوقوع پیوسته بود, و از
پیک هائی که آن حوادث مترقی را به سراسر جهان می رساندند, در رشد ذهنی جامعه, تأثیر
می گذاشت و بیش از همه باید از حرکت های انقلابی در فرانسه و سپس در روسیه یاد گرد. و
الف- تأثیر انقلابات و دگرگونی های اجتماعی فرانسه در ایران: انقلاب کبیر فرانسه, کمون پاریس که
اولین تجربه حکومت سوسیالیستی را با خود داشت, جهان و ایران را نیز متوجه خود ساخت. و
انقلاب کبیر فرانسه و بر سر کار آمدن ناپلئون و جنگها بیش, تأثیر قابل توجه ای با خود داشت و حد
اقل این تأثیر را داشت که دولت ایران و فتحلیشاه را متوجه خود سازد, که شاید بتواند با پشتیبانی و بر
خورداری از کمکهای او شکست های ننگ آور از روسیه را, جبران سازد و وجود او سبب شود که
موقتاً از انگلیس کناره گیرد, و در مقابل روسیه اظهار وجود نماید. عده ای مستشار نظامی و قتی آورد
که ارتش را سر و سامان بخشد و باین ترتیب نیروهای ارتش و دیگر نیروهای اجتماعی هر یک بقدری
که در رابطه قرار گرفته بودند بطور نسبی بجنب و جوش افتادند, و در سر جبران شکست می پروراندند
و انگلیس و روسیه هم که انقلاب فرانسه, آنها را سخت ناراحت کرده بود و سرنگونی سلطنت و وجود
جمهوری در فرانسه و بدنبال آن فتوحات ناپلئون آنها را سخت بوحشت انداخته بود, و در واقع وجود
خطر از سوی فرانسه اختلافات و تضادهای آنها را, تا حدود تخفیف داده بود, و برای مقابله با دشمن
مشترک با هم کنار آمده بودند, و در ضمن می دانستند وجود ناپلئون و کمک او بایران ممکن است برای
آنها گران تمام شود: لذا موقتاً از فشار بایران و تا حدود تن دادن بخواسته های ایران, و بهرحال حدودی
از منافعی که در ایران برای خود قائل می شدند, موقتاً صرفنظر کنند, و خود اینها تا حدودی و به
نسبتی که نیروهای مختلف اجتماعی از این اوضاع جاری با خیر می شدند, زمینه ذهنی بوجود می آورد
کمون پاریس
کمون پاریس و تجربیاتی که حکومت سوسیالیستی ناشی از آن ببار آورد, در سطح جهان, و در نتیجه
بطور نسبی ضعیف تر در ایران اثر بخشی داشت, و در واقع اگر چه این حکومت موفق نشد, دائم چرخ
حکومتی را در دست نگرفت, و در نهایت بورژوای هوشیار و آشنا بکار خود, پیروزی را در دست
گرفت ولی بهرحال همه اینها زمینه ذهنی در سطح جهان و با للطبع در ایران بوجود آورد. و
چنانچه بهر اثری که در رابطه با مشروطیت مراجعه شود, از انقلاب کبیر فرانسه یاد شده, از همان
سالهای نخست که زمزمه قانون نویسی و .. این قبیل چیزها بود و شاه هم در این رابطه سخن می گفت
و بالاخره پس از انقلاب ناقص که صورت گرفت قانون اساسی از دستآوردهای انقلاب فرانسه برخوردار
شد. البته در این مدت و حتی هنوز هم, در ایران کسی بطور اساسی انقلاب فرانسه را تحلیل نکرده و
ویژیگیهای اساسی آن مورد بررسی قرار نگرفته است. تازگی ها چند کتاب چاپ شده است. و
بهرحال دستآوردهای آن, چه بصورت شعار و چه بصورت نوشته هائی که جنبه وقایع نگاری داشته و
از اتفاقاتی که افتاده بود و یاد شده بود و .. خود زمینه ذهنی با خود داشت, و نه البته دانشی که به مسائل
تئوریک انقلاب بپردازد. و
خود این کمبود ضعف بزرگی بود, که چه در آن دوران و چه در دوران بعدی گریبان تمام روشنگران
را چسبیده بود, و هنوز که هنوز است, اگر چه سطح دانش تئوریک از انقلابات جهان نسبت بآن دوران
در این سرزمین در میان روشنگران افزایش یافته, ولی متاسفانۀ بکار بردن و استفاده از دستآوردهای
انقلابی این انقلابات تحلیل هائی تئوریک آنها, نه بصورت کسب تجربه و استفاده منطقی بلکه دنباله
روانه و الگوار صورت می گیرد, که این دنباله روی الگواری بیشتری مواقع زیان می رساند و آدمی
را متوجه شرایط تاریخی و روابط موجود اجتماعی مثلا در فلان مقطع از زمان در فلان کشور نمی
سازد, و یا اگر کسی بحق باندیشمندی خرده بگیرد, و عملش را مورد انتقاد قرار دهد, آنچنان روابط
الگو برداری حاکم بر سازمانها و عناصر وابسته بآن, که در تابعیت آن جریان فکری قدم بر می دارند
شدت گرفته که با چشمانی بسته و گوشهائی پُر, راهی را طی می کنند که در بعضی مواقع ضررش
بیش از سودش خواهد بود. و
البته چنین قشریگری نیز در دیگر کشورها و حتی اروپا که سالهای بیشتری با مسائل تئوریک این
چنینی سرو کار دارند, و از نظر مکانی نیز پذیرفتنی تر و گویا تر است, باین علت که برخاسته از
روابط اجتماعی این اجتماعات می باشد و لذا با واقعیت روابط اجتماعی این مکانها گویا تر است
وجود دارد. و
البته گفتار پیشین هیچ رو رد آموزش از دستآوردهای تئوریک, انقلابها و پدیده های مختلف اجتماعی
که در سطح جهان صورت گرفته است را موجب نمی شود: که آسان از آنها گذشت و بآنها بی توجه
بود و سرسری گرفت: بلکه بایستی بدقت بمطالعه گذاشت, بازشناسی کرد, با واقعیت های اجتماعی
زمان مکانی تطبیق داد, و به استفاده گرفت, ولی نه قوانین ایدئولوژی ولایت فقیه در قوانین قضائی
و نه خدا سالاری که ولایت فقیه رهبر ایران امروز خدای ایران شناخته شده است. و
فشار ظلم و بی عدالتی نسبت به مردم ایران از سوی قوانین قضائی و حرکت ها و فعالیت های مترقیانه
این ملت ایران که معلول این نا مردی ها روحانیون بود و در گیری و رشد نهادهای اجتماعی و تأثیر
گذاری از اعترضات دیگر کشورها اروپا و کشورها دیگر درخواست کار و پناهندگی داشته اند. و
مردم ایران از روسیه هم بعلت همسایگی و مرزهای وسیع بین این دو کشور و هم بخاطر مسافرتهای
پی در پی و زیادی که توسط بازرگانان برای کسب تجارت انجام می گرفت و یا بیکارانی که برای کار
بآنسوی مرزهای روسیه و اروپا پناه می بردند و خلاصه تشابه فرهنگی و سیعی که بین ایران و قفقاز
و دیگر کشورهائی که از دولت تزار لشکرکشی و بی لیاقتی شدیدی که سراپای پادشاهان قاجاریه را
گرفته بود و آن قدرت کاذب و این ضعف ننگ آور, سبب جدائی و تجزیه شده بود, سبب می شد, که ظلم
حاکم براین دولت که ناشی از دو حکومت بود, که در فساد و دیکتاتوری و چپاول مردم بیداد می کردند
باعث شود هر یک بدیگری بدهد و از او بگیرد, و بمبارزات هر دو کشور ایران و روسیه غنا بخشیده
شود. و این دو سیستم رشد مبارزات ضد تزاری در روسیه و شکل گیری آن مراحلی را می گذراند که
بهر صورت هم از نظر دانش تئوریک و عامل ذهنی قویتر بود و هم از نظر عینی که ره بسوی
ارگانیزه شدن ببرد و مجموعه را بوجود آورد و به کیفیتی انقلابی بدل شود.و
این ویژگی خود کمک و دامن زدن به جریانات انقلابی داخل کشور ایران را موجب می شد و اثر بخشی
آنرا در حین روی آوردن بمبارزه مسلحانه در کشور ایران و مرکز غیبی بعنوان کمیته ای که در رابطه
با سازمانهای مسلح عمل می کرد و کارش ترورهای سیاسی بود, که بهر حال در آن دوران پذیرفتنی بود
و مردم از آن استقبال می کردند. کوشش برای پدید آمدن این کمیته را از انقلابیون کشور ایران باید
دانست. و