Mittwoch, 13. Januar 2016

شالوده نظام ولایت فقیه رهبر ایران

بر آمدن رژیم ولایت فقیه جمهوری دیکتاتوراسلامی ایران و همکاران او روحانیون دزد, بر دوش انسان هایی بی گناه
ایرانی که از عقل و دانش و هنردوستی نسبتاً بالایی هم برخوردار بودند و هستند, نشان داد که انسان میتواند به
سادگی عقل و هوش خود را فریب ایدئولوژی ولی فقیه رهبرایران دهد, و احساسش را به زانو در برابر ایدئولوژی 
ولی فقیه رهبر ایران که برای  قانون اساسی و قوانین قضایی  برای ملت ایرانی نوشته است وادارد, در خدمت 
ایدئولوژی ها به جنایت دست زند و برای دست یافتن به حداقلی از مقبولیت اجتماعی میلیون ها همنوع خود را به 
مسلخ بفرستند. و

ما می دونیم رهبر ایران قاتل هست, براینکه تو حریم خانواده گی شهروندان ایرانی تجاوز کرده است, ولی فقیه حتماً 
می دونند که جرمش برای دادگاه انقلاب خیلی سنگین است. و

آخرین نکته در این باره آنکه در کشور یمن اتفاق افتاده است و رهبر ایران تا حال در این مورد اکثرعملی پیش نگرفته 
است, در واقعیت هیچگدام از دو نظام یاد شده بطور ایده آل تحقق پذیر نیستند. هم حکومت های دمکراتیک به سمت 
بیگانگی با خواست مردم تمایل دارند و هم هیچ حکومت استبدادی بدون پشتیبانی دستکم بخشی از جامعه پابرجا می ماند

در هرنوع نظامی توازنی از قدرت و قهر وجود دارد و هیچ حکومتی حتی حکومت های استبدادی و فاشیستی نمی توانند 
تنها به زور اسلحه متکی باشند. و همه حکومت ها بر پشتیبانی آزادانه بخشی از جامعه استوارند. این بخش ممکن است
 اقلیتی را تشکیل دهد ولی پشتیبانی هر روزه اوست که حکومتی را سر پا نگه می دارد. و
درک این اصل بویژه برای ما ایرانیان که همواره  پنداشته ایم حکومت هایمان به پشتیبانی خارجی  و یا سپاه پاسداران و 
بسیج ها و یا سازمان های امنیتی بر پا بوده اند و هیچگاه هیچگونه پشتیبانی مردمی نداشته اند بسیار مهم است.و

ساده ترین رابطه میان شهروندان ایرانی و رواحانیون نظام ایران هنگامی برقرار می شود که آندو از همان لطظه نخست 
با هم پیمان بندند که موازین رفتاری مشترکی را رعایت کنند و به اعتمات متقابل پایبند باشندو. و و گرنه باید هر دو لظه
انتظار داشت که یکی دیگری را مورد سواستفاده قرار دهد. و

مزد کارگر در کشور ایران با حاصل کاش متناسب نیست بنابراین این ارزش اضافی یک است. به این معنی که در آنجا 
هم رسماً از حق کارگر  ربوده می شود. نتیجه آنکه بین کارگر کشور ایران و اروپاء اختلافی در کار است. و
باید دید استنباط متافیزیکی در کجای این سئوال نهفته شده؟ در آن جا که این دو نوع اجتماع را یکی دانسته تفاوت آنها را 
در نظر نمی گیرند بصرف اینکه چون ارزش اضافی در این هر دو وجود دارد. و
آنها را یکسان انگاشته و تغییرات و تحولاتی را که در کشور ایران رخ داده است نادیده می گیرند و توجه ندارند که آنها 
انسان و ماشین مفهمومی غیر از اروپاء امروز دارد. و
خلاصه آن که در اروپاء ماشین برای استحصال و انسان برای استثمار است, حال آن که در کشور ایران ایدئولوژی 
ولایت فقیه رهبر ایران ارزش اضافی, در کشور ایران بجیب  روحانیون دزد صاحب کار میرود, در کشور ایران رژیم 
یعنی با جماعات هم طبقه کارگر رسیدگی نمی شود. و

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen