Donnerstag, 5. Dezember 2013

برای روز صبح 16 آذر به پا خیزم


وجدان های بیدار امروز وقت آن است تا بر علیه هرگونه اعدام این قانون با قوانین ولایت فقیه رهبر ایران ضد شهروندانی که 

خود نوعی جنایت علیه مردم ایران است به پا خیزیم و اعتراض کنیم علیه هرگونه خودکشی که سرمایه داری رژیم روحانیون 

به مردم ایران تحمیل می کند به پا خیریم علیه هرگونه عملیات انتحاری و تروریستی که جان شهروندان ایرانی را هدف قرار

 می دهد. به پا خیزیم


سی پنج سال است که سرمایه داری ولایت فقیه رهبر ایران در قالب جمهوری اسلامی با لباس ایدئولوژیک مذهبی امپریالیستی
 و طرفداری ازنظام شیخ ارباب گرفته فرزندان برداران خواهران پدران و مادرانمان را اعدام می کند. تیر باران اعدام سنگسار
 زندان شکنجه تبعید و انواع و اقسام مجازات های شنیع و غیر انسانی اشکال شناخته شده ای هستند که علیه ما به کار برده می
 شوند تا چرخه تولید ایدئولوژیک مذهبی را به شهروندان ایرانی بقوبالانند,  و با سر ریز کردن آن در چرخه تولید سرمایه داری
 .جهانی جایگاه خود را در این نظام ضد انسانی تضمین نماید

حمله به کوی دانشگاه و غیره مؤثر بوده و هدف آنها ساقط کردن دولت خاتمی یا نا توان جلوه دادن آن بوده است که بعضی از
 حرکات فیزیکی مانند کارناوال عصر عاشورا را به راه انداختن که کسی نمی داند این گروه خودسر چه کسانی  بوده اند ؟

و بعد از انتخاب خاتمی هم عده ای خودسر در درون حاکمیت مرتکب جنایات و قتلهای فجیعی گشته اند ولایت فقیه رهبرایران
 .و نیز دیگران اعضای رژیم هم با آنان همکاری داشته است 

یا فاجعۀ کوی دانشگاه تهران و تبریز و حمله به دانشجویان داخلی و خارجی علاوه بر خسارت جانی و مالی چه مشکلات و 
عواقب سوی را در پی داشت افراد خود سری که خود آنها از درون حاکمیت بوده اند و بعضی از آنها به حالت فنری تا 
.عالی ترین مقام امنیتی کشور رسیده اند و خود مرتکب چنین جنایاتی گشته اند 

که به گفته ارباب هنر این تنها یک فلاش بک است و نمی تواند جای واقعیت را بگیرد و حالا دو سئوال مطرح می باشد که
چگونه این افراد خودسر و بی دین تا این حد مرتکب این گونه جنایات گشته اند : سئوال آیا مسئولان مافوق این دستگاه ها
در جریان این جنایات بوده اند؟ و سئوال دوم آیا مسئولان این آقایان از این جنایات بی خبر بوده اند؟ که در دو حالت مسئولان
وقت آنها باید پاسخگو باشند که در دستگاهی که تحت الامر این آقایان بوده است چگونه این افراد خودسرانه جنایاتی به این 
.بزرگی مرتکب گشته اند

کوچک شمردن جنایت های بزرگ: پس از انتشار خبر قتل های نفرت انگیز و حساس شدن افکار عمومی نسبت به آنها
ریاست قوه قضاییه که وظیفه تعقیب مجرمان را به عهده داشت به جای برخورد قاطع با آنان از تریبون های عمومی و نماز
جمعه افاضات مهمی فرمود و از جمله این که مگر چه اتفاقی افتاده که با قتل چند نفر این همه سروصدا به پا می کنید و
این در حالی است که مکتب ما به شهادت قرآن کریم می فرماید من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل
الناس جمیعاً سورۀ مائده آیه 3 اهمیت قتل را نه به تعداد و کمیت آن می داند بلکه یک قتل نا حق را در حکم قتل همه
مردم می داند وقتی قاضی القضاة این جنایات ها را کم اهمیت می شمارد آیا مجرمان چگونه فکر می کنند؟

وجود شکنجه و عدم برخورد با آن : از اوایل انقلاب تا امروز این مصیبت وجود داشت گاهی اتفاق می افتاد که از متهمی
سراغ گرفته می شد و در پاسخ می گفتند که  وزیر نعزیرست یعنی در حال تحمل است تا اقرار کند از قول یک وکیل که
می گوید موکلی داشتم که متهم به ارتکاب یک جرم عمومی بود نه سیاسی وقتی در زندان به دیدار او رفتم متوجه شدم
.در اثر شکنجه تمام ناخن های پایش افتاده اند

.دو لایحه دفاعیه ام به حاکم شرع نوشتم موکل من مجرم است خواهش می کنم مجازات قانونی را در مورد او اجرا کنید
قاضی که از نحوه دفاع من متعجب شده بود گفت این اولین بار است که وکیلی اقرار می کند که موکلش مجرم است چرا ؟

.گفتم اگر او مجرم باشد حداکثر مجازات او 74 ضربه شلاق است در حالی که اگر او در حبس بماند زیر شکنجه خواهد مُرد

این بار به همت ریاست جمهوری و غلامحسین کرباسچی و پرسنل شهرداری معلوم شد افراد شکنجه شده اند تا اقرارکنند و
 هیئت منتخب رییس جمهوری یعنی ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات و وزیر دادگستری در گزارش خود وجود شکنجه را
 .تأیید کرده اند ولی تاکنون هیچ شکنجه گری مجازات نشده است




Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen