مارکس در بخش پایانی مقاله ی خود نوشته ی دیگری را از برونو باوئر با عنوان شایستگی یهودیان
و مسیحان امروزی برای آزاد شدن نقد می کشد
باوئر در این نوشته که در جزوه یی زیر عنوان 21 برگ از سوئیس توسط هروگ چاپ شده بود نظر
می داد که آینده ی یهودیان برای کسب آزادی سخت تر از مسیحیان است چرا که اگر مسیحیان
برای کسب آزادی باید تنها از مذهب خود دست بردارند یهودیان علاوه بر آن باید ابتدا مذهب خود
را به کمال رسانند زیرا مسیحیت کمال مذهب یهود است .
پس اگر مسیحیان یک قدم از آزادی به دورند یهودیان دو قدم از آن فاصله دارند . باوئر در این مقاله
نیز تکیه ی خود را بر مذهب می گذرد و به قول مارکس مسئله را به این صورت در می آورد که :آیا
یهودیان چشم انداز بهتری برای کسب رستگاری دارند یا مسیحیان ؟ مارکس در جواب باوئر می
نویسد: کوشش می کنیم فرمول بندی خداشناسانه ی مسئله را کنار بگذاریم. از دید ما مسئله ی
شایستگی یهودیان برای آزادی شدن به مسئله ی زیر تبدیل می شود : برای الغای یهودت بر چه
عنصر اجتماعی خاصی باید چیره شد؟ زیرا شایستگی یهودی امروزی برای آزادی شدن همانا رابطه
یهودیت با آزاد شدن جهان معاصر است. این رابطه الزاماً از جایگاه ویژه ی یهودیت در جهان در بند
امروزی ناشی می شود
مارکس وضعیت یهودیان را از نظر تاریخی به عنوان نماد جامعه ی بورژوایی قدم به قدم شکافته و می
نویسد
یهودی واقعی یهودی سکولار نه یهودی طرفدار سبت را که مورد نظر باوئر است بلکه یهودی عادی را در
نظر بگیریم .راز یهودی را در مذهب او جست و جو نکنیم بلکه راز مذهب او را در یهودی واقعی بجوییم
بنیان غیر مذهبی یهودیت چیست؟ نیاز عملی نفع شخصی
مذهب یهودی چیست؟ کاسبکاری. خدای دنیوی او چیست؟ پول
بسیار خوب ! بنابراین آزادی زمان ما آزادی از کاسبکاری و پول یعنی آزادی از یهودیت عملی و واقعی
خواهد بود .
آن سازمان اجتماعی که بتواند پیش شرط های کاسبکاری و بنابراین امکان کاسبکاری را از میان بر دارد
موجودیت یهودی را نا ممکن می سازد در آن صورت آگاهی مذهبی او مانند غبار رقیقی در هوای واقعی
و حیات بخش جامعه رنگ خواهد باخت
و در این جا منظور مارکس از یهودیت آشکارا روحیه ی سود جویی خود پرستی و نغع طلبی شخصی
سرمایه داری است. مارکس برخلاف باوئر راه حل مسئله ی یهود را چنین می بیند
بنابراین در یهودیت حضور یک عنصر ضد اجتماعی عمومی و معاصر را تشخیص می دهیم که تکامل
تاریخی آن تکاملی که یهودیانی با غیرت به جنبه ی زیانبارش افزوده اند به اوج کنونی اش رسیده است
تا حدی که فروباشی آن ناگزیر باید آغاز شود . در تحلیل نهایی آزادی یهودیان آزادی نوع بشر از یهودیت
است
به این ترتیب مارکس با پیشی گرفتن از پیشرو ترین هگلی های جوان نقد خود را از جنبه ی مذهبی به
جنبه ی دنیوی و واقعی جامعه ی می کشاند و جامعه ی مدنی بورژوایی و نظام سرمایه داری نه مذهب
یهود را ریشه ی اصلی معضل بشریت می بیند مارکس در دنباله ی مقاله ی خود شرح می دهد که
چه گونه یهودیان از پیشتازان موفّق نظام کنونی جهان بوده اند چه گونه از طریق پول و ثروت خود بر
سیاست های اروپا اثر عمیقی گذاشته اند و چه گونه روح عملی یهود کاسبکاری سودجویی و تجارت
به روح عملی ملل مسیحی مبدل گشته است
او باز هم مثال های فراوان و مشخصی از جامعه ی آمریکا این پیشرفته ترین کشور سرمایه داری یا
یهودی شده ی جهان از قول سروان همیلتون می آورد و نشان می دهد که در این جامعه ی مدنی
و مسیحی چه گونه دنیا در چشم افراد چیزی جز بورس سهام نیست او دباره ی دنیای جدید می
نویسد
در واقع در آمریکا ی شمالی چیرگی عملی یهودیت بر دنیای مسیحیت شکل بی پرده و عادی خود را به
دست آورده است. در آن جا حتی موعظه ی کتاب آسمانی و وعظ مسیحیت نیز به کالاهای تجاری تبدیل
شده اند
مارکس بر خلاف برونو باوئر که نقدش از نقد مذهبی فراتر نمی رود مسئله ی یهود را چنین می بیند
تضاد ی که میان حقوق سیاسی یهودیان و قدرت عملی آنان وجود دارد تضاد میان سیاست و قدرت پول
به طور عام است .گر چه به لحاظ نظری اوّلی بر دومّی برتر است امّا در عمل سیاست بنده ی قدرت
مالی است
در این جا مارکس بر تری قدرت مالی جامعه ی مدنی را بر سیاست دولت تشخیص و جنبه ی تعیین
کننده ی پول و ثروت را نسبت به سیاست نشان می دهد. در ادامه ی بحث نظر برونو باوئر را در این
مورد که یهودیان عقب تر از مسیحیان اند به چالش می گیرد و می نویسد
یهودیت نه بر خلاف تاریخ که به علت آن حفظ شده است . جامعه ی مدنی پیوسته یهودیت را از بطن
خود می زاید :و ادامه می دهد
بنیان آشکار و پنهان مذهب یهود چه بود؟ نیاز عملی خودپرستی
بنابراین یگانه پرستی یهودی در واقع چند گانه پرستی نیاز های متعدی است چندگانه پرستی یی که
حتی مستراح را به موضوع قانون الهی تبدیل می کند. نیاز عملی یا خود پرستی از اصول جامعه ی
مدنی اند و به محض آن که دولت سیاسی از بطن جامعه ی مدنی به طور کامل زاده شود چنین اصولی
به شکل ناب خود ظاهر می شوند .خداوندگار نیاز عملی و نفع شخصی پول است
او سپس در باب سجایای پول می نویسد
پول خداوند رشک ورز اسرائیل است که هیچ خدای دیگری تاب مقاومت در برابر آن را ندارد پول تمام
خدایان انسان را به پستی می کشاند و آن ها را به کالا تبدیل می کند . پول ارزش جهان شمول و قائم
به ذات تمام چیزهاست و از این رو همه ی جهان انسان و طبیعت را از ارزش های ویژه ی خود تهی
کرده است . پول جوهر بیگانه شده ی کار و هستی انسان است و این جوهر بیگانه بر او چیره می شود
و او آن را می پرستد

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen