فرض کنیم که ما تولید را همچون موجود انسانی انجام دهیم >در آن صورت >هر یک از ما خود و
شخص دیگر را به دو طریق تأیید و اثبات می کند: 1 من با تولید خود فردیت خویش و خصلت ویژه ی
آن را تحقق می بخشم و از این رو نه تنها از تظاهر زندگی فردی خویش در جریان کار لذت می برم
بلکه با نگاه کردن به شیء >تولید شده> این لذت فردی را خواهم برد که بدانم شخصیت من عنیت
دارد به طور حّسی قابل شناسایی است و بنابراین نیرویی غیر قابل تردید است
دو - من از لذت بردن شما در استفاده از محصول خودم مستقیماً لذت می برم و حس خواهم کرد که
با کار خود یک نیاز انسانی را ارضا کرده ام یعنی طبیعت اصیل و واقعی انسان را تحقق بخشیده ام
و با این کار شیئی را آ فریده ام که با نیاز طبیعت اصیل انسان دیگری تطابق دارد
سه - من نقش میانجی تو و نوع انسان را داشته ام و بنابراین توسط خود تو به عنوان تکمیل کننده ی
طبیعت اصیل خودت و به عنوان بخش ضروری ات تشخیص داده می شوم و احساس می شوم و در
نتیجه از طریق تأیید شدن چه در فکر تو و چه در عشق تو خود را می شناسم .
چهار - با بیان فردی حیات خویش به طور مستقیم جلوه یی از زندگی تو خواهم بود و بنابراین با فعالیت
فردی خود سرشت حقیقی خویش و طبیعت انسانی و ماهیت جمعی و اشتراکی خود را به طور مستقیم
تأکید می کنم و تحقق می بخشم
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen